چهارشنبه 3 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جنگ قدرتی جناح‌های حکومت در غياب جنبش‌های داخلی، محمد ايرانی

ماهيت سرمايه داری وابسته در کشوری ديکتاتوری همچون ايران ، همواره در جنگ قدرتی جناحهای حاکميت حتی به حذف يک يا چند جناح ميانجامد تا قدرت مرکزی در شکل فردی و يا جناحی انحصاری تر و متمرکز تر گردد . عمدتا در چنين کشورهايی جناحهای حاکم تلاش دارند تا با تکيه بر نوعی از ايدئولوژی مذهبی ، ناسيوناليستی ، خرافات ، قومی ، جنگ و حتی با پوششی از افکار برابری طلبی به قدرت بيشتری دست يابند . در حاليکه در کشورهای پيشرفته غربی بيش از ۶۰ سالست که احزاب رقيب حاکم با تکيه بر اصولی مدون که کمتر قابل تغيير است و بدون حذف يکديگر به رقابت باهم پرداخته و هرکدام که به قدرت برسند با حداقل اختلاف برنامه ای ، با يکديگر به سياست واحدی در امور کشور ادامه ميدهند ، بطوريکه رای دهندگان تغيير کيفی چندانی در کشورشان نميبينند و جنبشهای اخير در آن کشورها نيز نتيجه اين عدم تغيير است . تاريخ ۳۴ اخير نظام جمهوری اسلامی نيز بيانگر جنگ قدرتی برای حذف يکديگر بوده و در نتيجه اکثر جناحها و افرادی که در ابتدا قدرت را در دست داشتند ، يا گوشه نشين شده ، يا در زندانند ، يا به کشورهای خارج پناهنده گشته و يا منتظر فرصتی هستند تا شايد از پس اختلافات جناحی مجددا به بازی قدرتی باز گردند . خامنه ای که تجربه سالها درگيری جناحی را با نقش دست دوم داشته ، ياد گرفته که ضمن حذف افراد قدرتمند قبلی بطوريکه دوباره به صحنه بازنگردند ، هيچ جناحی در حاکميت نتواند قدرت انحصاری را در دست گيرد تا اتکای همه آنها حول شخص وی باشد . وی در مورد نيرهای سپاهی و بسيجی و نظامی با تغييرات وسيعی که در فرماندهان آنها ايجاد ميکند ، کسانی را بجای افراد قبلی که سابقه رهبری را خوب بياد دارند ، جايگزين ميکند که قدرت و زندگی خود را مديون رهبری بدانند . حملات اخير مجلس با رهبری لاريجانی به احمدينژاد و ترکيب مجلس جديد که فاقد هرگونه اکثريتی است ، به خامنه ای فرصتی داده تا مجلس زير فرمان بيشتری را در اختيار داشته باشد و نظريه انتخاب رييس جمهور از طريق پارلمان را افزايش داده و چه بسا اين امر را با حذف احمدينژاد از پستش قبل از پايان رياستش تحقق بخشد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آنچه رهبر فعلی را محافظه کارتر از خمينی ميکند اينستکه نه مثل او مورد تاييد همه جناحها و افراد سردمدار نظام است و نه اينکه همچون وی جرات نوشيدن زهر را دارد ، لذا جام شوکران را به رفسنجانی داده که اگر در شورای مصلحت ماندگار شد بسياری از يارانش از آن شورا کنار گذشته شده و فرزندانش امکان دستگيری و زندان داشته و درآمدهای قبلی که با رانت بدست آمده به خطر افتاده است . اين چنين است که رفسنجانی از نامه ای در ظاهر دروغين به خمينی و طرح صلح با امريکا پرده برميدارد و سپس کاسه ليسان خامنه ای اين حق را تنها متعلق به رهبر ميدانند که فرمان صلح بدهد ، سناريويی که قبلا بدقت چيده شده بود . با وجود همه تغييرات و کنترلی که رهبر با گروه مشاورانش که بوروکراسی آن از دولت بيشتر است ، خامنه ای نتوانسته همچون خمينی رهبری با اقتدار کامل باشد ولی در موقعيت حساس کشور همه جناحهای حاکم ثبات نظام را در رهبری وی می دانند و گرچه در سرکوب ياران هم جبهه اصلاح طلب سابق خود و صد البته در سرکوب وحشيانه مخالفين از اقشار گوناگون کشور هم دل و هم زبانند . در رابطه با سياست داخلی و خارجی