گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 بهمن» با موسيقی به جنگ فقر و نااميدی، شقايق کمالی7 آبان» کنسرت شقايق کمالی در شهر مونستر آلمان، ۷ نوامبر
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پرستش بهار، درباره اثر ايگور استراوينسکی، شقايق کمالی![]() پرستش بهار (۱۹۱۳) اثر ايگور استراوينسکی (۱۸۸۲-۱۹۷۱) در طول تاريخ موسيقی آثاری خلق شده اند که بطور قطع تبلورروح زمان خود بوده اند. بدون شک بالۀ پرستش بهار le sacre du printemps ساختۀ ايگور استراوينسکی Igor Strawinsk قرن نوزدهم قرن دگرگونی وتضاد است. دراين قرن، دنيای غرب با تحولات عظيمی درعرصۀ ايدئولوژی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی روبروست. قرن صنعتی شدن و تثبيت اقتصاد سرمايه داری بر اروپا وآمريکای شمالی؛ قرن گسترش شهرها وشهروندی؛ قرن روان شدن سيل روستاييان به شهرها و شکل گرفتن طبقه کارگرو دگرگونی های اجتماعی؛ فقرو فلاکت طبقۀ کارگر؛ قرن ماشين ، قطار، راه آهن و انقلاب دروسائل عبورومرور؛ قرن پيشرفت صنعت چاپ وبدينوسيله مطالعه؛ قرن اوج تسلط مستقيم وغيرمستقيم اروپا بردنيا؛ قرن شکل گيری ايدۀ جامعۀ دمکراتيک و سوسياليزم و کمونيزم؛ قرنی مثبت گرا و شيفتۀ دگرگونی و پيشرفت وتلاش برای فاصله گرفتن ازسنن کهن؛ قرن اعتماد بی چون وچرا به صنعت و فرآورده های آن؛ قرن جنگ وانقلاب؛ قرن ملی گرايی وآزاد شدن از يوغ سلاطين چند مليتی (خانوادۀ هابسبورگ و بوربن و رمانف) است. درقرن نوزدهم فرانسه دو انقلاب (۱۸۳۰ و ۱۸۴۸) وآلمان (۱۸۴۸) يک انقلاب را پشت سر ميگذارد. اين قرن درمجموع قرنی پرآشوب، بحران زده و ناآرام است. حامل هنروموسيقی - به عنوان يکی ازشاخه های هنر- درقرن نوزدهم روشنفکرازطبقۀ متوسط Bildungsbürgertum است. اين طبقه با تفکرانسان گرا وابزاری مانندعلم ، فرهنگ وتکنيک به تدريج ازنظرسياسی نيزقدرت خود را دراين قرن تثبيت می کند. برخلاف انزوا و از خود بيگانگی تدريجی انسان درجامعۀ صنعتی که نتيجۀ رئاليسم و ماترياليسم متکی بر روح مسلط برقرن نوزدهم است ، موسيقی آن درابتدا گرايشی فردگرايانه و رمانتيک – شاعرانه و پر احساس- دارد. به خاطرتوليد نسبتا انبوه آلات موسيقی وچاپ وانتشارنت موسيقی دراين عصرنوازنگان زيادی در سطوح مختلف تربيت می شوند. درکنارموسيقی درکليسا، موسيقی درسالن های بزرگ ومجلل وسالن های اپرا، موسيقی مجلسی درسالن های کوچکتروکنسرتهای خانگی رواج دارد. دراين عصردر کنار آثاربزرگ وماندگارهنری، آثاربی ارزش وسطحی نيزخلق شده وبه دست فراموشی سپرده ميشوند. در آغاز قرن بيستم در شهر پاريس، مهمترين مرکز هنری اروپا، باله مورد توجه خيلی ازهنرمندان قرار گرفته ويکی ازکانون های مهم برای تغيير اساسی درزبان موسيقی گرديد. اما چرا باله؟ انتخاب باله مسلما اتفاقی نبود. موتوراين انتخاب شخصی بود به نام سرگئی پاولويچ دياگيلف (۱۸۷۲- ۱۹۲۹) Sergei Pawlowitsch Djagilew. او يکی ازشخصيتهای کليدی برای هنر آوانگارد درآستانه قرن بيستم درپاريس محسوب ميگردد. دياگيلف مديراپرا ، سازمان دهندۀ نمايشگاه ومنتقد هنربود. دياگيلف به دنبال هنرمندان با استعداد درسالنهای کنسرت ومراکزهنری اروپا ازسن پترزبورگ تا پاريس رفت و آمد داشت. گرچه اوخود مستقيما خالق آثارهنری نبود اما مردی مبتکربا ايدههای مدرن و با استعدادی فوق العاده درسازماندهی بود. دياگيلف اصل هنربرای هنررا دنبال ميکرد وقدرت عجيبی برای شيفته کردن وهمراه کردن ديگران با خود داشت، ديگرانی که او را برای به اجرا در آوردن ايده های نوينش ياری کردند. دياگيلف درسالهای نخست قرن بيستم با برگزارکردن نمايشگاه و کنسرت درکشورهای اروپايی شروع به معرفی هنر روسی در کشورهای ديگرکرد. بزرگترين خدمت اوبه دنيای هنربنيانگذاری بالۀ روس بود که ازبهترين بالرين ها وکورئوگرافهای روسی تشکيل شده بود ودرآغازنيزسنت بالۀ روسی را درسالن های کنسرت جهان به نمايش می گذاشت. اين آنسامبل پس ازوقوع انقلاب روسيه ديگربه کشورخود بازنگشت. دياگيلف پس ازانقلاب، پاريس را برای زندگی ومرکزفعاليت های خود انتخاب کرد (۱۹۰۶). دراين سالها هنرمندان زيادی ازنويسنده، آهنگساز، نقاش تا بالرين وکرئوگراف و.... در اين شهرمی زيستند. درميان آنها نيزهنرمندان زيادی ازروسيه بودند که به دنبال انقلاب درروسيه، خواسته يا ناخواسته درفرانسه - بخصوص درپاريس - درتبعيد بسرميبردند. اشتياق تمام اين هنرمندان برای ابداع سبکی نو دست به دست هم داد تا صحنۀ باله کانون تغييرراديکال درهنروازجمله موسيقی گردد. دياگيلف درسال ۱۹۱۰ نخستين فستيوال باله درشهرپاريس را سازمان داد (اين فستيوال جمعا بيست باردرزمان حيات دياگيلف اجرا شد). اونزد آهنگسازانی مانند دبوسی Claude Debussy ، ساتی Eric Satie ، ايگور استراوينسکی، راول Maurice Ravel، مانوئل د فايا De Falla، سرگئی پروکفيف Sergei Prokofjew ، ريشارد اشتراوس Richard Strauß و بعدها از گروه شش نفری Groupe des Six، داريوس ميو Darius Milhaud، پولنک Francis Poulenc، آوری Auric قطعات موسيقی برای باله سفارش داد وبرای صحنه هنرمندانی مانند پيکاسو Pablo Picasso، ماتيس Matisse Henrie، سرت Josep Maria Sert، باکست Baksts، دو کريکوde Chricos و برای کرئوگرافی هنرمندانی مانند فوکن Fokin وواتسلاو نيژنسکی Vaclav Nijinsky و..... دعوت به همکاری کرد. همانگونه که اشاره شد يکی ازآهنگسازانی که ازدياگيلف سفارش موسيقی برای باله گرفت، ايگور استراوينسکی بود. دياگيلف درسن پترزبورگ با اين آهنگسازجوان - ازشاگردان ريمسکی کرساکف - آشنا شده بود و بارها اورا پشت پيانو هنگام نواختن آثارخود تجربه کرده بود، اما با شنيدن فانتزی اثراين آهنگساز تحت تاثيرشديد موسيقی اوقرار گرفته و۱۹۰۹ سفارش تهیۀ Feu d'artific آتشبازی موسيقی بالۀ پرنده آتشين را برای او فرستاد. ايگور فيودوروويچ استراوينسکی Igor