یکشنبه 30 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ قوه قضاييه به خانواده پرستو دوکوهکی: وضعيت زندانيان سياسی-امنيتی به ما ارتباطی ندارد، کلمه

کلمه- سپند ميريوسفی - ۳۷ روز پس از دستگيری پرستو دوکوهکی، قوه قضاييه در پاسخ به پيگيری های خانواده وی گفت که وضعيت اين روزنامه نگار زندانی به قوه قضاييه ارتباطی ندارد.

تاکنون هيچ يک از مقامات قضايی دليل بازداشت پرستو دوکوهکی را اعلام نکرده‌اند. مادر پرستو دوکوهکی روز گذشته در ادامه پيگيری‌های خود وقتی از هيچ مرجع قضايی پاسخ نگرفت به دفتر رييس قوه‌قضاييه مراجعه کرد، اما مقامات مسئول از پذيرفتن نامه خودداری و اعلام کردند که وضعيت زندانيان سياسی (امنيتی) به دفتر رييس قوه‌قضاييه ارتباطی ندارد و فقط مسوولان دادستانی تهران می‌توانند در اين مورد پاسخ دهند.

بتول فيضی، مادر اين روزنامه نگار در گفت‌و‌گو با کلمه در مورد آخرين وضعيت فرزندش اين‌گونه توضيح می‌دهد:

بيش از يک‌ماه است که دختر شما در زندان است، آيا تاکنون مقامات قضايی دليل بازداشت او را به شما توضيح داده‌اند؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خير! يک روز بعد از بازداشت دخترم، هر روز به دادسرای شهيد مقدس، واقع در زندان اوين مراجعه کرده‌ام اما هيچ يک از مقامات قضايی به من پاسخی ندادند و دليل بازداشت دخترم را هم اعلام نکرده‌اند و هربار فقط گفته‌اند که پرستو برای پاره‌ای از توضيحات در حال پاسخگويی به سوالات مقامات قضايی است. اين درحالی است که من در جريان همه فعاليتهای دخترم هستم، او در دو سال گذشته به دليل بيماری پدرش همه فعاليت‌های روزنامه‌نگاری خود را تعطيل کرده بود و فقط چند روز در هفته با بنياد فرهنگی دکتر علی شريعتی همکاری می‌کرد.

به غير از دادسرای اوين به مراجع قضايی ديگر مراجعه نکرده‌ايد؟
به دفتر دادستان تهران رفتم و در نهايت معاون ايشان بار ديگر مسوولان دادسرای اوين را مسوول پاسخگويی اعلام کردند. وقتی پاسخی نگرفتم تصميم گرفتم به دفتر رييس قوه‌قضاييه به عنوان عالی‌ترين مقام‌قضايی مراجعه کنم. بنابراين نامه‌ای کوتاه نوشتم که در آن وضعيت خود و نگرانی نسبت به فرزندم را شرح دادم، اما متاسفانه پس از ساعت‌ها معطلی در مقابل دفتر ارتباطات مردمی ايشان، مسوولان آن دفتر نامه مرا نپذيرفتند و باز هم مرا به دادسرای اوين ارجاع دادند.

چرا؟
به گفته مسوولان آن مرکز، رييس قوه‌قضاييه پاسخگوی وضعيت متهمان پرونده‌های امنيتی (سياسی) نيستند و فقط دادستانی تهران می‌تواند در اين مورد توضيح دهد.

خواسته شما از رييس قوه‌قضاييه چه بود؟
من در نامه‌ام به ايشان يادآوری کرده بودم که، بيش از يک ماه است دخترم در سلول انفرادی نگهداری می‌شود و علی‌رغم وعده‌های مقامات قضايی مبنی بر پايان يافتن بازجويی‌ها و تعيين تکليف سريع، روزهاست او در وضعيت بلاتکليف است. با اين توضيحات در نامه‌ام از ايشان درخواست کردم که فرزند بی‌گناهم را که بدون هيچ توضيحی ۳۵ روز است در سلول انفرادی زندان اوين نگهداری می‌شود، آزاد کنند.

در خبرها آمده بود که مقامات قضايی به دخترتان وعده آزادی داده بودند.
بله. در ملاقات، دخترم از قول کارشناس پرونده برای آزادی خبر داد و گفت که بازجويی‌هايش به پايان رسيده و قرار است اين هفته آزاد شود. از آن تاريخ بيش از ۱۰ روز گدشته و تاکنون هيچ خبری از آزادی پرستو نيست.

آيا شما اين وعده را از مقامات قضايی هم پيگيری کرديد؟
بله! اما مقامات قضايی برخلاف آنچه به دخترم وعده داده بودند، گفتند که بازجويی‌ها تمام نشده و پرستو بايد همچنان به پرسش‌های مقامات قضايی پاسخ بدهد.

به شما نگفتند که در مورد چه اتهامی بايد پاسخ بدهد؟
هيچ توضيحی نداده‌اند.

در خبرها، آمده بود که دخترتان دارو مصرف می‌کند، آيا اين موضوع را به مقامات قضايی يادآوری کرديد؟
بله! دختر من بيش از دو سال است که به دليل بيماری لاعلاج پدرش همه فعاليت‌های روزنامه‌نگاری خود را کنار گذاشته بود. متاسفانه بعد از فوت پدرش از چند ماه پيش حال روحی مناسبی نداشت و تحت درمان متخصصان، دارو مصرف می‌کرد. بارها در نامه‌هايم به اين موضوع اشاره کرده‌ام، اما هيچ يک از مقامات قضايی به اين موضوع توجه نمی‌کنند.

وضعيت دخترتان در ملاقات چگونه بود؟
به نظر می‌رسيد، شرايط سخت سلول انفرادی دخترم را از نظر جسمی ضعيف کرده بود.

آخرين درخواستتان از مقامات چيست؟
آزادی بی قيد و شرط دخترم. می‌خواهم بارديگر به مقامات قضايی يادآوری کنم که بعد از فوت همسرم من و دخترم تنها هم‌دم های هم بوديم و الان بيش از يک‌ماه است که من در کنار غم از دست دادن همسرم، با درد دوری از فرزندم به سختی زندگی می‌کنم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016