بهمراه تاراج منابع اقتصادی و سرکوب اجتماعی دو جناح عمده قدرت حکومتی را در دست دارند ؛ جناحی که جنبش داخلی را تحت کنترل سرکوب ديده و بخش مهمی از منابع اقتصادی و پروژه ها و واردات را در دست داشته و تمايل به نرمش بيشتری در مورد انرژی هسته ای است ، و جناحی حول محور سپاه قدس که ثبات خود و کشور را در ايجاد بحرانهای داخلی و خارجی دنبال کرده و بشدت دنبال ادامه پروژه هسته ای است و بی تمايل نيست حتی اگر جنگی درگيرد تا قدرت مطلق حکومت را در دست گيرد . بنابراين خامنه ای ضعف کاريزمايی بودن خود را با دادن باج به سپاه و بخشی از روحانيت و زمامداران جبران ميکند و بيجهت نيست که برای کاهش قدرت احمدينژاد بر سپاه از طريق مجلس اختيار تام و کاملی به قاسمی وزير نفت و نماينده بخشی از سپاه داد تا آن بخش از سپاه را زير قدرت خود ببرد . جناح اول که اين بخش از سپاه در آن قرار دارد تحت فشار وابستگان خود برای ايجاد صلح و فضايی که آنها بتوانند اموال بدست آمده را در داخل و خارج کشور با پارتيهای شبانه روزی و نمايش ماشينهای گرانقيمت هزينه نموده و از عدم بلوکه شدن دارايی های خود مطمئن گردند .
خاصيت ديکتاتوری و عقب ماندگی فرهنگی ، سياسی و اجتماعی همواره ديکتاتورهای کشورهايی همچون ايران را بسمت تکيه بر نيروی نظامی و نه حزبی بهمراه استفاده از منابع اقتصادی برای حفظ حکومت خود مينمايد . در نتيجه در چنين حکومتهايی نيروهای نظامی نقش مهمی بازی کرده و چون سرکوب جنبشها نيز بدست آنها انجام ميگيرد ، بتدريج تبديل به اهرمهايی ميگردند که در سياست حکومت نقش اصلی را ايفا کنند . سپاه و بسيج نيز که نيروی اصلی در کنار زدن رفسنجانی و اصلاح طلبان را داشتند ، خود را محق در تاراج منابع اقتصادی دانسته و نتيجه آن گرفتن اکثر پروژه های نفتی و بزرگ کشور ازجمله کشتی سازی و مخابرات و ساير صنايع بدون برگزاری مناقصه شدند درحاليکه فاقد دانش فنی انجام کار بودند . سپاهی که با ماشين آلات باقيمانده از جنگ با عراق تحت سرپرستی پادگان خاتم به کارهای ساختمانی مشغول بود ، قدرت اول نظامی و اقتصادی کشور گرديده و کنترل اجتماع نيز در اختيارش قرار گرفت بطوريکه از سود يکی از واگذاريها که مخابرات به قيمت نازلی باشد ، اخبار حاکی از سود ۷ برابر خريد در طی دو سال شده است . بهرحال هرجناحی تلاش داشته و دارد که با حمايت بخشی از سپاه قدرت خود را در اداره کشور بالا ببرد و اين چنين است که فرماندهان سپاه نيز همچون روحانيون و ساير سردمداران حکومت در جناحهای مختلف گرد آمده که اين جناحبندی بدليل عدم حزبی بودن همواره در حال تغيير است . برخلاف خوش بينانی که باور به نارضايتی در ميان سپاه دارند ، رژيم تلاش کرده امکانات وسيعی علاوه بر مسائل حقوقی و مزايا برای آنها در نظر گيرد ، مواردی همچون ساخت آپارتمانهای مسکونی در نقاط با ارزش و خوش آب و هوای شهرهای تهران و ساير شهرهای بزرگ و يا نزديک طالقان و مشابه برای فرماندهان آنها بسازد . قيمتی که برای اين واحدها تعيين ميگردد گاها نصف بهای بازار است که آنهم بتدريج از حقوق آنها کسر ميگردد ، لذا سپاهيان اگر نارضايتی دارند در عدم توزيع برابر امکانات است و نه حمايت از جنبشها ، و اين مزايا با نسبت کمتری برای بسيج و بخشی از نيروهای انتظامی و فرماندهان رده بالای ارتش نيز مهيا ميگردد . البته جناح جنگ طلب که اسامی بيشتر آنها در ليست تحريم هستند ، به سرکوب افراطی مخالفان باور داشته و منابع مالی خود را بيشتر در داخل کشور به گردش درميآورند .