Feodorowitsch Strawinsky درسال ۱۸۸۲ دراورانين باوم درنزديکی سن پترزبورگ به دنيا آمد. توجه او به موسيقی ازکودکی جلب شد زيرا پدرش خوانندۀ مشهورباريتون دراپرای سلطنتی ومادراونوازنده پيانو بود. با اينکه ازکودکی درس هارمونی و آهنگسازی می گرفت اما برای تحصيل درابتدا دررشتۀ حقوق دانشگاه سنت پترزبورگ نام نويسی و پيج سال دراين رشته تحصيل کرد. ملاقات اودرتابستان سال ۱۹۰۰ با نيکلای ريمسکی کرساکف Nikolai Rimski Korsakow ملاقات تعيين کننده ای گرديد که سبب تغييرنظر استراوينسکی وروی آوری جدی اوبه موسيقی به عنوان رشتۀ تحصيلی شد. به گفته خود استراوينسکی، پس ازترک تحصيل از دانشگاه سن پترزبورگ، کورساکف تنها آموزگاراو دررشته آهنگسازی دربين سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۸ بوده است. اين رابطه با مرگ ناگهانی کرزاکف درماه ژوئن ۱۹۰۸ پايان پذيرفت. استراوينسکی درسالهای ۱۹۰۷ و۱۹۰۸ تحت نظرآموزگارش کرساکف به عنوان آهنگساز وپيانيست به موفقيت دست يافت. درميان آثارموفق اوکه دراين دوران درسن پترزبورگ به اجرا درآمدند، سمفونی می بمل ماژور اپوس يک وچهاراتود برای پيانواپوس ۷، که نخستين اجرای آن بوسيلۀ خود استراوينسکی نواخته شد، و فانتازی برای ارکستربزرگ به نام فودارتيفيس (آتشبازی) اپوس ۴ "تقديم به استاد گرامی" شدهاند.اودرطول تحصيل موسيقی با کورساکف با آثارارکستری گوستاومالر Gustav Maler وريشارد اشتراوسRichard Strauß آ شنا شد اما هنوزبا مکتب امپرسيونيسم فرانسوی آشنايی نداشت. در پاييزسال ۱۹۱۰ استراوينسکی به خواست خود روسيه را ترک کرد وبه کشورسوئيس پناه برد و پس از آن ديگربه کشورش - به جز يک سفر کوتاه در سال ۱۹۲۲ برای همراهی مادرش به اروپای غربی- بازنگشت. اواز سال ۱۹۲۰ به فرانسه نقل مکان کرد وازسال ۱۹۳۹ به کاليفرنيا رفته و تا پايان عمر(۱۹۷۱) به عنوان شهروند آمريکايی دراين کشورزندگی کرد. استراوينسکی وموسيقی او سالها به خاطر مهاجرت اين آهنگسازازروسيه شوروی ممنوع شده ودراين کشوراجرا نشد. تازه ازسال ۱۹۶۰ دولت شوروی رسما ازاين هنرمند بزرگ اعادۀ حيثت کرد. نخستين بالۀ استراوينسکی که به سفارش دياگيلف آفريده شد، پرنده آتشين L`Oiseau de Feu نام دارد. اجرای اين باله درپاريس درسال ۱۹۱۰ سبب شهرت ناگهانی آهنگساز ۲۸ ساله گشت. پس از پرندۀ آتشين بالۀ پتروشکا Petruschka درسال ۱۹۱۱ به اجرا درآمد. بالۀ پرستش بهار سومين بالۀ اوست که درسال ۱۹۱۳ با کوروگرافی واتسلاو نيژنسکی به صحنه رفت. اين باله يکی ازمهمترين قطعات استراوينسکی قبل ازجنگ جهانی اول است که به خاطرعناصرمدرن وابتکارهای اواثری مهم وتعيين کننده درتاريخ موسيقی قرن بيستم به شمارمی رود. نخستين اجرای بالۀ پرستش بهار در تئاتر شانزليزه درپاريس با کرئوگرافی نيژنسکی به اجرا در آمد. اين باله به خاطرموسيقی بسيار مدرن و کورئوگرافی غيرعادی و خشونت آميز خود با اعتراض شديد بينندگان روبرو