پنجشنبه 3 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عاشورا: فرصتی ديگر برای جنبش سبز! علی کشتگر

علی کشتگر
جنبش سبز در ۶ ماهه‌ی گذشته عميق‌تر، ريشه‌دار و فراگيرتر شده‌است. قدس،۱۳ آبان، ۱۶ آذر و مراسم خاک‌سپاری آيت‌الله منتظری و آن‌چه در فاصله‌ی اين رويدادها شاهد آن بوده‌ايم، نشان می‌دهند که اين جنبش به همه‌ی نقاط کشور گسترش يافته و در اعماق جامعه ريشه دوانيده‌است. اگر در اين جنبش گفتمان و شعارهای راديکال و رفتار و روش‌های قهرآميز مثل "مرگ بر جمهوری اسلامی"، "اين ماه، ماه خون است" شعاری که روز درگذشت آيت‌الله منتظری عده‌ای در ميدان محسنی سردادند، معمول شود گرايش‌های معتدل و ميانه‌رو کم‌کم از آن فاصله می‌گيرند و در صفوف آن شکاف ايجاد می‌شود. پيروزی نهائی جنبش سبز در گرو عوامل زير است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


حکومت کودتا در شش ماهه گذشته از درون و بيرون منزوی شده و به موازات آن جنبش سبز روزبه روز ريشه دارتر شده است.
اگر در نخستين روزهای پس از کودتا، احمدی نژاد هدف شعارهای مردم بود، اينک در اين شش ماهه ملت به تجربه دريافته است که کودتا، سرکوب، آدم کشی، مزدورپروری، دروغ گوئی و همه فجايع ديگر مستقيما زير سر خامنه ای است.او اينک به همان وضعی دچار شده که شاه در آخرين ماههای سلطنت خود با آن دست به گريبان بود و حتی می شود گفت که به دلايل زير وضع خامنه ای از موقعيت شاه در سال ۵۷ هم بدتر است.
- حکومت کودتا حالا ازآخرين روزهای حکومت سلطنتی هم منزوی تر شده است. مثلا در زمان بختيار دو ماه پيش از انقلاب طرفداران سلطنت توانستند يک جمعيت ۵۰ هزار نفری را در تهران به حمايت از خود گرد آورند، اما خامنه ای که مدعی شصت و سه درصد از آرای ۴۰ ميليونی مردم است، با وجود بسيج همه امکانات حکومتی نتوانست برای تجمعی که در اعتراض به پاره شدن عکس آيت اله خمينی برگزار کرد نصف آن را گرد آورد.
- حکومت سلطنتی تا روزهای آخر، انسجام نسبی خود را حفظ کرد. اما امروز در سقف و بدنه ساختمان حاکميت ترک ها و شکافهای عميقی پديد آمده است. بسياری از مسوولان و مقامات نظام حاکم نارضايتی خود را از وضع موجود علنا نشان می دهند و بسياری نيز اين نارضايتی را با سکوت اعلام می کنند.به اين اعتبار می شود گفت که در اين ۶ ماهه حکومت از درون به ريزش بی سابقه نيرو مبتلا شده.
- حکومت سلطنتی تا آخرين روزهای حيات خود از حمايت قدرت های بزرگ غربی برخوردار بود. اما سلطنت کنونی خامنه ای در حالی که هيچ متحد جهانی قابل اتکائی ندارد، با چالش های متعددی درعرصه بين المللی مواجهه شده است.
حکومت شاه هرگز با بحران هويت در ابعادی که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده مواجهه نبود. پايه هويتی و ايدئولوژيک ولايت فقيه خامنه ای مديون فقه شيعه، سنت های مذهبی و روحانيت است. اما او امروز مجبور است برای حفظ خودکامگی خود به اين دلايل وجودی خود پشت کند، و مزدوران مسلح را به جنگ روحانيت و سنت های مذهبی گسيل دارد.
برعکس، جنبش سبزدرشش ماهه گذشته قلوب مردم جهان و بسياری از رهبران کشورهای دموکراتيک را تسخير کرده و آنان را به تحسين و حمايت از خود واداشته است.
درحال حاضر با توجه به شکافهای عميق درون حاکميت و رسوايی های پياپی رژيم کودتا بعيد است که خامنه ای بتواند در مقابله با جنبش گسترش يابنده سبز همه نيروهای مسلح را آنهم برای مدتی طولانی به سرکوب و کشتار مردم وادار کند. تنها تکيه گاه اصلی و مورد اعتماد او چندين هزار مزدور(لباس شخصی) است که به زور پول به فدائيان ولايت تبديل شده اند. همينها هستند که بلافاصله پس از به خاک سپاری آيت اله منتظری در قم و اصفهان به منزل آقای منتظری و صانعی هجوم بردند و مراسم ختم را به خاک و خون کشيدند.