دو جناح اصلی ذکر شده تحت نام اصولگرايان خود درون جناحها و گروههای ديگری همچون جبهه اصولگرايان ، جبهه پايداری ، موتلفه ، گروه لاريجانی ها ، بند احمدينژاد و غيره نيز جنگ قدرتی را در داخل کشور دنبال کرده و سعی ميکنند که حمايت خارجی بخشی از غرب و شرق را بدست آورند . احمدينژاد که بنظر قدرتش رو بزوال است ، با ايجاد جناحی از بوروکراتهای جديد و گرفتن حمايت بخشی از سپاه از طريق واگذاری منابع اقتصادی ، نماد گروهی است که امريکا را قدرت برتر برای توافق دانسته و در ۷ سال گذشته تلاش کرد که آنرا جايگزين اروپا برای مذاکرات هسته ای و توافق بنمايد . موتلفه و گروه لاريجانی بطور سنتی به انگليس تمايل داشته و واسطه گی اروپا را به امريکا ترجيح ميدهند و بهمين منظور بسيج طرفدار آنها نقشه کنترل شده سپاه را برای تظاهرات آرام در مقابل سفارت انگليسی که از قبل از حمله آنها باخبر بود ، بهم زده و بحرانی ايجاد کرد تا دولت احمدينژاد را متزلزل کند . امروزه شواهد بيشتری از رابطه مشايی و لابيهايش با امريکا از طريق اسراييل بروز کرده و همچنين ابهاماتی از نقش اسرائيل در وارد کردن ويروس در پروژه هسته ای و ترورها و انهدام پادگان سپاه قدس خبر می دهند و شايد اين اخبار نيز همچون اسناد پشت پرده های کودتا برضد مصدق و دخالت در سقوط سلطنت در سال ۵۷ باين زوديها در اختيار عموم قرار نگيرند . بهرحال چون باور براينستکه هر جناحی با غرب به توافق برسد جناح رهبری کننده خواهد بود ، لذا خامنه ای ترجيح داده که احمدينژاد و باند مصباح يزدی که جزو تندروان مذهبی هستند موفق به اينکار نگردند و کسی چون جليلی مطيع که شايد رييس جمهور بعدی باشد به مذاکره برود و سفر احمدينژاد به ابوموسی برای ايجاد بحران بيجهت نبوده است . مسائل اين چنينی تاييد شک و شبهات دايی جان ناپلئون نيست و هيچگاه موضوع برسر اين نيست که جناحهای حکومتی سرسپرده غرب و يا شرقند ويا اينکه منشای جنبشهای داخلی از آنهاست ، بلکه سياستهای جهانی امروزه ايجاب ميکند که بدليل منافع بيکديگر وابسته گردند . کما اينکه با وجوديکه اکثر جناحهای حکومت اعتمادشان به روابط با غرب بيشتر بوده و است ، بدليل مخالفت آنها با انرژی هسته ای و مواردی ديگر ، سالهاست که بسمت شوروی و چين تمايل پيدا کرده و امروزه مبادلات نظامی و اقتصادی و تکيه بر وتوی آنها به سياست محکم حکومت تبديل شده است .
