چهارشنبه 19 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تفنگ‌تان را عليه مردم به‌کار نگيريد! همايون مهمنش

همايون مهمنش
نيروهای نظامی وظيفه‌دار دفاع از مرزهای کشورند و نيروهای انتظامی بايد در خدمت مردم باشند و با آن‌هائی که مخل آسايش و آرامش ايشان‌اند، مقابله کنند. اين نيروها نبايد به ديکتاتوری اجازه دهند که از آنان به‌عنوان وسيله‌ای برای پايمال‌کردن حقوق و آزادی‌های مردم و جنايت عليه بشريت استفاده کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جدا کردن و تحريک مردم عليه يکديگر همواره يکی از ابزار ديکتاتوری ها برای تحکيم قدرت خود بوده است. آدولف هيتلر به اين منظور به نفرت از يهوديان دامن زد، رابرت موگابه ديکتاتور زيمبابوه وقتی متوجه درماندگی خود در اداره کشور شد، به تبليغات فوق العاده شديد عليه سفيدپوستان دست زد و سران جمهوری اسلامی هم از آغاز کوشش نمودند تخم نفاق و دشمنی را بين مردم بکارند. آنها برای اينکه مردم را از هم دور و با هم دشمن کنند، آنان را به خودی و غير خودی تقسيم کردند و به جاسوسی عليه يکديگر و حتی خويشاوندانشان دعوت نمودند. با شناخت بيشتر مردم از حکومت، جمع خودی های ولی فقيه کوچک و کوچکتر شد تا آنجا که امروز بسياری از خودی های ديروز، غير خودی های امروز ميباشند و آنها نيز اکنون مانند ساير معترضين، فتنه گر و دشمن اسلام قلمداد ميشوند.

شرکت آرام مردم در انتخابات سال گذشته نشانه رشد فرهنگ دموکراسی در ايرانيان بود. مردم با شرکت خود در رای گيری نشان دادند که به نظرات يکديگر و نتيجه آراء جمع احترام ميگذارند و بدين ترتيب در لزوم تقويت همبستگی ملی متفقند. اما در انتخابات تقلب شد. تقلبی که مسئول مستقيم آن به گفته وزير اطلاعات خود رژيم، شخص علی خامنه ای ولی فقيه نظام بوده است. روشن است که چنين حکومتی نميتواند نماينده مردم ايران باشد و فاقد هرگونه مشروعيت است.

مردمی که بدنبال تقلب در انتخابات ماهها در خيابانها دست به اعتراض زدند، شاهد بودند که بخشی از نيروهای نظامی و انتظامی از اعمال خشونت عليه تظاهر کنندگان خودداری ميکردند و به اصطلاح هوای مردم را داشتند. اين امر سران حکومت را که از تفاهم ميان مردم وحشت دارند به فکر انداخت و آنها برای پايان دادن به اين وضع دست به توطئه چينی زدند. نيروهای نظامی به خوابگاه دانشجويان حمله بردند و سينه های سرشار از عشق جوانان را با تبر و قمه پاره کردند. سران حکومت به اين هم بسنده نکردند و فرماندهان نظامی از رده های بالا در زمانی که اعتراضات با آرامی ادامه داشت، به پخش اسلحه ميان بسيجيان پرداختند و آنان را به تيراندازی بسوی مردم ترغيب نمودند. تظاهرات بخون کشيده شد و صدها تن کشته و مجروح شدند.

اطلاعاتی که از رفتار حکومت با فعالين سياسی و بازداشت شدگان، بويژه در زندان کهريزک از درون نيروهای نظامی بيرون آمد، نشان داد که در ميان نيروهای نظامی و انتظامی افراد شرافتمندی هستند که اين جنايات را رد ميکنند. مخالفت گويا چنان گسترده بود که يک فرمانده نظامی در صحبت علنی از مخالفت چند صد تن از کادرهای نظامی و لزوم برخورد "اقناعی"! با آنان صحبت کرد. از سرنوشت معترضين اطلاعی در دست نيست. اينکه چه بر سر پرسنل معترض نيروهای نظامی آمده و ميآيد را سرنوشت دکتر رامين پوراندرجانی، سرباز وظيفه ای که در رابطه با ماجرای کهريزک به قتل رسيد و ۱۹ آبان سالروز قتل اوست، نشان داد.