شد. حتی دياگيلف نيزوقتی اين اثررا برای نخستين بارشنيد، وحشت کرد. گويا او پس از چند دقيقه از شروع پرستش بهاراز استراوينسکی سوال کرده است: " خيلی به اين شيوه ادامه خواهد داشت؟" و جواب آهنگساز به او:" تا پايان دوست عزيز". تماشاچيان حاضر در تئاتر شانزليزه در شب نخستين اجرای اين باله، به مقدمۀ آن با آرامش نسبی گوش فرا دادند. اما با شروع صحنۀ اول " پيام آوران بهار" و بازشدن پرده، شوک وارده ازهارمونی، ريتم، صحنه آرايی و حرکات رقصندگان، تماشاچيان را ازجای خود میکند. اين باله درروز۲۹ ماه می ۱۹۱۳ خون تماشاچيان حاضردرتئاتررا چنان بجوش آورد که آنها فرياد ميکشيدند وهرچه دردست داشتند به طرف صحنه پرتاپ ميکردند. ناآرامی دراين شب، که تمام دست اندرکاران هنردرشهرپاريس در آن حضورداشتند، تا به آنجا پيش رفت که طرفداران ومخالفان اين اثربا يکديگرزدوخورد کردند. درگيری دراين شب منجر به فرارآهنگسازاز تئاتر شد وخبراين اتفاق مدتها برسرزبانها بود. منتقدين موسيقی آن را لعنت کردند وروزنامه ها مدتها ازآن با عنوان "نبرد در بهار"ياد می کردند. مراسم پرستش طبيعت وخدايان ، موسيقی خشن و بسيارريتميک و رقص فينال اين باله برای پاريس شيک و مبادی آداب آن زمان يک شوک شديد بود. کلود دبوسی (آهنگساز فرانسوی) – ازطرفداران استراوينسکی - او را جوان وحشی ناميد. به گفته خود استراوينسکی ايده اين باله هنگامی به اوالهام شد که مشغول به پايان رسانيدن پرنده آتشين بوده است. او سالها بعد در خاطرات خود مينويسد: به گفتۀ خود اوهنگام آفرينش اين اثر تصاويرفصل بهاردرکشورش روسيه را، که هميشه ناگهانی وبا قدرت وعظمت از طبيعت سربرمی آورده، درذهن داشته است. داستان: اگر چه استراوينسکی ميانسال سعی درانکار شوروعلاقۀ جوانی خود به سنت موسيقی محلی داشت و حتی ادعا کردکه درپرستش بهارتنها يک ترانۀ محلی بکاربرده است، اما به زعم ريشارد تاروسکين درکتاب "استراوينسکی و سنت روسی" اوبرای آفرينش اين اثراز گنجينۀ ترانه های محلی اسلاو بسياربهره گرفته است. اودر کتاب خود استراوينسکی را برای اين انکار، متهم به دروغگويی کرده است. تاروسکين پرستش بهاررا آميزش پرعظمت موسيقی بومی با موسيقی مدرن ميداند و معتقد است که عناصر بومی و آوانگارد (Avantgard ) در اين اثربه زيباترين وجه درهم آميخته شده و يکديگر را تقويت ميکنند. به گفتۀ اواستراوينسکی برای پرستش بهار به نيکلاس روريش (۱۸۷۴-۱۹۴۷) نقاش، فيلسوف، درويش، محقق تاريخ و فرهنگ اسلاوی مراجعه کرد. روريش به او کمک کرد تا ايدۀ خود را به طورمشخص تنظيم و فرمول بندی کند. روريش بعدها برای نخستين اجرای پرستش بهارطراحی صحنه و لباس رقصدگان را به عهده گرفت. استراوينسکی علاوه برآن به مجموعه های منتشر شدۀ ترانه های محلی اسلاوی وترانه های محلی تنظيم شده بوسيلۀ کرساکف مراجعه کرده است. ازآنجا که اودرکودکی ونوجوانی اوقات فراغت خود را درملک عمويش دراوستيلوگ می گذرانده ، مطمئنا ترانه های محلی دهقانان و خوانندگان بومی اين منطقۀ را نيز شنيده و به خاطر داشته است. اوستيلوگ منطقۀ پهناوری بين مرزروسيه و لهستان است. موسيقی محلی زيبای اين منطقه ياناچکLeos Janacek (آهنگساز چک) و بارتوک Bela Bartok(آهنگساز مجار) را نيز شيفته ومجذوب خود کرده است.
