شنبه 28 مرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سانسور اخبار زلزله و "امنیت ملی"! علی کشتگر

علی کشتگر
اگر مملکت صاحب داشت، یعنی دست کم دارای مجلسی بودیم متشکل از نمایندگان مردم و یا از آزادی مطبوعات خبری بود آن وقت مسببین هر کدام از این دروغ ها و کژکاری ها ناچار به پاسخگویی می شدند. این که مسئوولان حفظ جان و امنیت مردم بخاطر مصالح خود به درد و رنج مردم بیفزایند، ستمی بزرگ است که فقط در نظامی که حفظ آن اوجب واجبات است، رخ می دهد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

به ظاهر عجیب می نماید که رسانه های رسمی- صداوسیما، کیهان و غیره- اخبار زلزله آذربایجان را سانسور کنند و سخنگویان نظام دو روز پس از فاجعه در حالی که هنوز قربانیان زنده به گور شده، چشم به راه نجات خویش اند، پایان عملیات نجات را اعلام کنند!

اما درسایه سلطان صاحب قرانی که مشروعیت خود را از خداوند دریافت کرده و به هیچ کس پاسخگو نیست، هر کژکاری و هر سانسوری محتمل است. معمولا حکومتها برای حساس کردن و بسیج جهانیان و مردم خویش در کمک رسانی به موقع و سریع به قربانیانی که در چنگال مرگ دست و پا می زنند اگر در انعکاس ابعاد فاجعه اغراق نکنند، سانسور هم نمی کنند. پرسش این است که چرا در جمهوری اسلامی سانسور به حوزه ی زلزله هم کشانده شده است؟

در گذشته، که سران جمهوری اسلامی تا به این حد در میان مردم منزوی نبودند و نظام به این سطح از آسیب پذیری نرسیده بود(تا پیش از کودتای 22 خرداد 88) هنوز از کمک های خارجی حتی کمک های آمریکائیان در این موارد استقبال می شد و مهمتر از آن رژیم در بسیج "امت همیشه در صحنه" برای مشارکت در امر کمک رسانی (مثلا زلزله های گیلان و بم) پیشقدم هم بود. امروز اما رژیم نه ظرفیت پذیرش کمک های خارجی را در خود می بیند، نه جرات بسیج مردم را دارد و نه تاب همیاری و حرکت خودجوش مردم در کمک رسانی به قربانیان زلزله. وحشت علی خامنه ای و غلامان نظامی و امنیتی او از بازتاب اخبار و گزارش های زلزله آذربایجان و حضور امدادگران خارجی در دو چیز است:

1- برملا شدن بی لیاقتی ها و نابه سامانی های بیش از حد حکومت. حکومتی که داعیه مدیریت جهانی دارد، حکومتی که مدام از پیشرفت های برق آسای نظامی، موشکی و هسته ای دم می زند و مدعی رهبری جهان اسلام است، اما در کار رساندن آب آشامیدنی به مردمانی که خانه های فقر زده گلی بر سرشان خراب شده، درمانده و ناتوان است، طبعا با اخبار زلزله نیز امنیتی برخورد می کند.

2- اما مهمتر از اینها وحشت از همیاری و همبستگی مردم است.این که مردم در این فاجعه پشت و پناه هم باشند، دست همدیگر را بگیرند، این که آذربایجانی ها از سراسر این خطه در غیاب کمک های دولتی، به یاری هموطنان نگون بخت خود بشتابند و آب و غذا و پوشاک به سوی مناطق زلزله زده حمل کنند، این که داوطلبان در سراسر ایران شبکه های اجتماعی همبستگی با قربانیان زلزله به راه اندازند، این که هنرمندان، ورزشکاران و دانشجویان در این راه قدم بگذارند، برای امنیت کاخ استبداد خوب نیست.اصلا این کارها اقدام "علیه امنیت ملی" است، که نباید تشویق شود. در ماجرای زلزله آذربایجان رسانه های رسمی رژیم در همه عرصه ها دروغ گفتند. در هنگامه ای که زلزله زدگان از تشنگی، گرسنگی و بی سرپناهی زجر می بردند، در هنگامه ای که هزاران مجروح زلزله از کمک های اولیه درمانی و بهداشتی محروم بودند، و بسیاری هنوز در زیر آوارهای مرگ دست و پا می زدند، کمک های خارجی را رد کردند، آمار کشته شدگان و مجروحان را کمتر از حد واقعی نشان دادند، و مدعی شدند که سپاه و صلیب سرخ ایران همه نیازها را تامین کرده اند و با همه این دروغ ها به جای امداد رسانی نمک بر زخم زلزله دیدگان پاشیدند. و این اوج بیگانگی حکومت خامنه ای را با مردم به نمایش گذاشت!

