شنبه 1 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نه انتخابات آزاد يعنی اين و نه شرکت نکردن در انتخابات کافی‌ست! الاهه بقراط، کيهان لندن

الاهه بقراط
رژيم برای به حرکت در آوردن احتمالی مردم در "انتخابات" به شکلی که تا کنون برگزار شده، به همه‌ی نيروهای خودی از جمله اصلاح‌طلبان نياز دارد. ولی حساب‌ها زمانی غلط از آب در خواهد آمد که يا حکومت بتواند مردم را بدون اصلاحح‌طلبان به پای صندوق‌های رأی بکشاند، و يا با وجود مشارکت اصلاح‌طلبان، مردم حاضر نشوند به پای صندوق‌های رأی بروند! اصلاح‌طلبان چه در اين دو حالت و چه با گردن نهادن بر شرايط تا کنونی انتخابات، بازنده‌اند! پس پافشاری روی انتخابات "واقعا" آزاد، تنها راهکار و آخرين فرصت آن‌هاست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


کيهان لندن ۲۱ ژوئيه ۲۰۱۱
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com

هفته گذشته در طول فقط چهار روز، سخنان سه تن از درون نظام جمهوری اسلامی سر و صدا به راه انداخت و موضوع مشارکت انتخاباتی اصلاح‌طلبان را که تا کنون همواره امری بديهی به شمار می‌رفت، در همه انتخابات آينده با پرسش روبرو ساخت. سخنان اين سه تن از سوی بسياری از رسانه‌هايی که ادعای خبررسانی «مستقل» دارند و هم چنين از سوی رسانه‌هايی که در اصل کار حزبی می‌کنند، بر اساس خط و خطوط سياسی، يا بزرگ‌نمايی شد، يا در حاشيه قرار گرفت و يا اصلا ناديده گرفته شد!

به بازی گرفته شدن اصلاح طلبان
در اين نوشته تلاش می‌شود تا پاسخ پرسش‌هايی را که به درستی درباره مفهوم و عملکرد انتخابات آزاد مطرح می‌شود و هدف از تاکتيک «شرکت نکردن در انتخابات» يا تحريم را از درون سخنان همين سه تن که با حواشی کلی و احساساتی درباره جنبش سبز و مردم و آزادی همراه است، بيرون کشيد تا معنای انتخابات آزاد که همواره از سوی مخالفان جمهوری اسلامی مطرح می‌شده است، و آزادی احزاب و مطبوعات در آن نقش کليدی دارد، مانند بسياری از مفاهيم ديگر تحريف نشده و به يک ابزار سياسی هدايت شده برای رسيدن به منافع گروهی کاهش نيابد.
مصطفی تاج زاده، معاون سياسی وزارت کشور دولت خاتمی و عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در گفتگويی با سايت «کلمه» که ۱۸ تير منتشر شد، گذشته از اين که جنبش سبز را همان «اصلاح‌طلبی»، و «انتخابات آزاد» را همان شرکت اصلاح طلبان در آن، معرفی می‌کند، و تعريف و حتا عملکردی آرمانی از اصلاح‌طلبی ارائه می‌دهد که با واقعيت موجود و عملا تجربه شده مطابقت ندارد، درباره شرکت در انتخابات‌ آينده چنين می‌گويد: «ما معتقديم که کشور ايران يک راه برای سعادت دارد که آن نيز انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد نيز مولفه‌های خاص خود را دارد. انتخابات آزاد يعنی آزادی قلم، انديشه و بيان و سبک زندگی، يعنی آنکه احزاب آزاد باشند، آزادی تجمعات وجود داشته باشد، اتحاديه ها و تشکل‌های غير دولتی و سنديکاها آزادی عمل داشته باشند.»
تاج‌زاده درک خود را از انتخابات آزاد چنين توضيح می‌دهد: «جنبش سبز راه وسط را از بين برده، يا انتخابات بايد آزاد باشد با همه مولفه‌ها يا ما نبايد در آن شرکت کنيم و اجازه دهيم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات نيز تشديد شود. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غيرآزاد بايد مشروعيت انتخابات را زير سوال ببريم و آن را از رسميت بيندازيم... اگر آنان احساس کنند که ما شرکت نمی‌کنيم مجبورمی‌شوند تصميمی استراتژيک بگيرند بدين معنی که يا بايد اصلاح طلبان را حذف کنند و تن به اختلاف گسترده داخلی دهند... اين وضعيت برای آنان مشکل ساز خواهد بود. و اگر غير از اين نيز بخواهند رفتار کنند بايد اصلاح طلبان را وارد بازی کنند».
پاسخ تاج‌زاده در مورد اينکه انتخابات آزاد چيست، روشن است: شرکت دادن اصلاح‌طلبان در انتخابات. با کدام هدف؟ با هدف قرار گرفتن آنها در دو قوه مجريه و مقننه (قوه قضاييه مستقيما زير نظر نهاد رهبری است!) که چه بکنند؟ تجربه عملی نشان داده است اين دو نهاد تا کنون جز اجرای فرامين رهبری و نهادهای زير فرمان وی، کار ديگری نکرده‌اند! چرا اين نتيجه‌گيری کاملا واقعی است؟ زيرا خود تاج‌زاده درباره انتخابات آزاد چنين مثال می‌زند: «در همين قانون اساسی، دوم خرداد و شوراهای اول و دوم شکل گرفت. در انتخابات شوراهای دوم شرکت کرديم و شکست هم خورديم. آن انتخابات آزاد ترين انتخابات صد سال اخير بود و هيچ کس به خاطر سليقه، نوع نگاهش و خاستگاه سياسی و غيره از شرکت در انتخابات منع نشد». اين مثال که در آن کاملا نادرست و به ناحق، انتخاباتی را که در آن جز خودی‌های رژيم شرکت نداشتند، «آزادترين انتخابات صد سال اخير» خوانده است، نه تنها نشانه درک کاملا ابزاری و کج و معوج از انتخابات آزاد است بلکه نشانه بی اطلاعی از تاريخ معاصر ايران نيز هست.
روشن است که مسئله اصلی در هر انتخاباتی همواره «مردم» و آرای آنهاست. اين نکته را تاج‌زاده که تلاش‌اش برای مشارکت در انتخابات نظامی که به آن اعتقاد دارد کاملا قابل درک است، پنهان نمی‌کند: «اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همين قانون اساسی نيز برگزار می شود»! تاج‌زاده مانند بقيه اصلاح‌طلبان می‌داند که نظام به آنها برای به حرکت در آوردن مردم نياز دارد. حساب‌ها زمانی غلط از آب در خواهد آمد که از يک سو، حکومت بتواند مردم را بدون اصلاح‌ طلبان به پای صندوق‌های رأی بکشاند، و يا از سوی ديگر با وجود مشارکت اصلاح‌طلبان نيز مردم حاضر نشوند به پای صندوق‌های رأی بروند!

