سه شنبه 22 فروردین 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نگاهی بر کنفرانس گذار به دمکراسی و اپوزيسيون بی‌هدف، بيژن صف‌سری

بيژن صف‌سری
می‌توان به ضرس قاطع گفت که تنها مشکل عمده درعدم اتحاد و يک کاسه شدن اپوزيسيون، خاصه در خارج از کشور، عدم فهم و درک صحيح از "مساوات" است که به‌قول دکارت هيچ چيز در دنيا بين مردم، بهتر از عقل، تقسيم نشده زيرا هيچ کسی نمی‌گويد از اين نعمت سهم کم‌تری دارد آن‌چنان‌که در برخی از گروه‌های اپوزيسيون چند نفره، هيچکدام حاضر به قبول عدم تأثيرگذاری خود در خيزش ملت جان به لب رسيده ايران نيستند و هرگز باور ندارند که برای ايجاد انگيزه جنبش در مردم و هدايت آن بايد به راه‌کارهايی منطبق بر واقعيت‌های حاکم بر فرهنگ و باورهای مردم اين کهنه‌ديار تکيه داشت

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

در آخرين روزهای هفته گذشته (هفتم و هشتم آوريل) کنفرانسی در «جرمن‌تاون»،واشنگتن با نام و ياد يکی از متفکرين تاثيرگذار معاصر شادروان دکتر مهرداد مشايخی تحت عنوان “گذار به دمکراسی” برگزار گرديد، اين کنفرانس که از بين ۶۰ دعوت شده تنها با حضور۲۰ فعال سياسی برگذار گرديد چهره های شناخته شده ای چون، دکتر آرام حسامی(استاد دانشگاه در مريلند) ،علی افشاری (عضو اسبق دفتر تحکيم وحدت)، امير حسين گنج بخش (جمهوری خواه) دکتر نوری اعلا(موسس شبکه سکولارهای سبز)، فاطمه حقيقت جو (نماينده سابق مجلس شورای اسلامی)،خالد عزيزی(سخنگوی کومله)، شهريار آهی (مشروطه خواه) رويا طلوعی (زندانی سياسی سابق)، مهران براتی (جمهوری خواه)،حسن شريعتمداری ( ملی مذهبی)، آرش غفوری (نماينده جنبش سبز و اصلاح طلبان) خالد عزيزی(نماينده و دبير کل حزب دمکرات کردستان) و محمد تهوری (عضو برگزار کننده اين کنفرانس) و دکتر محسن سازگارا و چند تن ديگرحضور داشتند که هريک در اين کنفرانس دو روزه با توجه به ديدگاه های فردی و يا گروه های منتسب به خود ، مطالب و يا اعلام نظرهايی را ارائه دادند.

اگر چه اين کنفرانس در فضای بسته و خصوصی برگزار شد اما از برخی روزنامه نگاران جهت پوشش خبری دعوت شده بود مضافا بر اين که مطالب عنوان شده از سوی شرکت کنندگان از طريق يکی از تی وی های اينترنتی مستقيما پخش می شد، الغرض بنا بر اظهارات برخی از برگزارکنندگان و ايضا شرکت کنندگان اين کنفرانس که در گفتگو با نگارنده ابراز داشتند ، بر ايند اين کنفرانس دو روزه نيز همچون همه گرد همايی های اپوزيسيون خارج از کشورنه تنها حاصلی در اتحاد و همبستگی بين همين چند گروه شرکت کننده از بين گروه های بی شمار اپوزيسيون نداشته بلکه بر بی برنامه بودن اين گروه ها و افراد مدعی نجات وطن ، صحه گذاشت و شايد از اين رو بتوان تنها نتيجه اين گرد همايی رامحک گروه هايی دانست که تنها با شعار و نوشتن مقالات اکادميک مدعی فکر بکر برای اينده سرزمين در بلا گرفتار شده ای چون ايران هستند.