اگر مملکت صاحب داشت، یعنی دست کم دارای مجلسی بودیم متشکل از نمایندگان مردم و یا از آزادی مطبوعات خبری بود آن وقت مسببین هر کدام از این دروغ ها و کژکاری ها ناچار به پاسخگویی می شدند. زلزله یک فاجعه طبیعی است که هرکجا مردمش فقیرتر و سرپناهها شکننده تر باشند، بیشتر قربانی می گیرد و تا این جای کار هم می تواند طبیعی جلوه کند. اما این که مسئوولان حفظ جان و امنیت مردم بخاطر مصالح خود به درد و رنج مردم بیفزایند، ستمی بزرگ است که فقط در نظامی که حفظ آن اوجب واجبات است، رخ می دهد.

هیچ کس از عمق و ابعاد فاجعه آذربایجان باخبر نیست. می گویند، صد روستا بکلی ویران شده و پانصد روستا، با ویرانی هشتاد درصد روبه رو هستند. هزاران زخمی و بی خانمان به جا مانده از این زلزله دهشتناک پناهی جز هموطنان خویش ندارند. و شگفتا که مردم برای سازماندهی و رساندن کمک های خود به مناطق آسیب دیده باید از هفت خوان موانعی که نظام ولایت بر سر راهشان گذاشته عبور کنند و تازه در اغلب موارد هم ماموران مسلح و بی ادب محموله ها را به زور از دست مردم می گیرند و انبار می کنند تا موجب پشیمانی و نومیدی مردمانی که صمیمانه به یاری آسیب دیدگان شتافته اند، بشوند. نباید زلزله بستری برای نمایش همبستگی ملی شود چرا که این همبستگی برای حکومتی که با ملت خود بیگانه شده خطرناک است!

کیهان رسانه ویژه ولی فقیه ناشیانه راز سانسور اخبار زلزله و موانع حکومتی در برابر شهروندان امداد گر را در خبر ویژه خود برملا ساخت:

" اتفاق پیش آمده بهانه خوبی برای تجدید سازمان و تجدید روحیه گروههای از هم پاشیده اپوزیسیون است."

روزنامه رسالت نیز خبرنگاران را از انعکاس خبر زلزله برحذر داشت و نوشت که "سیاه نمایی" در این عرصه اقدام "علیه امنیت ملی" است. رسالت علنا اهالی رسانه ها را به "خودسانسوری" دعوت کرد و بازتاب دهندگان اخبار زلزله را تهدید نمود.

وقتی کار نظام به این جا رسد که برای حفظ "اقتدار" خود به این همه رسوایی تن دهد می توان به جرات گفت که نظام اعتماد به نفس خود را بکلی از دست داده و از سایه خود نیز می ترسد. و این همه به معنای آن است که خامنه ای و ایادی او ازعمق انزوای بی سابقه خود در میان "امت همیشه در صحنه" باخبراند!

می گویند سه چیز انسان را فاسد و متوهم می کند، قدرت بی مهار، ثروت سرشار، و ایدئولوژی انتظار. خامنه ای این هر سه را با هم دارد. حکومت او ملغمه ای از فساد و توهم است از رژیم او جز این که هست نباید انتظار داشت!

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016