جمعه 28 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آیا نصرالله به نفع جمهوری اسلامی وارد جنگ خواهد شد؟ حسین علیزاده

hossein-alizadeh-diplomat.jpg
رمز موفقیت و محبوبیت حزب الله در لبنان آن بوده که خود را "جریان مقاومت لبنان" برای آزادسازی مناطق اشغالی توصیف کرده است و نه بازوی نظامی کشوری دیگر. ... امروز بیش از همیشه روشن است که جمهوری اسلامی بیش از آنکه در فکر آزادسازی جنوب لبنان باشد، نیازمند سد دفاعی برای جلوگیری از حمله اسرائیل است که این وظیفه را به حزب الله لبنان واگذار کرده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

بر کسی پوشیده نیست که حزب الله لبنان بازوی نظامی جمهوری اسلامی در لبنان است. این تشکل سیاسی – نظامی به دلیل فقدان راه مواصلاتی بین ایران و لبنان، توسط سوریه متحد جمهوری اسلامی حمایت های لجستیکی خود را از تهران دریافت می کند. اما به رغم این حقیقت، هر سه ضلع این مثلث (ایران، سوریه و حزب الله) هرگونه ارتباط ارگانیک با یکدیگر را در تجهیز نظامی حزب الله تاکنون انکار می کردند و روابط فیما بین را در حد "حمایت معنوی" جمهوری اسلامی از حزب الله وانمود می ساختند. اینک با بالا گرفتن فشارها بر جمهوری اسلامی، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود (14 بهمن 90) اعلام داشت که تهران همه گونه کمک مادی و معنوی در اختیار حزب الله لبنان قرار داده تا آنجا که به گفته او " ما در ضدیت با رژیم صهیونیستی دخالت کردیم که نتیجه آن هم پیروزی در جنگ های 33 روزه (حزب الله-اسرائیل) و 22 روزه (حماس- اسرائیل) شد."

با توجه به ورود حزب الله در "جنگ نیابتی 33 روزه" آیا در صورت بروز جنگ علیه جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان به نفع جمهوری اسلامی وارد جنک خواهد شد؟

جنگ نیابتی

طی 33 روز نبرد نظامی میان حزب الله و اسرائیل در سال 85 (2006) به رغم عدم توازن نظامی در طرفین درگیری، ارتش اسرائیل موفق به شکست حزب الله لبنان نگردید. آغاز این جنگ با نفوذ حزب الله در خاک اسرائیل و کشتن سه سرباز و اسیر گرفتن دو سرباز دیگر بود که به خاک لبنان منتقل گردیدند. این عرض اندام حزب الله در برابر ارتش مجهز اسرائیل، رهبر جمهوری اسلامی را واداشت تا در 25 مرداد 85 مرداد پیام تبریکی به همین مناسبت خطاب به حسن نصرالله با عنوان "برادر مجاهد و بسیار عزیز" ارسال کند و اوج شادمانی خود را چنین بیان دارد که "آنچه شما با جهاد و مقاومت بی‌نظیر خود به امت اسلامی هدیه كرده‌اید از حد توصیف این‌جانب بالاتر است".

این شادمانی رهبر جمهوری اسلامی در واقع از آن خاطر بود که حزب الله لبنان نماد قدرت جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل قلمداد می گردید. به بیان دیگر برد یا باخت حزب الله برد و باخت جمهوری اسلامی محسوب می گردید. از همین منظر بود که ناظران سیاسی جنگ 33 روزه را "جنگ نیابتی" نام نهادند که طی آن حزب الله لبنان به نیابت از جمهوری اسلامی وارد نبرد با اسرائیل شد تو گویی جمهوری اسلامی خود در معرکه نبرد قرار داشت. سرعت حیرت آور بازسازی مناطق تخریب شده جنوب لبنان که عمدتاً به هزینه جمهوری اسلامی انجام شد، خود گواه وامداری حزب الله لبنان برای ورود به جنگ به نیابت از جمهوری اسلامی است.

به رغم این واقعیت عریان حتی در آن زمان نیز نه حزب الله و نه جمهوری اسلامی پرده از حمایت مادی و مالی تهران از حزب الله لبنان برنداشتند. اما اینک در حالی که تنشی میان حزب الله و اسرائیل دیده نمی شود، سید حسن نصرالله به صراحت اعلام می دارد که " پیش از این، نیمی از این سخنان را (حمایت معنوی) می گفتیم و در مقابل نیمی دیگر(حمایت مادی و نظامی) سکوت اختیار می کردیم. می گفتیم کمک سیاسی و معنوی وجود دارد اما هنگامی که از کمک مالی سئوال می شد سکوت می کردیم و پاسخ مثبت یا منفی نمی دادیم. اما اکنون که عالی ترین مقام در ایران (خامنه ای) از کمک به حزب الله سخن می گوید پس ما هم واضح خواهیم بود...ما از سال ۱۹۸۲ از ایران همه اشکال ممکن حمایت مادی، معنوی و سیاسی و همه حمایت هایی که میسر است دریافت می کنیم...این پیروزی (جنگ 33 روزه) که بدون قید و شرط تحقق یافت، با حمایت ایران به دست آمد و البته سوریه نیز نقش بزرگی داشت". (21 بهمن 90)

اعتراف دیرهنگام چرا

اینک پرسش این است که کدامین تحول در مناسبات منطقه رخ داده است که هم رهبر ایران و هم رهبر حزب الله را وادار به چنین اعترافی نموده است؟

شاید راز این فاش گویی چیزی نباشد جز تشدید فشارهای بی سابقه ای که طی ماه های اخیر توسط واشنگتن و هم پیمانش بر تهران افزایش یافته است. استقرار سپر دفاعی ناتو در مرزهای مشترک ترکیه با ایران در کنار تحریم نفتی ایران به موازات تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی توسط امریکا، اتحادیه اروپا و برخی دیگر هم پیمان آنها بی تردید نیازمند نمایش قدرت جمهوری اسلامی بود.