شدت تحريمهای غرب به رهبری و سردمداران رژيم فهماند که در صورت ادامه پروژه هسته ای امکان دارد آنها را بفکر تقويت آلترناتيوی خارج کشوری هرچند که در داخل مقبوليت نداشته باشند ، سوق دهد و لذا درصدد آمدند که در بعضی از سياستها کوتاه بيايند . در سالهای قبل حکومت خيلی تلاش کرد که با تقويت مبادلات بازرگانی با چين و شوروی در کنار تامين نيازهای نظامی و تکنولوژی جاسوسی برای پيگرد مخالفان داخلی ، هم به غرب بفهماند که رژيم امکانات ديگر برای بقای خود داشته و هم اينکه آنها را وادار کند تا حکومت آنها را بعنوان نيروی هسته ای در منطقه بپذيرد . در ادامه کار مشاوران به رهبری فهماندند که مبادلات و معادلات بزرگتری در جهان وجود دارند که شوروی و چين را به غرب نزديک کرده و اين دو کشور در هرحال منافع بيشتر خود را در انتها ترجيح خواهند داد . واقعيات نشان ميدهند که نه تنها تفاوت منافع بين کشورهای بزرگ غرب و شرق وجود دارد ، بلکه اين تفاوت بين کشورهای اروپايی با امريکا ، بين خود کشوهای اروپايی ، بين چين و شوروی و بين هرکدام از کشورهای بزرگ غرب و شرق با يکديگر نيز وجود دارد . آمريکايی که سردمدار جنگ با عراق شده و لذا درآمدهای ناشی از آن جنگ را بسود دولت خود و شرکتهای امپرياليستی خود تمام کرده و سهمی به اروپا نداد ، در جنبشهای کشورهای عربی وادار شد تا ناتو را وارد صحنه نموده و سهمی از درآمدهای نفتی کشوری همچون ليبی را به اروپايی ها بدهد ، ولی هيچکدام از اين کشورها نتوانسته اند به بحرانی که از سال ۲۰۰۸ نصيب آنها گشته غلبه کنند . اين چنين است که جنبشهای داخل کشورهای اروپايی به سياستهای دولتهای خود که بيشتر از حد تابع سياستهای امريکا هستند اعتراض دارند و گرچه خود دولت امريکا نيز از خطر اين جنبشها که تحت نام وال استريت آغاز گرديد در امان نبوده است . اعتراضهای بزرگ مردم يونان ، ايتاليا و اسپانيا به سياستهای صندوق پول و انتخابات اخير فرانسه واکنشی به امريکا و مقدمه ای بر تغيير سياستهای دولتهای اروپايی است و بايد ديد بکجا ميانجامد .
مهمترين تفاوت شوروی با چين در اينستکه اولی فروشنده بزرگ نفت ( سوخت ) است و دومی خريدار بزرگ نفت ( سوخت ) و لذا در بحرانهای ايجاد شده و بالا رفتن قيمت نفت شوروی سود سرشار نموده و چين متحمل ضررهای بسيار ميگردد . تشابه مهم اين دو کشور با يکديگر اهميت ندادن به حقوق بشر مردم کشور خود و ساير کشورها در مقابل منافع اقتصادی و سياسی خود در منطقه و جهان است و دير نخواهد بود که اين دو کشور نيز با بحران جنبشهای داخلی خود در پس ايجاد تضاد طبقاتی که بسرعت رو بافزايش است روبرو خواهند گرديد . سياست هايی که کشورهای بزرگ در مقابل يکديگر دارند و نقشی که در مقابل جنبشهای کشورهای ايران ، عربی و منطقه بازی کرده و ميکنند ، غير از تامين بازارهای محصولات خود ، برسر آينده تامين انرژی سوخت آنها است . چين و شوروی که کشورهای عربی را يک بيک از دست داده کاملا آگاهند که بايد پشت سوريه و مخصوصا ايران بايستند تا ضمن حفظ بازارهای خود از محصولات نظامی ( بيشتر شوروی ) تا صنعتی و غذايی ( بيشتر چين ) ، تکليف سوخت در آينده نيز مخصوصا برای چين روشن گردد تا بيش از امروز وابسته به غرب نگردند . بی جهت نيست که چين قراردادهای ميلياردی در پروژه های نفتی را با دولت و سپاه جمهوری اسلامی امضا ميکند ، درحاليکه هردو طرف ميدانند که کاری پيش نخواهد رفت ، منتهی چين اين قراردادها را بعنوان برگ برنده ای حفظ ميکند تا اگر رژيم با مکانيزم غرب عوض شده و چه رژيم پابرجا باشد سهمی در آينده نفتی کشور ايران داشته باشد .
