چهارشنبه 5 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ف. م. سخن، مجاهدين و مرضيه، مهدی شاهرودی

ف. م. سخن گرامی، در ارتباط با نوشته شما در سايت گويا " مجاهدين، خرسندی و مرضيه" چند نکته را لازم ديدم به عرضتان برسانم.

مرضيه در گورستان "اورسورآواز" به خاک سپرده شد و شرکت کنندگان شاهد بودند که هيچ پرچمی و يا عکسی به حمايت از مجاهدين يا شورای ملی مقاومت بالا نرفت.

مراسم عزا اما در "اور" در دفتر شورای ملی مقاومت برگزار شد، جايی که صاحبخانه خانم رجوی است و مرضيه ای که لباس ارتش آزاديبخش را پوشيد، بر روی تانک سرود خواند و خود را عضوی از مجاهدين ميدانست. با اينحال و با وجود اينکه بيشترين زحمات و مخارج به عهده مجاهدين بود، در آنجا نيز هيچ نشانی از مجاهدين، ارتش و يا شورا نبود، تا اگر حتی يک نفر غير از هواداران مجاهدين در اين مراسم شرکت کرده، اين احساس را نداشته باشد که زير بيرق مجاهدين به عزای مرضيه نشسته.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


من اين را عين پايبندی به دموکراسی و احترام به آزادی ميدانم و با تمام احترامی که برای آقای خرسندی قائلم، فکر نميکنم که ايشان قصد درس دموکراسی دادن به کسی يا کسانی را داشته.

من که در مراسم عزا شرکت کرده بودم بر خلاف نظر شما نگرانی در نگاه خانم رجوی حين سخنرانی آقای خرسندی مشاهده نکردم. من به ندرت ايشان را اين قدر متأثر ديده بودم و در سخنرانيشان و حين سخنرانی ديگران اين نکته کاملا مشهود بود.

آقای خرسندی اين هنر را داشت که با زبان شيرينش لبخند بر لب همه از جمله خانم رجوی نشاند و حرف دل ما را به ساده ترين وجه بيان کرد. اينکه شما چگونه از چند صحنه چند ثانيه ای فيلمبرداری از خانم رجوی حين سخنرانی آقای خرسندی به اين نتيجه رسيده ايد که ايشان با" نگاهی پر ترديد و دست زدنهای بی رمق دلواپس" اين بوده که مبادا هادی خرسندی دسته گلی به آب داده و چند تا متلک بار مجاهدين کند، شايد حاکی از منفی نگری شما در ارتباط با مجاهدين است که در سرتاسر نوشته شما لااقل به چشم من ميخورد.

ثانيا شما بهتر از من ميدانيد که هر کس و ناکسی طی اين سالها که بلندگو دست دشمن بوده هزاران فحش و بد و بيراه نثار مجاهدين کرده و به عبارتی فحش خور آنها ملث است و پوستشان کلفت. اگر در جمعی اکثرا هوادار و در دفتر شورا از زبان فرد آزاده ای مثل هادی خرسندی چيزی شنيده ميشد که باب ميل نبود، آنچنان حادثه عظيمی نميبود که خانم رجوی را ناآرام کند. اين به احتمال زياد برميگردد به عدم شناخت شما از مجاهدين و خانم رجوی.

اما نکته آخر: من از جمله هواداران سازمان هستم که در دوران انقلاب ۱۵-۱۶ ساله بودم . خمينی ملعون ما را هواداران صادق و ساده خطاب ميکرد و رهبرانمان را خائن. تا حالا که سنی از نسل من گذشته نيز حتا يک لحظه اين احساس را نداشتم که سازمان مجاهدين در حق من و ديگر دوستانم خيانتی کرد و اين حرف من تنها نيست. آن روزها از حرف خمينی دلگير ميشدم که حق انتخاب آزادانه من را به رسميت نميشناخت و من را احمق حساب ميکرد. حرف امروز شما همان دوران و همان تهمتها را به يادم می آورد.

اينکه مجاهدين چه خيانتی به گذشته خود! و به ايران کرده اند نيز جای بحثی طولانی دارد که طرح چنين بحثی با شخصيتی مجازی بی فايده خواهد بود. اميد اين است که شما نيز به "درک آزادگی ، آزاد منشی و رفتار يک ايرانی آزاده" که به حق هادی خرسندی را به ان مزين کرده ايد رسيده و بی پروا تهمت زدن را ترک کنيد. اگر چه در مورد کسی که قربانيان اصلی رژيم را روی ديگر سکه حکومت اسلامی ميداند، نميتوان اميدی داشت.

پيروز باشد
مهدی شاهرودی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016