پنجشنبه 5 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مراقب شيخ فضل‌الله‌های ضد مشروطه باشيم، علی مهربان

بنام خدا

چند صباحی است که علی رغم ميل مردم و خوبان وطن، عافيت طلبان عرصه سياست، همان بی کياستان فرصت سوز، جانشينان خلف شيخ فضل الله در عصر مشروطه دوباره سر بر اورده، هر دم به نداعی و هر زمان به حيلتی قصه بهم بافته، مرام مردمان و ايده خوبان را از راه به بيراه هدايت و بر طبل ناهمگون اصلاح خليفه می کوبند، غافل از انکه مشکل کشور همان بر پائی اصل خلافت (ولايت) است و پلشتی موجود در ميهن مترتب از اين مضحکه بيگانه ساز و دروغ ساخته در ۵۷ می باشد.
سالها پيش از اين پدران ما از هم مسلکان اينان در مشروطه اول، هم بهنگام بر پائی و هم بوقت برخورداری ضربه خورده، توفيق تغيير در رئوس کشور و رسيدن به مقصود را به حيله های اينان از دست داده اند. باز چه شده که ملا فضل الله ها در اين هنگامه سبز خواهی و حق طلبی به ياری مظفرالدين های بی لياقت امده، مردم را به سکوت و مماشات دعوت نموده مرهم درد بی درمان خليفه(ولی) عاری از ايرانيت گشته اند؟ باز پشت پرده چه خبر است که ناتوانان ديروز به ياری خليفه نادان همت گماشته سبز بودن و به مرام پدران مشروطه طلب رفتن را راه نا صحيح دانسته، به تکرار دوباره تاريخ با نامی ديگر اقدام نموده اند و کوته نظرانه بخيال خام خود ملت فهيم ايران را بدنبال هجويات بيمارگونه افکار بی بنياد خود خواهند کشيد، زهی خيال باطل که مردم ايران به تکرار دوباره ان فرصت سوزی بزرگ و تباهی بعد از ان تن داده مهملات بهم بافته اقايان را ارج نهاده در تاريکی مترتب از ان به چند صباحی ديگر گم گردند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ما را همان يک شيخ فضل الله ضد مشروطه و هواخواه قاجار بس است، ما را همان يکبار تجربه ناموفق اصلاحات در نظام شاهی قاجار کافی است! ازمون و ازمودن به چند باره و تکرار خطاست! اين دوران سياه و پر نکبت تاريخ اخير ايران ياد اور تباهی و پلشتی منبعث از سلسله منحوس قاجار همان نوکران بيگانه و هم پيمانان شيخ فضل الله هاست، ما درماندگی ملت را هم در زمان شاهان قاجار و هم در شرائط فعلی بلطف خوش خدمتی دورويان مدعی استقلال ديده ايم، در ان هنگام شاه قجر سايه خدا بود و در اين روز روضه خوانان، ولی و نايب امام (خليفه)!!! نابودی فرهنگ و تمدن ايرانی را بدست هر دو سلسله منحوس نظاره کرده ايم، از بين رفتن اقتصاد و به تاراج رفتن سرمايه های مادی و معنوی ايران را در هر دو شاهد بوده ايم، در هر دو سلسله نادانان سياهکار و تبهکاران سالوک صفت بر مسند نشسته ايران و ايرانی را به فنا داده اند، در هر دو زمان رياکاران دين نما، بنا را بر توفيق خود گذاشته نابودی ايران و ايرانی را ناديده انگاشته اند. اينان هم مرام قاجار و خاندان قاجارهم مسلکان اينانند و ما مردمان سرگشته و حيران در دوباره پستوی تاريخ بدنبال فضل الله های رياکار و دروغ زن سرگردان و اميرانمان در حبس. بخود ائيم که هنگامه رسيدن به مقصود است، بدانيم و باور کنيم که درمان درد ايران اصلاح نبوده ما محتاج تغييريم، بازی سی ساله و متعفن ولايت و توهمات ناشی از ان، نقشه فريب ملت بدست ديگران برای ممانعت از رشد و ترقی ايران بوده روند موجود ادامه همان روند نظام شاهی قجر در گذشته می باشد. بدانيم که تغيير ضروری است و بايد با ايجاد تغييرات اساسی در ساختار اداره کشور و به روز رسانی نحوه مديريت ان به سوی ارمانهای ملی بازگشته با دگرگونی ايجاد شده به برخورداری از ازادی حقيقی و حکومتی مردمی و منبعث از ارزوهای ميهنی دست يازيم. ما نيازمند بازگشت به هويت ملی و پيگيری مطالبات بحق مردميم، ما بايد که بدنبال تاسيس حکومتی برای مردم، به اختيار مردم و در کف مردم باشيم، نه حکومتی که رهبرانش از اسمان به زمين امده، به توهمات ناشی از فرود اسمانی همانند شاهان بی کفايت قاجار مشغول بوده ملت و کشور را با زيرکی هدف دار در واماندگی و درماندگی بحال خود رها ساخته با تمسخر ملت ايران، غصه اعراب ساکن مديترانه را بخورند. ما نيازمند حاکمانی هستيم که به هنگام شب از قصه و غصه مردمان به خواب نرفته، تا برطرف ساختن الام مردم راحت را بر خود حرام دانسته در پی مطالبات مردم باشند، نه انانکه از مفت خوری و بی رگی گردنها ستور ساخته به لودگی ملت را به تمسخر گيرند و ناباورانه و فراموشکارانه به مردم فخر فروشند.
