پنجشنبه 28 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 آذر» پيام روشن به تهران، کالبدشکافی يک نوشته، جواد خادم
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات آزاد: ارائه طريق به آمريکا، جواد خادم

جواد خادم
"انتخابات آزاد" نه "رمز پروژه سرنگونی به فرمان آمريکا" بلکه "کليد" رهائی ايران است که به حکم رأی مردم به حکومت استبدادی پايان و به آمريکا و هر قدرت ديگر فرمان عدم مداخله در امور ايران را خواهد داد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

برگزاری انتخابات آزاد با معيارهای جهانی در ايران، رهنمون مردم ازطريق صندوق رای به آمريکا و هر قدرت ديگر است ، درست بر خلاف آنچه حکومتيان تحت عنوان"رمز پروژه سرنگونی نظام" ، سرهم بندی و به عنوان "سناريوی آمريکا و غرب" در بوق کرده اند.

هسته مرکزی بيانيه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که بلافاصله بعد از همايش اتحاد برای پيشبرد دموکراسی در ايران در شهر پراگ انتشار يافت، به فرمان حمله آيت اله خامنه ای به " انتخابات آزاد" و" اتحاد اپوزيسيون" تبديل شد و بلافاصله ارکستر "حفظ نظام" را در تمام سطوح به حرکت در آورد.

آخرين نمونه ها برای بازخوانی " سناريوی نظام" کفايت می کند. احمد جنتی دبير شورای نگهبان و از اصلی ترين عوامل تبديل " انتخابات آزاد" به "انتخابات فرمايشی" درجمهوری اسلامی، سخنان رهبر جمهوری اسلامی را با صدايی گوش خراشتر و کمی مفصلتر ازپيشوايش از تريبون نماز جمعه چنين فرياد می کند:
-"انتخابات آزاد کليد واژه و رمز شورش است .کله گنده‌ها و شکست‌خورده‌های سياسی وبرخی که مستحق اعدام بودند امروز از انتخابات آزاد صحبت می‌کنند و يکی از آنها که گردن کلفت‌تر از همه است مدت‌ها قبل اين موضوع را مطرح کرد و بقيه هم به دنبال آن اين بحث را مطرح می‌کنند و در خارج هم منافقان، سلطنت‌طلب‌ها، آمريکا و اسرائيل همان را می‌گويند."

اين فرمولی است که از سی و سه سال پيش کمترين تغييری نکرده و روح آن اعتراف به قدر قدرتی آمريکاست ، چنانکه هنوز هم بعد از سه دهه "مبارزه" با " شيطان بزرگ" يک " فرمان" از جانب آمريکا به سرعت برق و باد" رمز سرنگونی نظام " می شود و آنهم به شکلی که رئيس جمهور سابق و کنونی و رئيس تشخيص مصحلت نظام هم تکرارش می کنند ، ليکن هاشمی رفسنجانی درمرکز حمله احمد جنتی و احمد خاتمی و محمود احمدی نژاد که هريک با انگيزه متفاوتی خواهان " انتخابات آزاد" به تعريف خودشان هستند قرار می گيرد.

بی دليل نيست که تبديل " فرمان" به" تحليل" با هدف کنار کشيدن هاشمی رفسنجانی و جلو انداختن" اپوزيسيون" به سايتی محول می شود که انديشه هاشمی رفسنجانی را در پوشش محسن رضايی "بازتاب" می دهد و در چند ماه اخير کوشيده است با تبرئه خامنه ای و انداختن همه تقصيرها به گردن احمدی نژاد ، فضائی در ميان منتقدين بگشايد. سردبير سايت بازتاب که سوابق مطبوعاتی او در " تابناک" و ارتباط سياسی – شغلی اش با مجمع تشخيص مصلحت نظام واضح و مبرهن است اسم رمزی را که احمد جنتی به ميان انداخته عنوان نوشته شتابزده ای قرار می دهد: " انتخابات آزاد، رمز پروژه سرنگونی نظام" که می کوشد بصورت " تحليل" بازشناسائی شود.

روح نوشته دقيقا بازتاب روح نظريه سی و سه ساله رژيم جمهوری اسلامی- يا چنانکه نويسنده اصرار دارد " نظام"- است: صدور" فرمان انتخابات آزاد" بر "اساس سناريوی غرب" که "صورت مساله غرب درحال حاضر" است، ونقش"دوئل باواشنگتن" که در"سناريوی آمريکا منافع راهبردی غرب در مورد ايران را تامين خواهد کرد" اکنون سرنگونی نظام را دردستور کار دارد.

نويسنده که پيداست می کوشد انديشه ابلاغ شده ای را فرموله کند، مانند ديگر حکومتيان تبليغات دامنه دار مبنی "برپايان غرب" و " سقوط نزديک آمريکا" را ازياد می برد وبدون ارائه کوچکترين سند، چشم انداز آينده را " تغييررژيم وساقط کردن نظام" توسط آمريکا می بيند؛ اين امر را حتی در صورت "عقب نشينی ايران در پرونده هسته ای" صادق می داند و راه حمله نظامی را هم می گشايد:" هم اکنون ۵ قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل ذيل بند هفتم منشور سازمان ملل که اشاره به استفاده از نيروی نظامی دارد، عليه ايران تصويب شده، در حالی که درباره سوريه، هنوز روسيه و چين مانع تصويب حتی يک قطعنامه ذيل اين بند شده اند."