عظمت و تاثير موسيقی پرستش بهاردرآميخته با افسانه های اسلاوی نيايش خدايان ومراسم قربانی اثری تعيين کننده و کليدی درتاريخ موسيقی قرن بيستم بجای گذاشت. درمقايسه با دو بالۀ ديگر، استراوينسکی درآفرينش پرستش بهاردراستفاده ازعناصرمدرن سنگ تمام گذاشته است. درپرستش بهارهارمونی وکنترپوان Kontrapunkt به نفع ريتم دردرجۀ دوم اهميت قرارمیگيرند. ريتم يکی ازعناصری است که دراين عصرمورد توجه آهنگسازان واقع می گردد، اما جسارت هيچ يک ازآنان برای متحول کردن آن به پای استراوينسکی نمی رسد. به نظرمیرسد که استراوينسکی با سازهای ملوديک نيزدرپرستش بهارمانند سازهای کوبی رفتارکرده است. به اين پديده درآثاربارتوک نيز برمی خوريم. ريتم عنصربرجسته در تمام آثاراستراوينسکی تا پايان عمرباقی می ماند چيزی که آثاراو را ازآثارديگرآهنگسازان متمايزمی کند. همانگونه که اشاره شد بالۀ پرستش بهاردردوبخش میباشد. بخش اول به نام نيايش زمين با يک مقدمه شروع شده و با ۶ صحنه ادامه يافته وبا رقص زمين پايان ميگيرد. بخش دوم به نام قربانی نيزبا يک مقدمه آغاز گشته وبا چهار صحنه ادامه يافته وبا فينال رقص قربانی پايان می پذيرد. ازابتدای پرستش بهار، مقدمۀ اين اثربسياراسرارآميزآغازمی شود. دراين قسمت که تنها سازهای بادی درآن به صدا درمی آيند، ارتفاع سازها - که يا بسيارزيريا بسياربم نواخته ميشوند - توجه شنونده را به خود جلب می کند. بکار گيری ارتفاع غيرمعمول درنواختن سازها ازديگرعناصری است که پرستش بهاررا از ديگرآثارآفريده شده دراين عصر متمايزمیکند. تم بهارکه با ساز فاگوت نواخته ميشود تاثيری جادوئی دارد. اين تم برگرفته شده ازيک ملودی محلی اسلاوی است که با تغييرات و تزئين هايی به وسيلۀ استراوينسکی کاراکترشرقی يافته است. بکارگيری عناصرموسيقايی ازفرهنگ موسيقی ملل ديگرازجمله عناصری بود که خيلی ازآهنگسازان اين دوره مثل دبوسی، ساتی، بارتوک.... در آثارخوداستفاده کردهاند. توجه به موسيقی شرقی وبه کار گيری عناصر آن درپی نمايشگاه جهانی World Exhibition که درشهر پاريس درسال ۱۸۸۹ صورت گرفت، آغاز شده بود. پيشتراشاره شد که يکی ازويژگی های مهم موسيقی استراوينسکی که دراين اثربسياربه چشم ميخورد رج زدن موتيوهای کوتاه وساده به دنبال هم است. آنها بدون اينکه گسترش يابند، يا تکرارمیشوند (اُستيناتو) يا بطورموازی نواخته می شوند. مقدمۀ نسبتا ليريک وآرام پرستش بهارخيلی زود بوسيله قدم های محکم زهی ها با ريتم های شکسته در صحنۀ نخست - پيام آوران بهار، رقص دختران جوان - کوبيده و به کناررانده ميشود اين قدم ها با موتيوهای