سه شنبه 26 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا ما برای رفتار اهانت‌بار به ديگران بدهکاريم؟ يحيی خاموش

می‌توان در مواردی حق توهين به مقدسات را به‌رسميت شناخت اگر اهانت به مقدسات به معنی خوارداشت مؤمنان نباشد، اگر به‌صورت منسجم و سازمان‌يافته‌ای صورت نگيرد تا شأن يک گروه اجتماعی خاص را فروبکاهد و به ترويج خشونت عليه آن‌ها بينجامد، و اگر توهين‌کننده اقدامات لازم را انجام دهد که مؤمنان جز با ميل و رضای خود با رفتار اهانت‌آميز مواجه نشوند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

بررسی اخلاقی حق اهانت به ديگران و به مقدسات

yahya.khamoush@gmail.com

بسياری بر اين گمانند که حق رفتار اهانت آميز به ديگری و يا حق رفتار اهانت آميز به مقدسات ديگری حقی مشروع و اخلاقا قابل دفاع است و قانون بايد از اين حق پاسداری کند. در اين نوشته می کوشم تا نشان دهم که از نظر اخلافی نمی توان حق رفتار اهانت بار نسبت ديگری و يا مقدسات را همواره به رسميت شناخت. تحت شرايطی ما برای رفتار اهانت بارمان نسبت ديگران و يا به مقدسات آنها به آنها اخلاقا بدهکاريم. تحت شرايطی فرد حق رفتار اهانت بار نسبت به ديگران و يا به مقدسات آنها را ندارد. از سوی ديگر، تحت شرايط معينی اما شايد فرد برای رفتار اهانت بارش چيزی به کسی بدهکار نباشد. در اين شرايط معين می توان حق رفتار توهين آميز را به رسميت شناخت.

نوشتار فعلی تنها از منظر اخلاقی به حق توهين می پردازد. اينکه از نظر قانونی حق توهين را بايد به رسميت شناخت يا خير فراتر از حوصله ی اين نوشتار است و مجالی جداگانه می طلبد.

مفهوم حق و آزادی بيان

استدلال غالب برای به رسميت شناختن حق رفتار اهانت بار نسبت ديگری اين است که حق آزادی بيان ايجاب می کند که حق رفتار اهانت بار نسبت ديگری به رسميت شناخته شود.

مفهوم حق به شيوه های گوناگونی بکار می رود. بنابر يک تحليل از مفهوم حق، حق داشتن برای انجام کاری به معنای قدرتی اخلاقی داشتن برای انجام آن کار است. وقتی من حق انجام کاری را دارم از نظر اخلاقی می توانم در مقابل ديگران بر اجرای آن کار پافشاری کنم و احيانا طلب مافات کنم از کسانی که حق من را نقض ميکند. بنابراين تحليل، من در مقابل ديگران دارای حق انجام عملی هستم، وقتی و تنها وقتی، نسبت به ديگران وظيفه نداشته باشم که آن کار را انجام ندهم. در واقع با گفتن اينکه کاری از نظر اخلاقی درمقابل ديگری حق من بوده است من می گويم که ديگری از اين حيث که من اين کار را انجام داده ام نمی تواند به من اعتراض کند. من در مقابل او قدرت اخلاقی دارم تا آن کار را انجام دهم. بنابراين تحليل، اينکه افراد حق آزادی بيان دارند به اين معنی است که افراد برای ابراز بيانشان به ديگران چيزی بدهکار نمی شوند؛ هيچ کس برای بيان چيزی نبايد مورد بازخواست قرارگيرد.

اما بايد توجه داشت که نبايد محتوای حق آزادی بيان را چنان فراخ فهميد که فرد حق هر بيانی را داشته باشد. به عبارت ديگر، اگر محتوای حق آزادی بيان اين باشد که فرد حق دارد «هر» عبارتی را بيان کند به سختی می توان از چنين حقی دفاع کرد.

بيان کردن نوعی عمل کردن است. اگرچه افراد بايد بتوانند آزادانه عمل کنند، به نظر نمی رسد که افراد حق داشته باشند که آزادانه هر عملی انجام دهند. برای مثال افراد حق ندارند که اعمالی انجام دهند که به طرز ناموجهی به ديگران آسيبی جدی وارد می کند (مثلا من حق ندارم کسی را بطرز ناموجهی بکشم). به عبارت ديگر، اگر فردی با عمل خود بطرز ناموجهی آسيبی جدی بر ديگران وارد کند، ديگران اخلاقا وظيفه ندارند که مانعی بر سر انجام عمل فرد بوجود نياورند، و بنابر تحليل بالا از مفهوم حق، اين بدين معنی است که فرد اساسا از اول حقی برای آسيب ناموجه رساندن به طرز جدی نداشته است. حال اگر لحاظ کنيم که بيان کردن نوعی عمل کردن است (يک عمل گفتاری است) می توانيم نتيجه بگيريم که احتمالا افراد حق آن را ندارند که چيزی را بيان کنند که به طرز ناموجهی آسيب يا آزاری جدی به ديگری وارد می کند. برای مثال به نظر نمی رسد که فردی حق آن را داشته باشد تا به قتل کسی امر کند.

