دوشنبه 7 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دو چهره و دو نوع حقوق بشر، مسعود نقره‌کار

پوينده و لاريجانی
يکی چهره و نماد آزادانديشی و آزادی‌خواهی که حکومت اسلامی در پروژه‌ی قتل‌های زنجيره‌ای به گناه دفاع از حقوق بشر و آزادی انديشه و بيان خفه‌اش کرد و ديگری مظهر و نماد "حقوق بشر اسلامی"، جنايتکار تحصيل‌کرده‌ای که با داغ دروغ و عوام‌فريبی و جنايت بر جبين تابلوی حقوق بشر اسلامی‌ست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مسعود نقره‌کار ـ ويژه خبرنامه گويا

انگشت شمارند کسان و تشکل هايی که به گونه ای پيگير در ميهنمان به حقوق بشر انديشيده اند و در راه تحقق مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر، که بيش از ۶ دهه از عمرش می گذرد، تلاش کرده اند. دکتر احمد متين دفتری، محمود رفيع ، عبدالکريم لاهيجی ، شيرين عبادی ، محمد جعفر پوينده و...... کانون نويسندگان ايران، جامعه حقوق بشر در ايران، جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و ....در زمره ی پيشکسوتان اين کسان و تشکل ها هستند.

در اين ميانه محمد جعفر پوينده، از قربانيان پروژه ی قتل های زنجيره ای؛ جوان ترين شان بود، متفکری شجاع ، فروتن و مهربان که حکومت اسلامی خفه اش کرد.

دو چهره و دو نماد

بيش از چهل سال پس از تصويب اعلاميه جهانی حقوق بشر برخی از رهبران کشور های مسلمان تازه دريافتند چيزی به نام" حقوق بشر" حيات دارد، و به سال ۱۹۹۰ اعضای سازمان کنفرانس اسلامی اعلاميه ای با عنوان " اعلاميه حقوق بشر اسلامی" منتشر کردند، اعلاميه ای که نتوانسته است از برتری طلبی و تبعيض دينی فاصله بگيرد، اعلاميه ای که در آن تلاش شده است اسلام وامت مسلمان را به عنوان" برگزيده ترين" دين ومخلوقات به بشريت معرفی کند.

پس از انتشار اين اعلاميه موجوداتی در حکومت اسلامی تحت عنوان " حقوق بشری های اسلامی" راه افتادند و چون هميشه وقيحانه و عوامفريبانه خود را مبدع و شارع همين "حقوق بشر اسلامی" جا زدند تا حجابی برای افکار و کردار اين حکومت دست و پا کنند. يکی از مهره ها ی درشت جمع محمد جواد لاريجانی بوده و هست ، جنايتکار تحصيکرده ای که با داغ مهر ريا و دروغ و عوامفريبی بر پيشانی ساليانی ست به بشر ستيزی مشغول است ، و در باب پديده ی" حقوق بشر اسلامی" سخن می گويد و آن را تبليغ و ترويج می کند. موجودی که همه ی ويژگی های اين نوع از "حقوق بشر" را در چهره ، کلام و جبين دارد. کافی ست به اين تازه ترين سخنان او گوش کنيد تا با معانی تازه ای از حقوق بشر اسلامی آشنا شويد.(۱) در باره محمد جواد لاريجانی، که سخيفانه از مجازات اعدام و سنگسار و شکنجه دفاع می کند، پيش تر نوشته ام (۲) و بيش از اين يادداشتم را به نام و رفتارش آلوده نمی کنم .

البته از اين دست موجودات در حکومت اسلامی کم نيستند .اين ها بيانات نماد ديگری از" حقوق بشر اسلامی در ايران" و بلاهتی ست که جامعه ای را به فلاکت اقتصادی و سياسی و فرهنگی و اخلاقی کشانده است :

" ....طبعا" حقوق بشر مبتنی بر معارف اسلامی از حيث زمانی مقدم بر اسناد تدوين شده ۶۰ ساله اخير، قرن ها قبل مطرح شده اند، قواعدی که برای حفاظت از کرامت ذاتی انسان ها و رعايت حقوق مردم در منطومه فکری موسوم حقوق بشر اسلامی مطرح شده اند مبتنی بر وحی الهی نيز هستند..........."(۳)

سخن گفتن از حقوق و بشر و کرامت انسانی از سوی اين موجودات، چيزی جز اهانت به بشر نيست ، موجوداتی که سنگسار و اعدام و گردن زدن و قطع دست و پا و در آوردن چشم را از برکات اسلام می دانند، و فقط طی ۳۲ سال حکومت شان ده ها هزار دگرانديش و مخالف سياسی و عقيدتی خود را به قتل رسانده اند، موجوداتی که کشتار انسان تبليغ می کنند و نوجوانان زير ۱۸ سال در ملا عام به دار می آويزند و نسبت به جمعيت کشور در صدر کشورهايی که شهروندان خود اعدام می کنند، قرار دارد.