بدون شک پرسنل نيروهای نظامی و انتطامی نيز با خانواده های خود و جامعه در ارتباطند و از اوضاع وخيم کشور باخبرند. آنها ميدانند که وضع بد اقتصادی، فقر، بيکاری، گرانی، تحريم ها، آلودگی محيط زيست، نارضائی و افسردگی عمومی، وضع نابسامان بهداشت و احتمال جنگی فاجعه آميز، حال و آينده همه ايرانيان از جمله خود آنان را بخطر انداخته است. ميدانند که امروز بهترين فرزندان کشور که به تقلب در انتخابات و پايمال شدن حقوق و آزادی های مردم اعتراض کرده اند، در زندانها تحت فشار و شکنجه اند. آنها اگر کمی بررسی کنند متوجه ميشوند که مقصر اين نابسامانی ها کسی جز ولی فقيه و حکومتش نيست. حکومت با دنيا بيگانه است، توان اداره کشور را ندارد و جواب اعتراضات مردم را با گلوله پاسخ ميدهد. حتی اعتراض به وضعيت بد اقتصادی و حذف يارانه ها نيز جاير نيست: فرماندهان نظامی در روز های گذشته مقابله با "اخلالگران در اجرای قانون هدفمندی يارانه ها" را اولين وظيفه خود اعلام نمودند!

بدون شک افرادی در ميان پرسنل نيروهای نظامی و انتظامی هم هستند که از خود سوال ميکنند چرا بايد حکومت خودکامه ولی فقيه سرنوشتی جدا از سرنوشت ساير ديکتاتوری ها مانند صدام حسين، طالبان و محمدرضاشاه داشته باشد؟ ميدانند امواج اعتراض مردم که هر بار بلندتر ميشود، بالاخره روزی ريشه استبداد را خواهد کند. صدای مادران عزادار و اعتراضات گروههای مختلف اجتماعی مانند زنان، کارگران، بازاريان، استادان، معلمان، دانشجويان، محصلين، اقوام، اقليت های دينی، روزنامه نگاران، نويسندگان، هنرمندان، فيلم سازان، وکلا، پزشکان، پرستاران و مراجع دينی را که با استفاده از تمام اشکال مسالمت آميز و مدنی اعتراض ميکنند، ميشنوند.

نکته اينجاست که وقتی يکی از عوامل رژيم اعلام ميکند: "چه پانصد نفر چه صدهزار نفر، به حکم قرآن اعدام می‌کنيم"، افراد شرافتمند در نيروهای نظامی و انتظامی نميتوانند آن را ناشنيده بگيرند، زيرا ممکن است فردا از ايشان خواسته شود که در کشتار هموطنان خود شرکت کنند. آنها بايد برای خود روشن کنند که آيا با مردم عليه خودکامگی اند يا با خودکامگان عليه مردم؟ نيروهای نظامی وطيفه دار دفاع از مرزهای کشورند و نيروهای انتظامی بايد در خدمت مردم باشند و با آنهائی که مخل آسايش و آرامش ايشانند، مقابله کنند. اين نيروها نبايد به ديکتاتوری اجازه دهند که از آنان به عنوان وسيله ای برای پايمال کردن حقوق و آزادی های مردم و جنايت عليه بشريت استفاده کند.

خلاصه آنکه همصدا با استاد آواز ايران محمدرضا شجريان، از پرسنل آگاه نظامی و انتظامی کشور انتظار ميرود که از اعمال خشونت عليه مردم خودداری کرده، تفنگشان را بر زمين بگذارند.

همايون مهمنش
۱۹ آبان ۱۳۸۹ برابر دهم نوامبر ۲۰۱۰
hmehmaneche@t-online.de
http://www.homayoun.info/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016