گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 آبان» در فضلیت استعفای مهندس بازرگان، گفتوگوی سمیه متقی با محمد توسلی، میزان27 دی» تحول پدر مشهود بود، گفتوگوی سروش دباغ و رضا خجسته رحيمی با نويد بازرگان، مهرنامه 18 مهر» پيش بينی مهدی بازرگان از آينده جمهوری اسلامی، رادیو فردا 21 بهمن» "سياست و اخلاق"، يادروز آيت الله منتظری و مهدی بازرگان در کلن، سخنرانی عبدالکريم سروش و منصور بيات زاده، ۱۳ فوريه 16 بهمن» اخلاق و سياست در چنبره پويائی قدرت و تناسب قوا سی سال پس از انقلاب اسلامی، سخنان احمد سلامتيان در بزرگداشت مهدی بازرگان در پاريس
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رابطه دین و دانش در اندیشه بازرگان، نصرالله لَشَنیبه باور بازرگان هدف دین تنها و تنها خدا و آخرت است و اگر در سایر حوزه ها هم تاثیر می گذارد با عطف و توجه به این هدف و مقصد است و لاغیر. بنابراین هرگونه انطباقی بین دین و علم یا دین و سیاست و ... انطباقی است نسبی که متناسب با فهم دورانی تغییر می کند و هیچ اصالت و قداستی ندارد.ویژه خبرنامه گویا پایان دی ماه و آغاز بهمن هر سال، برخی رسانه ها، اعم از شبکه های ماهواره ای، سایت ها و مطبوعات، یادی از مهندس مهدی بازرگان می کنند، چرا که این روزها – پایان دی و آغاز بهمن – مصادف است با سال روز درگذشت آن فقید بزرگوار. امسال نیز در همین روزها به اندیشه و آراء آن بزرگوار پرداخته و برگ هایی از صفحات زندگی پر برکت این انسان شریف را تورق زدند بلکه، اندیشه و عمل او نمایان تر و گشوده تر گردد و نسل امروز با این بزرگوار بیشتر آشنا شود. بزرگواری که سال ها در داخل ایران و توسط همه ی گروه های انقلابی و از جمله حاکمان نظام بعد از انقلاب، مورد بی مهری و ناملایمتی قرار گرفت و در سانسور کامل عمر خویش سپری کرد و به دیار باقی شتافت. مردی بزرگ که استوار و نستوه بر درستی راهی که برگزیده بود پای می فشرد و هرگز جو گیر نشد و انبوه باورمندان به چپ روی و رادیکالیسم دوران، وی را از باور به حقانیت آن راه که برگزیده بود متزلزل نکرد و هرگز باور اکثریت بر یک نظر را دلیل درستی آن نظر نمی دانست و به رسم همه ی دموکرات های تاریخ با باور به اشتباه بودن راهی که اکثریت برگزیده بودند به خواست اکثریت تن داد و چون خود را نمی خواست هم راه سیل کند و در مسیر باد قرار گیرد استفعا داد و از همان آغاز بار سنگین انتقاد و اعتراض علیه نظام جدید را بر شانه های پیر و نحیف خویش گذارد و مردانه و نستوه راه خویش ادامه داد تا به سوی خدا پر کشید. در سال هایی که همه ی گروه ها و نیروها منتقد او بودند، او و تنی چند از یاران قدیمش چون دکتر سحابی تنها و بی ساز و برگ قصد کرده بودند تا جلوی سیل ویران گر رادیکالیسم و چپ روی را بگیرند. آن ها که آرزوی باران کرده و حال با سیل مواجه شده بودند، نمی توانستند که خود را به ساحل امن کشانند و نظاره گر ویرانی وطن باشند. آن ها که خود را فلوکسی می دانستند که تنها یارای رفتن بر جاده ی صاف و آسفالت را دارد، اکنون اما کمر استوار کرده بودند و در مقابل طوفان ویران گر رادیکالیسم و چپ روی ایستاده بودند و چونان بر این حقیقت ماندند تا روزی همه ی آن ها که فحشش می دادند، به منظور طلب حلالیت به دامان پر مهرش چنگ زدند. و بازرگان بزرگ تر از آن بود که کینه ای از کسی به دل گیرد و او از مجاهد و حزب اله، همه را فرزندانی خطاب می کرد که به جان هم افتاده و رسم برادر کشی را زنده کرده بودند. و اینک از میان انبوه آن فرزندانی که وی را فحش می دادند و تحقیر و تخریبش کرده بودند، آنان که به قصد طلب حلالیت به سویش شتافته بودند، همه به مراد رسیده بودند و بازرگان با کلام یا با قلم آن خواسته را اجابت کرده بود. بگذریم که این قصه سر دراز دارد و چون بخواهیم بازش گوییم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود و مقصود از این نوشتار چیزی دیگر است و بهتر که به آن بپردازیم. طی روزهایی که برخی رسانه ها به انتشار مقالات و مصاحبه هایی راجع به مهندس بازرگان پرداخته بودند، نکته ای نظر این جانب را