حق آزادی بيان تنها بايد شامل عمل های گفتاريی باشد که مستلزم وارد آمدن آسيب جدی ناموجه به ديگران نيست. اما آيا توهين و رفتار توهين آميز موجب وارد آمدن آسيب و آزار جدی ناموجه به ديگران است؟

رفتار اهانت آميز

تعريف دقيق مفهوم اهانت و رفتار اهانت آميز امر دشواری است. من مفهوم توهين و رفتار اهانت بار را در معنايی بسيار وسيع بکار می برم تا تمامی مواردی را که کسی يا گروهی رفتاری را اهانت بار می يابد شامل شود. رفتار اهانت بار به معنايی که من بکار می برم رفتاری است که موجب خوارداشت يک فرد می شود و يا در او ايجاد شرمندگی، سرخوردگی، اذيت، آزار، احساس انزجار و مانند اين ها می کند. خوارداشت يک انسان عدول از رفتار کردن با وی به عنوان يک انسان خردمند و صاحب عقل است. براساس اين تعريف فراخ از رفتار اهانت بار کليه رفتاری را که گروهی مايلند اهانت بار بخوانند اهانت بار است. بر اساس اين تعريف، مفهوم رفتار اهانت آميز تا حدی نسبی و سوبژکتيو است. بنا براين تعريف برای اينکه رفتاری اهانت آميز باشد کافی است گروهی آن را اهانت آميز بيابند، حتی اگر گروه ديگری هيچ اهانتی در آن نيابند. چند مثال زير می تواند به روشن شدن اين تعريف از مفهوم رفتار اهانت آميز کمک کند.

مورد الف. من بجای گفتگو با فردی او را حيوان می خوانم و مسخره می کنم. اين رفتار اهانت بار است چرا که تحقير و خوارداشت طرف مقابل و عدول از رفتار با او به عنوان يک انسان خردمند و صاحب عقل است.

مورد ب. فردی برهنه وارد اتوبوس شود، يا عمل جنسی در اتوبوس انجام می شود. اين عمل اهانت بار است چرا که اگرچه موجب خوارداشت مسافرين اتوبوست نيست، به آنها آزار می رساند و در آنها احساس انزجار بر می انگيزد.

مورد ج. در شهری که گروهی نژاد پرست ساکن آنند، يک زوج سياه و سفيد دست در دست هم در خيابان راه می روند. اگرچه بسياری اين رفتار را اهانت بار نمی دانندد. بنابر تعريف بالا اين رفتار اهانت آميز است چرا که ساکنين نژاد پرست شهر از اين کار احساس انزجار می کنند و اذيت می شوند.

ميزان جدی بودن آسيب و آزار اهانت را می توان با چند عامل سنجيد: اول، شدت و مدت زمان حالت ذهنی ناخوشايندی که اهانت در افراد ايجاد می کند؛ دوم، تعداد افراد مورد اهانت قرار گرفته، سوم، اينکه چقدر اين عکس العمل توسط افراد قابل پيش بينی می باشد؛ چهارم، اينکه چقدر ساده افراد می توانند از مواجه شدن با رفتار اهانت آميز جلوگيری کنند؛ پنجم، اينکه آيا قربانيان اهانت با اراده ی خود يا لااقل از سر کنجکاوی خود را در معرض اهانت قرار داده اند يا نه و نهايتا اينکه آيا رفتار اهانت آميز باعث نتزل شان اجتماعی قربانی و ترويج خشونت ديگران نسبت به يک گروه اجتماعی خاص هست يا خير. اين شش معيار ميزان شدت اهانت را تعيين می کنند. برای مثال در مورد اتوبوس شدت اهانت زياد است چرا که ساکنين اتوبوس برای مدت زيادی «مجبورند» رفتاری را که پيش بينی نمی کردند تحمل کنند. اما در مورد زوج سياه و سفيد، شدت اهانت چرا که گروه نژادپرست بسادگی می توانند از مواجهه با زوج دوری کنند

