پنجشنبه 22 تیر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مادران ایرانی، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
مادران ایرانی هرچند در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق نقش بارزی داشته اند، حضور آنان بیشتر به تربیت فرزندان و سوگواری و صبوری پس از شهادت جگرگوشه هایشان خلاصه می شد. اما جنبش سبز فرصتی بوده است تا آنان این پوسته عاطفی را بشکنند و همراه فرزندان خود در عرصه های کسب حقوق اجتماعی-سیاسی خود و هم میهنانشان قدم بگذارند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


زنان ایرانی در دوران پیش از انقلاب به رغم داشتن برخی آزادی های اجتماعی و فرهنگی، کماکان از بعضی روابط سنتی رنج می بردند و همین مسئله آنان را به خیابان ها کشاند تا همپای شوهران و فرزندان خود شرایط بهتری را فراهم آورند. متاسفانه سران ایران که از ابتدا هم اعتقادی به وجود و حضور زنان و مادران در خارج از خانه نداشتند، به محض رسیدن به قدرت کوشیدند تا وظایف آنان را محدود به خانه و خانه داری کنند، بنابراین به رغم مشقت هایی که کشیده شده بود نهایتا حکومت اسلامی شرایط بدتری را برای آنان رقم زد.

امروز مادران ایرانی از چند جهت با چالشهای مشقت بار و گوناگونی روبرو هستند. برخی از این مشکلات برآمده از نوع نگاه حکومت به آنان است و برخی دیگر به سبب نگاه مردسالارانه غالب و حاکم بر جامعه ایرانی است. هرچند اینها همه همواره بندهایی بوده اند بر دست و پای مادرانی که معمولا عاملی برای گرمابخشی به کانون خانواده و تربیت فرزندان دانسته می شده اند، مادران ایرانی کوشیده اند تا این بندها را در هم شکسته و برخلاف میل عرف و دین حکومتی پا به عرصه های اجتماعی بگذارند و خواب خوش را بر سران ایران حرام کنند و البته برای این کار هم چون گذشته تاوان های سنگین داده اند.

مادران ایرانی هرچند در دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق نقش بارزی داشته اند، حضور آنان بیشتر به تربیت فرزندان و سوگواری و صبوری پس از شهادت جگرگوشه هایشان خلاصه می شد. اما جنبش سبز فرصتی بوده است تا آنان این پوسته عاطفی را بشکنند و همراه فرزندان خود در عرصه های کسب حقوق اجتماعی- سیاسی خود و هم میهنانشان قدم بگذارند.

. این موضوع باعث گردید جمهوری اسلامی در نوع نگاه خود نسبت به آنها تجدید نظر کند و حضورشان را در مسائل اجتماعی به روش خود جدی بگیرد؛ به عبارت دیگر به جای دادن حق و حقوق مسلمشان، آنها را از برخی از حقوقشان نیزمحروم سازد؛ زندانی و شکنجه کردن مادران فعال در امور اجتماعی و سیاسی گواهی بر این مدعاست. امروز جمهوری اسلامی با زبان بی زبانی زنان و مادرانی را که آگاهانه به میدان آمده اند در کنار مردان قرار داده، از همین رو از اعمال مجازات های سنگین در حقشان کوتاهی نمی کند و این خود نشانه ضعف و هراس نظام از کسانی است که همواره کوشیده تا آنان را نادیده بگیرد.

امروز کیست که نداند در زندان های جمهوری اسلامی بر امثال نسرین ستوده چه می رود. ستوده زیر سخت ترین شکنجه های غیر انسانی حتی از دیدار فرزندان خود نیز محروم است. روح نسرین ستوده آنقدر بلند و برای دولتمردان ایران سنگین است که به گمان خود برای تحقیرش او را در میان زنان بزهکار، قاتل و بدنام به بند کشیده اند. امروز نسرین ستوده الگوی مادرانی است که در کنار نقش مادری و تربیت فرزندان در عرصه های اجتماعی نیز خوش درخشیده اند. بی شک حضور فرزندانی چون ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی، محمد مختاری و شهیدان دیگر جنبش های اعتراضی ایران، حاصل تربیت مادرانی شیرزن بوده است؛ مادرانی که به رغم تنگناهای موجود، فرزندان آزاده تربیت کرده اند و برخلاف گذشته بر کشته فرزندان تنها سوگواری نکرده و همراه با سایر اقشار مردم ستمدیده میهن ما مطالبات بحقی را مطرح نموده اند.

مادرانی که در جنبش اعتراضی مردم ایران فرزندان خود را از دست دادند امروز به رغم تهدیدهای جمهوری اسلامی، پیگیر خون ناحق ریخته آنان هستند. هرچند حکومت صدایشان را نمی شنود، اذهان بسیاری را با واقعیت هایی که جامعه ایرانی گرفتارشان است، آشنا کرده اند. آنان خون خود را رنگین تر از خون فرزندانشان نمی دانند و برآنند که پس از شهادت آنها رسالت بزرگتر و مهمتری بر دوش شان نهاده شده است. اگر تا دیروز خود نیز به داشتن نقش مادری بسنده و با مشکلات موجود، تنها فرزندان تاریخ ساز تربیت می کردند، امروز خود را در نقش پیام آورانی می بینند که همواره لرزه بر اندام دولتمردان ایران می اندازند، مادرانی که از مرگ نمی هراسند و در راه، استوار و ثابت قدم هستند و این خود یکی از کابوس های بزرگ جمهوری اسلامی است.

معروف است که پس از کشته شدن سربازان روسی در افغانستان مادران سوگوار در برابر کاخ کرملین تجمع و سران شوروی را وادار به بیرون آمدن از خاک افغانستان کردند. این داستان حتی اگر برساخته ذهن برخی برای بزرگداشت مادران آن سرزمین باشد حکایت از حضور مادران آن کشور در صحنه های اجتماعی دارد. جنگ های جهانی نیز در تاریخ خود داستان های فراوانی را از نقش مادران ثبت کرده اند. امروز حضور مادران ایرانی در صحنه مبارزات اجتماعی خود گواهی بر آن است که آنها هم چون مادران سرزمین های دیگرقابلیت های فراوانی دارند که متاسفانه چون همه قابلیت های ایران و ایرانی در جمهوری اسلامی نادیده گرفته شده است.

بی شک در ایران آزاد فردا این قابلیت ها، فراوان به کار خواهد آمد. ایران آزاد فردا به زنان به چشم مادران موظف به حضور در خانه نمی نگرد، بل فراتر از آن در عرصه های اجتماعی میدان وسیعی به آنان خواهد داد و این همه تنها بدان روست که کسی نمی تواند قابلیت های مادران ایرانی را انکار کند، مادرانی که به رغم ماندن در خانه از کاروان تحولات دنیا باز نمانده اند. ایران فردا بخش عمده ای از آزادی خود را مدیون مادرانی خواهد بود که در راه آزادی، فرزندان خود را فدا کردند و شکنجه ها و مصائب فراوانی کشیدند. مادرانی که به رغم بارداری روانه زندان های جمهوری اسلامی شدند و حتی فرزندان خود را در زندان به دنیا آوردند به یقین فرزندان چنین مادرانی نیز گوهر آزادی را بیش از بقیه مردم ایران قدر خواهند دانست و برای ماندگاری اش خواهند کوشید. جمهوری اسلامی زحمات و مصائب مادران ایرانی را از یاد برد اما ایران فردا مدیون این مادران خواهد بود و هیچگاه حقوقشان را از یاد نخواهد برد.

دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
contact@bbehbudi.com
www.bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016