ما نيازمند انيم که يکبار و برای هميشه ريشه اين خائنان بی ريشه را خشکانده، خانه ستم را ويران ساخته روضه خوانان را بر سر جای نشانده بدنبال ارمان ميهنی، کشور را از سايه تباهی فرقه بازان، محفل داران و وابستگان به اجنبی پاک و ايران عزيز را سر بلند گردانيم. ما می توانيم بايد که بتوانيم، گذشتگان منتظر و ايندگان چشم براه ما هستند. ما فصل الخطابيم و قدرت و انرژی تغيير در يد ماست، باور کنيد که می توانيم انچه را ميخواهيم به مسند نشينان ديکته کرده و حکومت را بدلخواه خودمان و بر اساس ديدگاهمان تغيير دهيم و در اينراه ديگران يا با ملت همراه و يا که از غافله نجات ايران بازمانده سايه ننگ ابدی در تاريخ ايران را با خود همراه خواهند ساخت، ملت ايران با هيچکس عهد همراهی و اخوت نبسته به احدی مديون نيست، بلکه انان تماميت خود و حضورشان در حکومت را بارها و بارها به ملت و فرزندانش مديونند.
ترس از توانائی و قدرت حضور مردم در سخنان تازه خليفه هويداست انجا که با يک عقب نشينی تاکتيکی جمهوريت نظام را مطرح و انتخابی بودن تمامی مسئولان را گوشزد ميکند و ان اشاره غير مستقيم اش به انتخاب رهبر از طريق خبرگان منتخب اعتراف به حقانيت مردم و قدرت ايشان است که اين دست اورد مهم و پيروزی بزرگی برای ملت است، مظفر بی نوا کوتاه امده و شروع به امتياز دهی نموده است انهم در بالاترين سطوح، اقرار به انتخابی بودن رهبر و اتصال به زمين با جدائی از اسمان و فاصله از مهملات بهم بافته سی ساله کم توفيقی نيست، اما کافی نيست. بيست سال تئوری پردازی مصباح و انجمن حجتيه با همين سخنان خليفه بر باد رفته و اين شروعی است دوباره برای ملت و وطن پرستان حق طلب در دستيابی به ارمانهای دور و نزديک ازاديخواهانه، اما مشروط به ادامه راه با حضور در خيابانها تا ته خط که اين اصلی از اصول جنگ با دشمن است که دشمن را پس از تحميل شکست اوليه تا عمق تعقيب کرده، او را تا رسيدن به پيروزی اسوده و رها نسازيد.
ما به مردان وطن، به شهدامان و به تاريخ پر افتخار ايران مديونيم، ما محتاج زندگی در کشوری ازاديم، در ارامش و در پاکی، در راستی و درستی و در تمام خوبيها، بدور از دروغ و رياکاريهای مرسوم حکومت مذهبی در اين چند ساله که با خوی ايرانی ناهماهنگ و با عزت مردممان در ستيز است. تقيه بازان دروغ زن، لاف زنان عرب تبار از ما و از کشورمان تصويری وارونه و به سياهی افکارشان ساخته اند که اين قابل گذشت نبوده اصلاح پذير نخواهد بود، ما محتاج تغييريم تا اين خبط بزرگ تاريخی و اين تصوير نامانوس از ايران عزيز را پاک کرده کشور را با ايده های ميهنی از نو بسازيم. ما نيازمند بازبينی داشته هامان، بازخوانی مطالباتمان، بازنويسی راه کارها و تدوين نوين رهيافتها با نگارش قانون بر اساس خواست ملی و بر طريق اراده ملتيم که اين به مذاق ان کوته نظران مشروعه خواه خوش نيامده منافعشان را در ان نمی بينند، اما منافع مردم و ايران در ان مستتر و پس نشينی از اين ايده خيانتی دوباره به ملت و ميهن عزيزمان ايران است، حسين ازاده کربلا سالها پيش به امثالشان گفت که اگر دين نداريد لا اقل ازاد مرد باشيد، پس ای خائنان بی وطن لا اقل مرد باشيد.
شايد که انان نيز با حصر رهبران مردمی جنبش هم نظر و هم رای با خليفه نادان بوده نفع خود را در حذف خوبان امين مردم پنداشته، با ترفندی زيرکانه در غياب مير حسين عزيز و کروبی شجاع ان کنند که ميخواهند، تا خليفه زبون را از جنايات و جرم مقاومت در برابر اراده ملت تطهير کرده ادامه اين حکومت پليد را ميسور ساخته در ناتوانی و حماقت ان ملعون دوباره بهره های حزبی، گروهی برند. مگر نبود که ان رياکار ناهمراه گفته بود که با مير حسين راه اصلاح را نمی توان رفت، زنهار که خوابشان تعبير گشته ملت ايران فريب ان خائنان سالوس را خورده دلسوزان خود را فراموش کرده همراهشان گردند. قبلا هم در مشروطه ستارخان و باقرخان را خانه نشين کرده( بخوانيد حصر در منزل ) بهبهانيها را کشته و ملت را با فريب و خدعه از راه به بيراه هدايت نمودند، اما بدانيد که اين نوبت برای انان و جمهوری پليد مذهبی شان پايان راه و برای ملت خوب ايران زمان رسيدن به ارمانهاست.
شما را نهيب ميدهم از خيانت دوباره به ملت و از رفتن به راه پيشين و از بازی مکر شيخ فضل الله های نوين که بدنبال حفظ نظام خلافت(ولايت) باشند. ايران نيازمند مردانی مرد است، همانانکه ايران را عاشقانه دوست داشته، سر در رهش داده سر بلندش خواهند ساخت. از مکر شيخ فضل الله های هم پيمان خليفه دوری بجوئيد که بيشترين خسارات را در طول تاريخ انان به ملت و به کشور با افکار و اعمالشان تحميل نموده اند.

ما پيروزيم/ انشاءالله//
ايران ازاد و ايرانيان سر بلند///

علی مهربان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016