به خود جلب کرد که مبین بد فهمی یا نشناختن دقیق مهندس بازرگان از جانب کسانی است که راجع به وی نظر داده بودند. در بسیاری از این ابراز نظرها بر این نکته تاکید شده بود که "مهندس مهدی بازرگان قصد داشته است تا دین و علم را تطبیق کند و در این تلاش انطباقی بر آن بوده است تا اثبات کند که دین، عین علم است و قوانین علمی را می توان از احکام و آیات دینی استخراج نمود." بی شک این تصور از بازرگان، باطل است و نشان از بدفهمی اوست. کسانی که چنین نظری نسبت به مهندس بازرگان داده اند، البته نگاه و توجه شان به آثاری چون، "باد و باران در قرآن" یا "مطهرات در اسلام" بوده است و با عطف به این آثار حکمی کلی و جامع راجع به ایشان صادر کرده اند و بدین حکم اولاً تلاش ایشان را تنها محدود و محصور در آثاری این چنین کرده اند و از دیگر آثار ایشان که حجمی انبوه از کتاب و مقاله و سخن رانی و مصاحبه را تشکیل می دهند، غفلت کرده اند و دوماً از مقصود و هدف اصلی مرحوم بازرگان از تولید آثاری این چنین غافل شده یا فراموش کرده اند و یا اصلاً نمی دانند که این هدف چه بوده است. ایشان به هیچ وجه بر این باور نبوده اند که دین و علم طابق النعل به النعل یک دیگرند و می توان این دو را با هم تطبیق داد و منطبق نمود. و اساساً چنین کاری را بر ضد دین و خلاف حقانیت همه زمانی دین می داند. در کتاب "راه طی شده" که تفصیل و توسعه 4 جلسه سخنرانی ایشان در سال 1326 می باشد، چنین می گوید : « دین و علم در عین ارتباط و احتیاجی که به یک دیگر دارند، لازم است هر یک استقلال خود را حفظ کنند. مطالب و احکام دین هر قدر با بصیرت و دقت و روی موازین علمی شناخته شود و عمل گردد، البته بهتر است. ولی چون علم قهراً دچار اشتباه و نقص است و دائماً در حال اصلاح و تکمیل می باشد، نمی تواند ملاک قاطع ثابت دین باشد و دین را نباید در قالب معلومات زمان اسیر و میخ کوب نمود.»1 در همین نقل قول از مهندس بازرگان به وضوح دانسته می شود که ایشان، طابق النعل به النعل دین و علم را مفید نمی داند و بر این باور است که ماهیت تحول یابنده و رشده کننده ی علم، اجازه نمی دهد که بتوان آن را با دین منطبق کرد. مهندس بازرگان البته درک دین با توجه به علم دوران را نیک و این که با توجه به موازین علمی بتوانیم دین را بشناسیم، بهتر می داند، اما چون علم یا به عبارتی فهم ما از جهان و واقعیات، متغیر است و در دوره های متعدد، متفاوت بوده و هست، لذا نمی توان دین را با موازین علمی زمان منطبق کرد و دین را عین علم دانست، چرا که در این صورت با تغییر موازین علمی، پایه دین زده شده و مومنین نسبت به آن دل سرد و باورشان به دین دچار تزلزل و تشکیک می شود. وی در همین کتاب و همین فصل به مواردی از انطباق علم دوران با دین اشاره می کند که با تغییر در فهم جهان و تحول علم، در دین تشکیک شده و باورمندان به دین را در مواجهه با این تغییرات به سختی انداخته است و چون علم دوران – که البته نسبی و متغیر هم هست – را با دین انطباق کرده و جلوه ای قدسی به آن داده اند نمی توانسته اند با تغییرش موافق باشند و هر تغییری را به نام ابداع در دین حرام دانسته و تکفیر کرده اند. کتاب "گمراهان" ایشان همه ذکر تقدسی است که در قرون وسطا به فلسفه ی ارسطویی و هیئت بطلمیوسی داده اند و هر تغییری در این فلسفه و جهان شناسی را به نام بدعت و تغییر در دین خدا، تکفیر کرده و موجبات انکیزیسیون و تفتیش عقاید را فراهم آورده اند. پس عدم استقلال علم و دین و انطباق این دو با یک دیگر دو مشکل اساسی به وجود می آورد. 1 – با تغییر و تحول در علم، احکام منطبقه ی دینی با علم دوران باطل شده و لذا دین از صحت و اصالت افتاده و خود نیز باطل می گردد و دیگر نمی تواند برای مومنین جذابیت و حقانیتی داشته باشد . و 2 – قوانین نسبی و دورانی علم با دین منطبق شده و عین دین دانسته می شوند و تقدس می یابند و این تقدس رشد علمی و تغییر در باورها را با سختی و ضمختی دین داران و روحانیون مواجه می کند و رشد علم و توسعه ی دانش را با مشکل اساسی رو به رو می سازد. بنابراین باید حوزه ی دین را