نان اصلاح‌طلبان در تنور انتخابات
محمد خاتمی در سخنانی که ظاهرا اواخر خرداد امسال در ديدار با جمعی از فعالان سياسی شمال کشور ايراد شد و ۲۰ تير از سوی محمدجواد اکبرين در سايت «ميهن» منتشر گشت گفت: «ما از سال۸۴ نبايد در انتخابات شرکت ميکرديم! متاسفانه اين اشتباه ما بود.» برخی افراد و رسانه‌هايی که گردانندگان و کارکنانش (از جمله رسانه‌های فارسی زبان کشورهای خارجی) مردم را هر بار تشويق کردند در انتخابات شرکت کنند، اصلا اين سخنان خاتمی را حتا به صورت شايعه به روی خود نياوردند! خاتمی ظاهرا گفته است: «اين بار اگر شرايط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نمی کنيم.» کدام شرايط؟ خاتمی چنين می‌شمارد: «زندانيان سياسی حتما بايد آزاد شوند، فضای امنيتی بايد باز شود، انتخابات بايد آزادانه برگزار شود». ولی کدام زندانيان؟ آزادانه برای چه کسانی؟ خاتمی چنين توضيح می‌دهد: «بيايند از همين احزاب موجود افرادی را بدين منظور انتخاب کنند تا انتخابات سالم تری داشته باشيم، اگر شرايط فراهم نشد حتما در انتخابات شرکت نکنيم... نمی‌توانيم آتش تنوری بشويم که نانش برای کس ديگری پخته می‌شود».
برای خاتمی که سخنان کلی نيز درباره جنبش سبز و آزادی و انتخابات آزاد گفته است، آزادی يعنی به بازی گرفتن «احزاب موجود»، يعنی همان که تا ۲۲ خرداد ۸۸ بوده است. يعنی بازگشت به زمانی که آتش «تنور» انتخابات نه برای «يک گروه خاص» بلکه برای همه گروه‌های نظام «نان» می‌پخت!
خاتمی پيشاپيش «گناه» شرکت نکردن اصلاح‌طلبان را که ممکن است آنها را رو در روی نظام قرار دهد، از روی دوش آنها برمی‌دارد و می‌گويد: «اگر در انتخابات شرکت نکنيم جوابگو ما نيستيم؛ بلکه کسانی بايد پاسخگو باشند که اجازه شرکت در انتخابات را به ما ندادند».
درک محدود از انتخابات آزاد را خاتمی در پايان چنين روشن می‌کند: «بحث نظارت استصوابی بايد حل شود تا همه افکار موجود بتوانند نماينده داشته باشند. اينطور نباشد که هر کس را نپسنديدند به عنوان ضد ولايت و ضد نظام ردش کنند و بعد بگيرندش». روشن است انتخابات آزادی که خاتمی مدافع آن است در چهارچوب ولايت فقيه و نظام جمهوری اسلامی است و نبايد هم جز اين انتظار می‌رفت. ولی آنچه سخنان تاج‌زاده و خاتمی را با اهميت می‌سازد، تهديد آنها به عدم مشارکت در صورت «آزاد» نبودن انتخابات است. تهديدی که در دوره‌های پيشين نيز مطرح شد و اصلاح‌طلبان هرگز، بنا به گفته خود تاج زاده در همين گفتگو، به آن عمل نکردند.