اما سوی ديگر، چهره و نماد "حقوق بشر" در ايران محمد جعفر پوينده است ، مترجم و کوشنده ی فرهنگی و سياسی ِ آزادانديش و آزاديخواهی که توسط " سربازان امام خمينی" به قتل رسانده شد.

محمد جعفر پوينده، چهره و نماد حقوق بشر در ايران

محمد جعفر پويند ه ، نويسنده ، مترجم و فعال فرهنگی و سياسی و حقوق بشر، در سن ۴۴ سالگی در آستانه پنجاهمين سالگشت انتشار اعلاميه جهانی حقوق بشر در هجدهم آذر ماه سال ۱۳۷۷ توسط ماموران وزارت اطلاعات حکومت اسلامی به قتل رسيد تا بار ديگرحکومت اسلامی کينه اش را نسبت به حقوق بشر و پيام آوران اش نشان داده باشد. کارمندان عاليرتبه ی وزارت اطلاعات حکومت اسلامی پوينده را ربودند، او را وحشيانه به قتل رساندند و" جسدش رادر کنار پل بادامک شهريار رها کردند ....به گزارش پزشک قانونی پوينده را به وسيله ی سيمی مسی خفه کرده بودند..." (۴)

قاتلتن پوينده يکشنبه بيست و نهم آذر ماه ۱۳۷۷ با عنوان " فداييان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب" مسؤليت قتل محمد جعفر پوينده و محمد مختاری و داريوش فروهر و پروانه فروهر را " که خيال فاسد گسترش فسق و فجور را در سر می پروراندند" به عهده گرفتند.(۵) و پانزدهم دی ماه ۱۳۷۷ وزارت اطلاعات حکومت اسلامی اعلام کرد: " با کمال تاسف معدودی از همکاران...دست به اين اعمال جنايتکارانه زده اند." (۶)، ودر بيست و يکم دی ماه ۱۳۷۷ در برنامه راديو تلويزيونی "چراغ" ، حجت الاسلام روح الله حسينيان، رياست مرکز اسناد انقلاب اسلامی و از مدافعان قتل های زنجيره ای که به اعتراف خودش " زمانی قاتل بوده است " در مورد قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوينده شمه ای ديگر از حقوق بشر اسلامی بيان کرد :"مقتولان از مخالفان نظام بودند به طوری که بعضی از ان ها حتا مرتد بودند و عده ای ديگر ناصبی بوده و نسبت به ائمه اطهار(ع) جسارت می کردند":(۷)

"جرم"های محمد جعفر پوينده

۱- محمد جعفر پوينده مبلغ و مروج و پيام آور حقوق بشر در ايران بود. چند ماه قبل ازربودن و خفه کردن اش کتابی تحت عنوان " اعلاميه حقوق بشر و تاريحچه آن " اثر گلمن جانسون را از فرانسه به فارسی بر گرداند و نشر نی آن را منتشر کرد. پيش از انتشار اين اثر پوينده " پرسش و پاسخ در باره حقوق بشر" اثر ليا لوين را نيز ترجمه کرد ه بود که نشر قطره آن را به سال۱۳۷۷ انتشار داد.

۲- او از مدافعان آزادی انديشه و بيان در ميهنمان بود و نظر و خواست اش را جسورانه بيان می کرد:
." ....هر گونه محدوديتی که در قانون برای آزادی بيان تعيين شود، به وسيله ای برای سرکوب انديشه ها و آثار مخالف بدل می گردد و به همين سبب است که آزادی قلم بايد از دسترس حکومت ها بيرون باشد. اگر در قانون به دولت اجازه داده شود که محدوديتی برای آزادی بيان قايل شود، در واقع دولت می تواند هر وقت که لازم ديد به بهانه ی همين محدوديت ها هر گونه مانعی را بر بيان انديشه ها و آثاری که به گمان خودش نا مطلوب و زيان بار هستند ، به صورت قانونی تحميل کند. بنابراين آزادی انديشه و بيان و نشر نبايد به هيچ وجه محدود، مقيد و مشروط شود....."(۸)

۳- پوينده از اعضای مؤثر و متفکر کانون نويسندگان ايران بود که شجاعانه در راه فعال کردن کانون نويسندگان ايران تلاش می کرد. پوينده نقشی پر اهميت در آغاز دوره سوم فعاليت کانون نويسندگان ايران داشت." او در تدوين، انتشارو دفاع از متنی که "متن۱۳۴ نويسنده" نام گرفت و به لحاظ نظری نقطه ی عطف دمکراتيک و مدرنی در فعاليت کانون نويسندگان محسوب می شود، نقش چشمگيری داشت.." (۹)

