پنجشنبه 11 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانیه انجمن اسلامی دانشجويان دموکراسی‌خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به مناسبت روز دانشجو

دانشجويان بر مطالبه خواسته های خود پای می فشارند

حاکمان پيشين روزی بر دانشجويان آتش گشودند و گمان می بردند با سرکوب هر چه تمام‌تر می توان خاک مرده بر دانشگاه پراکند و سکوت و اختناق بر آن مسلط نمود، غافل از اينکه بر شعلۀ ايستادگی و خشم دانشجو افزودند و چهرۀ کريه خود را بيش از پيش بر همگان عيان نمودند. مبارزات و تلاش های بی وقفۀ دانشجويان آگاه و بيدار سرزمينمان در تمام آن سال‌ها تداوم يافت و خواسته‌های بر حق آزادی‌خواهانه و انسان‌گرايانۀ ملت ايران به عنوان تابلوی آمال و آرزوهای جنبش دانشجويی با تاکتيک‌ها و استراتژی‌های خيزش ملی مردم ايران هم‌نوا شد و بساط دستگاه استبدادی را در هم پيچيد. خط استبداد اما راه خود را دنبال کرد و گرداب هولناک ديکتاتوری، خودپرستی و ظلم در پی اشتباهات سياستمداران ناآگاه و هجمۀ غوغاييان و نامردمی و مکاری تماميت‌خواهان همچنان پابرجا ماند؛ تصفيه‌های گستردۀ استاد و دانشجو و عناوين درسی، هجوم مغول‌وار به خوابگاه دانشجويان در تاخت و تازهای شبانۀ عمال حکومت، محروم نمودن دانشجويان پر افتخار و آزادی‌خواه از ادامه تحصيل، بازداشت معترضان به چنين وضعيت ناعادلانه‌ای و رد و تخفيف علوم‌ انسانی که به حق خود چيزی از آن درنيافته بودند، روندی معمول گرديده و هر روز زخمی بر پيکر استوار دانشجويان ايرانی و البته ميخی بر تابوت استبداد و خودکامگی خود می‌کوبد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دانشجو به عنوان قشر هميشه بيدار هيچگاه از پای ننشسته، مطالبات خود را پيش رو نهاده و با تکيه بر آن، خواسته‌های بحق خود را از تمام ارکان هر چند پوسيده نظام حاکم جويا می‌شود و بر آن پای می‌فشرد و به آگاه‌سازی ساير اقشار جامعه می‌پردازد. اين جنبش و جوشش فرح‌بخش همواره در معرض تيغ تيز جباريت قرار گرفته و اما همچنان سخت‌جانانه بر پويايی خود و استحکام و مدوامتش اصرار دارد. چنين است که حرکت‌های دانشجويی آزادی‌خواهانه و تحول‌طلبانه حتی اگر تحت فشار قرار گيرد و بر اثر ضربات سخت و سهمگين حاکميت توان عينی و عملی کمتری جهت پيشبرد خواسته‌ها و مطالبات برحقش داشته باشد، در موقعيت‌های مناسب و فرصت‌های استثنايی راه خود را باز می‌يابد و چون رودی روان به جوشش و حرکت می‌افتد.

با کودتای انتخاباتی سال گذشته برگی ديگر از دفتر آزادی و دموکراسی‌خواهی ملت ايران و جهالت و جباريت حاکمان کوته‌بين ورق خورد و اين بار تمام آنانی که تيغ استبداد بر سر آنان سنگينی می‌کرد قامت راست نمودند و آزادی و دموکراسی را با صدايی رساتر از هميشه فرياد زدند. دانشجويان در اين ميان در کنار ديگر اقشار ملت ايران در صف اول مبارزه عليه اين خودکامگی قرار گرفتند و شهادت سهراب‌ها و نداها آنان را از ادامه راهشان باز نداشت و صدايشان حتی در محبس تماميت خواهان به شيوايی تمام شنيده می شود و اکنون نيز بيش از هشتاد تن از يارانمان به زندان‌های طولانی مدت و بازداشت‌های وحشيانه و غيرقانونی گرفتار آمده‌اند و چه آزاد مردانی نيز هستند که در ميانه ی غوغای ظلم و استبداد مظلومانه و در سکوتی پر صدا به استقامت تمام دربندند.

