یکشنبه 22 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه جبهه ملی ايران- اروپا به‌مناسبت رويداد ۲۱ آذرماه ۱۳۲۴ و ارتباط آن با رخدادهای جاری کشور

هموطنان گرامی

در سوم شهريور ۱۳۲۰ ايران به اشغال نيروهای متفقين جنگ دوم جهانی درآمد و پس از چند سال مشکلات، مانند قحطی و تحقير ملی بالاخره با عقد قراردادی، متفقين ملزم به خروج از ايران شدند. ولی برخلاف نيروهای غربی "ارتش سرخ اتحاد جماهير شوری سوسياليستی" نه تنها ايران را ترک نکرد بلکه، آنطوريکه اسناد کاملا رسمی آندوره نشان ميدهد بدستور شخص استالين، به رهبری محمد جعفر پيشه وری و زير نظر کميسارهای اين ارتش به تاسيس " فرقه دمکرات آذربايجان" پرداخت و از اين راه "جمهوری دمکراتيک آذربايجان" را پايه گذاشت. اسناد بازهم آشکارا نشان ميدهد که قصد استالين از اين اقدام جدا کردن استان آذربايجان از ايران و الحاق آن به "جمهوری سوسياليستی آذربايجان" بود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ولی سرانجام با کمک ديپلوماسی ورزيده ايران و فشار دولت آمريکا ارتش سرخ مجبور به ترک ايران شد و ارتش دولت وقت ايران آذربايجان را به اشغال خود درآورد و يکپارچگی ايران را بازگرداند. حائز توجه است که آن بخشی از "فرقه ايها" که گمان ميکردند، ميتوانند با کمک روسها دربرابر ارتش ايران مقاومت کرده و "جمهوری" خود را حفظ نمايند با جمله معروف کميسار قلی اف"کسی که تو را آورده بتو ميگويد برو" تازه متوجه شدند که چگونه بازيچه استالين و سياست ديرين روسها برای رسيدن به آبهای گرم شده اند و آمال و آرزوهايشان توهماتی بيش نبوده است. براستی که بخشی از اينها در ايران ماندند، مقاومت کرده و فدا شدند وبخش ديگری پس از فرار به جمهوری آذربايجان بخاطر اعتراض به سياستها و رفتار مسئولين شوروی، در آرزوی بازگشت به وطن به اشکال گوناگون نابود گرديدند. پيشه وری خود يکی از آنها بود.
معدودی از فرقه ايها که تابع اوامر کارفرمايان روسی خود بودند، هنوز هم حسرت آندوره را خورده و با ناديده گرفتن حقايق آندوره کوشش ميکنند سياست و رفتار فرقه دمکرات را توجيه کرده و از اين دکان ورشکسته نان بخورند. اينها بهتر همان که در باکو بمانند و کمتر در آزادکردن ايران از چنگ حاکميت مستبد جمهوری اسلامی توسط آذربايجانيهای وطندوست اخلال نمايند.
همميهنان، اين يک واقعيت تلخيست که در جنبش آزادی- و دمکراسی خواهانه سبز جاری برخلاف سنتهای تاريخی، بجز چند تظاهر کوچک دانشجويی، آذربايجان نقشی ندارد. شکی نيست که اين امر تک علتی نيست و جو امنيتی موجود در شهرهای بزرگ آذربايجان نقشی ايفا ميکند. ولی اين جو در همه شهرهای بزرگ کمابيش حاکم است و نميتواند تنها علت آراميهای آذربايجان باشد. جو امنيتی حاکم در مشهد و شيراز اگر بيشتر از تبريز نباشد کمتر هم نيست. شواهد آشکارا حکايت از اين دارند که تبليغات گسترده پانترکيستی که از چند سال پيش در آذربايجان آغاز گشته و تا حدی نيز از سوی حاکميت جمهوری اسلامی تحمل شده، نقش بسزايی در اين بی تفاوتی آذربايجان دارد. سالها "فارسها" مسئول نارواييهای اجتماعی- فرهنگی موجود در آذربايجان معرفی شده اند. همه نارضايتيهای عمومی که در گوشه کنار کل کشور حاکم است در آذربايجان با تبليغات و جوسازيهای گسترده که مخارجش از خارج نيز تامين شده بعنوان "ستم فارسها بر ترکها" قلمدادشده است. قومپرستی ارتجاعی و ايران ستيزی نژادی از سوی جدايی خواهان ترک مسلک جايگزين ايدئولوژی مارکسيت- لنينيست گرديده و آذربايجان ايران "جنوب" آذربايجان بزرگ بشمار آورده شده است. در پايگرفتن اين ايدولوژی نميتوان به بيتفاوتی های روشنفکران و روزنامه نگاران اپوزيسيون کم بها داد. آنها نه تنها درکنار مبارزه عليه استبداد جمهوری اسلامی به مبارزه عليه ايران ستيزی پان های گوناگون بسيار کم پرداخته اند، بلکه برعکس با بزرگ کردن "کرد" بودن فلان دانشجوی دستگيری، يا "آذربايجانی" بودن آن روزنامه نگارِ زندانی به اين وضع قوام بخشيده اند.
همه اين مبارزان با هرگونه تعلق قومی و فرهنگی يک نقطه مهم اشتراک دارند و آن ايرانی بودن و مبارزه آنها برای دمکراسی و سربلندی ايران است. واين مهم را ما بايد پاس داريم.
هموطنان، هيچ ايرانی آزاده و ميهندوستی نميتواند به حقوق فرهنگی- اجتماعی همه اقوامی که کشور ايران را ميسازند، بی اعتناء باشد. همزيستی و آميزش اقوام ايرانی از ديرباز آزاد و دلبخواه بوده است و نه اجباری؛ مانند "زندان ملل روسيه تزاری"! بديهيست که خواندن و نوشتن بزبان مادری و حفظ و گسترش ارزشهای فرهنگی قومی حق مسلم آذربايجانيها، کردها، بلوچها و مانند آنها ميباشد. دولت ايران بايد اين حق را قانونا و عملا برسميت بشناسد. افزون بر اين اداره امور محلی هر استان نيز جزو حقوق دمکراتيک ساکنين آنجا است و ميتواند از طرق"انجمنهای ايالتی و ولايتی" و يا "شوراهای استانی، شهرستانی و..." عملی گردد.
جبهه ملی ايران همواره خواهان آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بوده است. هموطنان متحقق کردن اين هدف اساسی که همه خواستهای دمکراتيک آحاد گوناگون ملت ايران را دربر ميگيرد، در شرايط کنونی جز از راه مبارزه عليه ارتجاع و استبداد جمهوری اسلامی ممکن نيست.

پويا و پابرجا باد مبارزات مردم ايران برای آزادی و دموکراسی

پاينده باد ايران

شورای عالی جبهه ملی ايران- اروپا
بيستم آذر ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016