- جنبش سبز در ۶ ماهه گذشته عميق تر، ريشه دار و فراگير تر شده است. قدس،۱۳ آبان، ۱۶ آذر و مراسم خاکسپاری آيت الله منتظری و آنچه در فاصله اين رويدادها شاهد آن بوده ايم، نشان می دهند که اين جنبش که از تهران و چند شهر بزرگ ديگرآغاز شد، در اين شش ماهه به همه نقاط کشور گسترش يافته و در اعماق جامعه ريشه دوانيده است. برای نمونه اعتراضات مردم و دانشجويان در۱۶ آذرديگر فقط به تهران و چند شهر بزرگ محدود نبود، بلکه مردم همه شهرهای بزرگ کشور و بسياری از شهرهای کوچکتر در اعتراضات شرکت داشتند.
واکنش گسترده مردم و نخبگان در قبال درگذشت آيت الله منتظری نيز شاهد تازه ديگری در شدت گرفتن فضای اعتراضی جامعه و گسترش جنبش سبز آزاديخواهانه است. تجمع چند صد هزارنفری ظرف ۲۴ ساعت پس از درگذشت آيت الله منتظری در شهر قم نشانه گويای عظمت و تحرک جنبش سبز و شکست فاحش رژيم کودتا در مايوس و مرعوب کردن مردم است. به اين نيز توجه کنيم که از چند ساعت پيش از مراسم به علت هجوم بی سابقه مردم به سوی شهر قم حرکت خودروها درهمه راههايی که به اين شهر منتهی می شوند کند و متوقف شده بود. واين يعنی آن که علاوه بر آن چند صد هزار نفری که خود را به قم رسانده بودند، دهها هزار نفر ديگر نيزدر گلوگاههای اين شهر متوقف شده بودند. دهها هزار تن از مردم نيز در اصفهان، نجف آباد و تهران جداگانه مراسم و تجمع برگزار کردند.و حالا هفتم آيت الله منتظری مصادف است با عاشورای پس از کودتا، روزی که حکومت نمی تواند مانع از تجمع های مردم سراسر کشور باشد.عاشورا روزاعتراض به ظلم، زورگوئی و حق کشی است .عاشورای امسال (هفتم آيت الله منتظری) مصادف است با هنگامه اوج گيری اعتراضات جنبش سبز عليه حکومتی که از ديدگاه معترضان همه رذايل دستگاه يزيد را در خود جمع کرده است. به اين ترتيب عاشورای امسال فرصتی نادر است، برای به ميدان آمدن همه مردم مخالف استبداد در سراسرکشور. نمی توان البته انتظار داشت که حضور ميليونها معترض در روز عاشورا و سردادن شعارعليه حکومت جبار خامنه ای کار رژيم را يکسره کند، اما می توان در اين روز گام بزرگی در جهت تقويت و تحکيم جنبش سبز و انزوای هرچه بيشتر کودتاگران برداشت.
به شرط آن که اولا هيچ معترض و مخالفی در خانه نماند و ثانيا آن که جنبش سبز با اجتناب اکيد از افراط و تفريط در رفتار و گفتار چنان حرکت کند که صفوف آن هم چنان گسترده تر و هم زمان اردوی کودتاگران کوچکتر و پراکنده تر شود، اما چگونه؟
پويائی و پيروزی نهايی جنبش سبز در گرو عوامل زير است:
حفظ و گسترش ظرفيت همراه کردن همه گرايش های سياسی و عقيدتی حول آزاديخواهی و مبارزه با کودتاگران. جنبش سبز اگر خود را يک جنبش مذهبی تعريف می کرد و يا خود را به يک برنامه معين حزبی محدود می نمود، و يا به سراشيب شعارهای راديکال می غلتيد هرگز نمی توانست گرايش های متفاوت و حتی متضاد را بر سر حق رای و مخالفت با استبداد کنونی متحد کند. اعجاز اين جنبش در آن است که از روحانيون سنتی ناراضی گرفته تا مخالفان راديکال ساختار حقوقی و حقيقی کنونی، همه را در خود جای داده و با نوار سبز به هم متصل کرده است.