حق رفتار اهانت بار

با توجه به تعريف اهانت، اهانت يا ديگران را خوار می دارد. و در آنها ايجاد آزار می کند. به نظر می رسد ما همواره بايد از خوار داشت انسانها دوری کنيم و با انسانها همواره به مثابه يک انسان خردمند رفتار کنيم. همچنين ما نسبت به ديگران وظيفه داريم تا از آزار بی دليل رساندن به آنها خودداری کنيم. قابل قبول نيست از افراد انتظار داشته باشيم که در مقابل آزار بی دليلی که به آنها می رسد خاموش بمانند. ديگران می توانند ما را برای آزار بی دليلی که به آنها تحميل کرده ايم بازخواست کنند. اما رفتار اهانت بار هميشه بی دليل نيست. افراد گاهی دلايل خوبی برای رفتار اهانت آميزشان دارند. موجه و يا ناموجه بودن رفتار اهانت اميز با توجه به شدت آن می تواند با اين عوامل سنجيده شود: اول، اينکه آيا رفتار اهانت آميز خوار داشت طرف مقابل است يا خير. دوم، اينکه رفتار اهانت آميز چقدر مهم و دارای ارزش است. سوم، اينکه آيا عاملان می توانستند رفتار مورد نظر را در زمان و مکانی و يا بگونه ای انجام دهند که کمتر اهانت ايجاد کند و چهارم، اينکه چقدر اين رفتار با قصد کينه و دشمنی و با هدف خوارداشت و تنزل شان اجتماعی قربانيان انجام شده است و پنجم اينکه آيا دلايلی موجه وجود دارد که رفتار اهانت بار در عمل به تنزل شان اجتماعی قربانيان و رواج خشونت عليه آنها می انجامد.

هنگامی که رفتاری که برای گروهی بشدت اهانت آميز است بطرز ناموجهی انجام می شود، گروه مورد نظر بطرز ناموجهی دچار آسيب و آزار بسيار می شود. در اين شرايط گروه مورد نظر می تواند آن رفتار را مورد بازخواست قرار دهد. بنابراين، بنابر تحليل آمده از مفهوم حق، در چنين شرايطی به نظر می رسد که نبايد حق رفتار اهانت آميز را به رسميت شناخت.

برای روشن شدن رفتار های اهانت بار الف تا ج را دز نظر بگيريد. به نظر می رسد نمی توان حق رفتار اهانت بار را در مورد الف و ب (تحقير و اتوبوس) به رسميت شناخت. در مورد تحقير، اين رفتار اهانت آميز مبتنی بر خوارداشت ديگری بی هيج دليلی است. ديگران می توانند از ما طلب کنند که مانند انسانی عاقل با آنها رفتار کنيم و ما به آنها اخلاقا بدهکاريم اگر چنين نکنيم. مورد اتوبوس را در نظر بگيريد: رفتار اهانت آميز در اين مورد چنانکه گفته شد شدتش زياد است. از سوی ديگر، آزار وارده با توجه به شدت عمل به نظر ناموجه است چرا که اگرچه عمل بخاطر خوارداشت مسافران اتوبوس انجام نشده است، اما انجام آن عمل در اتوبوس دارای ارزش نيست و عاملان می توانستند عمل خود را بسادگی در جای ديگری انجام دهند. در اين شرايط مسافرين اتوبوس از نظر اخلاقی وظيفه ندارند که در مقابل انجام عمل اهانت آميز سکوت کنند. اما در مورد زوج سياه و سفيد به نظر می توان حق رفتار اهانت آميز را به رسميت شناخت. شدت آزار در اين مورد زياد نيست چرا که نژادپرستان می توانستند از مواجهه با آن بسادگی پرهيز کنند. از سوی ديگر راه رفتن با زوج و همسر خود نه تنها خوارداشت نژاد پرستان نيست. بلکه امری بسيار مهم، ارزشمند و غير قابل جايگزين در يک زندگی انسانی است و نهايتا اينکه اين عمل به قصد آزار انجام نشده است و موجب ترويج خشونت عليه نژادپرستان نيست.

گفتار نفرت آميز مورد ديگری از رفتار اهانت آميز است که نبايد حق آن را به رسميت شناخت. اين گفتار تحقير کننده است، به قصد خوارداشت بيان شده و مروج خشونت نسبت به يک گروه اجتماعی است. انجام گفتار نفرت آميز فاقد ارزش است. بنابراين از نظر اخلاقی نبايد حق گفتار نفرت آميز را به رسميت شناخت. اينکه حق گفتار نفرت آميز از نظر اخلاقی نبايد به رسميت شناخته شود سبب شده است که در موارد بسياری از نظر قانونی نيز موانعی بر سر راه گفتار نفرت آميز ايجاد شود.

