به نام مردم به کام "امپریالیسم"، پاسخی به مقاله نوشین احمدی خراسانی، ناهید خیرابی
[email protected]
پاسخ به مقاله «جنبشهای اجتماعی، مداخله نظامی و گفتمان امپریالیسم» نوشته دوست گرامی نوشین احمدی خراسانی ترجیح من نبود، زیرا در صورت کج فهمی ممکن است نفاق آفرین باشد و من به دنبال اتحادم نه نفاق. به هر رو ناگزیر به بخشهایی از نوشتار میپردازم ولی به دلایلی از ورود به بخش فعالان زن خارج و داخل خودداری میکنم.
یکی از اهداف اصلی مقاله خانم احمدی خراسانی نفی «امپریالیسم» است، ولی خانم احمدی خراسانی آیا هنوز بعد از اینکه بحث «بازار آزاد» و «دموکراسی بازار» از سوی خود سوداگران هم زیر سئوال رفته و خود آنها همانند بحرانهای ساختاری گذشته آمریکا با استفاده از نظریههای اقتصادی مارکس و با محدود کردن بازار آزاد و کنترل بانکها و وال استریت، اعتراف به لجام گسیختگی بیش از حد و فریبکاری انحصارات سرمایه با هدف سود بیشتر کردهاند، باز هم حاشای وجود امپریالیسم و ندیدن این واقعیتهای مشهود میتواند ناشی از آگاهی و صداقت باشد؟!
چرا نمیبینید که انحصارات سرمایه در جهان با انگیزه ثروت سازی خصوصی چه به روز اقتصاد جهانی در ارتباط با دلار آمریکا آوردهاند؟!
آیا بحران عمدتاً اقتصادی و در نتیجه آن سیاسی در کشورهای اتحادیه اروپا را نمیبینید؟
آیا از آنچه که در یونان، اسپانیا، ایتالیا و حتی خود کشورهای محوری اتحادیه اروپا میگذرد بیاطلاع هستید؟
چطور چشم خود را به روی این همه درد میبندید؟ پس اینها همه اگر نتیجه نظام امپریالیستی نیست از چیست؟
ایشان مینویسند: «زمانی نه چندان دور، شعار ضدیت و دشمنی با امپریالیسم ملتهای منطقه و...، را در برابر نیروهای خارجی متحد میکرد و انقلابهای ضد استعماری، انقلابهای رهایی بخش تلقی میشدند، اما تحولات جهانی و نیز تجربههای تلخ و … در برخی از این کشورها … نسلهای جوان این جوامع را نسبت به ان شعارهای کلاسیک ضد امپریالیستی و... عمیقاً دچار تردید کرده و رویکرد متفاوتی را … رقم زده است. غلیظترین این رویکرد، همکاری انقلابیون لیبی با کشورهای قدرتمند عربی برای رهایی از شر رژیم دیکتاتوری قذافی است و رقیقترین نمونه آن نیز شعار «اوباما، یابا اونا، یا باما» در جنش سبز ایران بود.»
۱- خانم احمدی خراسانی لطفاً دست از کلی گویی بردارید و بفرمائید منظور شما از تجربیات تلخ حاصل از انقلابهای ضد استعماری چیست و کدام کشورها مورد نظر شماست؟
۲- تاریخ، اصلاً زندگی محل تجربه و یادگیری است و هر نسل ملهم از تجربه نسلهای قبل از خود بعلاوه بهره گیری از تحولات و پیش رفتهای زمان خود است که کامل میشود باید یاد آور شوم که تأکید روی جوانان خود ترفندیست برای گسست نسلها و سوء استفاده از این گسست.
۳- «امپریالیسم» یک واقعیت عینی است که آثار آن در گوشه گوشه جهان مشهود است. و با «کلاسیک» خواندن این عینیت مشهود نمیتوانید آن را به تاریخ حواله کنید.