کشورهای بزرگ غربی با وجود تفاوت منافعی که دارند ، در مورد غيرقابل کنترل بودن جناح نظامی رژيم باهم وحدت داشته و تحريمهای شديد اخير برهمين منوال بوده و نشان داده اند که در کنترل پروژه انرژی هسته ای جمهوری اسلامی جدی هستند . البته دولتهای آنها نگرانی چندانی از ادامه نقض حقوق بشر نه در ايران و نه در ساير کشورها ندارند بطوريکه در نامه اخير اباما به خامنه ای هيچ اشاره ای به حقوق بشر نشده و اگر مشکلشان با حکومت حل گردد آنرا لاپوشان خواهند کرد ، چنانچه اشاره ای به اين امر در مورد کشوری همچون عربستان نمينمايند که در آنجا مشکلی همچون رژيم اسلامی ندارند . در ماههای قبل غربيها تلاش کردند از ميان اپوزيسيون خارج نشين ايرانی که برای ايجاد آلترناتيو به تحرک درآمدند ، حکومت را بترسانند و در اينراه حتی از مجاهدين خلق نيز که همچون ساير اپوزيسيون نتوانسته اند تمايل و اعتماد جنبشهای داخلی را جذب کنند ، استفاده نمايند . حذف نام مجاهدين از ليست گروههای تروريستها حتی اگر صورت گيرد ، بيشتر بدليل خارج کردن پناهنده های آنها از اردوگاه در عراق و پخش آنها در ساير کشورها است که طبعا موجب گريز بخشی از آنها از مجاهدين خواهد بود و گرچه اين گروه بدليل پيشينه خود هيچگاه مورد تاييد غرب نخواهند گرديد . تغييری که اخيرا در سياستهای غرب در مورد جمهوری اسلامی نمايان گشته ، بدليل عدم موفقيت آنها در کنترل جنبشهای عربی و نبودن يک آلترناتيو مورد تاييد داخل کشور است . واقعيات نشان داده که نه تنها وضعيت کشورهای عراق و افغانستان پس از سالها در کنترل نيامده ، بلکه تغيير رهبرانی همچون مبارک ، بن علی ، قذافی با شيوه های مختلف نيز نتوانسته است اوضاع را به کنترل کامل غرب درآورده و هنوز روشن نيست که آيا جنبشهای دموکراتيک و کارگری سرانجام مغلوب گروههای اخوان مسلمين و يا گروههای مذهبی مشابه آنها در آن کشورها ميگردند و يا اينکه دامنه آن جنبشها فراتر ميروند .
غربيها که توانسته بودند در سکوت ظاهری شرق راضی از تغيير سلطنت ، جنبش سال ۵۷ ايران را کنترل کرده و در خواب خرگوشی نيروهای چپ و دموکرات ايرانی ، خمينی و جمهوری اسلامی را بعنوان آلترناتيو جايگزين شاه کنند ، همچنان نگران رشد جنبشهای دموکراتيک و کارگری و حتی جناح جنگ طلبان در ايران هستند . وضعيت متزلزل کشورهای عربی و منافع سرشاری که غربيها در ايران از دست داده و برای کاهش بحرانهای خود به آن نيازمندند ، موجب گشته که با دستی دامنه تحريمها را گسترش داده و با دستی ديگر رهبر و سردمدارانش را پای ميز مذاکره بنشانند . اما مسائل بسيار پيچيده بوده و در کنار خوش بينی بسياری از جمله ايرانيان در داخل و خارج کشور براحتی قابل حل بنظر نميرسند که دليل آنها در هر دوسمت است . انتخابات امريکا در پيش است و معمولا در چنين زمانهايی نامزدهای رياست جمهوری در سياستهای خارجی در مورد کشورهايی همچون جمهوری اسلامی سخت تر شده و طرف حکومت اسراييل بيشتر کشيده ميشوند و حکومت اسلامی در سال قبل بدليل عدم درک اين موضوع فرصت مناسب صلحی که توسط مافيای احمدينژاد در حال انجام بود را از دست دادند . همچنين بحران کشورهای بزرگ اروپايی و تغييرات دولتهای آنها در تفاوت قائل شدن منافع خود با امريکا در جريان است و بی جهت نبود که آنها برخلاف امريکا تمايل داشتند کنفرانس مذاکرات در ژنو برگزار گردد . چين و شوروی بدون اطمينان از منافع آتی خود در ايران و منطقه حاضر به سازش و از دست دادن منافع خود نيستند و در اين ميان منافع کشورهای ديگر ازجمله کره جنوبی ، ژاپن ، هند ، مالزی ، ترکيه و ساير کشورهای اروپايی نيز در رابطه با مبادلات تجاری با جمهوری اسلامی مطرح است . در اين ميان ترکيه با تيزهوشی تلاش دارد جای دبی که روابط سياسی و بازرگانی اش با نظام جمهوری اسلامی تيره گشته را گرفته و بيجهت نيست شرکتهای سپاه و سردمداران بسرعت در ترکيه در حال افتتاح هستند .
