یکشنبه 9 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

با کتک‌کاری و فحاشی به دمکراسی نمی‌توان دست يافت! ناصر مستشار

چرا تاکنون عمل زشت فحاشی و کتک کاری عليه رامين مهمان پرست از جانب اپوزيسيون محکوم نشده است؟

کردار همه هتاکان و فحاشان در جهان به يک و ديگر شباهت دارد و از يک سنخ هستند! هتاکی و فحاشی مترقی در دنيای دمکراسی خواهان هيچگاه وجود نداشته است!

امروز رامين مهان پرست توهين می شود و روز ديگر يک دگرانديش هتاکی می شود!

اگر در عرصه سياسی به کتک کاری و فحاشی ميدان داده شود ،فردا همان شتر در خانه هرکس ديگر می تواند بنشيند!

بعضی ها بعد از ماجرای کتک کاری رامين مهمان پرست آنرا به عوامل حکومت اسلامی نسبت دادند تا سازمان مجاهدين خلق ايران که در آستانه خروج از ليست تروريستی وزارت امور خارجه امريکا قرار گرفته بود به واقعيت نپيوندد!

کم نيستند فعالان سياسی که به لحاظ فرسودگی وعدم انطباق ساختار کنونی اپوزيسيون با شرائط حاکم بر مردم ايران، متاسفانه از پيکار سياسی عليه حکومت اسلامی دست کشيده اند وتنها بعنوان ناظر به اوضاع سياسی کنونی می نگرند وبرخی ديگر از فعالان سياسی همچنان صحنه مبارزه سياسی را تر ک نگفته اند و به شکل منفرد در جستجوی برون رفت از بحران کنونی که دارد همه شيرازه مملکت را مانند موريانه می خورد،تلاش می ورزند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رامين مهمانپرست از ايرانيان نيويورک کتک خورد
http://www.youtube.com/watch?v=rO0w4WxD2Hk

اپوزيسيونی که تا کنون نتوانسته است آلتوناتيو مناسب را در مقابل جمهوری اسلامی سازماندهی نمايد و بالعکس بهترين زحمتکشان فکری ملت ايران را منفعل ومنفرد نموده است اما همچنان از انديشه سکتاريستی خود دست نمی کشد! اين حقيقی است آشکار که اگر همه تلاش های منفرد به يک سازماندهی جمعی تبديل نگردد نمی تواند غول تباهی حاکم بر ميهنمان را از پای در آورد.

اوج درماندگی و شکست اپوزيسيون در کجا به وقوع پيوست!
http://newsmanager.gooya.com/politics/archives/2008/08/074866.php
در جريان کنفرانس برلين در سال ۲۰۰۰ وبا صحنه های از پيش طراحی شده در آن ـ عده ای بنام اپوزيسيون تير خلاص را به شقيقه مخالفان واقعی حکومت اسلامی شلّيک کردند!

زدو خورد های نيروهای سياسی عليه يک و ديگر در در دهه هشتاد و نود ميلادی در اروپای آزاد را هنوز فراموش نکرده ايم!

زد وخورد های دار و دسته سازمان کميته خارج کشور سازمان چريکهای فدائی (اقليت ) به رهبری حسين زهری عليه سازمان سياسی هيچگاه فراموش نمی گردد!

همه نيروهای سياسی که در زمان شاه ، مبارزه اصولی برای دست يابی به آزادی و دمکراسی در ايران را منوط به پذيرش ايدولوژی کمونيست و مبارزه مسلحانه کرده بودند ودر همان راستا بهترين فرصت های تاريخی را به روحانيت به رهبری خمينی هديه نمودند . اينک که ديگر مبارزه مسلحانه و کمونيست هيچ خريداری ندارد ، آنها بارديگر با لباس ملی گرائی و تجزيه طلبی به ميدان آمده اند تا دوباره به فرصت سوزی برای رسيدن به دمکراسی بپردازند!

اپوزيسيونی که در همه زمينه ها چه در ارائه طرح های سياسی و اقتصادی و اجتماعی تا عرصه های فرهنگی وهنری وزيبا شناسی عقب مانده باقی مانده است وهنوز آرزوها و خواسته های مردم ايران را نشناخته است؟در بسياری از جهات اپوزيسيون شباهت های بسياری با حکومت حاکم دارد و در همين راستا مردم از اپوزيسيونی که از لحاظ رفتاری وگفتاری و تهمت زدن ها و خشونت گرائی وعدم تحمل دگر انديش به همين حاکميت شباهت داشته هيچگاه از چنين اپوزيسيونی حمايت نخواهند کرد! دولتی که در حال حاضر در ايران صلاحيت نمايند گان کنونی اش را که بر ای انتخابات دوره هشتم ثبت نام کرده اند تا بارديگر به نمايند گی مردم در مجلس آتی در آيند تائيد نمی کند به عبارتی تمام مصوبات ولايحات کنونی خود را که از جانب همين نمايند گان بی صلاحيت که هنوز نماينده مجلس هفتم هستند پيش می برد چه انتظاری می توان داشت! چرا اين حکومت با اينهمه افتضاحات و جناياتی که پشت سر گذاشته است می تواند در اريکه قدرت بماندو چرا اپوزيسيون جمهوری اسلامی نتوانسته است که تا کنون نمايندگی وسخنگوئی مردم ايران را بدست آورد؟ بدبختی ملت ما در ۳۳ سال گذشته در اين معضل جمع شده است که اين مردم همواره با رای خودش پای خويش را با حمايت وهمنوائی سازمانهای شناخته شده هوادار رژيم به دست خودش"اره" می کند! رژيمی که در همه ابعاد سياسی ،اقتصادی اجتماعی به ورشکستگی رسيده است اما همواره با برگزاری انتخابات نمايش گونه توانسته است ادعا نمايد که نماينده قانونی ملت ايران می باشد چراکه بخش متنابهی از مردم را به پای صندوق های رای گيری کشانده است.

