پنجشنبه 6 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

افول "توهم‌های احمدی‌نژادی"، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
خودشيفته‌ی متوهم هنوز در روشنای همان هاله‌ی نور سياست می‌کند و هنوز تجلی تفکر و کرداری نابودکننده و نابودشونده اما اصلاح ناشدنی‌ست، با اين احوال او احمدی‌نژاد سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ در نيويورک نبود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پيشگفتار
گنده گويی ها ی موعظه گرانه ی "ديکتاتورحقير" که از سرچشمه ی قشريگری ِ شيعی ، وخودشيفتگی بدخيم و توهم آب می خورند ، ساليانی ست گوش و هوش اهل سياست و بخش وسيعی از مردمان ميهنمان و جهان را شکنجه کرده اند.

"پيشگويی" در باره انتخابات دور نهم , ونقش امام زمان و روزه و وضو و دعا و صلوا ت درانتخاب شدن اش ..... سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال۱٣٨۴ و ماجرای " هاله ی نور" و جذابيت شگفت انگيز اش در مات و مبهوت کردن رهبران جهان ... ماجرای کودک حدودا" سه ساله ی امريکايی ی اسپانيولی زبانی که ديکتاتور را در نيويورک شناخت و هيجان زده" محمود " رابه نام صدا زد ....ارتباط اش با خدا و امام زمان و الهام هايی که از آنان دريافت می کند، خيال آفرينی های عظمت طلبانه ای از اين دست که همه عاشق او هستند ، و يا خود را در مقام مديريت کردن جهان پنداشتن و تجلی خير و مهر و عدالت و صلح تصور کردن .... دروغ پردازی ها و عفوامفريبی های وقيحانه وحيرت آوراش همراه با فرا فکنی هايی بيما ر گونه .....پند و اندرز دادن های " مفرح" اش به رهبران جهان .....گفتار و رفتارش در قبال انتخابات دور دهم و جنبش سبز و...... نمونه هايی از شکنجه ی مردم ايران و جهان توسط اين " معجزه ی هزاره ی سوم" اند.
اين چند نمونه نيز تک و توکی از ميان انبوهه ای از افاضات اين موجود اند که بارها تکرار شان کرده است :

" آزادی حقوق شهروندی موجود در کشورما درهيچ کجای دنيا به اين اندازه نيست."
" .... در ايران آزادی کامل و مطلق وجود دارد و همه شخصيت‌ها و گروه‌ها می‌توانند آزادانه نظر خود را اعلام کنند...."
"....در ايران کسی در زندگی شخصی افراد تفحص نمی‌کند و به کسی در خانه‌ خود کاری ندارد..."
" نظام جمهوری اسلامی ايران مترقی ترين نظام حکومتی درجهان است ."
" ما هيچگونه تروری انجام نداده‌ايم اما قربانی ترور بوده‌ايم"
" ما پيروزی های بزرگی به دست آورديم. تعداد پيروزی های ما آن قدر زياد است که قابل شمارش نيست. ما نفت را بر سر سفره ی مردم برديم. دختر بچه ی شانزده ساله ای که کلاس سوم دبيرستان است به کمک برادرش در آشپزخانه انرژی هسته ای توليد کرده است و الان جزء دانشمندان هسته ای کشور است "
" مردم جهان از ما می خواهند که نجاتشان دهيم".
".... امروز دنيا از وضع موجود بشدت خسته شده و بدنبال الگوی جديدی می گردد و تنها جايی که می تواند اين الگو را در مقابل جهانيان قرار دهد ايران است "
"...." اين انتخابات ( انتخابات سال ۱۳۸۸) شيوه نوينی از حکومت مردمی را به ملت های تشنه جهان و منطقه نشان داد و الگويی صالح وشايسته براساس مشارکت همگانی و حرکت آرمانی به ملت ها ارائه کرد..... ملت ايران در اين انتخابات ، دموکراسی مبتنی بر ثروت ، قدرت ، فريب و رسانه های دروغگو را درهم شکست و زير سوال برد و به صحنه آمد و قدرت وعظمت خود را به رخ جهانيان کشيد."," صحنه اين چهار پنج روز نشان داد که دموکراسی در ايران حقيقی است و يک الگوی جديد از دموکراسی را به دنيا ارائه کرد" و...
و اينگونه است که در هيچ لغت نامه و فرهنگ لغاتی به اين روشنی و به اين حد از کمال معنای وقاحت و عوامفريبی رانخواهيم يافت.

