یکشنبه 16 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مذاکره و رابطه ی با آمریکا: آری، نه، اکبر گنجی

اکبر گنجی
محمود احمدی نژاد در نیویورک از مذاکره و رابطه ی با آمریکا سخن گفت. این سخنان به سود منافع ملی ایران بود و باید از آن استقبال می شد. به جای استقبال، در ایران به او تاختند. به سه مورد مهم مخالفت ها بنگرید

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


منبع: رادیو فردا،13/7/1391

الف- علی اکبر ولایتی- مشاور آیت الله خامنه ای- در 8/7/91 طی مصاحبه ای گفت: "سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا همچنان مثل گذشته است و هیچ تصمیمی بر تغییر این سیاست در نظام جمهوری اسلامی گرفته نشده و ایران به سیاست‌های استوار گذشته خود پایبند است"[1].

ب- سردار محمد باقر ذوالقدر- قائم مقام پیشین سپاه و معاون راهبردی قوه ی قضائیه- در 8/7/91 گامی پیشتر نهاد و طرح مذاکره و رابطه ی با امریکا در شرایط فعلی جهان از سوی محمود احمدی نژاد را نوعی "کج سلیقگی سیاسی" به شمار آورد که می‌تواند دارای "آثار و پیامدهای خطرناک" باشد. به گمان ذوالقدر،

اولین پیامد خطرناک این است که پس از انتشار فیلم "بی گناهی مسلمانها" یک جنبش جهانی علیه دولت آمریکا به وجود آمد که خود را در تظاهرات خیابانی، آتش کشیدن پرچم آمریکا و حمله به سفارتخانه های آن کشور به نمایش گذارد. طرح مذاکره ی با آمریکا در این شرایط ، "به معنای مشروعیت بخشی به امریکا و خالی کردن پشت ملت‌های مسلمان و به‌پا خواسته‌ای است که جمهوری اسلامی ایران و ملت انقلابی ایران را الهام بخش و پشتیبان خود می‌دانند".

دومین پیامد خطرناک این است که در برابر سخنان تهاجمی اوباما در سازمان ملل،"هر سخنی که بوی نرمش و سازش از آن استشمام شود به ضعف و عقب نشینی تعبیر می‌شود که این معنی در قاموس ملت سلحشور ایران جایی ندارد".

سومین پیامد خطرناک این است که "امام آمریکا را شیطان بزرگ قلمداد کردند، و هیچ کس به شیطان نزدیک نمی‌شود و با او مذاکره نمی‌کند". یعنی نفس مذاکره ی با شیطان دارای پیامدهای زیانبار است.

ذوالقدر در پایان گوشزد می کند که رئیس جمهور حق مداخله ی در این امر را ندارد، چرا که "یک سیاست کلان و راهبردی است که منحصراً رهبری باید در باب آن تصمیم گیری کند". رهبری هم "بکرات و در مناسبت‌های مختلف رابطه ی با امریکا را با منطق قوی و غیر قابل خدشه مردود دانسته‌اند و آن‌را متضمن هیچ سودی برای ملت ایران ندانسته‌اند و بارها فرموده‌اند اگر در مذاکره و رابطه با امریکا مصلحتی و منفعتی وجود داشته باشد خود بدان مبادرت خواهند کرد"[2].

ج- حسین شریعتمداری- نماینده ی ولی فقیه در روزنامه ی کیهان- در سرمقاله ی 9/7/91 تحت عنوان "چرا جدی گرفته نشد"، نوشت که اوباما و دیگر مقامات آمریکا اساساً سخنان احمدی نژاد را نشنیده گرفته و بی تفاوت از کنار آن گذشتند. برای این که "پيشنهاد آقای احمدی نژاد را بدون پشتوانه تلقی كرده اند". این موضوع از اختیارات رهبری است که او هم "با ارائه ی دلایل منطقی و مستندات خالی از ابهام، مخالفت خود را با مذاکره و رابطه ی ایران و آمریکا اعلام کرده است". چون "فاقد پشتوانه" بود،"قابل اعتناء" نبود. عدم توجه به این نکته ی "بدیهی" موجب مخدوش شدن جایگاه رئیس جمهور شد. در میان همراهان یکصد و چند نفره ی رئیس جمهور هم یا "حقودانان و کارشناسان برجسته ی سیاسی" وجود نداشت، یا اگر هم وجود داشت "جرات و جسارت لازم برای ارائه نظری متفاوت" با احمدی نژاد را نداشته اند.

