چهارشنبه 10 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جمعه، تحريم بزرگ! علی کشتگر

علی کشتگر
همه احزاب و گرايش‌های سياسی ايرانيان از جريانات چپ، راست و ميانه، از جمهوری‌خواه، اصلاح‌طلب و مشروطه‌طلب تا احزاب و سازمان‌های مبارز کردستان ايران در اين تحريم، چه در مضمون و چه در شکل آن که اعتصاب خانگی است همراه شده‌اند. هيچ‌گاه در تاريخ ۳۳ ساله‌ی جمهوری اسلامی شاهد چنين همبستگی وسيعی برای يک اقدام همگانی عليه استبداد نبوده‌ايم!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

نخستين پادشاهی که به دشمنی با پارلمان برخواست و خواستار عدم مداخله نمايندگان مردم در سياست شد، چارلز اول پادشاه انگستان بود. اوسرانجام جان خود را بر سر اين سودا گذاشت و نامش به عنوان تنها پادشاه انگليس که به خاطر دشمنی با پارلمان اعدام شد( در ميانه سده هفدهم) ثبت گرديد.

يکصد سال پيش نيز محمدعليشاه قاجاراستقلال مجلس نوبنياد ايران را برنتافت. به فرمان او مجلس به توپ بسته شد، برخی از نمايندگان اعدام شدند و گروهی نيز از مهلکه جان سالم به در بردند تا به قيام ملی عليه سلطنت مطلقه محمدعليشاه بپيوندند.

قيام حماسی ايرانيان بويژه مردم تبريز و لرستان سرانجام ديکتاتور را وادار به فرار کرد و تهران به دست مشروطه خواهان تسخير شد. اعدام شيخ فضل اله نوری مجتهدی که همدست اراذل و اوباش شاه عليه مشروطه خواهان بود، و دين را به ابزار دشمنی با آزاديخواهان تبديل کرده بود، نشانه خشم مردمی بود که از همدستی سلطنت مطلقه و روحانيت دين فروش به ستوه آمده بودند.

شگفتا که امروز يک قرن پس از انقلاب مشروطه خامنه ای به دنبال احيای سلطنت مشروعه و مجلس مشروعه است. انگارروح شيخ فضل اله در جسم او حلول کرده است. مجلسی که به قول رئيس الوزراء محمد عليشاه، اعليحضرت آن را مرحمت می کنند بشرط آن که در سياست وارد نشود.

مجلسی از قداره بندان و اوباشان به جای نمايندگان راستين مردم، مجلسی به دور از هر گونه دغدغه حقوق و منافع ملت و گوش به فرمان اعليحضرت.

حکومت امروز خامنه ای آلياژی است ازاستبداد مطلقه محمد عليشاه قاجار و افکار ارتجاعی شيخ فضل اله نوری. آلياژی که مقاومت آن در برابر فشارها و اعتراضات مردم از سلطان های مطلق العنان گذشته بيشتر است. خامنه ای مثل يک اشغالگر که از تبار مردم اين سرزمين نباشد عمل می کند. گويی نمی داند که اين ملت بيش از قرنی است برای همان چيزهايی با دل و جان پا به ميدان نبرد عليه استبداد و ستم گذاشته است که او با آنها از بيخ و بن بيگانه است.

بيش از يک قرن است که ايرانيان به دنبال دو گوهر ناياب در سرزمين خود هستند:
- آزادی، که تجسم آن را ايرانيان در انتخابات آزاد و برپايی مجلسی از نمايندگان واقعی ملت و در بالندگی روزنامه ها و رسانه های حقيقت گو و حقيقت جو، جستجو می کنند.
- عدالت خانه، نهادی که داد مردم را از بيداد گران و ستمگران بستاند و بر صندلی های آن داورانی تکيه زنند که بدون ترس از خداوندان زروزور پاسدار حق و عدالت باشند.

امروز بيش از صدسال پس از انقلاب مشروطه، بيش از پنجاه سال بعد از نهضت ملی و۳۳ سال پس از انقلاب بهمن، درست همين خواسته های عادلانه ملت ايران است که آماج اصلی کينه های علی خامنه ای قرار دارند.

