گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
16 اردیبهشت» همایش اعتراضمردم با تک-رای، نوشتهای برای آقای واحدی، مهیار نیلگون
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! هشداری به بهانهی هشدار سلمان (پدر وبلاگنویسان ایران): چگونه دیکتاتور نشویم؟ مهیار نیلگونچرا یک مدعی آزادیخواهی در مواجهه با نظرات و ایدههای متنوع، رفتار دیکتاتورمآبانه از خود نشان میدهد؟ آیا او با رسیدن به قدرت، پتانسیل دیکتاتور شدن را دارد؟ احوال و نوع رفتار امروز او میتواند پاسخ این پرسش باشد. بنابراین چگونه او میتواند جا پای یک دیکتاتور نگذارد؟ با توجه به نوع ادبیات آزادیخواهان در این روزها، در این نوشته به این موضوع نگاه میشود. دیکتاتورها حیاتشان وابسته به جنگ و دشمن است! وقتی یک آیدی بیهویت و حتی یک آیدی سابقهدار در ظاهر مخالف حکومت، خود یک مامور اطلاعاتی-امنیتی باشد، آنگاه طبیعی است که به سلیقهی شما برایتان دانه بپاشد تا در حیاط خلوت او بازی کنید! برخی از گروههای ادبی، شعری و سیاسی در فیس بوک، و شاید برخی از آیدیها در "بالاترین" میتوانند نمونههایی از این فریبکاری استعمارگونه باشند. شاید مکانیسم موجهی برای شناسایی و حذف ستون پنجم یک دیکتاتور در میان مردم نباشد، اما آنچه مهم است مراقبت ما از خودمان است که دارای تحلیل و نگاه تحلیلگر و فراگیر باشیم و لااقل نفهمیده و سریع جوگیر نشویم وگرنه خود را تلف کردهایم! پروسهی تکوینی دیکتاتور هیجانات کور، مانع رفتار عاقلانه و محترمانه و آزادیخواهانه شده، و در صورت استمرار کمکم فرد را کور، مغرض، خودرای، بیانصاف، تمامیتخواه، خشن، فحاش، هتاک، تهمتزن، متقلب، جرزن، بهرهکش، ستمگر و دیکتاتور میکند! دیکتاتورها در مسیر زندگی خود آدمهای آرام و منعطفی نبوده و عمری در هیجانات تند بسر بردهاند! فضای سایبری میتواند با توجه به زخمها و حساسیتهای مخاطبین، ابتدا ما را دچار هیجانات کور و و تند، و سپس در سیر تکوینی یک دیکتاتور اسیر کند! و حکومتهای دیکتاتور در جنگ سایبری با دشمنان خودپنداشته اینچنین میکنند! تا با تولید دو عنصردشمن و جنگ و با ایجاد فضای مهیج و خشن، یا از مخاطب حریف مورد نیاز خود را بسازند و یا با ارعاب و تطمیع و ترفند قواعد بازی خود، بردهسازی کنند و به حیات خود ادامه دهند! بدیهی است که فضای گفتگو مثل فضای جنگ که شمشیر میخواهد نیست! اما دیکتاتور چنین حقنه میکند! ضمنا لازم نیست شما در جنگ با حکومت باشید؛ همینکه او شما را دشمن بنامد کافی است! او این سفسطه را به لطایفالحیل به سربازان خود تلقین میکند! اما آزادیخواهی حکم میکند که نباید به آلوده و بازیگر خودآگاه و یا ناخودآگاه حکم یک دیکتاتور شد! سلمان پدر وبلاگنویسان ایران به عنوان اولین وبلاگنویس ایران هشدار جالبی میدهد: مراقب برداشتهای بالاترینی و فیسبوکی خود باشید! این هشدار سلمان را بهانه قرار دادم برای اشاره به موارد مشابه جدی که این روزها در فضای سایبری درگیر آنیم. او نگاه وبگردهای ایرانی را متوجه نیمهی خالی لیوان در خارج و داخل ایران میکند و معتقد است نباید تنها به ظواهر چشمفریب خوب و بد فیسبوک نویسان خارجی و بالاتریننویسان داخلی بسنده و بر اساس آن قضاوت کرد و تنها به نمودهای خوب خارج و نمودهای بد داخل توجه نمود. او معتقد است خوشبینی مفرط به نمادهای خارجنشینان و بدبینی مفرط به نمادهای داخلنشینها میتواند ما را به قضاوت نادرست از دو موقعیت بکشاند! در واقع او حقیقت دنیای مجازی را به عنوان سرچشمهی باورهای واقعی غیرقابل اعتماد میداند! و اما مطلب من: این روزها که بازار قضاوت و تهمت و خشونت در فضای سایبری، بویژه رسانههای حکومتی، "فیسبوک" و "بالاترین" داغ است، مشاهدهی حملات شیطنت آمیز و تفرقهآمیز و خشن سایبری دربالاترین به آقای دکتر خزعلی در ماجرای "طرح تکرای" ایشان در انتخابات نمایشی دور دوم مجلس برای من جای تاسف داشت؛ که آقای واحدی هم تحت عنوان کمپین کمک به دیکتاتوری در این بابنوشت. هیچکس به نیات درونی کسی آگاه نیست! همانطور که من به نیات درونی آقای دکتر خزعلی آگاه نبوده و نیز ایشان به نیات