ایران و آمریکا دارای دو "ماهیت" متفاوت و متعارض ظلم ستیز و استکباری هستند که راهی جز "درگیری و تقابل" باقی نمی گذارد. راه حل دیگر دست شستن یکی از طرفین از ماهیت خود است. آمریکا مذاکره را فقط و فقط برای این می خواهد تا الگوی پایداری جمهوری اسلامی را نزد مسلمانها مخدوش سازد. احمدی نژاد باید بداند که قطع روابط و عدم مذاکره "برخاسته از يك منطق قوی و مستحكم است و نه يك سليقه در ميان ساير سليقه ها". رهبری با "منطق قوی" خیز دولت هاشمی و خاتمی برای مذاکره ی با آمریکا را ناکام کرد، این خیز هم از ابتدأ مرده متولد شد. احمدی نژاد به جای "صلابت" و "خروش"، در "آوردگاه نیویورک" عقب نشینی کرد[3].

در خصوص این کنش و واکنش چند نکته قابل ذکر است.

یکم- ولایتی ، ذوالقدر و شریعتمداری از نزدیکان فکری آیت الله خامنه ای به شمار می روند. موضع گیری این سه را باید موضع گیری ولی فقیه به شمار آورد. در واقع از این راه نسبت به سخنان او واکنش نشان داده شد.

دوم- کوشش های به سرعت لاک پشتی دو رئیس جمهور قبلی در این زمینه هم با شکست کامل مواجه شد. هاشمی که علی خامنه ای را به رهبری برکشید، گمان می کرد خود همه کاره است و خامنه ای چهره ی نمایشی فاقد قدرت رژیم خواهد بود. اما ولی فقیه جدید چنان قصدی نداشت و شعارهای تنش زدایی هاشمی را ناکام می کرد. خاتمی به جایگاه رهبری واقف بود، اما هرگاه به سفر خارجی می شتافت، با بحران سازی در داخل- از جمله بازداشت عده ای- سفرش را ناکام می گذاردند. در آن دوران محمود احمدی نژاد یکی از افراد بحران ساز بود. حال او به سفر رفته و همان کمیته های بحران ساز، مشاورش و مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی- جوانفکر- را روانه ی زندان ساختند تا به غربیان نشان دهند که او کاره ای نیست. قدرت در جای دیگری است و باید آن مرکز قدرت را به رسمیت شناخت. احمدی نژاد وقتی وارد ایران شد گفت:

"خيلی متاسفم كه در آستانه ی سخنرانی رييس‌جمهور در سازمان ملل، در حالی كه جهان منتظر شنيدن ديدگاه‌های ملت ايران بود، اين اتفاق افتاد...اين كه به يكباره قبل از سخنراني رييس‌جمهور، مشاور رسانه‌ای رييس‌جمهور و مديرعامل خبرگزاری دولت بازداشت می‌شود مايه تاسف است"[4].

سوم- مذاکره ی با آمریکا بدون توافق همه ی نخبگان حاکم و تصمیم گیری نهایی و مجوز آیت الله خامنه ای امکان ناپذیر است. احمدی نژاد بهتر از هر کس این را می داند. سخنان او در نیویورک ، از سوی اصول گرایان، در همدلانه ترین تفسیر بی صداقتی و کلک زدن محسوب خواهد شد، اما در غیرهمدلانه ترین تفسیر بحران سازی برای مقاصد بزرگتر قلمداد می شود.

برخی از اصول گرایان براین باورند- یا این باور را تبلیغ می کنند- که احمدی نژاد و همفکرانش آگاهانه بازار ارز را رها کرده تا ارزش پول ملی به سرعت تنزل کند تا بگویند همه ی به هم ریختگی ها ناشی از تحریم های اقتصادی است. برای حل بحران چاره ای جز سر کشیدن جام زهر و عقب نشینی هسته ای توسط آیت الله خامنه ای وجود ندارد. تیم احمدی نژاد این مدعا را تبلیغ می کنند که سیاست های رهبری موجب تصویب تحریم های اقتصادی شده است. آنان به دنبال آنند تا بی کفایتی های خود را به گردن رهبری بیندازند. به همین دلیل محسن رضایی در 6/8/91 گفته است:

"کسانی که به دنبال تضعیف روحانیت در ایران هستند‌ به نوعی مکمل فعالیت‌های آمریکا به شمار می‌روند. کسانی که می‌گویند سیاست‌های رهبری و سیاست گروهی خاص در ایران موجب پدید آمدن تحریم‌ها شده است، سخت در اشتباه هستند. دشمن از مدت‌ها قبل این برنامه را در مقابله با ایران پیاده کرده است و روشنگری‌های رهبر انقلاب راهبردی اساسی در موفقیت در برابر تحریم‌ها است"[5].

