پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايرج زهری: يک زندگی برای تئاتر، علی امينی نجفی

علی امينی نجفی ـ بی بی سی ـ ايرج زهری، منتقد و کارگردان تئاتر ايران، شامگاه چهارشنبه (نهم مه) در منزل خود در شهر بوخوم (غرب آلمان) درگذشت. او در چند ماه آخر زندگی با سرطان خون دست و پنجه نرم می‌کرد و هنگام مرگ ۷۹ سال داشت.

ايرج زهری در سالهای پيش از انقلاب سال ۱۳۵۷ به عنوان منتقد، مدرس و کارگردان تئاتر در ايران شهرتی به سزا داشت.

ايرج زهری با "دانشکده هنرهای دراماتيک"، "شورای تئاتر" و "واحد نمايش" در "تلويزيون ملی ايران"، مجله تماشا و سازمان "جشن هنر" شيراز همکاری نزديک داشت.

يک زندگی برای تئاترايرج زهری در سال ۱۳۱۱ در تهران به دنيا آمد. پدر او عبدالحميد زهری، وکيل دادگستری و روزنامه‌نگاری پرتلاش بود.

او در ۲۲ مرداد ۱۳۲۲ در سن ۴۲ سالگی به طرزی مشکوک وفات يافت.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ايرج زهری در دبستان انوری و سپس دبيرستان اديب تحصيل کرد. از کلاس هشتم (دوم دبيرستان در نظام قديم) به دبيرستان رازی رفت که برخی از درس‌های آن به زبان فرانسوی بود.

وی به خواست خانواده و برای فراگيری شغل وکالت و ادامه حرفه پدر، از سال ۱۳۳۲ در "دانشکده حقوق" دانشگاه تهران مشغول تحصيل شد، اما به زودی از درس و کلاس زده شد.

خود او در اين باره می‌نويسد: "من که به قصد تحصيل حقوق آمده بودم، بر اثر فضای کر و کور و استادهای مرده و مهجور، چنان از حقوق بيزار شدم که از سال سوم رشته اقتصاد را انتخاب کردم و تنها فکر و ذکرم اين شد که هرچه زودتر ليسانس صاحب مرده را بگيرم و از شر هرچه دانشگاه است راحت بشوم."

او رويداد فرخنده زندگی خود را در دوران تحصيل چنين توصيف می‌کند: "تنها اتفاق خوش و سرنوشت‌سازی که در طول زمان دانشجويی برايم روی داد، آشنايی با گروه تئاتر دانشگاه در پاييز سال ۱۳۳۳ بود."

او عشق به تئاتر را به دل گرفت و با خود عهد کرد که زندگی خود را وقف تئاتر کند. او تصميم گرفت که برای فراگيری تئاتر به شيوه ای بنيادين و علمی به آلمان سفر کند: «با آن که يک کلمه آلمانی بلد نبودم، تابستان ۱۳۳۷ به عشق تحصيل در رشته تئاتر راهی مونيخ شدم. يا هو!»

از آن پس زندگی ايرج زهری با هنر تئاتر آميخته شد. او پس از پايان تحصيلات در سال ۱۳۴۵ به ايران برگشت.

مترجمی پرکار و ورزيدهزندگی و کار ايرج زهری در ايران پس از انقلاب به بن بست افتاد. او به دليل دريافت حکم "انفصال دائم از خدمات دولتی" به آلمان مهاجرت کرد.

او در تبعيد نيز با وجود فشارهای فراوان، مشکلات و سختی‌ها را تحمل کرد، اما به کاری جز تئاتر نپرداخت.

از آنجا که از فعاليت صحنه‌ای دور مانده بود، بيشتر به کارهای پژوهشی و ترجمه متون نمايشی پرداخت.

ايرج زهری به زبان‌های آلمانی و فرانسوی تسلط داشت. او دهها اثر نمايشی را به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرده است، از جمله نمايشنامه‌هايی از: گئورگ بوشنر، برتولت برشت، ارنست توللر، اوگوست استريندبرگ، داريو فو، هاينر مولر، کارل فالنتين، ژان ترديو و... بيشتر اين آثار در ايران توسط "نشر قطره" و ناشران ديگر منتشر شده‌اند.

اسلاومير مروژک، نمايشنامه‌نويس برجسته لهستانی و فرناندو آرابال، درام‌نويس نامی اسپانيايی، حق ترجمه آثار خود به فارسی را به آقای زهری واگذار کرده بودند.

وی از اوايل دهه ۱۳۸۰ به ايران ببازگشت و کوشيد با گروه‌های تئاتری، به ويژه جوانان علاقه‌مند به تئاتر همکاری کند.

ايرج زهری به ادبيات کلاسيک ايران عشق می‌ورزيد. اشعار زيادی از سخنوران بزرگ را در خاطر داشت و به مناسبت می‌خواند. او تار و تنبک می‌زد و صدايی خوش داشت و در جمع دوستان گاهی آواز نيز می‌خواند.

ايرج زهری خاطرات خود را با نثری شيوا و بيانی شيرين در کتابی به عنوان "يادها و بودها" منتشر کرده است. اين کتاب نخست توسط انتشارات باران در سوئد و سپس در ايران با ويرايشی تازه توسط "نشر معين" منتشر شد.

ايرج زهری در مقدمه اين کتاب نوشته است: "در طول بيش از چهل سال حضور در پهنه‌ی هنر ايران، با چهره‌های درخشانی از هنرمندان، هموطن و خارجی، آشنا شدم، دوست گرفتم، هم محبت بسيار و هم دشمنی بی‌اندازه ديدم. اهل ملاحظه‌کاری، پارتی‌بازی و زد و بند نبودم، با هنر راحت‌الحلقومی و هنرمندان آن ميانه نداشتم، به کم راضی نبودم، نه‌تنها بر ديگران که بر خودم هم سخت می‌گرفتم و می‌گيرم. بدون رودربايستی، رک و پوست‌کنده، نظرم را می‌گفتم و حاضر بودم، سخت‌ترين انتقادها را گوش بگيرم و درباره‌اش فکر کنم. طبيعی است که در کار بی‌اشتباه نبودم. هنر گنج است که بی‌رنج ميسر نمی‌شود و نقد، ارزيابی و ارزشيابی است."

از ايرج زهری مقالات پژوهشی بسيار درباره درام‌نويسان اروپايی و همچنين نمايش سنتی ايران "تعزيه" باقی مانده است.

آخرين اثر ايرج زهری فرهنگی بزرگ در معرفی آثار نمايشی ايرانی و خارجی در زبان فارسی است. اين کتاب قرار است توسط "نشر قطره" منتشر شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016