۴- پوينده يکی از پرکارترين مترجمان سرزمين مان بود که به گفته ی خودش " روزی ۲۰ ساعت " کار می کرد. پوينده " در فاصله ی ۱۰ سال ۲۷ کتاب نسبتا" سنگين و دشوار را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد که در نوع خود کم نظير است "(۱۰) ، ترجمه ی آثاری در عرصه فلسفه و جامعه شناسی ،آزادی بيان ، آموزش و پرورش کودکان ، انقلاب های اجتماعی ، تبعيض های جنسی و... .

برخی از ترجمه های پوينده ، اين ها هستند : آثاری از اونوره دو بالزاک ( پير دختر و کوبسک ربا خوار)، ماکارنکو ( راه زندگی ، راهنمای آموزش پدران و مادران، و آموزش و تربيت کودکان )، لوسين گلدمن( جامعه شناسی ادبيات – دفاع از جامعه شناسی رمان- و جامعه ، فرهنگ و ادبيات )، جورج لوکاچ( جامعه شناسی رمان- بالزاک زولا، استاندال-، و تاريخ و آگاهی طبقاتی ) ماکس هورکهايمر( سپيده دمان فلسفه تاريخ بورژوايی)، ژاک دونت ( درآمدی بر هگل)، آندره ميشل ( پيکار با تبعيض جنسی) ، النا جانينی بلوتی( اگر فرزند دختر داريد...جامعه شناسی و روانشناسی شکل گيری شخصيت در دختر ها)، بنوات گرو ( زنان از ديد مردان)، ميخاييل باختين ( سودای مکالمه، خنده ، آزادی ) و آثاری از آلوارو گارثون، آنتونيو گرامشی، گی – پلاتينی بونژور، ويويان فورستر،ژان لويی کالوه، ميشل لوی و......

۵- پوينده با برخی از نشريات همچون جامعه سالم ، آدينه، فرهنگ توسعه ، جهان کتاب ، پيام يونسکو، جامعه مدنی و جوانان و... همکاری می کرد و ترجمه ها و تاليف هايی در اختيار آنان قرار می داد.مصاحبه های او در رابطه با کانون نويسندگان ايران، آزادی بيان، جامعه ی مدنی و حقوق بشر مجموعه ای ارزشمند و ماندگاراند . " او بی هيچ چشم داشتی مقاله های خود را در اختيار نشريات می گذاشت ، و اين در حالی بود که معاش روزمره اش به سختی تامين می شد" (۱۱)

۵- و بالاخره اينکه پوينده نقد و نفی جباريت می کرد:
" .... بدا به حال حکومتی که ملت اش با اختناق و سانسور از انحراف و فساد محفوظ بماند. چنين ملتی در واقع گرفتار ضعف درونی و بيماری مهلکی است که کار سازترين راه رفع آن ارتقای آگاهی و اعتلای فرهنگی جامعه است که بدون آزادی کامل بيان ممکن نمی گردد. ملتی که آگاه ، آزاد، شاد و مرفه باشد، خوب را از بد تشخيص می دهد، از امنيت، منافع و حيثيت ملی خود جانانه دفاع می کند و برای حفظ دستاورد های خويش از هيچ تلاشی خودداری نمی ورزد"(۱۲)

زير نويس:
۱ـ http://207.182.141.104/videos/full/63197
۲- جنايتکاران تحصيلکرده ( بخش سوم) /
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=12748
۳- روز جهانی حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، مصاحبه روزنامه همشهری با محمد حسن ضيايی فر، دبير کميسيون حقوق بشر اسلامی ايران در تاريخ ۱۱/ ۵/ ۱۳۸۹
http://www.mtedalat.com/index.php?option=com_content&view=article&id=175:1389-05-16-08-59-27&catid=45:1389-01-22-09-32-05&Itemid=104۴ و ۵ و ۶ و۷- صدای آواز، يادنامه محمد مختاری و محمد جعفر پوينده ، کانون نويسندگان ايران، پاييز ۱۳۷۸، انتشارات فصل سبز/ تهران
۸- فرهنگ توسعه ، شماره های ۳۵-۳۶ ، مردادماه ۱۳۷۷
۹ و ۱۰ و ۱۱- محسن حکيمی ، جان باخته ی راه آزادی، مروری بر زندگی و آثار محمد جعفر پوينده ، صدای آواز( منبع ۴ و...)
۱۲- فرهنگ توسعه ، شماره های ۳۵-۳۶ ، مردادماه ۱۳۷۷


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016