همواره پس از اتمام انتخابات ،خبر گزاری های بين المللی نيز شرکت بخشی از مردم در انتخابات را به دنيا مخابره کرده اند! اما اپوزيسيونی که نتوانسته است حتی مخالفين رژيم را بدرستی سازماندهی نمايد تنها به اين بسنده کرده است که همه خبرها مبنی بر شرکت مردم در انتخابات رادروغ محض معرفی نمايد! اما اين اپوزيسيون سخنگوی آن بخش از مردمی که در انتخابات شرکت نمی کند ومخالف جمهوری اسلامی نيز می باشد هم نيست! اما همه ادعا های اپوزيسيون درسی سال گذشته نا کار آمد بوده است چراکه در بسياری از مواقع خود اپوزيسيون نيز در انتخابات شرکت است و تا به امروز همچنان بخشی از آنها در انتخابات فعالانه شرکت می نمايند! همه نيک می دانيم حکومتی که در بعد از انقلاب سال ۵۷ در ايران شکل گرفت منطبق با مهندسی و قواعد ۱۴۰۰ پيش و برابر با قوانين اسلامی پايه ريزی شده است که هيچ انطباقی با شرائط وعصر کنونی ندارد که بخش وسيعی از آسيب ها ی وارد آمده سياسی واقتصادی و اجتماعی به جامعه از همين عدم انطباق ناشی می گردد.

بخش زيادی از ستيز های جامعه با حاکميت اسلامی بر محور کهنه گی مهندسی قاعده اسلامی با عصر کنونی خود را متبلور می نمايد. ساختمانی که رهبران انقلاب اسلامی در ايران بنا نمودند از همان ابتدا ويران و ناسامان بود وهر از گاهی برای حفظ آن ويرانه تحت عناوين گوناگون دست به مرمت هائی زده اند تا پر برجا بماند اما هيچگاه نتوانسته اند آنرا با جامعه ايران و بين المللی هماهنگ نمايد واز همينجا ست که مبارزه مستقل مردم ايران حتی بدون رابطه و رهبری نيروی خاصی ادامه يابد که در بيشتر موارد اين نيروهای سياسی بوده اند که بدنبال مبارزات مردم دويده اند و از خود واکنش نشان داده اند . تراژدی که در جامعه ايران به خود واقعيت تلخ می گيرد نشان از آزموده(يکی بر سر شاخ دم می بريد) حکايت دارد که ملت وسياسيون ما دائما به بازيگران آن واقعه تاريخی تبديل شده اند! چرا مردم وسياسيون ما به اين درد مبتلا شده اند؟ چرا اپوزيسيون توانائی راه اندازی يک جنبش سراسری متحد را ندارد؟

برای اينکه اپوزيسيون با صلاحيت ،بااعتبار،قابل اعتماد وجود ندارد که اعتراضات مردم را بدرستی رهبری نمايد! يک انسان عاقل موقعی خانه قديمی وفرسوده اش را ويران می کند که از ساختن خانه جديد مطمئن باشد وگرنه زير باران وبرف وآفتاب سوزان که نمی شود زندگی کرد!هرچه می کشيم از خودمان هست که تا به امروز در پراکندگی و بی هدفی وبی برنامگی بسر برده ايم.رهبران سياسی ما همچون چوپان دروغگو از آب در آمده اند! مردم ديگر به آنها باور ندارند. براستی اشکال اپوزيسيون ايران عليرغم اينکه اينهمه انسان پاک باخته را از دست داده است وبيشترين فداکاريها را هم نموده است چرا کماکان باب ميل مردم ايران نيست؟مردم ايران سالهاست که ديگر رژيم اسلامی را نمی خواهند اما چون حکومت جايگزينی را بجای جمهوری اسلامی نيافته اند تا در جای آن بنشانند بهمين خاطر نظاره گر رويدادها ومخالف باطنی با رژيم باقی مانده اند .در فقدان يک آلترناتيو جامع ومانع ، رژيم اسلامی توانسته است بر اريکه قدرت بماند! رامسفلد وزير دفاع سابق امريکا در باره کشورهای اروپائی يکبار اينچنين گفته بود: اروپای کهنه و اروپای جديد! ما هم اپوزيسيون کهنه داريم ولی اپوزيسيون جديد نداريم! اپوزيسيون ما ارتش پشتيبان ندارد چون آنقدر طرح داده است وشکست خورده است که ديگر ارتشی پشت سر خود ندارد.همين نشستی که از برلين شروع شد و تا لندن ادامه يافت و در پاريس خاتمه يافت را در نظر بگيريد.نشست های مختلفی از جانب جريانات گوناگون در خارج کشور برگزار می گردد که بلافاصله قبل از آنکه رژيم اسلامی اقدامی عليه آن گرد همائی انجام دهد اما از طريق رقبای مخالف در درون اپوزيسيون افشاء می گردد و نمايندگان حکومت اسلامی به ريش همه آنها می خندند!

