سه شنبه 18 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه سرگشاده محمد تقی کروبی به صادق لاريجانی: فرهنگ دروغ و تهمت در حال نهادينه شدن است، سحام نيوز

دکتر محمد تقی کروبی؛فرزند مهدی کروبی در نامه ای به صادق لاريجانی درخصوص ممنوع الخروج شدنش از کشور مطالبی را بيان کرد.متن اين نامه بدين شرح است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


باسمه تعالی

برادر گرامی آيت الله صادق لاريجانی آملی
رئيس محترم قوه قضائيه
سلام عليکم

همانطور که احتمالا در جريان هستيد جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۸ پاسپورت اينجانب در حاليکه از سوی مقامات قضائی ممنوع الخروج نشده بودم و از گيت نيروی انتظامی عبور کردم، توسط نيروهای لباس شخصی احتمالا مرتبط با دستگاه های امنيتی بدون هيچ توضيحی و بطور غير قانونی توقيف و از خروجم از کشور ممانعت بعمل آمد. در اين مورد خاص به احترام هزينه های سنگينی که ساير مردم عزيزمان در اين مدت پرداختند قصد نگارش نداشتم ليکن وقاحت و هتاکی برخی از سايت های وابسته به جريانی از قدرت که در کمال امنيت و آرامش مدعی شدند که سفر اينجانب به انگلستان مرتبط با حوادث اخير است و برای گرفتن دستور به لندن می رفتم، مرا برآن داشت توضيحاتی جهت تنوير افکار عمومی ارائه و از شما بخواهم اجازه ندهيد بيش از اين مقامات امنيتی بجای دستگاه قضايی تصميم گيری کنند. لذا پيش از ورود به موضوع و برای جلوگيری از قلب واقعيت مجبور به نگارش و بازگو کردن دلائل سفر و بخشی از آنچه در خلال جنگ با خدا معامله کرده و با افتخار برای کشورم ايران عزيز هزينه کردم، هستم. متاسفانه فرهنگ دروغ و تهمت از سوی کسانيکه حاضر به تمکين از قانون و به رسميت شناختن حقوق ملت نيستند در حال نهادينه شدن است و از اين گذر نه تنها عليه آقايان کروبی ، موسوی و خاتمی هر نوع اتهام، دروغ و هتاکی مباح شده بلکه جنابعالی و برادر محترمتان نيز مشمول آن شديد. سعدی شيرازی به زيبائی می فرمايد:

اگر جفت گردد زبان با دروغ نگيرد ز بخت سپهری فروغ

صادقانه بگويم بيم آن دارم که اين مدعيان مسئله دار که با ارتزاق از بيت المال در سايت ها و روزنامه های زرد خود در کنار فحاشی به ساحت مرجعيت و ياران اصيل امام، برای تسويه با پدرم که سخنانی متقن در باب انتخابات و حوادث پس از آن دارد، در آينده نزديک مدعی شوند که محمد تقی عامل ام آی ۶ و يا سی آی ای است و نه در شلمچه و فکه بلکه در سواحل مديترانه در حاليکه حمام آفتاب گرفته بود، سلامت خود را از دست داده است. اميدوارم با تاسی به اين آيه شريفه لا تلبسو الحق بالباطل و تکتمو الحق و انتم تعلمون اين جماعت جنگ طلب جنگ نديده، انقلابی انقلاب نکرده، خط امامی امام نديده و نشناخته و مسلمان اسلام نفهميده مصداق لا يهدی القوم الضالمين نگردند وخداوند آنان را به راه راست هدايت کند.

و اما سابقه من و برادرم حسين. به لحاظ اقتضای سنی من و حسين از پشت ميز تحصيل همگام با فرزندان اين سرزمين از دوره نوجوانی به جبهه های جنگ در جنوب و کردستان رفتيم و بر خلاف فرزندان بسياری از مسئولين که تحت الحفظ و برای گرفتن عکس يادگاری به قرارگاه های پشت جبهه می آمدند ، نيروی عمليانی بوديم. در يکی از عمليات ها که منجر به قطع پای راست، مجروحيت شديد چشم و گوش راستم گرديد پس از ۱۸ ساعت به پشت جبهه انتقال پيدا کردم و برای آنکه شاهد تبعيض ميان خود و ساير مجروحين نباشم، ارتباط خود با نماينده امام ونائب رئيس مجلس وقت را انکار کردم. بر اين باور بوديم که آنچه پدر برای تشويق فرزندان مردم به حضور در جبهه ها می گويد برای خانواده اش نيز هست لذا بعد از بهبودی مجددا توفيق بازگشت به جبهه را يافتم اگرچه ديگر توان يک نيروی عملياتی در من وجود نداشت. بدون شک هزينه ای که من به امر امام (ره) مرجع و مرادم برای اين کشور و انقلاب پرداخته ام در مقابل ايثار و رشادت های ساير رزمندگان و مردم عزيز ايران ناچيز است اما نه در مقابل اين مدعيان دروغين انقلاب و اسلام که اين روزها نمک را با روغن می خورند و نمکدان می شکنند. بعد از جنگ تحميلی به تحصيل ادامه دادم و مدرک ليسانس حقوق قضائی ام را از دانشگاه تهران اخذ نمودم. در دورانی که برخی از افراد پنجه بر اقتصاد کشور انداختند برای ادامه تحصيل به انگلستان رفتم و دوره کارشناسی ارشد و دکتری حقوق بين الملل را در آن ديار به پايان بردم. رساله دکتری ام را به شهدای بزرگ اين کشور هديه کردم و به برکت نام آنان محتوای آن رساله مورد توجه محافل آکادميک قرار گرفت. در سال ۱۳۸۰ به کشور بازگشتم واز آن تاريخ تاکنون به فعاليت های آکادميک اعم از تحقيق و تدريس در ايران و انگلستان ادامه دادم. در سال ۲۰۰۴ ميلادی پس از چاپ کتابی در باب استفاده از قوای قهريه در حقوق بين الملل بعنوان يک ايرانی به عضويت جامعه مولفين حقوقی انگستان در آمدم. اين کتاب حقوقی درکتاب فروشی های معتبر اروپا و آمريکا از جمله آموزن به قيمت ۱۳۰ دلار به فروش رسيده و می رسد.۱ در اين سفر علاوه بر تکميل کتابی ديگر در حقوق بين الملل به زبان انگليسی بنا داشتم اثر اولم را برای چاپ مجدد به روز کنم که مقامات امنيتی با اقدام خود مانع اين کار علمی شدند. پرواضح است مدارک دکتری ام نه مانند برخی از مديران جعلی است و نه از جنس مدرک انانی است که در هنگام داشتن مسئوليت اجرائی توسط دانشگاه های مادر کشور و بدون هيچ گونه زحمتی صادر گرديده است.

