شنبه 21 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جنبش سبز "اين‌ها" را ندارد! احمد پورنجاتی

"جنبش سبز"، اکنون ديگر واقعيتی غير قابل انکاراست. اين را از واکنش‌های "هر روز به يک رنگِ" مخالفان اين حرکت اصيل و عميقا ملی و مسالمت آميز و اصلاح طلبانه به خوبی می شود فهميد. بد و بيراه گويی ها، بگير و ببندها، پرونده سازی ها و حتی ضرب و شتم های خيابانی و معرکه گيری های به اصطلاح رسانه ای ، چه در صدا و سيما و چه در کيهان و اذناب و اصحابش و چه حتی در تريبون های فرمايشی به ظاهر مذهبی، نبايد کسی را به اشتباه بياندازد. اگر جنبش سبز‌ چيزی نبود، پس اين همه "بسيج و مانور و تغيير سازمان و آماده باش شبانه روزی و اخطار تلفنی و پيامکی و احضار و تهديد و اخراج از محل کار و محروميت از تحصيل و ممنوعيت خروج از کشور و امثال اين‌ها" برای چيست؟
برای يک "جنبش اجتماعی" پيزوری و وارفته و در حال خاموشی و فراموشی که اين همه قبول زحمت لازم نيست. حتی چه بسا عاقلانه تر اين باشد که برای جلوگيری از بزرگنمايی اش، نسبت به آن بی محلی و کم اعتنايی کنند و اندک تحرکات "مذبوحانه اش" را زير سبيلی ناديده بگيرند! اما چرا واقعيت ها خلاف اين را می گويند؟ عاقلان دانند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جنبش سبز بر خلاف تصور نادرست يا ادعا و القای برخی ، مولود انتخابات اخير نيست. نوجوان برومند و قبراق و ياهوش و پرهمتی است که پس از دوازده سال - از دوم خرداد هفتاد و شش تا بيست و دوم خرداد هشتاد ودو_ از پرده مستوری به در آمده و شناسنامه اش را آشکار ساخته است‌.
گناه مردم چيست که عده ای در خواب خرگوشی بوده اند يا به دليل ابتلا به بيماری کوررنگی ،رنگ سبز را عوضی ديده اند! اما هنوز هم دير نشده است. هر کس می خواهد از خواب خرگوشی بيدار شود،خوب بيدار شود. اندکی چشمانش را بمالد ، شستشو کند، بی هيچ نيازی به هر گونه عينک به ميان مردم برود و واقعيت را آنگونه که هست مشاهده کند. جنبش سبز واقعيت دارد. همچون هر پديده واقعی، چيز‌هايی "دارد" و چيزهايی "ندارد".
اهالی اين جنبش آن را به خوبی می شناسند، اين ها را برای از ما بهتران می گويم. در اين مجال می خواهم به آنچه که جنبش سبز "ندارد" اشاره کنم:

۱- جنبش سبز "عجله" ندارد‌.
شايد برای نخستين بار در تاريخ تحولات سياسی اجتماعی معاصر ايران است که ، يک جنبش مردمی برای اصلاح امور و رسيدن به هدف هايش شتابزده نيست. قصد ندارد با سه حرکت کار را تمام کند. چون دنبال شورش و انقلاب و برانداز ی رژيم و از اين دست نيست . چون می داند از کجا شروع کند‌، چگونه راه برود و به کجا برسد. عجله ای در کار نيست. رهرو آنست که آهسته و پيوسته رود.

۲- جنبش سبز، "رهبر کاريزماتيک " ندارد.
موسوی،کروبی و خاتمی؟ نه! اينها اگر به هر اندازه "کاريزما" هم داشته باشند ،خوشبختانه به همان اندازه "ادعای رهبری" ندارند! هر چه نقش و خاصيت کاريزماتيک اين سه شخصيت بيشتر، داعيه رهبری آنها برای جنبش کمتر! به گمانم اين نخستين بار است که "کاريزما" ابزار رهبری طلبی نمی شود.مردم- يعنی حاميان جنبش سبز_ نيز به تجربه در يافته اند که نيازی به اين يک قلم جنس ندارند. در يافته اند که رابطه مريد و مرادی را نه در عرصه سرنوشت اجتماعی بلکه بايد در قلمروانتخاب های شخصی وانهند. در جنبش سبز، دعوا بر سر رهبر ی طلبی اين و آن نيست، دعوا بر سر اين است که : من هم يکی از شماها هستم!

