دوشنبه 1 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کنش‌های کوچک و مثال‌زدنی از ايستادگی مدنی (بخش دوم)، ترجمه عمار ملکی

"بايکوت"، يکی از شيوه‌های فراگير کنش‌های اجتماعی، اقتصادی و سياسی است. همه اين واژه را خوب می‌شناسند اما کم‌تر کسی می‌داند که از کجا آمده است. روزی روزگاری شخصی به نام کاپيتان "چارلز کانينگهام بايکوت"، يکی از منفورترين کارگزاران زمين‌دار شاهزاده انگليس در شهر کانتی مايو در غرب ايرلند بود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نوشته: استيو کراشاو و جان جکسون۱
ترجمه: عمار ملکی

ammarmaleki@yahoo.com

تقديم به احمد زيدآبادی

جمله ای لرزه افکن

دولت برآمده از کودتای نظامی که از سال ۱۹۷۳ بر اروگوئه حکمرانی ميکرد، بشدت سرکوبگر بود. صدها هزار نفر از کشور فرار کردند، مخالفان سياسی زندانی شدند و شکنجه بخشی از زندگی روزمره شان بود. گاهی حتی کنسرتهای موسيقی کلاسيک نيز بعنوان تهديد برای براندازی بحساب می آمد! يکی از اجراهای کنسرت "پيانوی راول با دست چپ" لغو شد چرا که عنوان آن، خطر گرايش به تفکرات چپ گرايانه را داشت! اما در همين حال، در تمامی دوازده سال حکومت نظاميان، شکلی ظريف و تاثيرگذار از اعتراض در مسابقات فوتبال جريان داشت. هر زمان که پيش از شروع بازيهای مهم، گروه موسيقی سرود ملی را اجرا ميکرد، هزاران اروگوئه ای حاضر در استاديوم از خواندن آن سر باز ميزدند و تنها آنرا زمزمه ميکردند. اين کوتاهی خيره سرانه در نخواندن سرود با صدای بلند، در آن شرايط يک سرکشی آشکار بود. اما بدتر از همه برای حکومت زمانی بود که سرود به اين جمله ميرسيد:"ای ستمکاران بلرزيد"؛ چرا که تمامی جمعيت در استاديوم همصدا آنرا فرياد ميزدند و پرچمهايشان را تکان ميدادند. بعد از اين که جمعيت برای خواندن آن تکه کوتاه به خروش می آمد، همگی تا انتهای سرود را دوباره فقط زير لب زمزمه ميکردند.
مقامات نه ميتوانستند تمامی افراد حاضر در استاديوم را دستگير کنند و نه ميتوانستند مسابقات را تعطيل کنند و نه اينکه خواندن سرود ملی را لغو کنند. دولت نظامی در اين وسوسه بود که قسمت "ای ستمکاران بلرزيد" را از اجرای عمومی حذف کند اما آن اقدام ميتوانست بسيار شرم آور باشد؛ آيا حذف کلماتی از سرود محبوب و قديمی توسط نظاميان به معنای اين نيست که آنها خود را مصداق "ستمکاران" ميدانند؟ از اينرو حاکمان نظامی مجبور شدند که اين رفتار اعتراضی را تا سقوط حکومتشان در سال ۱۹۸۵ تحمل کنند. سرانجام دموکراسی پيروز شد.
امروز سرود ملی در مسابقات فوتبال اروگوئه به شکل کامل و بدون ترس خوانده ميشود. رهبران دولت کودتای نظامی بخاطر جنايات مرتکب شده در دوران زمامداريشان در زندان هستند. بنياد ستمکاران لرزيد و فروافتاد.

از کشت شلغم تا انقلاب!!

"بايکوت"، يکی از شيوه های فراگير کنشهای اجتماعی، اقتصادی و سياسی است. همه اين واژه را خوب ميشناسند اما کمتر کسی ميداند که از کجا آمده است. روزی روزگاری شخصی بنام کاپيتان "چارلز کانينگهام بايکوت"، يکی از منفورترين کارگزاران زميندار شاهزاده انگليس در شهر کانتی مايو در غرب ايرلند بود. در اعتراض به اجاره بهای ناعادلانه زمينها و اخراجهای بی دليل، در روز ۳ سپتامبر سال ۱۸۸۰ همه خدمتکاران و کارگران آقای بايکوت به شکلی ناگهانی و هماهنگ دست از کار کشيدند. پس از آن بايکوت و خانواده اش مجبور شدند تا خودشان گاوها را بدوشند، اسبهايشان را نعل کنند و زمينهايشان را شخم بزنند. مغازه داران هم از سرويس دادن به آقای بايکوت و خانواده اش خودداری ميکردند. کارمندان اداره پست هم از رساندن نامه های او سر باز زدند. او کاملا منزوی شده بود و قدرت تلافی کردن هم نداشت. در لندن يکی از سرمقاله های روزنامه تايمز اينگونه نارضايتی خود را از اين وضعيت ابراز داشت: " ]اين وضعيت[ ترسناکترين تصوير از يک خودسری (آنارشی) پيروزمندانه است که تاکنون يک جامعه بظاهر متمدن و قانونمند به خود ديده است."
يکی از سازمان دهنگان اين اعتراض، جيمز رِدپاث، به اين نکته پی برد که هيچ واژه خاصی که اين شيوه موثر از طردشدگی را توصيف کند وجود ندارد. برای تقويت کردن تاثير سياسی اينگونه اعتراضات او تصميم گرفت تا نامی مناسب برای آن انتخاب کند. او در کتاب خاطراتش - صحبتهايی درباره ايرلند – بياد می آورد که وقتی با "پدر جان اومالی" - کشيشی که با معترضان همدل بود - مشورت ميکند، پدر مقدس قدری تامل ميکند و سپس ميگويد: "چطور است که اين عمل را بايکوت کردن بناميم؟"
در کتاب " کاپيتان بايکوت و ايرلنديها"، جويس مارلو شرح ميدهد که چگونه نهايتا از طرف انگليس، يگانی متشکل از هزار سرباز به کمک آقای بايکوت فرستاده ميشود. بهمراه آنها مقدار زيادی آذوقه هم ارسال شد. اما بعد از چند هفته کاشتن سبزيجات در زير باران، سربازان هم نهايتا کاپيتان بايکوت را تنها گذاشتند و رفتند. سرانجام بايکوت به انگليس فرار کرد و هرگز ديگر برنگشت. در همان ايام ايرلند استقلال خود را بدست آورد.
بدين ترتيب نام يک کارگزار گمنام در غرب ايرلند وارد واژه نامه های جهان گرديد. بايکوت سيب و شراب شيلی در اعتراض به سرکوب حکومت کودتای نظامی دهه ۷۰ در آن کشور، ضرر و زيان زيادی به رژيم ژنرال آگوستو پينوشه وارد کرد. اعتراض لهستانيها در برابر تحميل حکومت نظامی کمونيستها در سال ۱۹۸۱ به شکل بايکوت اخبار تلويزيون ابراز شد. روسها و فرانسويها نيز هر يک لغتی را مشابه بايکوت در زبانشان وضع کردند. و تمامی اينها برخواسته از مشکلات و اعتراضات عده ای کشتکار شلغم در سال ۱۸۸۰ در ناحيه ای در ايرلند بود.

http://negaraan.blogspot.com/

(۱) Steve Crawshaw & John Jackson (2010). Small acts of Resistance, how courage, tenacity and ingenuity can change the world?, Sterling Publishing, London.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016