پنجشنبه 18 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کروبی چه حکومتی می‌خواست؟ چه حکومتی می‌خواهد؟ مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
نمی‌توانم علاقه‌ی ویژه‌ی مهدی کروبی به آیت‌الله خمینی را انکار کنم. اما باور او به جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته، بیش از آن‌که متأثر از باور بنیان‌گذار آن نظام باشد ناشی از آن بود که شیخ، جمهوری اسلامی را خواسته مردم و متعلق به آن‌ها می‌دانست... پس اگر امروز دلایل کافی وجود داشته باشد که اکثریتی از مردم به دنبال نوع دیگری از حکومت هستند کروبی تحمیل جمهوری اسلامی به آن‌ها را غیرمشروع می‌داند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

از دهه سوم بهمن ماه ۸۹ که حبس ظالمانه حکومت بر مهدی کروبی تحمیل شد افرادی تلاش کرده‌اند برداشت خود از رابطه شیخ با «نظام اسلامی» و دیدگاه او نسبت به «حکومت مطلوب» را به عنوان «دیدگاه شیخ» به مردم ارائه نمایند. به همین دلیل سؤالات بسیاری در خصوص این موضوع مطرح می‌شود که به طور طبیعی، من مخاطب بسیاری از این سؤالات هستم. بر همین اساس مایلم آنچه رادر طی حدود سی سال از شیخ شجاع شنیده‌ام در کنار هم قرار دهم شاید برای پیش بینی دیدگاه فعلی او، مفید واقع شود.

از سال ۱۳۶۱ که در دفتر آقای کروبی مشغول به کار شدم بار‌ها از او شنیدم که «جمهوری اسلامی متعلق به مردم است». البته در سالهای نخستین از همکاری من با شیخ، کمتر کسی در داخل نظام، با صراحت از «درجه یک بودن رهبر» و رعیت بودن سایر مردم» سخن می‌گفت لذا نیازی به اظهار نظر صریح شیخ و همفکرانش در خصوص «جایگاه نخست مردم در تعیین نوع حکومت و تأیید آن»، مشاهده نمی‌شد. شاید ارادت ویژه شیخ و دوستان او نسبت به آیت اله خمینی هم جایی برای اظهار نظر در خصوص رابطه مردم و رهبر باقی نمی‌گذاشت. نخستین بار که نگرانی آقای کروبی در مورد «تلاش گروهی خاص برای تحمیل دیدگاه انتخاباتی خود به مردم» را شنیدم در آستانه انتخابات مجلس دوم ـ اواخر سال ۱۳۶۲ـ بود. در آن زمان، کروبی در کنار افراد دیگر ی همچون سید علی خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی اکبر ناطق نوری، از اعضای سر‌شناس جامعه روحانیت مبارز تهران به شمار می‌رفت که تحت ریاست محمد رضا مهدوی کنی. فعالیت سیاسی می‌کردند. تا آنجا که به خاطر دارم غروب یکی از روزهای زمستان سال ۶۲ بود که آقای کروبی از من خواست او را از دفتر تا منزل همراهی کنم. او در مسیر، کلیات متن استعفای خود از عضویت جامعه روحانیت مبارز را بیان کرد واز من خواست استعفا نامه او را تهیه نمایم. انگیزه شیخ برای این استعفا، مخالفت تعدادی از اعضای سر‌شناس جامعه روحانیت با قرار گرفتن نام «سید محمود دعایی» در لیست انتخاباتی جامعه روحانیت برای حوزه انتخابیه تهران بود. کروبی اعتقاد داشت عده‌ای خاص می‌خواهند افراد مورد نظر خود را به جای چهره‌های شناخته شده و مورد اعتماد مردم ـ در آن زمان ـ در لیست‌های انتخاباتی بگنجانند. او در‌‌ همان زمان نقل می‌کرد که آیت اله خمینی با دخالت جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تنظیم لیست‌های انتخاباتی برای سایر شهرستان‌ها مخالف است و این کار را تحمیل به مردم می‌داند. در آن سال‌ها نام جامعه روحانیت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، یک رانت سیاسی غیر رسمی بود که معمولاً به راهیابی کاندیدا‌ها به مجلس، کمک زیادی می‌کرد.

در انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی، نهایتاً نام «دعایی» در لیست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز تهران قرار گرفت و استعفای کروبی هم به صورت موقت، منتفی شد اما چهار سال بعد، مهدی کروبی به همراه سید محمد موسوی خوئینی‌ها، سید محمد خاتمی، مرحوم محمد رضا توسلی، سید مهدی امام جمارانی و تعداد دیگری از روحانیونی که در آن زمان از آنان با عنوان جناح چپ حکومت نام برده می‌شد مجمع روحانیون مبارز را تشکیل داد و رقابت با «جامعه روحانیت راستگرا» را آغاز کرد. نخستین ثمره تشکیل مجمع روحانیون مبارز، تسلط جناح چپ ـ که بعد‌ها نام اصلاح طلب بر آن‌ها گذاشته شد ـ بر مجلس سوم بود. یک سال پس از تشکیل مجلس سوم، آقای خامنه‌ای به رهبری رسید و از‌‌ همان ماههای نخستین، تلاش او بر افزایش یکدستی در حاکمیت، متمرکز شد. سید علی خامنه‌ای، برای رسیدن به هدف خویش، ابتدا شیوه تأیید صلاحیت کاندیداهای عضویت در مجلس خبرگان را تغییر داد و این امر را به افراد منصوب خود در شورای نگهبان سپرد. سپس با تأیید «زیاده خواهی سیاسی شورای نگهبان»، با درخواست آن شورا برای اعمال نظارت استصوابی در بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس، موافقت کرد تا مجلس شورای اسلامی را هم حتی الامکان از نمایندگان منتقد ومستقل، تهی کند. از‌‌ همان زمان، اعتراض کروبی به شیوه بدعت آمیز بررسی صلاحیت کاندیدا‌ها آغاز شد که به صورت مستمر تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ ادامه داشت. البته این سخن، به معنای بی‌عیب بودن انتخابات در دوره رهبری آیت اله خمینی نیست اما بسیاری از فعالان سیاسی از جمله نیروهای ملی ـ مذهبی که در اغلب دوره‌ها، از شرکت در رقابت‌های انتخاباتی محروم بودند بار‌ها بر این نکته پافشاری کرده‌اند که روش‌های بدعت آمیز برای رد صلاحیت منتقدان و عناصر مستقل، در زمان رهبری آقای خامنه‌ای، به صورت سیستماتیک و گسترده اعمال شده است. کروبی که «تلاش رهبر و شورای نگهبان» برای نهادینه کردن «حذف» را به خوبی درک کرده بود در سال ۱۳۶۹، کتابچه‌ای با نام «‌تاریخچه نظارت استصوابی» منتشر نمود و با ارائه اسناد و مدارکی، نشان داد نظارت استصوابی، تحفه دوره رهبری آقای خامنه‌ای است. التبه اعمال این نظارت، در سالهای ۶۸ تا ۷۸ با اوج و فرود‌هایی مواجه بود اما در هیچ دوره‌ای، اعتراض کروبی به «نظارت استصوابی» متوقف نگردید؛ حتی در دوره‌هایی مانند انتخابات سال ۷۸ که فشارهای داخلی و خارجی، منجر به کوتاه آمدن تاکتیکی آقای خامنه‌ای از اعمال کامل این نظارت بدعت آلود شد. شیخ معتقد بود نظارت استصوابی، نظام را از مفهوم واقعی «‌مردمسالاری‌» تهی می‌کند و به تعبیرآیت اله خمینی که بار‌ها توسط شیخ تکــــــرار شد «به قیمت حذف همه ملت، اختیار کشوررا به دست چند نفر پیرمرد مُلا خواهد داد».

