چهارشنبه 29 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دورنمای بن‌بست هسته‌ای ايران از ديد جهان، محمد فيروزيان

شايد بتوان پايان اين کلاف سردرگم را در يکی از چهار گونه زير پيش بينی کرد:
- با گسترش فشار تحريم های فراگير جهانی برای محدود تر کردن فعاليت های افراد، سازمان ها ی حکومتی و شرکت های خصوصی ايرانی که به گونه ای در مسير اتمی شدن ايران کار می کنند و نيز با بيشتر و جدی تر شدن تهديدها و تداوم فشارهای نفس گير روانی، تبليغاتی و ديپلماتيک، در نهايت جمهوری اسلامی خود را مجبور ببيند که به خواست شورای امنيت و آژانس بين المللی انرژی اتمی تمکين دهد. چنين بازگشتی نمی تواند خيلی به درازا بکشد. در چنان حالتی جمهوری اسلامی همه تلاش خود را به کار خواهد بست تا دست کم آشکارا به سرنوشت خفت بار ليبی دچار نشود. تهران از غرب خواهد خواست تا ازبمباران خبری خود کاسته و تضمين های روشن تری برای برخورداری ايران از امتيازهای معمول تکنولوژيک برای ادامه صلح آميز پروژه اتمی و احتمالا" بهسازی بخش انرژی بدهد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اگر چنين توفيق نيم بندی حاصل شود، حکومت تهران چه بسا بتواند پروژه بازپس گيری قطعنامه ها را دنبال کند. بدين روی جريان حاکم در تهران اميدوار خواهد شد که بتواند هواداران سنتی نظام و احتمالا" بخشی از طبقه فرودست را متقاعد سازد که نظام آبرومندانه با قدرت های- به اصطلاح- دشمن به تفاهم و تعامل رسيده است. هرآينه اين راهی بود که ايران می توانست بدون هزينه کردن اعتبار جهانی و اقتدار ملی و هدر دادن اين حجم بزرگ از پول و سرمايه و فرصت های اقتصادی و وجهه سياسی، سال ها قبل اتخاذ کند. به هر روی بخش های آگاه جامعه ايرانی و قشر متوسط شهری قاعدتا" اين استدلال را به معنای پيروزی ندانسته که در واقع آن را تسليم در بدترين وضع ممکن ارزيابی می کند.

- قدرت مستقر کنونی در ايران، عصبانی و سراسيمه از برخورد قلدرانه غرب و اين همه خرابکاری و چوب لای چرخ گذاشتن و نيز بی اعتنايی به آن همه نامه ها و پيام ها و پيک های رسمی و غير رسمی، افسرده از دريافت نکردن حتی يک پاسخ دلخواه و دريغ از نيم نگاهی ملتفتانه، عزم را جزم کند که به هر تحريک آشکار پاسخ سخت بدهد. چنين روشی را ايرانی ها دو دهه پيشتر آزموده بودند. در چنان وضعيتی کافی است يک بازرسی ناچيز از کشتی باری به سوی مرزهای آبی ما در خليج فارس جرقه درگيری و سپس جنگی کوتاه مدت و البته بسيار مخرب را در منطقه دامن بزند. ناگفته پيداست که در آنصورت ايران منفعل تر و منزوی تر شده و چه بسا اين استيصال، تحولات ساختاری را از درون کشور هر چند به صورتی خشن، خودجوش و غير عقلايی رغم بزند.
پر روشن است که در آن جو ملتهب، قدرت های تأثير گذار جهانی و بازيگران منطقه ای هر يک در راستای منافع سياسی- امنيتی و اقتصادی خود به تنش افروزی در منطقه و نا امنی و بی ثباتی در ايران و يا به پشتيبانی و جانبداری از جوششی مردمی دست خواهند زد.

- فشار تحريم ها، نگرانی از بی ثبات تر شدن زندگی روزانه و نا امنی همه جانبه از ناامنی شغلی و خانوادگی تا ناامنی در کوچه و محله در کنار برآمدن ابر ترس و نمودار شدن سايه هولناک تهديد نظامی از سوی قدرت های- به اصطلاح- دشمن، آنسان بر اقشار کم درآمد و متوسط شهری که بزرگترين بخش جامعه ايرانی را تشکيل می دهند به ويژه بر کارگران کارخانه ها و زحمتکشان فرودست شهرهای بزرگ گران آيد که نارضايی پيدا و برافروخته راه خود را به خانه های جنوب شهری باز کند. آنگاه است که اعتصاب ها و صدای اعتراض به يک چشم به هم زدن به سراسر کشور خواهد رسيد و اين زبان اعتراض، ديگر از نوع تظاهرات سکوت نخواهد بود.
اگر جريان مستقر حاکم در ايران بپذيرد که نقطه عطف تحول انقلابی و فصل عزيمت شتابنده به سوی فروپاشی يک ساختار سياسی و چه بسا کيان ملی در ايران و شايد در همه جهان بن بست اقتصادی بوده است؛ بی خردی است که زمزمه های نارضايی و نافرمانی- به اصطلاح- نرم را در کمربند مرکزی شهرهای بزرگ و پايتخت نديده و نشنيده بگيرد.
به هر روی يکچنين پيشامدی در کوتاه مدت و در فضای مديريت شده يا به تغيير رفتار درونی و مشی حکومتی و ديپلماسی خارجی قدرت مداران می انجامد و يا با تبديل شدن جنبش به خروش و موج به توفان، حرکت عصبی و اعتراضی به همه سطوح طبقاتی و صنفی رسوخ کرده و در نتيجه با ريزش در نيروهای امنيتی و هواداران سياسی و احساسی سيستم، دگرديسی ساختاری رخ خواهد داد.

- غرب با پيگيری و افزايش فشار همه جانبه، شناسايی ساخته ها، يافته ها و داده های ما، فضا سازی و يارگيری در ميان دوست و دشمن و شايد با پيشبرد طرح خرابکاری های فنی، هزينه کار را برای ايران بسيار طاقت فرسا کند تا در نتيجه حرکت و بلکه انگيزه و اراده کارشناسان و سياستگذاران ايرانی برای دستيابی به توان مرموز اتمی کند و کند تر شود تا جايی که عملا" حکومت نتواند به اتميزه شدنش ادامه دهد. در چنان شرايطی هر چند تحريم ها و بار حقوقی آن برای دوره ای طولانی و نا مشخص مانند شمشير آخته بالای سر ما باقی می ماند؛ غرب آسوده از ناتوانی فنی و سياسی حکومت، در راستای تنش زدايی صوری و البته تنها به اميد به دست آوردن فرصت های اقتصادی و امتيازات بلند مدت در ايران، تحريم ها را مسکوت خواهد گذاشت. اين روند تا آنجا ادامه می يابد که يا از دل مردم نيرويی قابل اعتماد برای غربی ها دست بالا را در سياست به دست آورد- البته بدون حمايتی درخور- و يا پروژه جسورانه غربال از بالا از سوی حاکميت زمينه را برای نوعی بازگشت به سوی غرب و جهان آزاد فراهم سازد.
احتمالا" در پس ذهن اوباما و يارانش چنين فرضی شدنی تر و شايسته تر و کم هزينه تر است. شايد چنين روشی برای آنها کم هزينه و مطمئن تر باشد؛ اما برای ما از همه نظر پرهزينه، زمان بر و فرسايشی و بدترين احتمال پيش روی منافع، مصالح و امنيت ملی ما است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016