در انگليس فردی ناشناخته بودم که تنها معيار های علمی مبنای صدور مدرکم بوده است. در دوران سازندگی و اصلاحات از هيچ امتياز اقتصادی، سياسی و مالی استفاده نکرده و در هيچ پست و مسئوليتی جز کار تدريس و مشاوره حقوق بين المللی قرار نگرفتم. اينکه سايت های وابسته با ذهن بيمار و آلوده به دلار های نفتی مردم اين سرزمين محروم، ادعا کردند که رفتن من به انگلستان ارتباط با حوادث اخير دارد و برای گرفتن دستور به آنجا می روم، طبيعی است اين سوال در ذهن هر فرد عاقلی مطرح شود که اگر رفتن يک مدرس و محقق دانشگاهی به انگلستان که از سال ۱۹۹۶ تاکنون بطور مکرر انجام می گرفته برای گرفتن دستور است، پس چگونه می توان به توجيه حضور واعزام صدها نفر در مرکز اسلامی لندن ، شبکه پرس تی وی، شرکت ها و ساير موسسات اقتصادی و فرهنگی وابسته به دولت و حاکميت با حقوق های کلان پوندی از جيب ملت ايران پرداخت. آيا اين اتهام تنها متوجه اينجانب است که هزينه سفرم از بيت المال تامين نمی شود و فقط بر اساس توان علمی ام به آنجا می روم؟ اگر صرف حضور در لندن موجب اتهام است پس چگونه افسار اجرای انتخابات دهم رياست جمهوری با اين همه اما و اگر را به دست فردی بود که از دوره جوانی در آن دياربوده؟ البته اصل بر برائت است و حقير بر خلاف رفتار غير شرعی، قانونی و اخلاقی اين مدعيان هيچکس را متهم نمی کنم و طرح اين موضوع و سوال تنها در مقام آشکار کردن ضعف چنين استدلال هائی است. سخن در اين باب بسيار است که اگر لازم باشد به آن خواهم پرداخت.

آيت اله لاريجانی

در پايان اينجانب به عنوان يک معلم و محقق حقوق از شما سوال می کنم که جايگاه گرو کشی در سيستم حقوقی ما کجاست؟ اين روزها ما شاهد گروکشی به روش دوران جاهليت هستيم که بشر امروز حتی در دور افتاده ترين مناطق دنيا قرن هاست از آن عبور کرده است. اگر عده ای با روش آقای کروبی موافق نيستند چرا پاسپورت من و برادرم حسين را می گيرند و بر خلاف قوانين و مقررات و تعهدات حقوقی کشور به ميثاق های بين المللی عمل می کنند و استقلال دستگاه قضائی را به چالش می کشند. چرا برادرم علی در راهپيمائی ۲۲ بهمن توسط نيروی انتظامی دستگير می شود و تا سرحد مرگ در مکانی مقدس و سپس در يکی از مقرهای نيروی انتظامی شکنجه می گردد؟ چرا مقامات قضائی به جای انجام وظائف قانونی خود به انکار کلی آن حادثه تلخ پرداختند. اين معلم حقوق که سير قهقرائی سيستم قضائی و مخدوش شدن استقلال دستگاه قضائی را شاهد است از شما مصرانه می خواهد به وضعيت نگران کننده سيستم حقوقی کشور برسيد و اجازه ندهيد قانون و حقوق ملت زير پا له شود و عده ای در کمال امنيت به ايراد اتهام های واهی و تشويش اذهان عمومی و ايجاد فضای بی اعتمادی ميان مردم بپردازند.

توفيق و سلامت شما را در احيا و احقاق بخشی از حقوق فراموش شده ملت از ايزد يکتا مسئلت می نمايم.

محمدتقی کروبی
۱۸ اسفند ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016