دوشنبه 20 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زمان فلسفه بافی و اختلافات سليقه ای و شخصی به پايان رسيده است، بيانيه همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران

بيانيه شماره ۴
همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران

هم ميهنان آزاده!
پس از دو سال برنامه ريزی ومذاکره با کنشگران سياسی و مدنی و فرهيختگان آزاديخواه ايران، سرانجام در بهار ۱۳۸۸، پس از تصويب و امضای سند بنيانگذاری "همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ايران" توسط بيست و پنج سازمان سياسی و مدنی، موجوديت اين نهاد همه گير اعلام و رسانه ای شد. همبستگی فعاليت مبارزاتی خود را بر پايه خرد گرايی، انسانمداری، مسالمت ، اخلاق سياسی و همچنين واقعيات تاريخی و کنونی جامعه ايران استوار کرد. ما آگاه هستيم که، با منش مبارزه سياسی همبستگی که طراحی و ترسيم آنچه برای ايران آينده می خواهيم است نه تنها مبارزه عليه آنچه نمی خواهيم، کاری بس دشوار در پيش داريم.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با وجود منش مسالمت آميز و خرد گرا و پرهيز از بروز احساسات و خشونت گرايی انتقامجويانه، که در بسياری از کنشگران سياسی سرخورده و آسيب ديده وجود دارد، در طی اين سه سال، بيش از سی نفر از هموندان همبستگی توسط مقامات امنيتی احضار، بازجويی و زندانی شده اند. ما زندان وشکنجه و حتی اعدام را بجان خريده ايم و آگاهانه در برابر حاکمانی قرار گرفته ايم که حتا از شيوه خردگرايانه ما برای ايجاد تغييرات بنيادين هراس دارند.

حکومت انحصارگر و نابخرد جمهوری اسلامی، نه تنها بنياد اقتصاد کشور را، که در هر حال "مال خر است"، ريشه کن کرده که بيش از يک نسل برای بازسازی آن زمان لازم است، يکی از ثروتمندترين کشورهای جهان را که اکنون بايد در رديف ده کشور قدرتمند جهان باشد، به پايين ترين رده های فقر اقتصادی و بی حرمتی جهانی سقوط داده است. توده ملت ايران، بجای اينکه يکی از مرفه ترين و پيشرفته ترين مردم جهان باشند، از فقر و نااميدی و بيکاری به تن فروشی، حراج اعضای بدن خود، اعتياد و بزهکاری ناشی از گرسنگی می پردازند. خود حاکميت، که بايد آنها را اشغالگران ايران خواند، ساليان درازيست که ثروتهای اين سرزمين را بين خود تقسيم و به تاراج می برند. اين "انسان" های فرصت طلب و آزمند، اقتصاد توليدی کشور را به اقتصاد وارداتی و بازرگانی کشور را به دلالی و قاچاق تبديل کرده اند. از آنجا که هيچ انسانی نمی تواند تا اين اندازه فرمايه و نادان باشد، بنظر می رسد که اين حاکميت اگاهانه ريشه های اقتصاد کشور را می خشکاند، صنعت و کشاورزی را نابود می کند، آثار ملی و فرهنگی را غارت و حراج می کند و با اعمال خشونت و تبعيض ميان اقوام ايرانی، ملت را بجان هم می اندازد. آيا هرگز از چنين کسانی که با ملت و فرهنگ و تاريخ ايران در ستيزند، می توان انتظار اصلاح و سازندگی داشت؟!

جمهوری اسلامی در مجازات اعدام، اعدام کودکان، جمعيت زندانی، اعتياد به مواد مخدر بويژه هروئين، روسپی گری، قاچاق، بيکاری، فقر عمومی، فساد اداری، فرار مغزها و سرمايه، رتبه های اول جهان را به خود اختصاص داده است. ميلياردها دلار برای مردم کشورهای ديگر که هيچ احترامی هم برای ما ندارند هزينه می کند، در حاليکه از کمک رسانی به آسيب ديدگان يک زمين لرزه در کشور خودمان عاجز است. دست اندرکاران حاکميت ميلياردها دلار از دارايی کشور را می دزدند و به خارج منتقل می نمايند، در حاليکه سالمندان و کودکانمان برای زنده ماندن در خيابانها گدايی می کنند. نيمی از کودکانمان از رفتن به مدرسه محرومند و نيمی از نيروی کارمان بيکار. دهها ميليارد دلار از درآمد کشور را صرف بازيگوشی اتمی و با آن کشورهای جهان را تهديد به نابودی می کنند، به گروههای تروريست و افراط گرا کمک می کنند، و بخاطر محدوديت های بين المللی در راستای جلوگيری از اين ماجراجويی ها، نفت و گازمان را به کمتر از نيمی از بهای جهانی می فروشند و اجازه می دهند همسايگان از منابع زيرزمينی ما بدزدند و با آن ثروتمند شوند.