اگردراين جنبش گفتمان وشعارهای راديکال و رفتارو روش های قهرآميز مثل "مرگ بر جمهوری اسلامی"، " اين ماه ماه خون است" شعاری که روز درگذشت آيت اله منتظری عده ای در ميدان محسنی سر دادند، معمول شود گرايش های معتدل و ميانه رو کم کم از آن فاصله می گيرند و در صفوف آن شکاف ايجاد می شود و راه بر پراکندگی و سرکوب آن هموار می شود. گفتمان و شعارهای خارج از ظرفيت کنونی جنبش بويژه در مواردی که معنای آن نابودی کل نظام باشد ويا سردادن شعارهايی خارج از اصول عدم خشونت علاوه بر تحميل پراکندگی و تفرقه در صفوف جنبش سبز، همان گونه که در مقاله های پيشين اشاره کرده ام سطح قاعده و بدنه نيروهای مسلح را با سرکوبگران همراه می کند و راه را بر نابودی خشن و خونين جنبش سبز هموار می کند. هيچ جنبش آزاديخواهانه و حق طلبانه ای روئين تن نيست پيروزی و شکست هم برای جنبش سبز و هم برای حکومت کودتا محتمل است و قطعا بسته به نوع بازی و هوشياری و موقعيت سنجی طرفين دارد. کم نبوده اند جنبش های آزاديخواهانه ای که به دست حکومت های سرکوبگر و فاشيستی نابود شده اند و تا سربرآوردن بعدی جنبش های بعدی دهها سال ميدان به دست سرکوبگران افتاده است. اگر همه ملت در روزهای پيش از انقلاب ۵۷ به تاسی از ما چريکهای فدائی خلق آن زمان "شعار ارتش ضد خلقی نابود بايد گردد" می دادند و از آغاز خواستار نابودی کامل نظام سلطنتی می شدند صفوف ارتش به آسانی پشت سر اويسی و خسروداد برای بزرگترين خونريزی تاريخ متحد می شدند. هنر مردم و روحانيتی که درماههای آخرحيات رژيم سلطنتی هژمونی خود بر در جنبش اعتراضی تامين کرده بود آن بود که با شعار"برادرارتشی چرا برادر کشی" و با تقديم گل به نظاميان مسلح آنان را دراطاعت از فرماندهان و آتش گشودن به سوی تظاهرات مردم مردد می ساختند. آيت الله خمينی در اوج جنبش انقلابی و پيش از خروج شاه از کشور هرگز کل حکومت سلطنتی را هدف قرار نداد. او فقط می گفت شاه بايد برود. او در نخستين روز ورود خود به ايران در بهشت زهرا ارتش را خطاب قرار داد و با لحنی بسيار دوستانه از آنان خواست که با مردم همراه شوند.و دست خود را به خون برادران و خواهران خود آغشته نسازند. فعالان جنبش سبز نيز امروز بايد به شعارها و روشهايی روی آورند که سرکوبگران را در ميان نيروهای مسلح منزوی کند.
جنبش سبز بدون شجاعت و از خود گذشتگی انبوه جوانان کم تجربه که بسياری از آنان در زير سرکوب وحشيانه کودتاگران به آسانی به شعارهای تند و راديکال روی می آورند نمی تواند به موجوديت خود ادامه دهد. جنبش سبز بدون هزاران فعال چپ و دموکرات که ساليان درازی است از جدائی کامل دين از دولت و استقرار جمهوری به مفهوم متعارف و راستين آن دفاع می کنند نمی تواند ظرفيت کنونی خود را حفظ کند، جنبش سبز به همه گرايش ها و همه فعالان با هر فکر و عقيده ای نياز مبرم دارد و اساسا اتحاد همه اين جريانات دليل موجوديت يافتن آن است. اما جنبش سبز برای آن که بتواند همه اين گرايش های مخالف و متفاوت را همچنان متحد و در درون خود نگهدارد، بايد شعارهای خود را در محدوده ی ظرفيت کنونی يعنی آزادی انتخابات، نفی حکومت کودتا و برقراری آزادی های سياسی تنظيم کند. و البته اندک عقب نشينی کودتاگران و کمترين پيروزی جنبش در مسير اين خواسته ها به سرعت جنبش دموکراسی خواهی را به پيروزی های بزرگ و تاريخی نزديک می سازد و ظرفيت آن را برای طرح شعار جمهوری راستين بر اساس جدائی کامل دين از دولت، و اجرا و احترام به همه مفاد منشور حقوق بشر افزايش می دهد.

سوم ديماه ۸۸
علی کشتگر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016