رفتار اهانت بار نسبت به مقدسات

در باره اهانت به مقدسات چه می توان گفت؟ رفتار اهانت بار نسبت به مقدسات در بسياری موارد به قصد خوارداشت مومنان به آن مقدسات انجام می شود. هدف معمولا نشان دادن اين است که آن مقدسات نه تنها مقدس نيستند بلکه خرافی و بلاهت آميزند و لذا معتقدان به آن مقدسات انسانهايی ابله و نابخردند که انديشه ی آنها ارزش نقد عقلانی ندارد. اهانت کنندگان در واقع می گويند با مومنان نبايد به مثابه انسانهايی عاقل و خردمند رفتار کرد و آنها را بايد فروتر از انسان عاقل دانست. خوارداشت مومنان موجب ترويج خشونت عليه آنهاست چرا که مومنان فروتر از انسان (عاقل) انگاشته می شوند و همواره رواداشتن خشونت به غير انسانها ساده تر می نمايد. به نظر می رسد اهانت به مقدسات هنگامی که به قصد خوارداشت مومنان انجام می شود غيرموجه و در خور نکوهش (از سوی مومنان و غير مومنان) است. در چنين مواردی نمی توان توهين به مقدسات را به رسميت شناخت. اما از سوی ديگر، بايد در نظر داشت که شيوه هايی از ابراز بيان جز با نامقدس شمردن شماری از مقدسات ممکن نيست. درست است که برای مومنين سخن نامومنانه گفتن نسبت به امرمقدس غيرقابل قبول است. اما در پاره ای از موارد انتقال برخی مفاهيم جز با نامومنانه سخن گفتن از مقدسات ممکن نيست. برای مثال شماری از گفتار طنز آميز دقيقا متکی بر نامقدس شمردن امور مقدس است. يک مثال ديگر نقاشی از امور مذهبی است. برای گروهی از مومنان نقاشی از مفاهيم مذهبی ممکن است اهانت آميز باشد. اما هنرمند علاقمند به نقاشی از امور مذهبی می خواهد انديشه اش را با نقاشی از امور مذهبی منتقل کند. بنابراين رفتار اهانت آميز نسبت به مقدسات لزوما با هدف خوار داشت مومنان و تحقير آنان انجام نمی شود. البته مومنان حتی در مواردی که رفتار اهانت آميز مستلزم خوار داشت آنان نيست متحمل آزار می شوند. اما عاملان عمل توهين آميز می توانند از ميزان اين آزار بکاهند. آنها می توانند بگونه ای عمل کنند که مومنان جز به ميل و اراده خود در معرض رفتار توهين آميز قرار نگيرند. همچنين اهانت کنندگان بايد اطمينان خاطر حاصل کنند که رفتار اهانت بارشان در عمل بخشی از مجموعه تلاشهايی منسجم و سازمان يافته برای تنزل شان انسانی و اجتماعی مومنان نباشد تا اينگونه رفتارشان در عمل به ترويج خشونت عليه مومنان نينجامد. بنابراين به گمان من می توان در مواردی حق توهين به مقدسات را به رسميت شناخت اگر اهانت به مقدسات به معنی خوارداشت مومنان نباشد، اگر به صورت منسجم و سازمان يافته ای صورت نگيرد تا شان يک گروه اجتماعی خاص را فروبکاهد و به ترويج خشونت عليه آنها بينجامد، و اگر توهين کننده اقدامات لازم را انجام دهد که مومنان جز با ميل و رضای خود با رفتار اهانت آميز مواجه نشوند.

سخن آخر

متاسفانه در عمل برخی مومنان و نامومنان ملاحظات اخلاقی را فروگذارده اند. از سوی نامومنان تلاشی گسترده ومنسجم را شاهد هستيم تا با توهين به مقدسات به خوارداشت مومنان بپردازند و آنها را فروتر از انسانهايی خردپذير بنمايند و بر عليه شان خشونت را ترويج کنند. نبايد نامومنان را برای چنين رفتار اهانت آميزی محق دانست. اما از سوی ديگر، مومنان تمايزی ميان رفتار موجه اهانت بار و رفتار ناموجه اهانت بار نمی دهند. مومنان بايد روادار باشند نسبت به رفتاری اهانت آميز هنرمندی که در پی خوارداشت و تحقير مومنان نيست، و کوشيده است تا مروج خشونت بر عليه مومنان نباشد و سعی کرده مومنان علی رغم ميلشان در معرض رفتار اهانت آميزش قرار نگيرند. بدتر اما مومنانی هستند که در بانگ مجازاتی بسيار نامتناسب هر دم می دمند. در مواردی نامومنان حق توهين به مقدسات را ندارند و برای رفتارشان به مومنان عذرخواهی و تا حدی جبران بدهکارند، اما نه جانشان را. قصد جان نامومنان را کردن حتی در مواردی که آنها برای رفتار اهانت بارشان خطاکارند جفايی آشکار است و ظلمی عظيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016