سفير ايران در مسکو: روسيه لغو قرارداد اس ـ ۳۰۰ را منوط به حمله نکردن غرب به نيروگاه بوشهر کرده است
خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) ـ سفير ايران در مسکو با بيان اين که مقاومت روسها در مقابل غرب در بحران سوريه به دو دليل عمده است، گفت: دليل نخست به اهميت اين بحران از لحاظ امنيتی، استراتژيکی و ژئوپلتيکی برای اين کشور بر میگردد به طوری که سقوط بشار اسد روسيه را از جنبههای مختلف با چالشی جدی مواجه خواهد کرد. دليل دوم اعتماد نکردن روسيه به غرب با توجه به تجربه ليبی است که مانع از توافقش با غرب میشود.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، سيد محمودرضا سجادی، سفير ايران در روسيه در سخنانی در پژوهشکده مطالعات استراتژيک خاورميانه درباره جايگاه روسيه در سياست خارجی ايران، با اشاره به تمايز سياست روسيه و غرب در قبال برنامه هستهيی ايران گفت: غربیها نسبت به نبود رويکرد نظامی جمهوری اسلامی در مساله هستهيی از يک سو و توجه و تمرکز ايران بر جنبه تکنولوژيکی هستهيی و جايگاه آن در منافع ملی ايران از سوی ديگر آگاه هستند.
او با اشاره به اين که غربیها نمیخواهند مساله هستهيی ايران حل شود، ادامه داد: تلاش آنها بيشتر در راستای ارعاب و تحت فشار قرار دادن ايران از طريق تحريمهاست و غرب تمايل دارد در ايفای نقش روسيه در حل مساله هستهيی ايران به حداقل برساند که در اين راستا میتوان به استقبال نکردن غرب از طرح گام به گام ارائه شده از سوی سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه اشاره کرد.
سجادی اضافه کرد: روسيه به دليل همسايگی با ايران و تحت تأثير تبليغات صورت گرفته توسط غرب و اسراييل مبنی بر تهديدآميز بودن برنامه هستهيی ايران برای منطقه، از مساله هستهيی ايران به شدت احساس خطر امنيتی میکند.
در ادامه سفير ايران در روسيه با اشاره به منافع روسيه در برنامه هستهيی ايران گفت: روسها در بحث توسعه انرژی هستهيی استراتژی بلند مدتی داشته و از تکنولوژی بالايی در اين زمينه برخوردارند، خواهان گسترش تعامل خود با ساير کشورها در زمينه گسترش فنآوری هستهيی برای کسب منافع اقتصادی و به تبع آن حضور فعال سياسی و فرهنگی در آن کشورها هستند. به عنوان نمونه میتوان به توافقات و قراردادهای امضاء شده ميان روسيه و کشورهايی چون هند، ترکيه و چين اشاره کرد. راهاندازی و توسعه نيروگاههای هستهيی ايران نيز يکی از حوزه هايی است که روسيه تمايل دارد در آن فعاليت کند و زمينه حضور خود را از لحاظ سياسی، فرهنگی و غيره افزايش دهد. از اين رو، روسيه دارای اين پتانسيل است که از نظر سوخت و جنبههای فنی و تکنولوژيکی ايران را پشتيبانی کند.
وی در بخش ديگری از اظهاراتش درباره مواضع غرب در برابر روابط تهران ـ مسکو تصريح کرد: غرب از تعاملات و پيوندهای دو کشور در زمينههای مختلف سياسی، اقتصادی، استراتژيکی و به تبع آن امکان ايجاد مانع در جهت توسعه ناتو به شرق احساس نگرانی میکند. به عبارت ديگر هدف اين لابیهای ضدايرانی که از ابزار رسانه و ثروت برخوردارند و بخش قابل توجهی از ثروت روسيه نيز در اختيار لابی اسراييل است، جلوگيری از همکاریهای استراتژيک دو کشور و به تبع آن مهيا شدن شرايط برای گسترش نفوذ غرب در مناطق قفقاز، آسيای مرکزی، خزر و افغانستان است.
سجادی درباره جايگاه روسيه در بحران سوريه با اشاره به دوستی ديرينه اين دو کشور و ارتباطات قديمی روسيه با حزب بعث سوريه اضافه کرد: ولاديمير پوتين مقتدرانه خواهان احيای نقش روسيه در صحنه جهانی است و به سوريه به عنوان آخرين پايگاه خود در خاورميانه مینگرد. اهميت بندر طرطوس سوريه و ارتباطات دانشگاهی ميان دو کشور از علائم اين دوستی است.
وی با بيان اين که تحليلگران روسی بر اين باورند که بحران سوريه خود پتانسيل جدايی قفقاز و آسيای مرکزی را از روسيه به دنبال دارد، ضمن اين که روسها از حرکت سلفیها هم بسيار نگران هستند، خاطرنشان کرد: بر اين اساس مقاومت روسها در مقابل غرب در بحران سوريه به دو دليل عمده است، دليل نخست به اهميت اين بحران از لحاظ امنيتی، استراتژيکی و ژئوپلتيکی برای اين کشور بر میگردد به طوری که سقوط بشار اسد روسيه را از جنبههای مختلف با چالشی جدی مواجه خواهد کرد. دليل دوم اعتماد نکردن روسيه به غرب با توجه تجربه ليبی مربوط میشود که مانع از توافقش با غرب میشود.