درونی من آگاه نیست؛ هر چند برخی گمان برند که ایشان یک تله و دام تدارک دیدهشده و موجه است که در طول زمان از سوی حکومت تراشیده شده تا برای روز مبادا میوه دهد! اما من به خود اجازه نمیدهم که بدون توجه به زندگی عملی او در سالهای دور تا اخیر و نیز بیتوجه به اظهارات آزادیخواهانهی امروزش راجع به ایشان قضاوتی ناجوانمردانه و یکسویه داشته باشم. مبنای من حسن ظن است مگر خلاف آن اثبات شود! البته حسن ظن با سادهلوحی فرق میکند! مبنای حسنظن واقعیاتی است که ریشه در عمل دارند، اما مبنای سادهلوحی "آن" و "لحظه" است! او برای من محترم است تا وقتیکه به آزادی من عملا (نه در تصور و توهم) تجاوز نکرده باشد! من سعی میکنم حتی به اسلام او به دیدهی اسلام حکومتی نگاه نکنم و اظهارات آزادیخواهانهی خودش را مورد توجه قرار دهم، نه تهمت دیگران را که مبنای هیجانی و خشونت منتهی به دیکتاتوری با پوستهی آزادیخواهی دارد! عاقبت چنین آزادیخواهان بدعملی حتی اگر هنرمند باشند عاقبت هیتلر است که در جوانی نقاش بود! و یا میتواند شبیه عاقبت دیکتاتورهایی در همین نزدیکیها باشد که روزگاری شاعر و نویسنده و اهل پیپ و محافل ادبی و روشنفکری بودند! فراموش نکنیم که خودشیفتگی یک اندیشمند و یا هنرمند نوعی فتیش ناشی خود برتر بینی دگم و هیجانات غلو شده و تند است که در صورت رسیدن به قدرت میتواند به یک دیکتاتور منجر شود که دیگر بوی انصاف به مشامش نرسد و ناخودآگاه از غالب انسانی خارج و از خصیصهی مدارا و مهربانی و پذیرش اراده و حق مردم تهی شود! او ناچار است در دام خودساخته مردم راصغیر بداند تا به ارادهی خود مهر را تعریف و به رعیت خود تزریق کند! قضاوت در فضای سایبری آیا قضاوت یکجانبه در مورد اظهارات شخصیتهای سایبری در داخل و خارج میتواند عینک قضاوت ما باشد؟ شاید نیاز مفرط به پر کردن خلاء اعتمادی که از "مردم مغبون در اعمال اراده" دریغ شده، دلیل اصلی شتاب ما در جذب شدن بهآنچه باشد که دلمان میخواهد و نیست! و شاید فراوانی همین تقاضای ملی موجب توجه آی.دی ها و شخصیتهای دنیای مجازی به فرمول عرضه و تقاضا باشد! حرص فروش بیشتر به هر قیمت برای لاپوشانی حسرت قدرت و احساس قدرت کاذب! متاسفانه مدتهاست که در بحرانهای اجتماعی و سیاسی این روزها توجه روانپریشها به استعمار بردهگان و رعیتهای سایبری فزونی یافته است و به تولید اطلاعاتی دستمییازند که به اهداف از پیشتعیین شده برای استثمار بیشتر مخاطبینشان منجر شود! آنها قواعد بازی تهییج و کور کردن مخاطبین سایبری را خوب میدانند! اما گذشته از نیت تولیدکنندگان اطلاعات در فضای سایبری، هدف من توجه دادن به نگاه مصرفکنندگان این اطلاعات است که با مراقبت بیشتر از خود، حواسشان جمع باشد که در مواجهه با شخصیتها و عقایدی که مطابق مطابق سلیقهشان نیست بازی نخورند و به قواعد خشونت تن ندهند؛ و نیز سریعا جوگیر نشده و فوری قضاوت نکنند! تا تمرین این قضاوتهای پی در پی ما را به یک ماشین ضد عدالت و بیانصاف تبدیل نکند! که جاذبهی هیجانات لحظهای که بهدلایل متنوع اجتماعی نیاز به آنها در ما تشدید شده، موجب تغییر شخصیت ما در مرور زمان نشود، که در این میان ما باختهایم نه آنکه خودآگاه و یا ناخودآگاه ما را فریفته است! در فضای سایبری کم نبوده لحظاتی که من خود به این بازی تحمیلی، هر چند کمرنگ آلوده شدهام و ادبیاتم خشن و توهین آمیز شده، چرا که من هم یک انسان آسیبدیده هستم؛ اما همیشه تلاشم این بوده که به محض توجه پای از این دام و ورطه بیرون کشم. اینطور وقتها باید سریعا به ضعف خود اقرار و آنرا ترمیم کرد؛ وگرنه با میدان دادن به غرور و هیجان کور ما نیز پای در جای پای یک دیکتاتور گذاشتهایم. و اینگونهاست که با اندکی غرور، کورکورانه ابتدا یک "خودشیفته" و سپس یک "دیکتاتور" و ستمگر تولید میشود که در نبرد با دیکتاتور دیگر برنده کسی است که از اسلحه و زور و زندان و شکنجه برخوردار است! بیشتر مراقب خود باشیم و بدون هیجان و توسل به زور و فحاشی و توهین، انصاف را در خود تقویت کنیم که خود برنده و بازندهی این میدان نابرابریم! Copyright: gooya.com 2016
|