از حوزه ی علم کاملاً مستقل کنیم و چونان چه بنا داشتیم به منظور فهم درست تر و بهتر دین از علم زمان و دانش دوران استفاده کنیم حتماً این انطباق را نسبی بدانیم و متذکر شویم که این تطبیق مطلق نبوده و اصالتاً دین چنین هدفی نداشته است که بخواهد در حوزه ی علم دخالت کند و هدف و مقصود دین چیزی فراتر از آنی است که علم بدان پرداخته است. هر چند ممکن است علم در نهایت به آن چه دین گفته و مردم را به باور به آن دعوت کرده است برسد. بنابر همین دقت و توجه است که مهندس بازرگان خود در کتاب "باد و باران در قرآن" به این موضوع توجه داشته اند و دین را مستقل و غیر از علم دانسته و اذعان داشته اند که «قرآن نخواسته است اصول و قوانین فیزیک تدوین نماید، یا هواشناسی به ما تعلیم دهد.»2 در همین کتاب بنابر اهمیت موضوع و تاکید بر توجه به آن در جایی دیگر چنین می گوید: « همان طور که در مقدمه ی کتاب عرض شد، قرآن کتاب هواشناسی نیست و برای تدریس علوم و فنون زندگی که عقل رس و وظیفه بشر است نیامده است. خداوند پیغمبر را مبعوث نکرده است که به ما طبیعیات بیاموزد، تعلیم خیاطی و طرح لباس خاصی برای مسلمانی بدهد و یا سبک معماری مساجد را تعیین کند.»3 در جای جای آثار مهندس بازرگان، از دهه ی 20 تا آغاز دهه ی 70 که در قید حیات بودند و کوشا و مسعی، در موارد متعدد و بنابر شرایط زمان به استقلال دین و علم یا دین و حکومت یا حتا دین وسیاست اشاره یا تاکید کرده اند. اما همواره علی رغم تاکید بر این استقلال، تاثیر متقابل این امور بر یک دیگر را باور داشته و گوش زد نموده اند. بازرگان هم چنان که به استقلال حوزه های این امور و مباحث نسبت به یک دیگر تاکید داشته اند، اما بر تاثیر متقابل آن ها بر هم نیز باور داشته اند و به هیچ وجه نمی توانسته اند که این تاثیر را نادیده بگیرند. امروزه در حوزه ی "شناخت شناسی" نیز فلاسفه به تاثیر این حوزه ها بر هم تاکید دارند. پوپر، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان علم در همه ی دنیا، بر این باور است که یکی از منابع اصلی شناخت علمی دین یا متافیزک است و اساساً علم ریشه در دین دارد.4 و باورهای دینی و فهم بشر از دین نیز بنابر علم زمان تغییر کرده و در هر دورانی بنابر علم دوران فهم انسان از دین متفاوت بوده است. در حوزه ی سیاست و فلسفه ی سیاسی نیز به همین تاثیر و تاثر می توان اشاره کرد. قرائت دموکراتیک از دین قرائتی است حاصل مدرنیسم و فلسفه ی سیاسی جدید. و حتا بیرون کشیدن اصول و مواد موافق با حقوق بشر از دین و متن مقدس برآمده از گفتمان غالب دورانی است که عبارت است از گفتمان حقوق بشری. زمانی گفتمان غالب دورانی، گفتمان چپ عدالت خواه و ضد امپریالیسم بود و متدینین تلاش می کردند که از دین مواردی موافق با این گفتمان استنباط و استخراج کنند و امروزه که گفتمان غالب جهانی آزادی خواهی و دموکراسی طلبی و حقوق بشری شده است، متدینین بر این تلاش اند تا از دین موارد و مفادی موافق این گفتمان استخراج کنند. باری زنده یاد مهندس بازرگان، حوزه ی دین را نه تنها از حوزه ی علم مجزا و مستقل که از دیگر حوزه های بشری نیز مستقل می دانست و هدف دین را غیر از اهداف دنیایی و بشری می دانستند، اگر چه خواه ناخواه بر اهداف دنیایی و سایر حوزه های بشری تاثیرگذار است. هدف دین تنها و تنها خدا و آخرت است و اگر در سایر حوزه ها هم تاثیر می گذارد با عطف و توجه به این هدف و مقصد است و لاغیر. بنابراین هرگونه انطباقی بین دین و علم یا دین و سیاست و ... انطباقی است نسبی که متناسب با فهم دورانی تغییر می کند و هیچ اصالت و قداستی ندارد. تنها چیزی که همواره و در همه ی دوران ها قداست داشته و اصالت دین بوده است، اهداف آن است که عبارتند از "خدا و آخرت". پی نوشت ها : 1 – مباحث بنیادین، مجموعه آثار شماره 1، انتشارات قلم، چاپ اول 1377، ص 97 2 – باد و باران در قرآن، انتشارت شرکت سهامی انتشار ص 16 3 – همان منبع ص 91 4 – به کتاب های "منطق اکتشاف علمی" ، "حدس ها و ابطال ها " که هر دو ترجمه ی آقای احمد آرام اند مراجعه کنید. Copyright: gooya.com 2016
|