کروبی در آخرین روز از فعالیت مجلس سوم، در نطقی آتشین، روش‌های انحصار طلبانه و اقتدار گرایانه برای یک دست کردن کامل حکومت را تقبیح کرد. اودر‌‌ همان نطق، رفتار شورای نگهبان را به اقدامات فرد بیسوادی تشبیه نمود که کلمه «مظفر» را با «ز» می‌نوشت و از دیگران هم می‌خواست که مظفر را به همانگونه بنویسند. نطق ششم خرداد ۷۱ شیخ، مقدمه پنج سال خانه نشینی سیاسی بود که او با اختیار خود بر گزید. این خانه نشینی تا اواخر سال ۱۳۷۵ ادامه یافت. در اینجا بد نیست این موضوع را یادآوری کنم که در سال ۱۳۷۴ و در استانه انتخابات مجلس پنجم، بهزاد نبوی، عبداله نوری ومصطفی معین به همراه تعداد دیگری از دوستانشان که بعد‌ها با عنوان «اصلاح طلبان» مشهور شدند خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادند که از میان آن‌ها عبداله نوری و مصطفی معین به مجلس راه یافتند اما کروبی و یاران او در مجمع روحانیون مبارز، همچنان فضای سیاسی کشور را فاقد نشانه‌های امیدوار کننده برای فعالیت مؤثر می‌دانستند.

یک سال بعد و با نزدیک شدن انتخابت هفتم ریاست جمهوری، آقای خامنه‌ای ابتدا از شنیدن خبر «کاندیداتوری مهندس موسوی» تحمل از کف داد اما پس از مدتی، ناچار شد تن به واقعیت‌ها بدهد که نتیجه آن، ملاقات با کروبی و پذیرش پیشنهاد شیخ برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی بود. (البته برخی افراد معتقدند کوتاه آمدن آقای خامنه‌ای در آن مقطع نیز یک تاکتیک برای عبور از بحران‌هایی بود که در عرصه بین المللی پس از فراخوانی همه سفرای اروپایی از ایران و در داخل به خاطر بروز بحران‌های متعدد در گوشه و کنار کشور با آن مواجه شده بود). موافقت آقای خامنه‌ای با کاندیداتوری خاتمی، سر آغاز دوره‌ای شد که تسلط «نیم بند» اصلاح طلبان بر قوه مجریه به مدت هشت سال را به دنبال داشت. در همین دوره، مجلس ششم هم تشکیل شد که اکثریت آن در اختیار اصلاح طلبان قرار داشت و تریبون آن به مدت چهار سال، محل اظهار نظر‌های شجاعانه نمایندگان اصلاح طلب و شور آفرینی‌های‌گاه و بی‌گاه شیخ شجاع بود.