چه شده که ما اين‌چنين سخت و سهمگين آسيب می‌بينيم و بر روح و جانمان ضربه می‌زنند؟ چه شده که حتی اين‌چنين ضرباتی هم نمی‌تواند از هم بگسلدمان و تکه‌تکه‌مان کند؟ و چه چيزی در اعماق وجودمان و در آينۀ آمال و آرزوهايمان نشسته که چنين راهی را بايد بپيماييم؟ حقيقت اين است که اين ملت و اين دانشجويان چيزی بيش از حقوق طبيعی خود را نخواسته و تا برآورده شدن آن‌ها هم از پای نخواهد نشست؛ حتی اگر اختناق و جباريت چند صباحی امکان عملی تغيير معادلات قدرت در جامعه و سياست را از يدمان بيرون کشد. حقيقت اين است که ما به دنبال کسب حق طبيعی‌مان در حفظ جانمان هستيم، جانی که می‌خواهيم آزاد باشد، امکان انتخاب داشته باشد، بتواند بر اساس گفتار و کردار و پندار شخصی خود انسان‌ها به پيش رود، امکان تعيين شرايط زندگی شخصی و عمومی خود را داشته باشد، بتواند تعيين کند چه بپوشد، چه بگويد، با چه کسی باشد، بر چه طريقی رفتار کند، چه ببيند، چه بخواهد و چگونه مسيری را در پيش گيرد.

ملت ايران و جنبش دانشجويی برآمده از بطن مردمان کوچه و بازار می‌خواهد که مسئولان حکومتی را آزادانه برگزيند، کسی و اقليتی و دار و دسته‌ای نشسته در کمين نتواند سرنوشتش را به دلخواه خود رقم زند، دار و دسته‌های مافيايی منابع طبيعی و ثروت مليش را به يغما نبرند، اقتصادش بر اساس نابخردی، لجبازی، منفعت‌طلبی و حيله‌گری مسئولانش به باد فنا نرود، حلقۀ تنگ افکار و انديشه‌ها و تمايلات و هوس‌های بنيادگرايانه و پوسيدۀ مشتی از دنيا بی‌خبر بر جان و روحش فشار نياورد، دانشگاهش مکانی برای تبادل آزادی آرای علمی باشد، دانشجويی که پس از چندين سال تلاش و دانش‌اندوزی از دانشگاه به محيط جامعه قدم می‌گذارد در کار و زندگی خود نماند، بتواند آبرومندانه و بر اساس مدار پيشرفت و ترقی زندگی آينده‌اش را بسازد، بتواند در کار گروهی و تعيين سرنوشت خود و فعاليت مدنی و اجتماعی با ياران و همراهانش همکاری کند و تجربه بورزد و ياد بگيرد و پيشرفت کند و چيزها را بسازد و شرايط را رقم زند.

اين ها همه گوشه‌ای از خواسته‌های برحق ملت ايران و فرزندان اين ملت در پهنۀ دانشگاه‌های کشور است. خواسته‌هايی که همواره توسط مسئولان جبار ناديده گرفته شده و سرکوب شده است. سرکوبی که اينک نماد آن، سه شهيد اهوراييمان در ۱۶ آذر هستند. شانزده آذری که نماد ايستادگی و همراهی دانشجويان با يکديگر است، نمادی برای با هم بودن، با هم ارتباط داشتن، با هم جمع شدن، با هم مشت‌ها را برای پيشرفت و آزادی گره کردن، با هم نشان دادن قدرت و توانمان(چه در اذهانمان و چه در محيط عملی زندگی‌مان) و... .

انجمن اسلامی دانشجويان دموکراسی‌خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران اميدوار است در افت و خيزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ايران هر چه زودتر به نقطه و گره‌گاه های وصل و نشاط و تحرک برسيم و بتوانيم بار ديگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشيم. همچنين اميدواريم ۱۶ آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجويان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشيم و مسئولان و حاکمان نيز هوس به خاک و خون کشيدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند.

انجمن اسلامی دانشجويان دموکراسی‌خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016