جمهوری اسلامی برای نمایش قدرت خود، پیش از این و در ماه های اخیر تهدید به بستن تنگه هرمز را به عنوان نخستین واکنش خود در برابر تهدید تحریم نفتی اعلام و به همین منظور مانورهایی را در خلیج فارس انجام داد و بی محابا اعلام داشت که بستن هرمز "مثل آب خوردن است".

استراتژی تهدید در برابر تهدید به عنوان «سیاست بازدارندگی» دستورالعملی بود که پیش از این توسط رهبر جمهوری اسلامی اعلام شده بود. وی گفته بود «ما ملتى هستيم كه هرگونه تجاوز را بلكه هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما ملتى نيستيم كه بنشينيم تماشا كنيم قدرتهاى پوشالی مادى كه از درون كرم‌خورده و موريانه‌خورده‌اند، ملت استوار و پولادين ايران را تهديد كنند. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم».

اما از آنجایی که سیاست بازدارندگی رژیم (بستن هرمز) بیشتر "واکنشی تدافعی" قلمداد می گردد تا "واکنش تهاجمی"، به نظر می آید سخنان اخیر رهبر جمهور اسلامی مبنی بر حمایت های همه جانبه از حزب الله (شامل حمایت مالی- نظامی) باید در راستای ابراز نمایش "توان تهاجمی جمهوری اسلامی در خارج از مرز های خود" تفسیر گردد تا به موازات توان بستن تنگه هرمز، خود را قادر به جنگیدن با اسرائیل در مرزهای جنوبی لبنان نشان دهد حتی اگر سپر دفاعی ناتو توان موشکی رژیم را زمین گیر کرده باشد.

در حالی که حسن نصر الله در نوامبر2011 به آمریکا و اسرائیل هشدار داده بود که جنگ با ایران و سوریه به این دو کشور محدود نخواهد ماند و (این پتانسیل را دارد تا ) تمام منطقه را به صورت کامل درگیر" سازد، سخنان اخیر او مبنی بر اینکه "جمهوری اسلامی کشوری استوار و نیرومند" است که "رهبری بی نظیر در دنیا دارد و هر ضربه ای را با دو ضربه پاسخ خواهد داد"، باید در راستای واکنش تهاجمی جمهوری اسلامی تفیسر گردد.

این تمهیدات ( بستن هرمز و استفاده از حزب الله) همه و همه نشان این است که جمهوری اسلامی خود را در برابر مرگ تدریجی به علت تحریم ها و یا جنگ حتمی در صورت بستن هرمز می داند و لذا در تدارک است که به هنگام لزوم از بازوی نظامی خود در جنوب لبنان استفاده کند.

آیا حزب الله مستقل عمل خواهد کرد؟

اگر رابطه حزب الله با جمهوری اسلامی تا بدانجا تنگاتنگ است که به نیابت از تهران وارد جنگ 33 روزه گردیده، پرسش این است که در صورت لزوم آیا بار دیگر حزب الله به طرفداری از جمهوری وارد نبرد دوباره با اسرائیل خواهد شد؟ حسن نصر الله خود پاسخ این پرسش را چنین داده است که "اگر به تاسيسات هسته اي ايران حمله شود رهبران جمهوري اسلامي ايران از حزب الله درخواست كمك نمي كنند. بلكه ما خودمان بايد بنشينيم و فكر كنيم كه چه واكنشي بايد نشان بدهيم."

ولی صرف نظر از این که تهران از حزب الله بخواهد یا نخواهد که به نفع جمهوری اسلامی وارد نبرد با اسرائیل شود، پرسش جدی تر این است که تشخیص حزب الله چه خواهد بود؟ این پرسش زمانی اهمیت دارد که بدانیم رمز موفقیت و محبوبیت حزب الله در لبنان آن بوده که خود را "جریان مقاومت لبنان" برای آزادسازی مناطق اشغالی توصیف کرده است و نه بازوی نظامی کشوری دیگر.

از این رو، در صورت ورود رسمی حزب الله به نفع جمهوری اسلامی در نبرد با اسرائیل، فلسفه وجودی این تشکل سیاسی – نظامی خدشه دار خواهد شد و در صورت عدم ورود به نبرد با اسرائیل در کنار جمهوری اسلامی، منبع تغذیه مالی- پولی- نظامی خود را در نبرد مرگ و زندگی جمهوری اسلامی تنها خواهد گذاشت. گمان می رود حزب الله راه دوم را برخواهد گزید چرا که امروز بیش از همیشه روشن است که جمهوری اسلامی بیش از آنکه در فکر آزادسازی جنوب لبنان باشد، نیازمند سد دفاعی برای جلوگیری از حمله اسرائیل است که این وظیفه را به حزب الله لبنان واگذار کرده است.

alizadeh44@yahoo.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016