در دوره چهار ساله ریاست بر مجلس ششم، کروبی بار‌ها وبار‌ها به صورت صریح و‌گاه به صورت تلویحی، نظر خویش در مورد «نظام حکومتی مطلوب» را بیان کرد. او ضمن آنکه علاقه خویش به نظام جمهوری اسلامی را مخفی نمی‌کرد در عین حال، برای اعتبار و «مشروعیت» آن، هیچ معیاری جز «مقبولیت» و پذیرش آن از سوی مردم را به رسمیت نمی‌شناخت. او برای خلع سلاح برخی فریب کاران متدین نما، سخنانی از آیت اله خمینی ر ادر تریبون مجلس بازگو می‌کرد که نشان می‌داد که «حد اقل» در کلام بنیانگذار جمهوری اسلامی، راهی برای اثبات مشروعیت نظام جز «پذیرش و مقبولیت مردمی» وجود نداشته است. در دوره چهار ساله‌ای که تریبون باز مجلس در اختیار شیخ بود او بار‌ها سه عبارت بیان شده توسط آیت اله خمینی از زمان ورود به ایران تا زمان فوت او را در کنار هم قرار داد و آن‌ها را به همراه هم از تریبون مجلس قرائت کرد. نخستین مستند شیخ، سخن آیت اله خمینی در بهشت زهرا بود که «‌ چون ملت مرا قبول دارد من دولت تعیین می‌کنم». دومین سخن شفاف بنیانگزار جمهوری اسلامی که در کنار دو سخن دیگر مورد استناد شیخ قرار می‌گرفت بخشی از متن حکم نخست وزیری مرحوم مهندس بازرگان بود که «بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است … جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم» و سومین نشانه‌ای که کروبی را نسبت به نقش انحصاری «مقبولیت مردمی» در «مشروعیت حکومت»، مطمئن می‌ساخت نامه‌ای بود که آیت اله خمینی پنج هفته قبل ازفوت ـ روز نهم اردیبهشت ۶۸ ـ خطاب به اقای علی مشکینی نوشت ودر بخشی از آن آمده بود: «اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای حکومتشان تعیین کنند وقتی آن‌ها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد قهراً او مورد قبول مردم است. در این صورت، او ‪ «ولـــیّ» ‬ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است.» کـــــروبی اصرار زیادی داشت این سه عبــارت را به همراه هم قرائت نماید تا ثابت کند «نخستین رهبر جمهوری اسلامی، در هیچ دوره‌ای از دوران دهساله رهبری خود، به دنبال اثبات مشروعیت خود از طرق موهوم نبوده و مشروعیت حکومت خویش را وابسته به ‪ «‬پذیرش مردم ‪» ‬ می‌دانسته است». آقای کروبی یک بار که نطق پیش از دستور خود درمجلس را به مبانی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی اختصاص داده بود، بخشی از سخنرانی بهمن ماه ۱۳۶۳ آقای خامنه‌ای در سومین کنفرانس اندیشه اسلامی را بازگو کرد که در آن آمده بود: «حاکم اسلامی باید آگاه باشد و دین‌شناس. آن کسی که این معیار‌ها را دارد و از تقوی، صیانت نفس، دین داری کامل و آگاهی لازم بر خوردار است آنگاه نوبت می‌رسد به قبول ما. اگر همین ادم را با همین معیار‌ها، مردم قبول نکردند باز مشروعیت ندارد. چیزی به نام حکومت زور در اسلام نداریم».

البته بحث من بر سر این نیست که این مبانی و دیدگاه‌ها، در زمان رهبری آیت اله خمینی تا چه حد اجرا شده است. قطعاً علاقه آقای کروبی به آیت اله خمینی هم باعث نشده و نمی‌شود که نابسامانی‌ها و انحراف از مبانی مردمسالاری در دهه اول انقلاب را نادیده بگیرد. آنچه من در این مقاله به دنبال اثبات آن هستم تبیین این موضوع است که هرگاه کروبی از «نظام جمهوری اسلامی» سخن گفته، مقصود او، حکومتی بوده که ایت اله خمینی، وعده تشکیل آن را به مردم داده بود نه سیستم فعلی حاکم بر ایران که اولاًبه گفته کروبی «‌نه جمهوری است و نه اسلامی». ثانیاً از ضعیف‌ترین جمهوری‌های موجود درجهان امروز هم بسیار عقب‌تر است.