به زندانيان سياسی و حصر شدگان جنبش سبز بنگريد، به هزاران تبعيدی دوراز وطن بنگريد، به جان باختگان جنبش دموکراسی خواهی ايران از انقلاب تا به امروز بينديشيد، به همه آنهايی که در ايران مورد خشم و نفرت دستگاه جبار حکومت خامنه ای قرار دارند نظر افکنيد تا ببينيد که گناه همه آنها دفاع از همين خواسته های ديرينه و آرزوهای هميشگی ايرانيان است.

و حالا به حلقه کوچک "خودی ها" که گماشتگان و ماموران درجه اول و مورد اعتماد خامنه ای را تشکيل می دهند بنگريد تا ببينيد که همه آنها در دشمنی با فضايل ملی و معنوی ايرانيان صاحب مدال اند.
جعفری، طائب، نقدی، مصباح يزدی، رادان، جنتی، مقدم، برادران لاريجانی، محسنی اژه ای، حجازی، سعيد مرتضوی، احمدی نژاد، دری نجف آبادی، پورمحمدی، احمد خاتمی، حسين شريعتمداری...همگی در حق کشی، دين فروشی، دزدی، فساد و تجاوز به شرافت ايرانيان صاحب کارنامه اند، همگی هويت خود را در دشمنی با خواسته های مردم و سرسپردگی به استبداد کسب کرده اند. اين حاکميت به سرکردگی خامنه ای عصاره رذالت های همه انواع ديکتاتوری ها و خودکامگی های تاريخ ايران است. و طبيعی است که با انتخابات آزاد و مجلس ملی، مجلسی که محصول رای و اراده آزاد ملت و در نتيجه تجلی فضايل ايرانيان است، نمی تواند دمساز باشد.

مجلسی که قرار است در روز جمعه ۱۲ اسفند ماه از دل صندوق های خالی انتخابات فرمايشی شکل بگيرد مجلس اراذل و اوباش است، مجلس قاتلان آزادی و آزادگی است. مجلس دزدان و خائنان به ايران و ايرانی است. مجلسی است برون آمده از دل کودتای خونين ۲۲ خرداد ۸۸، هرگونه شرکت در اين نمايش ضد آزادی يا از سر خيانت است و يا جهالت.

مردمی که در گشودن دريچه ای به سوی آزادی در دوم خرداد ۷۶ و ۲۲ خرداد ۸۸ با هجوم ميليونی به سوی صندوق های آرا به استبداد و نماينده مدعی آن نه گفتند اين بار نيز در روز جمعه هوشيارانه عمل خواهند کرد؟

گزافه نيست اگر بگوئيم مردم در همه فرصت های گذشته با هوشياری و همبستگی خواسته ها و آرزوهای خود را به بهترين وجهی ابراز کرده اند.

همه احزاب و گرايش های سياسی ايرانيان از جريانات چپ، راست و ميانه، از جمهوريخواه، اصلاح طلب و مشروطه طلب تا احزاب و سازمانهای مبارزکردستان ايران در اين تحريم، چه در مضمون و چه در شکل آن که اعتصاب خانگی است همراه شده اند. هيچ گاه در تاريخ ۳۳ ساله جمهوری اسلامی شاهد چنين همبستگی وسيعی برای يک اقدام همگانی عليه استبداد نبوده ايم.

ماندن در خانه يعنی همبستگی با زندانيان و همراهان جنبش سبز،
ماندن در خانه يعنی به تماشا گذاشتن انزوای استبداد در انظار جهانيان.
ماندن در خانه يعنی نقش برآب کردن نمايشی که اهانت به مردم ايران است،
ماندن در خانه يعنی همبستگی ملی در برابر استبداد!

اين همبستگی می تواند سرآغاز دوره جديدی در شکوفائی و پويش جنبش ملی دموکراسی خواهی عليه استبداد باشد.

چهارشنبه ۱۰ اسفندماه ۱۳۹۰
علی کشتگر
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016