۴- «غلیظ»، «رقیق»، در استفاده نادرست از این دو واژه بگذریم. خانم احمدی خراسانی ظاهراً از آنچه که بیش از ۶ ماه است در کشور لیبی میگذرد بیاطلاع هستند
ایشان تجاوز ناتو، حامی و پشتیبان به اصطلاح «منافع ملی» «امپریالیسم» آمریکا و اروپائیش را به لیبی رویکرد مدرن و متفاوت دانسته و از آن به عنوان آلترناتیو در برابر انقلابهای رهایی بخش و ضد امپریالیستی دوران جنگ سرد استقبال میکنند! ایشان با تکرار شعار «اوباما، یا با اونا، یا باما» در واقع با آقای «تونی بلر» که گفته است نوبت حمله نظامی به ایران هم فرا میرسد، هم راه شده و از جانب به اصطلاح جنبش سبز نادانسته به امپریالیسم چراغ سبز میدهند!
۵- خانم احمدی خراسانی آیا ریختن هزاران بمب بر روی تأسیسات نفتی، صنعتی، جادهها، پلها... و ویران کردن تأسیسات زیر بنایی ملت لیبی و کشتار صدها تن از مردم غیر نظامی این کشور در نتیجه بمبارانهای ناتو را شما کمک به انقلابیون لیبی میدانید؟!
آیا نمیدانید که «شورای موقت گذار» که ماه هاست در غرب تشکیل شده است از چه ترکیب سیاسی برخوردار است؟
همچنین آیا نمیدانید که شورشیان و یا مخالفین قذافی دیکتاتور از چه ترکیبی برخوردارند؟
در اینکه قذافی دیکتاتوری خشن و جدیداً هم روی کرده به آمریکا و متحدانش بود، شکی نیست، همچنین شکی نیست که مردم لیبی مانند دیگر ملتهای خاورمیانه از نبود آزادی و عدالت اقتصادی و اجتماعی در رنج هستند، ولی شورشیان و یا مخالفین قذافی غیر از مردم، از القاعده، سلطنت طلبان و مقامات سابق حکومت لیبی هستند و وزن این سه بخش آخر در این ترکیب بیشتر است. «در شورای گذار» هم که سعی میشود به عنوان دولت، جایگزین، جا زده شود، باز هم ترکیب به همان منوال گروه شورشیان بوده و وزن اشخاص ناشناخته، نمایندگان القاعده، سلطنت طلبان و مقامات سابق حکومت قذافی در این ترکیب سنگینتر است. مثلاً فرمانده کل نیروهای ارتش شورشی در طرابلس «عبدالحکیم بلهاری» است که رهبر نیروهای «گروه جهاد اسلامی لیبی» و از سران اسلام گرایان افراطی منسوب به القاعده است!
خانم احمدی خراسانی آیا با این وجود باز هم تجاوز ناتو به لیبی را کمک به انقلابیون آن کشور و یا رویکرد متفاوت «غلیظ»تر میدانید؟
افغانستان ۱۰ سال است که به جرم «تروریسم بین المللی» و به جرم وجود طالبان، از سوی همین امپریالیستها به سرکردگی انحصارات سرمایه آمریکا خرد میشود، تکه تکه میشود، میسوزد و فریاد خونبارش در میان غرش هواپیماهای بیسرنشین آمریکا به گوش ما نمیرسد!
عراق به بهانه کذب وجود سلاحهای کشتار جمعی مورد هجوم آمریکا و همدستانش قرار میگیرد، مردم ابتدا با امپریالیسم نشناختن آمریکا پایکوبی و رقص میکنند (همانگونه که فعلاً در لیبی!) و رقصان به سوی ویرانی و کشتار میروند (این البته دیکتاتور بودن صدام دست نشانده خود امپریالیستها را نفی نمیکند) و بعد خود آمریکا اعتراف میکند که اشتباه کرده، جورج بوش میگوید اطلاعات غللط به او داده شده! عجب! اطلاعات غلط به ابر مردان سرمایه، به امپریالیسم قدر قدرت؟!
جهان در فقر و نکبت، در آتش و خون میسوزد و آن وقت ما بزرگ منشانه سری تکان میدهیم و میگوئیم «امپریالیسم» وجود ندارد! و مشکلات ناشی از «باز تولید گفتمان امپریالیسم» است!