گروه‌های دلسوز و معتقد به نظام
هنگامی راه هرگونه کج فهمی نسبت به انتخابات آزاد بسته می‌شود که علی اکبر رفسنجانی نيز در کنار تعريف و تمجيد مبالغه آميز از «مقام معظم رهبری» به دفاع از آن می‌پردازد. رفسنجانی بنا به گزارش پايگاه خبررسانی خودش، روز ۲۲ تير در ميان برخی دانشگاهيان شيراز با تأکيد بر اينکه «بديلی برای نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولايت فقيه و نيز شخص آيت الله خامنه ای به عنوان ولی فقيه در کشور نمی شناسد» و ستايش چندباره «رهبر» و اينکه وی «در نهايت تابع ايشان» است چنين گفت: «برگزاری انتخابات آزاد مجلس و رياست جمهوری با حضور واقعی تمامی جناح‌ها و گروه‌های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی می‌تواند به خروج از اوضاع کنونی سياسی کشور کمک کند».
تمام بحث که در سخنان تاج‌زاده و خاتمی غايب بود، بر سر همين نکته است:
از يک سو، هيچ انتخاباتی «با حضور تمامی جناح‌ها و گروه‌های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی» اولا، انتخابات آزاد نيست و نمی‌تواند باشد، ثانيا چنين انتخاباتی هرگز به خروج از اوضاع کنونی سياسی کشور کمک نخواهد کرد!
از سوی ديگر، انتخابات آزاد يعنی حضور تمامی جناح‌ها و گروه‌های «دلسوز ملت» نه نظام و معتقد به آزادی جامعه و مردم و نه قانون اساسی کنونی که به دليل منشاء دينی و آسمانی و اصل ولايت مطلقه فقيه، پيشاپيش هرگونه انتخاباتی را از محتوا تهی می‌سازد!
آيا در دمکراتيک‌‌ترين تفسير ممکن از قانون اساسی جمهوری اسلامی (اگر اصلا عملی باشد!) نظام جمهوری اسلامی می‌تواند حضور همه گروه‌های دلسوز ملت و معتقد به ازادی جامعه و مردم را تأمين و تضمين کند؟! در اين صورت، پيش به سوی برگزاری يک انتخابات آزاد!
ولی آيا جمهوری اسلامی به دليل ساختار و ساز و کارهای سياسی و حقوقی‌اش از اجرای اين وظيفه عاجز نيست؟ پس شرکت نکردن در انتخابات با اين «استدلال» احساساتی که «خوب نيست...»، «خون ريخته شد...»، «دلمان خون است...» کافی نيست. بايد مردم را بسيج کرد تا با تکيه بر نيروی متشکل آنها و بنيه آزادی‌خواهانه جامعه که در دو سال گذشته بيش از هر زمان ديگری حکومت را به چالش کشيد، شرايطی را فراهم آورد که يک انتخابات آزاد برگزار شود.
جمهوری اسلامی با انحصار قدرت و سرکوب مداوم و فراگير، جامعه را از نيروهای کارآ و مبتکر و احزاب و تشکل‌هايی که می‌توانند هر يک گوشه‌ای از بار مملکت را بر دوش بکشند، محروم کرده است. مهم‌ترين دليل بحران‌های همه جانبه کشور در همين نکته نهفته است. وگرنه با شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات و حتا با بازگشت آنها به نهادهای سياسی بی‌خاصيت نيز مشکلی حل نخواهد شد و برنده اين شرايط قطعا کسانی خواهند بود که در سال ۸۴ بدون منابع کنونی، ميخ خود را کوبيدند و در طول شش سال گذشته نه تنها از منابع سياسی و اقتصادی‌شان کاسته نشده است، بلکه با تکيه بر آنها برای به دست آوردن آرای مردم بدون اصلاح‌طلبان خيز برداشته‌اند!

ــــــــــــــــــ
۱۸ تير، سايت کلمه: تاج زاده: راه وسط نداريم، سبزها فقط در انتخابات آزاد شرکت می کنند
۲۰ تير، سايت ميهن: خاتمی: حتما در انتخابات شرکت نمی کنيم
۲۲ تير، سايت رفسنجانی: هاشمی رفسنجانی: انتخابات آزاد مجلس با حضور تمام دلسوزان نظام


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016