به تعبیر دیگر، همه ی خوبی ها از مدیریت خرمندانه ی رهبر فرزانه ناشی می شود و همه ی بدی ها و بحران ها، ناشی از بی کفایتی و انحراف احمدی نژاد و یارانش است.

چهارم- ممکن است هنوز هم عده ی انگشت شماری از اعضای طبقه ی حاکمه ی جمهوری اسلامی ایدئولوژی را مبنای تصمیم گیری در قلمرو سیاست خارجی بدانند، اما حقیقت این است که منافع فردی و گروهی آنان را پیش می راند، نه ایدئولوژی یا منافع ملی. موضوع مذاکره و رابطه ی با آمریکا بهترین شاهد این مدعا است. با این که مذاکره و رابطه ی با امریکا به سود منافع ملی ایران است، اما هیچ یک از گروه ها اجازه نمی دهد تا گروهی دیگر از این برگ برنده استفاده کند. هر فرد یا گروهی که بخواهد در این زمینه کاری انجام دهد، همه او را می کوبند.

اما اگر قرار است وزارت امور خارجه ی هاشمی رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد و چند رئیس جمهور بعدی این کار را انجام ندهند، چه کسی باید این گره را بگشاید؟ این رابطه باید برقرار شود، حتی اگر به دست ابلیس صورت بگیرد. تاریخ جهان به وسیله ی فرشتگان برساخته نشده است، شیاطین(چنگیز،هیتلر، موسولینی،استالین،مائو، فرانکو، پینوشه،قذافی،صدام حسین،بشاراسد، و...) بیش از فرشتگان در قلمرو سیاست نقش آفرینی کرده اند. خامنه ای هم اگر تصمیم به مذاکره بگیرد، فردی بهتر از احمدی نژاد را راهی مذاکره نخواهد کرد. مگر مذاکرات هسته ای توسط سعید جلیلی صورت نمی گیرد؟ گمان می کنید او از احمدی نژاد کارشناس تر است؟

پنجم- مذاکره و رابطه نیازمند گفتارسازی است. باید فرصتی فراهم شود تا مخالفان و موافقان به طور مستدل و کارشناسانه در این خصوص گفت و گو کنند. آیا مذاکره ی با آمریکا به سود منافع ملی ایران است؟ چرا؟ اگر به زیان است، چرا؟ آیا مردم موافق این امرند یا مخالف آن؟ مخالفان مذاکره از منطق قوی و خدشه ناپذیر آیت الله خامنه ای در نفی مذاکره و رابطه سخن می گویند، اگر چنین است چرا اجازه داده نمی شود تا در این باره گفت و گو صورت گیرد و موافقان هم نظراتشان را در رسانه ها بیان کنند؟

ششم- اصول گرایان افراطی مدعی اند که مردم مخالف این امر هستند. اما نمی گویند در فضایی که گفت و گوی در این خصوص در قلمرو عمومی مجاز نیست، و در شرایطی که نهادهای مستقل نظرسنجی وجود ندارد، آنان چگونه می توانند چنین مدعایی را مطرح سازند؟ البته آنها به شعارهای تظاهرات دولتی استناد خواهند کرد. اما آیا به موافقان مذاکره و رابطه ی هم اجازه داده می شود تا دست به راهپیمایی بزنند؟

هفتم- چرا تصمیم گیری درباره ی مذاکره و رابطه ی با آمریکا از اختیارات اختصاصی رهبری است؟ تنها مستند مدعیان بند اول اصل یکصد و دهم قانون اساسی است که مطابق آن "تعیین سیاست های کلی نظام"- پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام- با رهبری است. پرسش مهمی که تاکنون درباره ی چند و چون آن سخن موجهی بیان نشده این است: سیاست های کلی نظام چیست؟ برای تقریب به ذهن، فقیهان می گویند، تشخیص حکم با فقیه است، نه تشخیص موضوع. اگر در این چارچوب سخن بگوئیم، مذاکره یا عدم مذاکره ی با آمریکا تشخیص موضوع است یا تشخیص حکم؟ به تعبیر دیگر، سیاست های کلی نظام، مجموعه رهنمودهای کلی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام بر می سازد و به تأیید رهبری می رسد. اما انطباق آن سیاست های کلی با مصادیق از وظایف مجریان است. ولی فقیه می تواند بگوید رابطه ی با دولت ها در این چارچوب( به عنوان مثال: عزت،حکمت و مصلحت) مجاز است. اما این که دیدار و مذاکره کردن با نمایندگان فلان دولت مصداق عزت و حکمت و مصلحت است یا نه، با رهبری نیست. اگر قوه ی مجریه خطایی در تشخیص مصداق صورت داد، مجلس باید آنها را به پرسش گرفته یا استیضاح کند.