شارلاتان " ملايم تر" شده!
احمدی نژاد برای شرکت در ۶۷ امين اجلاس ساليانه ی مجمع عمومی سازمان ملل با جماعتی از مشابهين اش به نيويورک آمده است تا چون گذشته عقب ماندگی و جهالت و بلاهت حکومتی مستبد و آزادی کش ، و وقاحت و عوامفريبی و خودشيفتگی و توهم های رياست جمهور اين حکومت را به صحنه آورد، والحق " به نحو احسنت " چنين کرده است، البته با تفاوت هايی نسبت به آنچه طی هفت سال گذشته نمايش داده بود.

احمدی نژاد اين بار آن خودشيفته و متوهم سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ نبود. خودشيفته‌ی متوهم هنوز در روشنای همان هاله‌ی نور سياست می‌کند و هنوز تجلی تفکر و کرداری نابودکننده و نابودشونده اما اصلاح ناشدنی‌ست، با اين احوال او احمدی‌نژاد سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ در نيويورک نبود. شارلاتان - با زبان و ادبيات خودش - "برق پرانده" و دريافته که در مسجد هر کاری جايز نيست!

اين "برق پراندن" را در مصاحبه های متعدد او و انشای تکراری و ملايم تر شده اش که در اجلاس رو خوانی کرد به وضوح می توان ديد، انشايی سرشار از ادعاهايی که ناچسب ترين برچسب بر موجوديت حکومت اسلامی و وجود رياست جمهوراش است . او در مصاحبه ها و "سخنرانی"اش اگرچه مقام" شامخ "موجودی وقيح و متبحر دردروغگويی،عوام فريبی و فرافکنی را حفظ کرد، اما توان لاپوشانی ترس خورده گی حکومت اش را نداشت .تهديد کننده ی اسراييل تا حد محو اين کشور از صحنه ی گيتی،با لحنی ديگرگونه از جهانيان بارها درخواست کرد تا جلوی تهديد های اسراييل عليه ايران را بگيرند .

موجودی که قطار هسته ای را بی ترمز می ديد و می گفت: "....پيشرفت در مسير هسته‌ای به منزله حرکت قطاری است که فاقد دنده عقب و ترمز است" ....، به نقل از کيهان اسلامی- که مسؤل اش حسين شريعتمداری در مصادره ی به مطلوب کردن هم مثل بازجويی ها و شکنجه کردن های اش استاد است – در نيويورک می گويد:
"..... امروز موضوع هسته ای ايران به ورطه لجبازی افتاده است.... اگر همه در جهت کاهش ديدگاه های منفی تلاش کنند، در حل مسئله موفق تر خواهيم بود.... ادامه وضع کنونی به نفع هيچ کس نيست.....قرار دادن مسئله در مسير رفع سوءتفاهم ها کمک بيشتری به حل آن خواهد کرد و يقينا سوالات و نگرانی های طرفين در مسير همکاری راحت تر به پاسخ خواهد رسيد".

موجودی که در رابطه با تهديد اسراييل در نرم ترين شکل می کفت : " ما هم بر اين عقيده‌ايم که خاورميانه جديد حتما محقق خواهد شد البته بدون اسراييل..." ، و در تهديد جهانيان نيزاينگونه خالی می بست که:
" اين طور نيست که انقلاتی کرديم و حالا به نوبت حکومت کنيم مثل حکومت های ديگر, خير! اين انقلاب می خواهد به حکومت جهانی برسد...... بايد خودمان را برای اداره جهان آماده کنيم چون اسلام دين سلامت همه ی جهان است و در هر جايی که حکومت اسلام تشکيل شود , همه می توانند آنجا زندگی کنند......دولت اسلامی مقدمه ی تشکيل يک جهان اسلامی ست..." ، به نوشته ی همان کيهان شريعتمداری، در نيويورک بارها تکرار کرده است :
"... جمهوری اسلامی ايران معتقد به آن نيست که پاسخ تهديد را با تهديد بدهد، اما رژيم صهيونيستی نيز نبايد برای تهديد ايران مورد تشويق قرار گيرد و خوب است اين تهديدها محکوم شوند..."

بر چهره ی احمدی نژاد علاوه بر داغ عقب افتادگی انسانی و تاريخی، رد شلاق واقعيت که پاره ای از توهم های او را تارانده، ديده می شود، شلاقی که به او حالی کرده است وقاحت و دروغگويی و عوامفريبی و خالی بندی، حتی در عالم سياست حدی دارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016