یکشنبه 8 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آب رفته رانمی توان به جوی بازگرداند، مهرداد خوانساری

مهرداد خوانساری
مردم دیگر دنباله رو شعارهائی از قبیل «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و یا «بازگشت یه عصر طلائی خمینی» که بطور مکرر از سوی آقایان موسوی و کروبی تکرار میگردد، نمی باشند و اساساٌ این نوع مقولات را منشع تمام بدبختی های امروزی مملکت میدانند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شرایط حاکم بر مملکت پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، تمام معادلات سیاسی سی سال قبل از آنرا بطور غیر قابل انکاری تغییر داده است. همچنین، با توجه به میزان خشونت و فشارهائی که حاکمیت در 19 ماه گذشته علیه عموم مخالفانش و بویژه اصلاح طلبان باند «هاشمی-خاتمی-موسوی-کروبی» اعمال نموده، بازگشت به شرایط گذشته و دستیابی به نوعی توافق با امثال احمدی نژاد و دارودسته اش، تقریباٌ غیر ممکن ساخته است.

اینک که جناح احمدی نژاد نیروهای اصلاح طلب وابسته به نظام را با موفقیت از گردونه سیاسی خارج کرده و اکثر شخصیت های شناخته شده و کارآمد آنها را از طریق زندان، شکنجه، و یا اجبار به خروج از ایران، خنثی و بی اثر ساخته اند، نوبت به رقبای شان در میان اصولگرایان از قبیل لاریجانی و قالیباف رسیده که در صورت توفیق به کنار زدن این افراد، تداوم انحصارشان بر اهرم های قدرت در ایران مسجل خواهد شد. در اینصورت، اینکه مثلاٌ چه کسانی در انتخابات بعدی مجلس یا ریاست جمهوری با هم به رقابت خواهند پرداخت دیگر تفاوت عمده ای نخواهد کرد چون تنها افقی که باقی خواهد ماند سلطة کامل احمدی نژاد و همپالگی هایش است که در بهترین شرایط، مقوله ای شبیه فرمول «پوتین – مدودف» روسیه را در ایران پیاده خواهند نمود.

ولی از سوی دیگر، عدم مدیریت و بی کفایتی کامل احمدی نژاد و یارانش در اداره مملکت و بویژه بحران اقتصادی آن و درگیری های روزافزون حاکمیت با جامعه بین المللی به لحاظ عدم حل مشکلات مربوط به پرونده هسته ای، این امید کماکان وجود دارد که مردم خسته و رنجدیده ایران، با الهام از تب آزادیخواهی و روحیه مبارزاتی مردم عادی در دیگر نقاط خاورمیانه، با تشدید مقاومت و گسترش اعتراضات خیابانی، شرایط بزانو درآوردن این حکومت را فراهم آورند و کشور را از سرنوشت شومی که امثال احمدی نژاد ها برای ملت ایران تدارک دیده اند، رها سازند.

حرکت مردم در 25 شهریور ثابت کرد که نیروهای مبارز مردمی، با دانش به تجربیات تلخی که در یکسال و نیم گذشته از عملکرد وحشیانه و غیر انسانی حاکمیت اندوخته اند، علیرغم هر بلائی که رژیم بسرشان بیاورد، دارای این آمادگی هستند که با پذیرش تمام ریسک های موجود، وارد صحنه شوند و دست از اعتراضات خود برندارند.

بدیهی است که با شعارهای قاطع و کوبنده که گویای خواسته ها و نیازمندیهای امروز جامعه ایران می باشد، حرکت مردم بی شک به آن قابلیت خواهد رسید که مانند مصر و تونس، نقش تعیین کننده ای را ایفا کند. در ضمن امروز با اطمینان بیشتر می توان به این واقعیت نیز اشاره کرد که مردم دیگر دنباله رو شعارهائی از قبیل «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» و یا «بازگشت یه عصر طلائی خمینی» که بطور مکرر از سوی آقایان موسوی و کروبی تکرار میگردد، نمی باشند و اساساٌ این نوع مقولات را منشع تمام بدبختی های امروزی مملکت میدانند. حتی بیشتر دوستان و سخنگویان این آقایان نیز در هفته های اخیر به این واقعیت پی برده و در گفتارشان با شبکه های مختلف خبری، نوعی فاصله با این مواضع در صحبت هایشان مشاهده می شود.

در پایان، معتقدم که با توجه به میزان ریزش روزافزون در ارکان کلیدی حاکمیت، توازن قدرت امروز بنفع مردمی است که خواست کلانشان برای ایران آینده، استقرار یک سیستم دمکراتیک، سکولار و مبتنی بر مندرجات اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016