دوشنبه 9 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عدالت در "جمهوری اسلامی"، روزبه ميرابراهيمی

روزبه ميرابراهيمي
چه آنان که در مقابل فشار و شکنجه و زندان و سلول مقاومت کردند و چه آنان که نکردند، قدم در راه رسوايی "ناپاکی" و "رذالت‌ها" برداشته‌اند. همه را به يک چشم ببينيم که اين انتهای بازی سرنوشت نيست، که آغازي‌ست برای زيستن دوباره‌ی ملتی که ساخته شده‌است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برای اثبات بی عدالتی در «جمهوری اسلامی» نيازی نيست تا زمان زيادی را صرف تفحص برای يافتن مصاديقش کنيد. يک نمونه کامل از بی عدالتی با هر معياری را، می توان در داستان دادگاه های نمايشی بازداشت شدگان پس از انتخابات ديد.
نمايش دادگاه های و پوشش رسانه ای و اجرای پرده به پرده آن «اعترافات» که بخش وسيعی از آن برای تزريق اعتماد به نفس به «باورمندان» کودتا بود و روند تداوم شان ملموس ترين مصداق بی عدالتی است.
پس از هفته ها بازداشت و شکنجه و آزار و تهديد، اعلام کردند که «متهمان» را محاکمه خواهند کرد. آن هم «علنی» تا به قول کودتاچيان، «رسوا» شوند.
چندين جلسه ابتدايی با هياهوی بسيار و با تدابير شديد برگزار شد اما تنها نشانی که نداشت نشانه های يک «دادگاه» بود. قاضی از پشت ميز قضاوت ابتدا از مدعی العموم خواست تا کيفرخواست «متهمان» را بخواند.
کيفرخواستی «بی پايه حقوقی»،« بی محتوی»، «پراکنده» و خنده دار. بيشتر به مقاله ای «عصبانی» از نويسنده يک روزنامه پرونده ساز و دروغ پراکن می مانست که بعيد می دانم هيچ حقوق خوانده ای نام «متنی حقوقی» را بر آن بتواند بگذارد.
پس از رديف کردن مشتی ادعا که جالب است قبل از آغاز دادگاه به خبرگزاری های همسو ارسال شده بود و «تايپ» هم شده بود و تکه تکه در حالی که هنوز در صحن دادگاه خوانده نشده بود در خبرگزاری شان منتشر می شد، قاضی دادگاه به روی ميز خود نگاه کرد و گفت:«طبق درخواستی که برخی متهمان از دادگاه کرده اند فرصتی به آنها داده می شود تا اگر حرفی دارند بزنند».
از اين جا نمايش پرده برداری می شود. برخی از متهمان پس از هفته ها زندانی بودن يکی يکی به پشت تريبون می آيند تا بخوانند متنی را که از قبل «آماده» شده است و البته پيش از آن بارها «تمرين».
چندين جلسه اين نمايش ادامه پيدا می کند و سيمای «کودتا» هم با اشتياق برای «آگاهی» مردم به پخش آن مبادرت می ورزد.
خب! تا اينجای کار نمايشی تبليغاتی با سناريوی تدوين شده پيش رفته و از سر «تصادف» فقط کسانی فرصت می يابند که در دادگاه «علنی» سخن بگويند که از قبل «ارشاد» و «معترف» شده اند. و اصولا در اين نوع خاص از «عدل» فقط شامل کسانی می شود که «سخن» مورد علاقه «برخی» را «بخواهند» بزنند.
ديگران يا اصلا قرار نيست فرصت حرف زدن داشته باشند يا حرفی برای «گفتن» ندارند! و شامل حال عدالت نمی شوند.
دادگاه های علنی پس از اجرا و سخنرانی برخی متهمان که سخنان شان در جهت سناريوی کودتاچيان تدوين شده بود ناگهان «غيرعلنی» می شود.
اين نوع عدالت، ناگهان خواب نما می شود که چنين دادگاه هايی نبايد علنی باشد چون آبروی برخی در خطر است و ناگهان دادسرا و دادگاه انقلاب متوجه می شود که انتشار اسامی و اتهام افراد پيش از قطعی شدن حکم، خلاف «شرع» و «قانون» است.
نکته «عادلانه» تر اينکه برخی از همان «متهمانی» که در نمايش ها به اصطلاح «آزادانه» اعتراف کرده بودند هم دوباره در دادگاه های غير علنی محاکمه می شوند. عجب «عدالت» نابی!
ياد روزهای نچندان دور افتادم که خودم نيز دربند زندان، اسير سناريو نويسان و مجريانش افتاده بودم. آن روزها که ما در زندان انفرادی گرفتار و افسرده و شکسته بوديم، هم قرار بود از همان زندان ما را به دادگاهی «علنی» ببرند تا «اعترافات» را «داوطلبانه» در حضور رسانه ها و قاضی بخوانيم و به اصطلاح «افشاگری» کنيم. از همين «افشاگری ها» که در نمايش های دادگاه گونه در ماه های اخير ديديد.
آن روزها به دلايلی قادر نشدند تا «قاضی» همراه و گوش به فرمانی را برای سناريوی خود مهيا کنند. هر روز که به سلول می آمدند می گفتند چند روز ديگر دادگاه برگزار می شود. «داريم هماهنگ می کنيم!». «هماهنگ»!
آن روزها اين «هماهنگی» به دشواری هايی برخورده بود اما نمونه ای از «هماهنگی» را در ماه های اخير به چشم خود ديده ايد.
واقعا «عدالت» علی (ع) اين است؟
چرا خود را گول می زنيد؟ نه آن دادگاه تان دادگاه واقعی است و نه ذره ذره اعمالی که در ماه ها و هفته های اخير انجام داديد بوی از «تدبير» و«قانون» و «شرع» و«عدالت» برده است.
حقيقت اين است که برای ارضائی قدرت طلبی خود و رهبران خود ترک های بنيان کنی را بر پايه های «دکان» خود وارد کرديد که شايد اکنون که مست قدرتيد عمقش را درک نکنيد. اما آن روز دير نيست که برايتان دير شده باشد.
جامعه با اسيران دربند خود يکسان برخورد خواهد کرد. آنها همه قربانی «طمع» و«تک تازی» قدرت طلبان شده اند که می پندارند تا ابد بر مسند قدرت خواهند ماند.
چه آنان که در مقابل فشار و شکنجه و زندان و سلول مقاومت کردند و چه آنان که نکردند، قدم در راه رسوايی «ناپاکی» و«رذالت ها» برداشته اند. همه را به يک چشم ببينيم که اين انتهای بازی سرنوشت نيست، که آغازيست برای زيستن دوباره ملتی که ساخته شده است.
برخی می گويند «جمهوری اسلامی» ، حکومت عدل علی است. اگر اين ادعا درست باشد و عدالتی که در «جمهوری اسلامی» شاهديم همان عدل حکومت علی (ع) است يک جای کار فهم تاريخی ما که سالها زير آموزه های شيعه علی پرورش يافته ايم اشکال دارد که از اين عدل «احساس عدالت» نمی کنيم.
اگر نه، اين ادعا نادرست و آنچه به نام عدل در «جمهوری اسلامی» اجرا می شود با عدل علی (ع) متفاوت است پس چرا کسی در مقابل اين «بدنامی» بزرگ از درون حکومت ناله سر نمی دهد و فرياد برنمی آورد.

نيويورک


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016