بادی های فلزی گاه گاه ازهم گسيخته میشوند. دراين بخش وتقريبا درطول اين اثر سازهای کوبی وبه خصوص تيمپانی وتام تام با ضربههای سهمگين نواخته میشوند. ويژگی ريتميک اين بخش استفاده از سنکوپ (Synkope تاکيد برروی ضربهای ضعيف ميزان که بوسيلۀ آن نظم ريتميک يک اثراز هم گيسخته می شود) است که انرژی خاصی به آن می بخشد. همانگونه که اشاره شد ريتم، عنصرقالب درموسيقی استراوينسکی ومخصوصا درپرستش بهاراست. استراوينسکی درپرندۀ آتشين وپتروشکا به گونهای برجسته ازسنکوپ استفاده کرده بود اما دراين دو باله ضرب سنکوپها ازالگويی مرتب پيروی می کردند، اما در بخش پيام آوران بهار، سنکوپ ها از هيچ الگويی پيروی نمی کنند و ضربه های آنها تصادفی است: تاروسکين حتی اين پديده را برگفته ازموسيقی محلی روسی ميداند. او درکتاب خود" استراوينسکی و سنت روسی" اشاره ميکند که درموسيقی محلی روسی ريتم های نا منظم، سنتی ديرينه دارند. درزمينۀ هارمونی استراوينسکی اما جسارت آهنگسازان ديگررا برای تغييروتحول بکارنمیبندد. اگر چه هارمونی پرستش بهاربسيارديسونانت (ناملايم و بدين وسيله پرازتنش وانرژی) شنيده می شود اما زمينۀ آن يک ترفند بسيارساده است. درآناليزهارمونی پرستش بهارپی ميبريم که استراوينسکی دراين اثرازآکردهای سادۀ کلاسيک استفاده کرده است؛ اما هر گاه آکردهای سادهای که هيچ گونه رابطۀ هارمونيک با هم ندارند همزمان به صدا درآيند، صدايی پر تنش ونامانوس و به عبارتی ديسونانس ايجاد ميکنند واين ابتکاراستراوينسکی در پرستش بهاراست. بخش دوم - قربانی - بين رخوت وخشونت درنوسان میماند. درمقدمۀ آن تاثيرموسيقی کلود دبوسی کاملا آشکاراست. درطول پرستش بهاردائما لحظات کوتاه ليريک جای خود را با اپيزودهای خشونت آميزو سهمگين عوض می کنند. اين تغييرات با قطع سريع ، سکوت ناگهانی وبدون مقدمه انجام ميگيرند. تغييرات شديد وناگهانی ويژۀ موسيقی استراوينسکی می باشد. به زعم بارتوک ريشۀ اين پديده نيزدرموسيقی بومی روسی است. پرستش بهار در کنار دو بالۀ ديگر، پرندۀ آتشين و پتروشکا شهرت جهانی آهنگسازروس را تضمين کرده است. موسيقی اين اثرنيزمستقل ازباله ازجمله آثارارکستری ميباشد که بسيارزياد دربرنامۀ کنسرتها در تمام جهان به چشم می خورد. استراوينسکی سه بالۀ خود را تحت تاثيرسبک کورساکف دردورهای موسوم به "دورۀ روسی" خود آفريد. با اين سه اثرمهم نيزاين دوره که مشخصه آن ريشۀ عميق آن در موسيقی فولکلوريک اسلاو وطنين پرعظمت، مست کننده و خلسه آورارکستراست، پايان میپذيرد. در طول چهل سال سلطۀ استالين و جانشينان او، ورود استراوينسکی به روسيه شوروی وموسيقی او رسما ممنوع گرديد. استراوينسکی تنها درسال ۱۹۶۲ پس از ۴۰ سال دوری، برای برگزاری تولد ۸۰ سالگی به وطن خود بازگشت. درسال ۲۰۱۳ ميلادی اين اثرپرعظمت صدمين سالگرد آفرينش خود را جشن خواهد گرفت. شقايق کمالی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|