مدعیات شریعتمداری، سردار ذوالقدر،ولایتی، سرلشکر فیروزآبادی[6]،بروجردی[7]،منتظری[8]،سایت های احمد توکلی(فردا) و زاکانی (جهان نیوز) و مشرق نیوز و...در این خصوص قابل درک است، اما چرا دیگرانی که خود را جزو جبهه ی اصول گرایان به شمار نمی آورند چنین مدعیاتی را تکرار می کنند؟ آیا بسط سلطانیسم- افزودن قدرت ولی فقیه- از نظر آنان موجه است؟ اولاً: باید از این مدعا دفاع کرد که مذاکره و رابطه ی با آمریکا جزو اختیارات قوه ی مجریه است. ثانیاً: از سخنان احمدی نژاد در نیویورک در این خصوص- هر چند به کلی فاقد قدرت- باید حمایت به عمل آورد. برای این که حداقل فضای سنگین عدم مذاکره و عدم رابطه را می شکند. احمدی نژاد در مصاحبه ی 11/7/91 هم کوتاه نیامد و همچنان از مذاکره ی با آمریکا- به شرط رعایت شرایط عادلانه و احترام آمیز- دفاع کرد و گفت:"اگر آمریکا رفتارش را اصلاح کند، پاسخ مثبت دریافت می کند"[9]. سپس افزود:"فکر می‌کنم این نظر را هم امام و هم رهبری قبول دارند"[10]. ثالثاً: فرض کنید اینک میرحسین موسوی رئیس جمهور بود. آیا در این صورت بهتر نبود که تصمیم گیری در خصوص مذاکره و رابطه با میرحسین باشد، تا خامنه ای؟

هشتم- از منظری دیگر، شاید محل نزاع عدم مذاکره نباشد، بلکه رویارویی با امریکاست. نزاع با آمریکا هزینه های زیادی برای ایران و ایرانیان داشته است. اگر مسئول تصمیم گیری درباره ی مذاکره، رابطه و رویارویی فقط و فقط رهبری است،مسئول هزینه های زیانبار آن(تحریم های اقتصادی فلج کننده،تحریم بانک مرکزی که نمی تواند درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافته را هم دریافت کند و این امر یکی از دلایل افزایش قیمت دلار به 3500 تومان و نزدیک شدن به نرخ واقعی یا تعادلی است، احتمال جنگ و...) برای ایران و ایرانیان هم فقط و فقط آیت الله خامنه ای است. انحصار اختیار و تصمیم گیری، انحصار مسئولیت و پاسخگویی به دنبال دارد. آری "مقام معظم رهبری" مطابق میل خودسرانه سیاست خارجی کشور را مدیریت کرده و نمی خواهد باور کند که موازنه ی قوا در سطح منطقه به زیان ایران شکل گرفته است. مدعا این نیست که رابطه ی با آمریکا همه ی مسائل و مشکلات را حل و رفع خواهد کرد، مدعا این است که حداقل ایران و ایرانیان در سراشیبی سقوط نمی افکند. نزاع با آمریکا فقط به سود اسرائیل، روسیه، چین و کشورهای حوزه ی خیلج فارس تمام شده است. اما بر آن حداقل فواید بسیاری- از جمله انتقال تکنولوژی مدرن و سرمایه گذاری خارجی- می توان افزود.

پاورقی ها:

1- رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910708000243
2- رجوع شود به لینک: http://jahannews.com/vdcfeed0ew6djya.igiw.html

3- رجوع شود به لینک: http://www.kayhannews.ir/910709/2.htm#other200

4- رجوع شود به لینک: http://www.president.ir/fa/42263

5- رجوع شود به لینک: http://www.entekhab.ir/fa/news/78375

6- رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910711000755

7- رجوع شود به لینک: http://www.kayhannews.ir/910710/2.htm#other202

8- رجوع شود به لینک: http://khabaronline.ir/detail/247533/politics/diplomacy

9- رجوع شود به لینک:

http://www.irna.ir/fa/News/80352086/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%DA%AF%D8%B1_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7_%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%B4_%D8%B1%D8%A7_%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD_%DA%A9%D9%86%D8%AF__%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D9%85%D8%AB%D8%A8%D8%AA_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA_%D9%85%DB%8C_%DA%A9%D9%86%D8%AF

10- رجوع شود به لینک:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910711001267


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016