سجادی با اشاره به تحولات سوريه خاطرنشان کرد: اوايل تصور میشد در سوريه اتفاقی میافتد که در مصر افتاد. اما در واقع در اين کشور بحث انقلاب مردمی نيست. بحران سوريه جريان اکثريتی نيست و جايگاه مردمی ندارد چراکه اگر قوتی داشت هيچ ارتش و پليسی نمیتوانست در برابر مردم مقاومت کند.
سفير ايران در روسيه در ادامه با اشاره به دغدغه غرب در زمينه منافع و تهديدات مشترک ايران و روسيه درباره مسائل منطقهيی، تشريح کرد: نخست، در "افغانستان" که از سه جنبه مبارزه با مواد مخدر، افراطگرايی و اقامت طولانی مدت آمريکا دو کشور دارای منافع مشترک هستند. دوم، آسيای مرکزی و قفقاز که دو کشور از لحاظ حضور پايگاه آمريکا و ناتو در منطقه، مساله انرژی و تخريب بازار ايران و روسيه، تجزيه اين کشور، حضور قوی اسراييلیها، تضعيف مسلمانها در روسيه، بحث خزر و خروج بيگانگان، گسترش سلفیگری و وهابيت در قفقاز دارای منافع مشترک هستند.
او با اشاره به مسايل عراق از لحاظ خطر امنيتی حضور آمريکا در اين کشور و علاقهمندی ايران و روسيه به کاهش نفوذ آمريکا در اين کشور، ادامه داد: روسيه و ايران از لحاظ حفظ نظام سوريه و حل مسالمتآميز بحران اين کشور بر مبنای واقعيت های سياسی ـ امنيتی منطقه دارای منافع مشترک هستند.
سفير ايران در روسيه درباره چشمانداز روابط روسيه و آمريکا گفت: دو نوع گرايش فکری در روسيه يعنی آتلانتيستها (غربگراها) و اوراسيايیها وجود دارد که از دو گروه افراطی و معتدل تشکيل میشوند. با توجه به ناسازگاریهای غرب در رابطه با سپر دفاع موشکی و پايان يافتن دوران اعتمادسازی ميان دو کشور، پوتين به عنوان اوراسياگرای معتدل با وجود اعتقاد به برقراری تعادل ميان نگاه به غرب و شرق، در اوج بیاعتمادی موجود ميان دو کشور خواستار اصلاح رفتار اشتباه غرب است.
وی درباره ارتباط ميان چانهزنی در سپر دفاع موشکی با آمريکا و تحويل ندادن اس ـ ۳۰۰ به ايران، افزود: عقبنشينی روسيه در اين امر به دليل تحت فشار بودن توسط چهار جريان بينالمللی فوق و به خطر افتادن منافع اين کشور است. همچنين شنيده ها حاکی است که روسها لغو قرارداد و تحويل اس ـ ۳۰۰ به ايران را منوط به حمله نکردن غرب به بوشهر کردهاند.
سفير ايران در مسکو ادامه داد: روسيه تلاش میکند تا به بازار تسليحاتی دنيا دست پيدا کند. روسها هم در اين جريان ضربه خوردهاند چرا که موشک را توليد کرده بودند. بنابراين اگر نمی خواستند آن را به ايران بدهند اصلا توليد نمیکردند.
در ادامه نشست، سجادی در پاسخ به سوالی درباره دليل واقعی تأخير طولانی مدت روسيه در ساخت و راهاندازی نيروگاه بوشهر تشريح کرد: درباره تاخير در راهاندازی نيروگاه بوشهر سه نکته قابل توجه است. نخست، تفاوت تکنولوژی روسی با تکنولوژی غربی است. در ابتدای راهاندازی نيروگاه بوشهر، شرايط مشخص شده برای روسيه بر اين مبنا بود که بايستی تکنولوژی و طرح خود را با سيستم و زيرساخت متفاوت موجود در نيروگاه بوشهر که آلمانی بود تطبيق دهند. همين موضوع سبب تأخير يکی دو ساله در راهاندازی نيروگاه شد.
او ادامه داد: قطعا اگر ايران يک سفارش جديد و مستقل برای ساخت نيروگاه میداد بهتر بود. نکته دوم مربوط به وجود نداشتن تصميم جدی در نهادهای داخلی ايران برای ساخت نيروگاه هستهيی در کشور از لحاظ به صرفه بودن يا نبودن ساخت نيروگاه هستهيی، با وجود امضاء قرارداد هستهيی با روسيه و صرف هزينههای کلان است. حتی در حال حاضر اين موضوع در نهادهای داخلی وجود دارد. از نتايج اين اختلاف ميان تصميمگيران پرداخت نکردن هزينه مالی به موقع به روسها بود که نقشی جدی در اين تأخير داشت.
سفير ايران در روسيه با بيان اين که دليل سوم تأخير طولانی مدت روسيه در ساخت و راهاندازی نيروگاه بوشهر تأثير تحريمها بر راهاندازی نيروگاه باز میگردد، تصريح کرد: به طوری که در زمان مشخص شده برای راهاندازی نيروگاه، ايران در اوج تحريمها قرار داشت که اين موضوع با توجه به اين که قرار بود تمامی سيستمها و ابزار مورد نياز نيروگاه غربی باشد، زمان راهاندازی نيروگاه را با تأخير زيادی مواجه کرد. البته به موارد فوق بعضی از تأخيرات روسها را هم بايد اضافه کرد که عمدتا مربوط به مسائل، تحولات داخلی و بینظمیهای پس از فروپاشی شوروی مربوط میشود.