پنجشنبه 12 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گوش‌هايتان که نمی‌شنوند؛ چشم‌هايتان را باز کنيد! سلمان سيما

سلمان سيما
هر کس که خواهان حمايت قدرت‌های خارجی از مردم شد و هر کس که خواهان دخالت انسان‌دوستانه و بشردوستانه قدرت‌ها شد لزومأ طرفدار حمله نظامی به ايران نيست. می‌توان خواستار حمايت قدرت‌ها شد. می‌توان خواستار تحريم‌ها شد. می‌توان خواستار حمايت رسانه‌ای شد ولی با حمله نظامی در مقطع فعلی و يا از اساس مخالف بود. اين که تا کسی صحبت از نقش آمريکا در جامعه‌ی جهانی کرد و تا کسی از لزوم حمايت قدرت‌های خارجی سخن به ميان می‌آورد؛ سريع متهم‌اش کنيم که تو خواب چکمه‌پوش‌های آمريکايی در خيابان‌های تهران را می‌بينی استدلال صحيحی نيست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


salmansima@yahoo.com

بار اول نيست ولی اميدوارم مرتبه آخری باشد که شعارهای مردم در کف خيابان ها توسط اصلاح طلبان نشنيده گرفته می شود؛ گرچه سابقه ايشان به سراب بودن و واهی بودن اين اميدواری دلالت دارد.
پيش از اين شعارهای "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران"، "استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی"، "مرگ بر اصل ولايت فقيه"، "مبارک، بن علی، نوبت سيدعلی"، "اسپند دونه دونه، سيدعلی سرنگونه" و ... از عمده شعار ها و مطالبات مردم بود که توسط اصلاح طلبان شنيده نشد و هنوز هم شنيدن آن ها برای برخی گران می آيد. کار به جايی رسيد که اصلاح طلبان در رسانه ها از اينکه شعار های مردم اصل نظام و اصل ولايت فقيه و شخص رهبر را نشانه گرفته صراحتا انتقاد کردند. عده ای به اين هم بسنده نکرده و از پاک دستی رهبر و لزوم عذر خواهی از او سخن راندند. انگار نه انگار که ميرحسين موسوی و مهدی کروبی بارها و بارها مردم را رهبر جنبش سبز دانسته بودند؛ حال آنکه اين شعارها نه از سوی اپوزوسيون خارج نشين که از سوی مردم در کف خيابان ها و در مقابل گلوله های رنگی و جنگی، باتوم و شوکر الکتريکی و گاز اشک آور و ... سرداده شده بود.

اخيرا جناب آقای اردشير امير ارجمند به عنوان سخنگوی شورای راه سبز اميد در مصاحبه هايشان با بی بی سی فارسی و راديو فرانسه (۱) هر گونه دخالت و حمايت خارجی را طرد و نفی کردند و آن طور که خود عنوان کردند از جايگاه يک دلسوز و يک کسی که به آبادانی کشور علاقه دارد از مردم خواستند که از قدرت های خارجی طلب کمک نکنند و به دنبال حمايت خارجی نباشند. در حاليکه اگر فرد ديگری از جايگاه يک دلسوز از لزوم و ضرورت حمايت خارجی بگويد و به مردم توصيه ای از جنس ديگر بنمايد از سوی اصلاح طلبان سريعا با پاسخ های مشمئز کننده ای در چارچوب "وطن فروش و لنگش کن" مواجه می شود. همچنين ايشان از مواضع ثابت رهبران جنبش سبز صحبت کرده اند که به نظر نگارنده محلی از اعراب ندارد؛ چرا که اولا هر ثباتی لزوما مطلوب نيست و ثانيا رهبران جنبش سبز هم اگر محبوبيتی يافته اند؛ نه به دليل ثبات در مواضعشان که بر عکس به اين دليل بوده است که مواضعشان تغيير کرده است و به خواست و گفتمان مردم نزديکتر شده است.