۳- جنبش سبز، "سياه و سفيد" ندارد.
درست بر عکس جبهه مخالف جنبش سبز که همه چيز را يا "سياه"و يا "سفيد" می بيند، و البته خودش را از موضع مطلقا حق به جانب، "سفيد" و مخالف و حتی منتقد خود را "سياه" می انگارد. در جنبش سبز برای همه،هر کس - با کمترين ميزان و نسبت نزديکی به خواسته ها و هدف های اصلاح طلبان- جا هست. "جنبش سبز″، طيفی رنگين از انگيزه ها، آرمان ها و چشم انداز هاست.هر کس به اندازه سر سوزنی داعيه حق طلبی دارد ، عضو جنبش سبز است.

۴- جنبش سبز، "ترس و واهمه " ندارد.
از قديم گفته اند: الخائن خائف: خيانتکار می هراسد. در اين پنج ماه اگر هر چيز پنهان مانده باشد، اين واقعيت به درستی آشکار شده که :"جنبش سبز″ را با شيوه های رايج نمی توان به هراس و واهمه وادار ساخت. چرا بايد ترسی درميان باشد؟ آيا حقيقت جويی، اصلاح طلبی، تاکيد بر حاکميت اراده ملی و قانون گرايی و حقوق شهروندی و حقوق بشر، خيانت است؟ که بايد از پيامدهای آن ترس و واهمه داشت؟

۵- جنبش سبز، خود شيفتگی ندارد.
"آنچه خوبان همه دارند، من تنها دارم"، " اين منم طاووس عليين شده"، در اين جنبش داغ باطله خورده است. می داند که هر حرکت اجتماعی، کم و کاستی دارد ، فراز و نشيب دارد ، تند و کند دارد ، همراه و ناهمراه دارد و البته گاهی رفيق نيمه راه دارد و از همه اينها خطرناک تر، گاهی رفيق های نا همراه دارد. اين جنبش از خودش، شعارهايش، شخصيت های سرشناس و چهره های مورد اعتمادش، "بت" نمی سازد ، آنها را " قديس″ . " قبه نور" و " ماورايی" نمی داند.

۶- جنبش سبز، "تشکيلات و تشريفات" ندارد.
اين يکی از″عيب" های جنبش سبزاست که از هزار " حُسن" بهتر است. اشتباه می کنند عزيزانی که شب و روز زحمت می کشند، خواب از چشمان آنها رميده در به در دنبال محفل و تشکيلات و سازمان رهبری کننده جنبش سبز می گردند و البته چيزی هم پيدا نمی کنند. صادقانه و صميمانه می گويم: چيزی از اين دست وجود ندارد. جنبش سبز، تشکيلات و تشريفات حزبی و سازمانی ندارد.البته جنبش سبز، سازمان يافتگی دارد اما از جايی سازمان دهی نمی شود .هماهنگی آن حاصل هم انديشی و همدلی و همسويی طبيعی يک جنبش مدنی درون زای اجتماعی است.

۷- جنبش سبز "زنده باد، مرده باد" ندارد.
مساله جنبش سبز، چه کسی برود ، چه کسی بيايد نيست. اين باشد، آن نباشد نيست . دغدغه جنبش سبز،" کرامت شهروند ايرانی" است. هر کس در هر مقام و مرتبه، به اين دغدغه وفادار باشد، وجاهت دارد و اگر نه، نه! جنبش سبز ، نه با هيچکس پدر کشتگی دارد و نه با هيچکس عقد اخوت نود و نه ساله. همه چيز به شرط چاقو. اگر کسی را محترم می شمارد به خاطر آن است که مردم را محترم می شمارد و بالعکس.

۸- جنبش سبز، "کينه ورزی و خشم و عصبانيت " ندارد.
با همه کژرفتاری ها و بداخلاقی ها و بی حرمتی هايی که در اين پنج ماه از سوی معرکه گيران و دست اندر کاران پروژه سرکوب عليه جنبش سبز صورت گرفته گمان من اين است که جنبش سبز ، نسبت به هيچ کس حتی دشمنان خود کينه ندارد، در رفتارش از خشم و عصبانيت نشانه ای نيست. برعکس، بسيار خونگرم و آغوش گشوده است که به کمترين نشانه ای از هم نوايی يا حتی ابراز پشيمانی از سوی هر کس که " آن طرف" بوده خوشامد بگويد.

جنبش سبز، حتی مخالفان و سرکوب کنندگان خود را - اگر به راه راست برگردند- دوست خواهد داشت. چهره جنبش سبز، بر خلاف چهره اخموی جبهه مخالفش، بسيار بشاش و خندان و سرخوش و خوش اخلاق است.از خشم خبری نيست. اگر هست عزم استوار است.
آيا جنبش سبز،"نداشته ها"ی ديگری هم دارد؟ آری. اما برای اين مجال ، بس است . عزت زياد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016