قاعدتاً کروبی هنوز هم معتقد است «‌جمهوری اسلامی واقعی»‌‌ همان چیزی است که آیت اله خمینی در سال‌های ۵۷ و ۵۸ به مردم وعده داد و لذا همچنان استقرار جمهوری اسلامی با آن قرائت را برای کشور، مفید می‌داند اما اولاً یقین دارم او تحمیل هیچ سیستم حکومتی به مردم را، مشروع، خداپسندانه و عاقلانه نمی‌داند حتی اگر این حکومت جمهوری اسلامی باشد که در سال ۵۷ به مردم وعده داده شد و اکنون هیچ اثری از آن باقی نمانده است. ادعای من در این خصوص مستند به سخن کروبی در روز بیست و هفتم مرداد ۸۹ در تالار مسنجر دکتر مهدی خزعلی است که اظهار داشت «اینکه چه حکومتی باشد یا نباشد آن، به مردم مربوط است و می‌توانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب می‌دانند تعیین کنند. سایر حکومت‌ها را نفی نمی‌کنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذیرفت». ثانیاً در دیدگاه کروبی، نخستین وظیفه حکومت، تأمین نیاز‌های ضروری مردم است نه رهنمون شدن آن‌ها به بهشت و نجات ایشان از جهنم. به باور کروبی، دینی‌ترین حکومت هم اگر در انجام این وظیفه، ناتوان باشد صلاحیت ادامه موجودیت ندارد. ثالثاً جمهوری اسلامی مورد نظر کروبی، آن نظامی است که در سخنرانی‌های آیت اله خمینی به مردم وعده داده شده بود وقرار بود در آن «کمونیست‌ها هم برای اظهار نظر آزاد باشند، احدی حق نداشته باشد نماینده مجلس یا رئیس جمهور به مردم تحمیل کند، مــــــردم حتی اگر در انتخابشان اشتبـــــاه کردند کسی نمی‌تواند انتخاب آن‌ها را‪ «» ‬وتو ‪ «‬ کند، مشروعیت رهبر تنها منبعث از مقبولبت او در میان مردم است و…». (امروزه عده‌ای معتقدند این حکومت در زمان ایت اله خمینی هم به معنای واقعی یا به صورت کامل وجود نداشت و عده‌ای دیگر بر این باورند که رفتار برخی کارگزاران، موجب انحراف از این وعده‌ها و تعاریف بود). به باور کروبی، تنها نشانه مقبولیت رهبر در میان مردم،‌‌ همان است که آیت اله خمینی روز نهم اردیبهشت ۶۸ خطاب به مرحوم مشکینی نوشت: «اگر مردم به خبرگان رأی دادند …» پس بنا بر نظر صریح ایت اله خمینی که کروبی هم به آن باور دارد کسی که انتخاب یا ادامه رهبری او، مؤید به خبرگان تحمیلی و غیر منتخب و ناشی از نظارت استصوابی باشد «ولی منتخب مردم» نیست و قهراً حکمش هم نافذ نخواهد بود.

به صورت مشخص‌تر بگویم: بر اساس آنچه از سخنان و موضع گیری‌های کروبی فهمیده‌ام او معتقد است حکومت فعلی، نه جمهوری است و نه اسلامی. او نظارت استصوابی را نه شرعی می‌داند، نه عقلی و نه متناسب با وعده‌های آیت اله خمینی به مردم. در نتیجه، هر انتخاب منبعث از آن را نیز به خصوص اگر با استقبال اکثریت مردم مواجه نشود تأمین کننده «مشروعیت ناشی از مقبولبت مردمی» نمی‌داند.

نمی‌توانم علاقه ویژه مهدی کروبی به ایت اله خمینی را انکار کنم. اما باور او به جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، بیش از آنکه متأثر از باور بنیانگذار آن نظام باشد ناشی از آن بود که شیخ، جمهوری اسلامی را خواسته مردم و متعلق به آن‌ها می‌دانست. اعتراضات مستمر او به «انحصار طلبی»‌ها هم به این خاطر بود که از نظر کروبی، آن کار‌ها، تضییع حق صاحبان واقعی کشور و نظام، تلقی می‌شد. پس اگر امروز دلایل کافی وجود داشته باشد که اکثریتی از مردم به دنبال نوع دیگری از حکومت هستند کروبی تحمیل جمهوری اسلامی به آن‌ها را غیر مشروع می‌داند. به باور من، تلاش یاران رهبر و تریبون‌های متعدد و پُر خرج نظام بر اینکه «جمهوری اسلامی» واقعی را معادل «شیوه فعلی حکومت» تعریف کنند شرایطی را بر فضای سیاسی کشور تحمیل نموده که بسیاری از مردم، نظام حاکم را نظام منتخب و متعلق به خودشان نمی‌دانند. زیرا از یک سو، آنچه مردم در سال ۵۸ به آن رأی دادند نوعی از جمهوری بود که همه ارکان آن، از جمله «اعضای مجلس خبرگان رهبری» انتخابی باشد نه آنکه گماشتگان رهبر در شورای نگهبان، عده‌ای را دستچین و‌‌ همان افراد را در معرض رأی مردم بگذارند، سپس‌‌ همان دستچین شده‌ها، همه ساله دور هم جمع شوند و بر صلاحیت انحصاری رهبر برای اداره «یک نفره» کشور، صحه بگذارند. رهبر هم با خیالی آسوده از «بی‌خطر بودن خبرگان انتصابی» وبا روش‌های خاص خویش، هر روز بر کمیت و کیفیت تنگ نظری‌های خویش بیفزاید و همه نهادهای «انتخابی» را به «محفل‌های انتصابی کامل» تبدیل نماید. کروبی نگرانی خویش از این رویه و نتایج آن را در پیام ششم دی ماه ۹۰ خود به نمایش گذاشت. او در آن پیام، انتخابات نمایشی دوازدهم اسفند ماه ۹۰ را «تیر آخر به پیکر نظام» دانست.