رهبر نيز بايد درگيری و جنگ قدرتی را در داخل سامان بخشيده و جناح جنگ طلب را راضی به مذاکره نمايد و در اين ميان مسائلی همچون آينده و وضعيت کشورهای سوريه ، عراق ، افغانستان و نيروهای تروريستی همچون حزب الله که نوزاد رژيم و حماس که در حال فاصله گرفتن از رژيم است ، بايد روشن گردند که بر ادامه و يا کندی مذاکرات بسيار موثر خواهند بود . در کنار تغييراتی که در جناحهای حاکم درحال صورت پذيرفتن است و توافقی که همه آن جناحها برای سرکوب شديد بر جنبشهای داخلی دارند ، وضعيت ايرانيان در داخل کشور بسيار تاسف انگيز است . ايرانيان مقيم خارج که توانسته بودند بر مهمترين وظيفه خود که فشار بر غرب در جهت کاهش نقض حقوق بشر و آزادی زندانيان سياسی است ، موثر باشند اما در ادامه بدليل جذابيت ايجاد آلترناتيو و پای فشردن بر تحريم اقتصادی توسط بخش فعال سياسيون خارج کشوری موجب کمتر شدن اتحاد آنها و در نتيجه کاهش فشار بر اعمال موارد حقوق بشری در سياستهای غرب شده است . فشار تحريم اقتصادی همانطور که انتظار ميرفت بيشتر بر گرده زحمتکشان و کارگران و اقشار مزدبگير وارد شده و آنها را در تکاپوی امرار معاش اسير نمود ، درحاليکه بسياری از سردمداران سود سرشاری از اين تحريم برده و ميبرند . اعتياد ، گرانی ، بيکاری ، فحشا ، نااميدی و مواردی ديگر که با سرکوب نيروهای امنيتی برای هر حرکت سياسی و اجتماعی و حتی محيط زيستی و حفظ آثار تاريخی همراه شده ، نقش موثری در کند شدن حرکت اجتماعی و سياسی داشته که تعطيلی دانشگاهها و مدارس نيز بر اين نوع حرکتها تاثير گذار خواهد بود . اما اين عوامل ميروند که اعتراضات وسيعی که توسط کارگران در همه شهرهای کشور جريان دارد اثر بگذارد که اگر با هوشياری کارگران آگاه و فعالين کارگری توام گردد خواهد توانست جنبش کارگری را سامان داده و نيروی ميليونی را برعليه حکومت بسيج کند و باين ترتيب ساير جنبشهای دموکراتيک را نيز مجددا فعال نمايد . آنچه اهميت دارد اينکه جنگ قدرتی جناحهای حاکم و تحليلی که غرب و شرق امروزه از حفظ ثبات منطقه و ايران دارند ، منجر به سقوط رژيم نخواهد گرديد ، مگر آنکه جنبشی کارگری و دموکراتيک سازماندهی گردند .

محمد ايرانی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016