خانم احمدی خراسانی آیا نمیدانید که تروریسم به طور اعم نتیجه سالیان فقر و تحقیری است که به انحای مختلف از سوی همین سوداگران سرمایه و یا امپریالیسم به کمک دیکتاتورهای همدستشان به ملتهای جهان تحمیل شده است، این سر بر آوردن خشمی ناآگاه و مستأصل است که میسوزد و میسوزاند به دست امپریالیسمها بهانه میدهد تا باز هم تجاوز کنند و باز هم، امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپائیش حتی به مردم خودها رحم نمیکنند و آن هم هم تحت استثمار نظام خود هستند.
ایشان باز هم در رد وجود «امپریالیسم» مینویسند: «باز تولید گفتمان کلاسیک «امپریالیسم» م که... ناکارآمد است: به دلیل آنکه جنبشهای اجتماعی را در برابر «امکانات و فرصتها» خلع سلاح میکند و جنبشها هر روز منزویتر میشوند».
پس به این تریب وجود «امپریالیسم» را ظاهراً باور دارند و فقط نگران این هستند که جنبشها با شناخت استعمار و استثمار «امپریالیسم» از پناه بردن به دامان «امپریالیسم» و یا به قول شما از «بهره بردن» از آمریکا و متحدینش منصرف شده و مثلاً منزوی شوند.
۶- خانم احمدی خراسانی دلیل سوم خود در مخالفت با «گفتمان امپریالیسم» را این گونه مطرح میکنند: «… شرایط کنونی در منظقه نشان میدهد که در دورههای ضعف و خاموشی جنبشهای اجتماعی است ک باید انتظار جنگ و مداخله نظامی را داشت …» و با این باور تجاوز ناتو و یا سران کشورهای «امپریالیستی» را نفی میکنند!
۷- خانم احمدی خراسانی «آرمان» را یک «افسون» میدانند و در بخشی از مقاله خود سعی در آرمان زدایی از جوامع و جنبشهای اجتماعی دارند. یعنی ایشان هم، به نان به نرخ روز خورها و در لحظه و به هر قیمتی خوش باشها باور دارند؟!
دوست گرامی آرمان یعنی هدف، رویا، آرزو و انسان بیآرمان یعنی انسان «بیهمه چیز». آخر جنبش بیآرمان مگر میشود؟!
۸- و اما درباره «جنبش زنان ایران: این حرکت البته مهم و مفید، اگر جنبش هم محسوب شود، فقط خواستههای قشر متوسط بالای زنان را نمایندگی میکند، که خوب این هم بسیار ارزشمند است ولی همانطور که قبلاً هم مطرح کردهام، جنبش زنان در صورتی موفق خواهد بود که خواستهای زنان طبقه کارگر به معنای اعم آن، یعنی کارگران صنعتی، آموزگاران، پرستاران، زنان متخصص شاغل، کارمندان و همه کسانی را که نیروی کار یدی و فکری خود را میفروشند هم نمایندگی کند.
و در پایان، خانم نوشین احمد خراسانی لطفاً یک لحظه تصور کنید که در زیر بمباران بیامان امپریالیستها قرار داریم، چیزی که تونی بلر در روزهای اخیر وقیحانه زمزمه آن را کرد و به قول شما رو کرد به «رویکرد متفاوت غلیظ آن در لیبی و رقیق آن هم در ایران»، برای ایران.
آیا در میانه آتش و خون عزیزانتان باز هم دم از «غلیظ» و «رقیق» خواهید زد؟!
هر چند در چنان وضعی ما به راحتی به خانه اصلی امان پناه خواهیم برد و به عنوان پژوهشگردر یکی از دانشگاههای آمریکا و یا متحدینش به تئوری سازی خواهیم پرداخت!
پس لطفاً از حساب تودههای مردم خرج نکنیم!
در همين زمينه:
[جنبش های اجتماعی، مداخله نظامی و گفتمان "امپرياليسم"، نوشين احمدی خراسانی، مدرسه فمينيستی]