در چنین شرایطی یقین دارم کروبی، حاکمیت فعلی را منتخب و متعلق به مردم نمی‌داند و ارکان آن را مشروع نمی‌شمارد زیرا بر خلاف وعده‌ای که آیت اله خمینی به مردم داده بود هیچ یک از ارکان فعلی حکومت، منتخب واقعی مردم نیستند و لذا «حکم» آن‌ها نافذ نیست. ازسوی دیگر، در عملکرد و گفتار رهبر و گماشتگان حکومتی او، هیچ نشانه‌ای از آمادگی برای تن دادن به خواسته‌های مردم، مشاهده نمی‌شود. ضمن آنکه کروبی قطعاً هنوز سخن آیت اله خمینی را در خاطر دارد که «پدران ما چه حقی داشتند که برای ما نوع حکومت تعیین کنند؟»

اکنون کمترین تردیدی وجود ندارد که زورمداران حاکم بر کشور، تعریف ویژه، ضد جمهوری و غیر اسلامی خود را بر نظام حکومتی، تحمیل نموده‌اند و هیچ راهی را برای بازگشت به «جمهوری وعده داده شده به مردم» باقی نگذاشته‌اند. در عین حال، همچنان خود را بر حق می‌شمارند و تمام مخالفان و منتقدان از جمله کروبی و موسوی را «فتنه گر»، «میکروب»، «عامل بیگانه»، «منحرف» و در بهترین حالت «ساکتین فتنه» می‌نامند. در چنین شرایطی برای اثبات آنکه کدام طرف ماجرا، بر حق است تنها یک راه باقی مانده است: «بر گزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت». در یکی از آخرین گفتگوهای تلفنی خود با آقای کروبی که قبل از حبس خانگی او و همسرش انجام شدبه من گفت که «نظام فعلی، نه جمهوری است و نه اسلامی و آنچه او از آن حمایت می‌کند یک جمهوری اسلامی است که هم جمهوریت آن واقعی باشد و هم اسلام ابزار سوءاستفاده حاکمان نباشد.» با توجه به سخن مکرر شیخ که نظام مستقر را جمهوری اسلامی نمی‌داند به او پیشنهاد کردم که اگر هنوز جمهوری اسلامی را نسخه شفا بخش برای کشور می‌داند به جای سخن گفتن از «حفظ اصل نظام» از «تلاش برای تشکیل جمهوری اسلامی» سخن بگوید. بر همین اساس اگر انتخابات کاملاً آزادی برگزار شود او به جمهوری اسلامی بر اساس مبانی وعده داده شده در سال ۵۷ رأی خواهد داد اگر چه همانطور که خود گفته است ««اینکه چه حکومتی باشد یا نباشد آن، به مردم مربوط است و می‌توانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب می‌دانند تعیین کنند». در عین حال مطمئنم تجربیات ارزشمندی که کروبی از کرسی ریاست مجلس تا درون زندان رهبری کسب کرده، اکنون او را تشویق می‌کند تا در تدوین قانون اساسی برای نظام حکومتی مورد نظر خویش، مکانیزم‌های کنترلی کافی، در نظر بگیرد. او قطعاً به دنبال روش‌های نظارتی خواهد بود که مانع تبدیل سران حکومت به سلاطین مادام العمر است. (کروبی قبلااز اینکه ضمن گنجاندن عبارت ولایت مطلقه، دوره دهساله تعیین شده برای رهبر در شورای بازنگری قانون اساسی، توسط حامیان آقای خامنه‌ای «وتو» شد ابراز تأسف کرده بود). او همچنین در اندیشه گنجاندن اصولی در قانون اساسی جدید خواهد بود تا تحقق وعده‌های او در تبلیغات انتخاباتی در سال ۸۸ برای احقاق اقشار مختلف، قومیت‌ها، اقلیت‌های مذهبی و دینی را امکان پذیر سازد. اشاره او در پیام ششم دی ماه نود به «بازگشت به ارزش‌های موجود در قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ و البته با اعمال تغییرات متناسب با زمان» نشانگر این واقعیت بود که او اولاً قانون اساسی مصوب ۱۳۶۸ از جمله تفویض اختیارات مطلق به رهبر را موجد بسیاری از مشکلات فعلی می‌داند. ثانیاً قانون اساسی ۵۸ را نیز یدون اعمال تغییرات متناسب با زمان، برای اداره مطلوب کشور در پایان قرن چهاردهم شمسی، مکفی نمی‌شمارد. همچنین یقین دارم در نظام مورد نظر کروبی و قانون اساسی پیشنهادی او، ابزار‌های لازم در اختیار مردم قرار خواهد گرفت که هر وقت مایل بودند بدون مواجهه با روش‌های خشن سرکوب، بتوانند حاکمان ویا حتی سیستم حکومتی را تغییر دهند. در قانون اساسی پیشنهادی کروبی، هیچکس حاکمیت مطلق و بدون نظارت نخواهد داشت و رئیس کشور، از هر عنوانی که برخوردار باشد به معنای واقعی کلمه، در برابر قانون، از رانت و امتیاز ویژه‌ای بر خوردار نخواهد بود.