نقل حکايت برگذاری کنفرانس دو روزه شادروان دکتر مشايخی که بنا بر گفته برگذار کنندگانش به منظوريافتن راه کار ها ی تفاهم و اتحاد در اپوزيسيون و ايضا ارائه طراح ها و پروژه هايی برای تحقق دمکراسی در ايران فردای پس از بر چيدن بساط ظلم حاکمان امروز، بوده ،نقل حکايت نادر افشار و انتخاب نماينده برای گسيل داشتن به کشور های تحت تصرف خود را می ماند، می گويند نادر شاه افشار برای انتخاب نماينده ای از سوی خود در سرزمينی که از پی فتوحا ت و جهانگشايی های خود تحت سلطه در آورده بود ، چند نفر از درباريانش را برای چنين مسئوليتی کانديد می کند اما برای انتخاب فرد لايق تر از بين آن چند نفر، پرسشی را مطرح می سازد واز هرکدام می پرسد اگر برگزيده شويد و به محل ماموريت خود رفتيد چه می کنيد ؟ هر کدام از کانديدا ها ی اين مسئوليت به فراخور شناخت خود از نادر شاه واهميت ماموريت محول شده ، لاف هايی ميزنند که چنين و چنان می کنيم و نادر شاه پی به اين واقعيت ميبرد که هيچکدام برنامه و راه کاری برای چنين مسئوليت خطير نداشته و ناچار از بين آن چند تن که يک نفر راکه از قضا نه لافی زده بود و نه برنامه ای داشت ، به صرف صداقت و شهامتی که از بيان واقعيت از توان خود در پاسخ به پرسش نادر شاه ، گفته بود تا چه اقتضا کند و چه پيش ايد . حال حکايت کنفرانس دو روزه گذار به دمکراسی هم چنين بود و همه مدعی برنامه و پروژه ايی برای تحقق دمکراسی در ايران اينده بودنداما دريع از ارائه يک برنامه منطبق بر واقعيت های موجود ايران امروز که دست کم دارای قابليت اجرايی داشته باشد برای نمونه پروژه ای تحت عنوان پارلمان ديجيتالی مطرح گرديد که اساس آن متکی بر ساز و کار های موجود درسايت جستجو گر"گوگل " بنا نهاده شده بود ، که اين خود نشان از عدم آگاهی ارائه دهنده اين پروژه از واقعيت های حاکم بر جامعه ايران است چرا غافل از محدويت های استفاده از اينترنت در داخل کشوربوده خاصه که به تازگی از سوی وزير ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی آغاز اولين فاز تحميل اينترنت ملی ، در تاريخ ۱۹ خرداد ماه سال جاری اعلام گرديد ،و پروژه های ديگر هم با چنين نواقصی مطرح گرديد مانند طرح "آلترناتيو" سازی که بدون فراهم شدن فضای چنين انتخابی در بين همه اپوزسيون داخل و خارج از کشورمطرح می گردد که حتی با مخالفت اکثر شرکت کنندگان حاضر در اين کنفرانس مواجه می گردد، اما با اين همه نظر دو سه تن از پنج يا شش برگزارکنندگان اين کنفرانس شنيدنی است که از ميان طرح ها و پروژه های ارائه شده شش پروژه را عملی تر و شسته رفته تر تشخيص دادند که به نظر نگارنده اين ادعا بی گمان برای دلگر ساختن منتظران اتحاد اپوزيسيون ،بوده است ومنبطق بر واقعيت نمی تواند باشد .

اما با اين همه نمی توان منکرهدف عالی برگزار کنندگان اين کنفرانش شد و نمی توان برهمت آنها که همچون همه وطن پرستان در سی سال گذشته برای ايجاد اتحاد در بين اپوزيسيون تلاشی هر چند بی ثمر داشته اند ارج نگذاريم چرا که به گفته شيخ اجل:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل / که گر مراد نيابم به قدر وسع بکوشم

ولی بهرروی با چنين اوصافی ازبرايند اين کنفرانس که تفاوت چندانی با ديگر گردهمايی اپوزيسيون خارج از کشور نداشت وبا توجه به سابقه عملکرد چنين گروه هايی که با اتکا به چند عضواز دوستان و اقوام خود در غالب اپوزيسيون مانع از رسيدن اتحاد در بين وطن پرستان گرديدند ، می توان به ضرس قاطع گفت که تنها مشگل عمده درعدم انحاد و يک کاسه شدن اپوزيسيون،خاصه در خارج از کشور، عدم فهم و درک صحيح از " مساوات است " که بقول دکارت هيچ چيز در دنيا بين مردم ، بهتر از عقل تقسيم نشده زيرا هيچ کسی نمی گويداز اين نعمت سهم کمتری دارد آنچنانکه در برخی ازگروه های اپوزيسيون چند نفره ، هيچکدام حاضر به قبول عدم تاثير گذاری خوددرخيزش ملت جان به لب رسيده ايران نيستند وهرگز باور ندارند که برای ايجاد انگيزه جنبش در مردم و هدايت آن بايد به راه کار هايی منطبق بر واقعيت های حاکم بر فرهنگ و باور های مردم اين کهنه ديار تکيه داشت و نه بر پايه رويا و توهمات بی اساس واز اين رو است که شايد برای تفهيم اين واقعيت به چنين اپوزيسيونی ، نقل اين حکايت کار ساز باشد که می گويند روزی مشير الدوله پيرنيا در کنار مدرس نشست و از جريان روز سياست دولت صحبت می کرد و ضمن آن با اندوهی عميق از مدرس پرسيد : آقا پس کی اين مملکت اصلاح خواهد شد؟ مدرس اين روحانی زيرک هم در پاسخ گفته بود، روزی که انگليس در جزيره اش محصور گردد، شما برگرديد به زادگاه خود نائين ، و رضا خان برود الاشت و من هم برم به ولايت خودم ، حال حکايت اين گروه های چند نفره بنام اپوزيسيون است که خود را هم سطح و مساوی با گروه ويا افرادی می دانند که دست کم در مبارزات سياسی داری تجربه و دانش هستند مانند شاد روان دکتر مهرداد مشايخی که امروز تحت نام اين فرهيخته بی انکه به واقع از رهنمود های بر جای مانده از اين شخصيت تاثير گذاراز دست رفته ، برای رسيدن به يک هدف مشترک اقتدا شود ، نام اپوزيسيون را بر خود نهاد ه اند غافل که:
تا نيست نگردی ره هستت ندهند / اين مرتبه بر همت پستت ندهند

بيژن صف سری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016