ايشان که اين مدعا را مطرح کرده اند از خود پرسيده اند که چرا در طول جنبش سبز مردم حتی يک بار شعار عليه آمريکا ندادند؟ شعار های "مرگ بر روسيه"، "مرگ بر چين" و "سفارت روسيه، لانه جاسوسيه" را اصلا شنيده اند؟ دليل شعار ها عليه چين و روسيه جز حمايت اين دو کشور از نظام ديکتاتوری ايران و مماشات با آن چيز ديگری بوده است؟ شعار "اوباما، اوباما، يا با اونا، يا با ما" در خيابان های کدام شهر طنين انداز شد؟ معنای آن چيزی جز طلب حمايت خارجی و کسب حمايت آمريکا در جهت پشتيبانی از مردم معترضی است که به صورت مسالمت آميز اعتراضشان را بيان می کردند؟ اين شعار توسط چه کسانی سر داده شد؟ آيا اين افراد مردم نبودند؟ آيا اين ها جنبش سبزی نبودند؟

کجا مردم و يا رهبران جنبش سبز حمايت خارجی را مطلقا رد کردند؟ مگر نه اينکه شيخ مهدی کروبی شجاعانه و با صراحت در مصاحبه با مجله آمريکايی نيويورکر (۲) از حمايت انسان دوستانه غرب و آمريکا استقبال کرد و در زمانی که رئيس مجلس ششم بود با هيئتی آمريکايی آشکارا ديدار نموده بود؟

مدت هاست که عصر غار نشينی به سر آمده است و همه انسان ها به نوعی به هم وابسته شده اند! استدلال چهار ديواری اختياری استدلال ديکتاتور های عالم است که ذيل پوشش دلفريب استقلال می خواهند هر بلايی بر سر مردم خود بياورند و کسی هم متعرض ايشان نشود. در دنيای امروزی همه ملت ها و همه دولت ها به هم نياز دارند. هيچ کدام از انقلاب های دنيا بدون کمک و پشتيبانی ساير دولت ها به نتيجه نرسيده است. حقايق را که نبايد کتمان کرد. استقلال بدون آزادی بی معناست. اگر کره جنوبی وابسته به قدرت هاست و کره شمالی مستقل است به زعم نگارنده بهتر است کره جنوبی باشيم تا کره شمالی.

هر کس که خواهان حمايت قدرت های خارجی از مردم شد و هر کس که خواهان دخالت انسان دوستانه و بشر دوستانه قدرت ها شد لزوما طرفدار حمله نظامی به ايران نيست. می توان خواستار حمايت قدرت ها شد. می توان خواستار تحريم ها شد. می توان خواستار حمايت رسانه ای شد ولی با حمله نظامی در مقطع فعلی و يا از اساس مخالف بود. اين که تا کسی صحبت از نقش آمريکا در جامعه ی جهانی کرد و تا کسی از لزوم حمايت قدرت های خارجی سخن به ميان می آورد؛ سريع متهمش کنيم که تو خواب چکمه پوش های آمريکايی در خيابان های تهران را می بينی استدلال صحيحی نيست. اين استدلال آقای امير ارجمند و چپ های وطنی و ملی گرايان رمانتيک نخ نما شده است. دوران جنگ سرد مدت هاست که به پايان آمده است. ملت ايران برای نيل به دموکراسی به کمک تمام دموکراسی‌های دنيا نياز دارد. اين بازی نظام ديکتاتوری حاکم بر ايران است که کسب حمايت خارجی را به منزله وطن فروشی بدانيم. ما نبايد فريب اين بازی را بخوريم. اين اخلاقی نيست که جناب آقای امير ارجمند خود ضيافت ناهاری با لابی ناپاک ناياک برگزار نمايند و برای خروج از کشور دست به دامان سفارت آمريکا بشوند و حتی اقداماتی فراتر از حد معمول و عرف قانونی برای خروجشان از کشور انجام شود و مذاکراتی با ديپلمات های آمريکايی(۳) بنمايند، سپس يک موضع عقب افتاده و دور از واقعيت را از جايگاه سخنگوی شورای راه سبز اميد مطرح نمايند و بگويند:«جنبش سبز خواهان حمايت خارجی نيست.»