فکر می کنيد رژيم اسلامی آنرا به شکست کشاند يا خود برگزار کنند گان آن ، آنرا به فنا کشاندند؟ ۳۰ سال تمام خود اپوزيسيون طرح پشت طرح می دهد وبه بن بست می رسد بی آنکه آن طرح ها را نقد کند. رژيم اسلامی با آن طرح ها مقابله نکرده است بلکه در درون خود اپوزيسيون آن طرح ها به اجماع نرسيده است! سازمان مجاهدين خلق را رهبرانش با آن انقلاب ايدولوژيک وازدواج عجيب وغريب و رفتن به عراق به اين روز سياه کشانده است نه رژيم اسلامی؟ ديگر سازمانها نيز بر همين منوال به نابودی وانزوا کشيده شده اند که مردم ديگر ذره ائی علاقه ندارند با آنها سر وکار داشته باشند.رهبری شکست خورده مانند مربی تيم فوتبالی که هميشه تيمش بازنده بوده است بايد تغيير يابد.در تمام نشست ها که برگزار می شود همان شخصيت های تکراری گذشته که جنبش را به اين روز سياه کشانده اند حضور می يابند. دائما مواضع استراژيکی تابع تصميم گيريهای تاکتيکی وموقتی و موسمی قرار می گيرد وهيچ تضمينی در اتخاذ سياست اصولی و پافشاری واصرار در پيشبرد همان اصول تصويب شده وجود نداردو برای رسيدن به موفقيت بايد خون تازه ائی وارد رگهای پيکر فرتوت اپوزيسيون تزريق کرد واز رهبران قديمی حداکثر برای نظارت وعضو يت افتخاری وانتقال تجربه دعوت بعمل آورد! افکار نوين را بايددر نسل نوين جستجو کرد.

نسلی که هنگام بحث وگفتگو برای برون رفت از بحران کنونی ايران ديگر مباحثات ورويداد های مشروط به اتفاقات ۲۱ آذر ،۱۶ آذر، سال ۳۲،فاجعه ۵۷ نمی نمايد. اروپائيها در جنگ دوم جهانی وهريک در کشور های جداگانه نزديک به ۵۰ ميليون کشته دادند اما اينک به اروپای متحد دست يافتند اما ملت ايران در اقوام گوناگون در طول قرون و اعصار کنار يک ديگر زندگی کرده اند و جنگهای ملی وقومی مانند اروپائيها را نيز هيچگاه از سر نگذرانده است .اختلافاتی که در هشتاد ساله گذشته به وقوع پيوسته است نبايد مبنای عناد تاريخی اقوام قرار گيرد بلکه با توسل به بخش اعظم تاريخی که همه اقوام توانسته بودند در کنار يک ديگر زندگی نمايند می توان در آغازی نوين با مبارزه مساوی عليه رژيم وکسب حقوق مساوی در پناه قوانين دمکراتيک که مفاد اعلاميه حقوق بشر را برای همه بطور يکسان تضمين می نمايد بسوی آينده حرکت کرد!

تاريخ هر ملتی برای تحقيق وتفحص در حافظه تاريخ آن ملت باقی می ماند تا از تجربه بدست آمده ، آينده ساخته شود. اما در درون بخشی از اپوزيسيون ما گاهی اوقات هنوز از رويداد تاريخی دوره صفويه فاکت می آورند واز طريق تبار شناسی می خواهند به دمکراسی وآزادی دست بيابند که هرگز اين امر ممکن نخواهد شد. اپوزيسيونی که بدنبال کسب اطاعت ديگران از خود باشد اپوزيسيون کوتوله ائی است که قبل از به قدرت رسيدن دن کيشوت وار به مردم فرمان می دهد اما کسی حاضر به اطاعت از آنها نيست. ماداميکه ما دمکراسی را در شعار بکار گيريم واز آن بشکل تزئينی وبرای کسب محبوبيت وآرای مردم استفاده کنيم و در عين حال از مفهوم دمکراسی در عمل و به شکل ريشه ای بکار نگيريم امکان پيروزی نخواهيم داشت چون اعتماد سازی نکرده ايم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016