با توجه به خطراتی که اکنون کشور را از درون و از بيرون تهديد می کند، زمان فلسفه بافی و اختلافات سليقه ای و شخصی در ميان کنشگران سياسی به پايان رسيده است. ما از گروه های ملی مذهب گرا که هنوز بخاطر تعلقات مذهبی خود اين حاکميت را "مذهبی" می انگارند و هنوز در صدد "اصلاح" آن هستند، هشدار می دهيم که پس از سی سال تجربه تلخ از اين خوش خيالی دست بردارند و با پذيرش اصول دوازده گانه ما به همبستگی بپيوندند. ما به گروه های اصلاح طلب حاکميت که در توهم امکان اصلاح اين نظام هستند، ولی هنوز به ميهن خود ايران می انديشند، هشدار می دهيم که فرصت خود را داشته ايد و تجربه خود را آموخته ايد. از تلف کردن وقت گرانبهای اين ملت ستمديده دست برداريد و با ترويج توهمات، اين ملت را که چشمش به ما "روشنفکران" دوخته شده، بيش از اين به ناکجا آباد نکشانيد. شما هم می توانيد با پذيرش اصول دوازده گانه به ما بپيونديد. ما از گروه های سياسی و فعال که هدفشان باززنده سازی نوستالژی تاريخی است و از شکوه عنوانهای اشرافی و جامگان فاخر و توهمات امپراتورانه به هيجان می آيند، دعوت می کنيم که پاهای خود را روی زمين بگذارند و اگر به شکوه آينده ميهنشان می انديشند، اصول دوازد گانه همبستگی را بپذيريند و به ما بپيوندند. ما از گروههای سياسی که هنوز به "ايسم" های کهنه و مسخ شده دل بسته اند و خود را پذيرای مسيری چند صد ساله خونين و پر از محروميت برای رسيدن به مدينه فاضله کرده اند، هشدار می دهيم که با توجه به تجربيات صد سال اخير، بخود آيند و با پذيرش اصول دوازده گانه ما برای آينده ای واقعی و قابل دسترسی تلاش نمايند. ما از هم ميهنانی را که به علت تبعيض های غيرانسانی، از ميهن خود اميد بريده اند و حقوق خود را با خشم و خون خواستارند، فرا می خوانيم که با پذيرش اصول دوازده گانه ما به همبستگی بپيوندند. ما با دسته کردن ترکه های نازک درخت، چنان سخت خواهيم شد که هيچ نيرويی خواهد نتوان ما را شکست. آغوش ما فقط برای کنشگران برونمرز و يا فقط بيرون از حاکميت باز نيست. ما همه هم ميهنان سرخورده را از درون حاکميت، مذهبی يا غيرمذهبی، نظامی يا غيرنظامی، و حتی از درون نيروهای سرکوبگر، به آغوش همبستگی با ملت ايران فرا می خوانيم. تفرقه ما دوام جمهوری اسلامی را تضمين کرده وخواهد کرد.

همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر در ايران که ۳۸ تن از هموندان آزاده آن فقط برای ابراز عقيده و ميهن دوستی يا در زندان هستند يا پس از زندان در محدوديت های امنيتی بسر می برند، اجازه يا امکان هيچگونه فعاليت سياسی، سخنرانی، مصاحبه، يا نوشتن مقاله يا بيانيه ندارد. ولی ما بزودی در برونمرز از کنش گروهی مشاور که از انديشه ها و راهکارهای ما آگاه هستند بهره ورخواهيم شد و می کوشيم تا وظيفه تاريخی خود را با بهترين وجهی در اين مقطع تاريخی سرنوشت ساز انجام دهيم.

هموندان همبستگی که نامشان در فهرست آمده است هيچگونه وابستگی به سازمانها و نهادهای نظام ندارند و بر همه پيامدهای ناگوار کنش خود آگاهند و از همه چيز خود گذشته اند. اما تعداد هموندانی که نامشان در فهرست به چشم نمی خورد و به چند صد نفر می رسد که در گوشه و کنار ايران در سمتهای گوناگون کشوری و غيرکشوری مشغول به کارند و روز به روز به تعدادشان افزوده ميشود.

ما می خواهيم با همبستگی و ارائه يک برنامه مردم سالارانه، جهان پسند، شدنی و باور کردنی، به جهانی که اکنون به علت بی اعتمادی و ناباوری و احساس خطر از جمهوری اسلامی، در راستای وارد آوردن آسييب های جبران ناپذير و تاريخی به ميهنمان است، و ماجراجويان جهان خود را آماده پياده کردن طرحهای بيمارگونه می کنند، نشان بدهيم که می خواهيم و می توانيم با قدرت، ولی با مسالمت و خردگرايانه، ميهن خود را از اين مهلکه وحشتناک نجات بدهيم و کشور را به سوی آزادی و پيشرفت هدايت کنيم. همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر در ايران هر نوع دخالت نظامی را در ايران به شدت محکوم می کند و صدور دموکراسی با زور را فريبی بيش نمی پندارد. سرنوشت ملت آزاده ايران بايستی بدست خود مردم ايران تعيين گردد.

پاينده باد ايران و زنده باد ملت آزاده ايران
همبستگی برای دموکراسی وحقوق بشر در ايران
تهران – شهريور ۱۳۹۱


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016