ای کاش ايشان از سوی کل جنبش سبز صحبت نمی کردند. اگر جنبش سبز به دنبال حمايت خارجی نيست مذاکرات ايشان نشان دهنده چيست؟ اگر در مذاکرات با قدرت ها برای کسب حمايت ازمبارزات مردم، منافع کشور و مردم تامين شود و يا حداقل پاره ای از اين منافع تامين شود و يا رسيدن به آن تسهيل گردد؛ کسب حمايت خارجی چه اشکالی دارد؟ اگر در مذاکرات خواستار اعمال تحريم ها بر اشخاص و نهادهايی شويم که مستقيم و غير مستقيم در سرکوب مردم ايران دخالت داشته اند، اين چه اشکالی دارد؟ اين درست است که قدرت ها دنبال منافع خود هستند ولی لزوما منافع آن ها در تضاد با منافع ما نيست. چه اشکالی دارد که در مذاکره برای کسب حمايت خارجی ما هم به فکر منافع خود باشيم؟ اگر خود را از حمايت قدرت های خارجی در جهت منافع ملی و مردم و در راستای کمک به برقراری آزادی و سقوط ديکتاتوری محروم کنيم؛ اين نظام ديکتاتوری است که به تاراج کشور و منابع آن خواهد پرداخت کما اينکه می پردازد و منافع بيشتری را به جيب چين و روسيه واريز خواهد کرد. در اين حالت استقلال پيش از آزادی قربانی ديکتاتوری شده است. کما اينکه اکنون نيز چنين است. اکنون هم دخالت نظامی و حمله غرب به ايران چه در داخل کشور و چه در خود آمريکا طرفدار جدی ندارد. لذا به اين بهانه خود را از حمايت خارجی محروم کردن دشوارتر نمودن راه پيروزی است و يا شايد هم ناممکن شدن پيروزی است و نه تنها در راستای منافع ملی نيست که درست در جهت عکس آن است.

اين مواضع آقای اميرارجمند که آشکارا با مواضع مردمی که در خيابان ها شعار می دادند و همچنين با مواضع شيخ شجاع در حصر مهدی کروبی در تضاد است ما را به اين نتيجه می رساند که يا ايشان و دوستانشان توانايی دفاع از منافع مردم و کشور را در مقابله با قدرت ها ندارند و نمی توانند حمايت آن ها را جلب کنند و يا اينکه آنچنان ميل به پيروزی نهايی جنبش سبز و در نهايت رخت بر بستن ديکتاتوری ندارند.

جناب آقای اميرارجمند! به تونس، مصر و ليبی بنگريد! نگاه کنيد که موفق شدند! بلی راه درازی در پيش دارند ولی در گام اول موفق شدند. حمايت قدرت های خارجی هم در اين موفقيت ها بی تاثير نبوده است. به سوريه بنگريد که از ابتدا عده ای اعلام کردند ما نمی خواهيم کشورهای ديگر به ما انقلابيون کمک کنند ولی اکنون که پس از دادن بيش از سه هزار کشته مبارزاتشان به ثمر نرسيده است؛ جمعه خشم عليه چين و روسيه، جمعه حمايت بين المللی و جمعه درخواست برای برقرای منطقه پرواز ممنوع برگزار می کنند. مردم سوريه هم سرانجام خواستار کمک از جامعه جهانی شدند. اگر گوش هايتان نمی شوند و شعار های مردم را نشنيده ايد؛ چشم هايتان را باز کنيد. جنبش سبز نيازمند حمايت خارجی است و اين هيچ تضادی با اينکه جنبش از دل مردم برآمده است ندارد.

۱) مصاحبه جناب آقای امير ارجمند با راديو فرانسه: http://www.persian.rfi.fr/node/71213

۲) مصاحبه مهدی کروبی با مجله آمريکايی نيويورکر: http://www.newyorker.com/online/blogs/newsdesk/2010/10/interview-mehdi-karroubi-iran-green-movement.html

۳) فايل متن يکی از ملاقاتهای افشا شده آقای امير ارجمند با ديپلماتهای امريکايی:
http://wikileaks.org/cable/2010/01/10ISTANBUL31.html


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016