کروبی به هنگام نظر خواهی از مردم برای تعیین نوع حکومت، تلاش خواهد کرد از اعتماد بسیاری از مردم به خود، بهره برداری کرده و آن‌ها را هم به دادن رأی به چنین نظامی، تشویق کند. او در آن زمان مکانیزم‌های پیشنهادی خویش برای جلوگیری از تکرار «دیکتاتوری مطلقه» را نیز با مردم در میان خواهد گذاشت تا تصمیم گیری برای مردم، راحت‌تر شود. اما اگر اکثریتی از مردم حاضر نشوند «نظام» پیشنهادی کروبی را بپذیرند شیخ،‌‌ همان سیستم حکومتی را مشروع خواهد دانست که اکثریت مردم ایران به آن رأی می‌دهند. نمی‌دانم شیخ ما، در حال حاضر تا چه حد در جریان دیدگاههایی است که توسط اقشار گوناگون جامعه در خصوص نوع حکومت ایران ابراز می‌شود. به باور من، مدیریت فاسد و بی‌کفایت و رفتار خود خواهانه سران نظام و اصرار نابخردانه ایشان بر تداوم وضعیت فعلی، شرایطی فراهم نموده که بسیاری از ایرانیان حاضر نیستند بار دیگر تجربه جمهوری اسلامی را تکرار کنند. اگر حکومت گران، ادعایی غیر از این دارند با برگزاری رفراندوم، به همه حرف و حدیث‌ها پایان دهند. سیستم فعلی حکومتی هرچه باشد از نظر کروبی ‌ «سیستم مقبول» نیست اما اگر در یک انتخابات کاملاً آزاد، اکثریت مردم پذیرفتند که «یک نفر حق داشته باشد هر تصمیمی بگیرد و هیچکس هم نتواند او را به دلیل تصمیمات هزینه ساز، مورد سؤال قرار دهد» در آن صورت کروبی هم تن به حکومت فعلی خواهد داد اگر چه از انتقاد برای اصلاح امور دست بر نخواهد داشت. اما در مقابل، چنانچه آنگونه که از اکثر قراین و شواهد پیداست قاطبه مردم، چنین روش حکمرانی را نپذیرفتند کروبی هم در کنار مردم خواهد ایستاد تا به حکومت مورد نظر خویش برسند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016