اين " تحليل" که به نظر می رسد برای ترساندن " مقام معظم رهبری" سر هم بندی شده است، هيچ گونه پايه واقعی ندارد. هر روزنامه خوانی که حوادث روز رادنبال کند و ترکيب کابينه جديد باراک اوباما را پی بگيرد، در می يابد که فاصله سياست آمريکا از جنگ وبراندازی و تمايل به مذاکره آنقدر زياد شده است که حتی بسياری از محافل با اتکا به اخباری که از گفت و گوهای پنهان جمهوری اسلامی با آمريکا درز کرده است، سخن از "مصالحه" و"معامله" می رانند.

اين واقعيات به " تحليل" نويسنده راه ندارد. هدف نشان دادن نزديکی خطر سرنگونی توسط غرب و آنهم با کمک "اپوزيسيون" خارج از کشوراست تا گروه بندی هاشمی- خاتمی از تيررس دور شوند ودرعين حال عرصه سياسی در اختيار کسانی بماند که از" انتخابات آزاد" مرادی جز بازگشت خود به قدرت ندارند. سردبير سايت بازتاب اطلاعات نادرست ديگری را هم چنين ارائه می کند "وحدت اپوزيسيون جمهوری اسلامی با سرعت بی سابقه ای در برابر فرمان انتخابات آزاد شکل گرفته و بر سر شعاری به" اجماع" رسيده که " همه يک صدا" آن را " عنوان" می کنند.

گرچه اين چشم انداز هنوز شکل کامل نگرفته است ، اماخيلی هم دورنيست، وبه اين دليل روشن که ازمتن مناسبات دمکراتيکی بر می آيد قاعدتا برای "فرمان بران" سيستم های استبدادی قابل درک نيست. در بستر راه دشواری که نخبگان ايران- نه عاشقان و شيفتگان نظام- به سوی دمکراسی می روند هيچ فرمانی نه قابل صدوراست و نه مورد پذيرش. مسائل خرد و کلان مورد بحث و نقد وحتی جدال قرار می گيرد و انديشه ای پذيرفته می شود که مستدل تر و قابل اجرا تر باشد. بر همين اساس هم "اپوزيسيون" اکنون بر سر سه قرائت در باره " انتخابات آزاد " سرگرم گفت و گوی ژرف و طولانی است: قرائت هايی که زاييده " گفتمان" برآمده از شرايط سياسی – فرهنگی اند ومانند هر گفتمان ديگری نه به فرمانی می آيند و نه به دستوری می روند. گفتمان های تاريخی اساسا فرمان پذير نيستند. در هرلحظه تاريخی معين هر جامعه ای راه برون رفت خود را می يابد، در سخن نخبگان بيان می کند و سپس در طول پروسه ای از بستر گفت و گو می گذرد و در نهايت به امرغالب در انديشه و عمل تبديل می شود. گفتمان "انتخابات آزاد" درست در همين مرحله است و سرعت گيری و دامنه دار شدنش به نزديکی خطر به ايران مربوط می گردد .

نويسنده بازتاب که می کوشد خطر هراس سفارش دهندگان نامه را تا حدممکن پنهان سازد، باعبور سريع از سوريه، با" اطمينان تمام" می گويد:" اجماع ايجادشده در اپوزيسيون در موضوع انتخابات آزاد، نه سناريويی برای برگزاری انتخابات آزاد، بلکه برای ايجاد مشروعيت دخالت عامل سوم در چالش ميان قدرت حاکم و منتقدين داخلی و خارجی است."

" اجماع ايجاد شده در اپوزيسيون"، که هر روز واقعيت روشنتری به خود می گيرد، به دليل محسوس بودن خطر " عامل سوم" است. حذف ديکتاتور سوريه، بی ترديد راه دمشق را به تهران خواهد رساند. کسی نمی داند اين راه چگونه طی خواهد شد، اما امری که مسلم است ابتکار عمل رابيش از حال به آمريکا و متحدانش خواهد داد. حکومتيان خطر را " تغيير رژيم" می بينند و هراسانند. نخبگان و فرزندان ايران در خاک ميهن و در قلب های ميليونی پراکنده در سراسر جهان، سخت نگران آينده سرزمين زيبای خود ايرانند. حکومتيان کنونی که در فصل سياهی سرنوشت ايران رابه دست گرفته اند دير يا زود خواهند رفت. ايران است که بايد به تمامی ايران بماند و فرزندانش نگران ويرانی و تجزيه آنند.

اين نظام جمهوری اسلامی است که ايران رابر سر دو راهی پر خطرتسليم يا جنگ آورده است. عظيم ترين نيروی مخرب تاريخ به دليل سياست های نابخردانه حکام جمهوری اسلامی، سرزمين ما را در محاصره گرفته است. فرهيخته ترين فرزندان ايران قتل عام شده و يابه ناچار ترک وطن گفته اند. آنها که د رخاک ميهن با استبداد مذهبی می جنگند يا چون ندا و سهراب و ده ها نفر ديگر کشته درميدانند و يا چنان صدها نفر ديگر در زندانند. برای آنان که در زندان نيستند راه ها بسته و قلمها شکسته است. اگر سردبير سايت بازتاب بی خبر است، جهان می داند که مامورين امنيتی اکنون آشکارا در تحريريه ها پرسه می زنند. کار حذف چنان دامنه دارد که حتی هاشمی رفسنجانی راهم نشانه گرفته است.

موقعيت کنونی ايران تحت حکومت جمهوری اسلامی و ولايت آقای خامنه ای راشش فعال ملی- مذهبی معروف درنامه تاريخی اخير خود به دقت تمام توصيف کرده اند: همه برگ های برنده در دست ائتلاف جهانی به رهبری آمريکاست. نظام در ضعيف ترين وضعيت قرار دارد و معلوم نيست مذاکره در چنين شرايطی چند ترکنمچای ديگر رابه سرنوشت ايران پيوند بزند. مقاومت راه بر جنگ را خواهد گشود. جمهوری اسلامی به هر راهی برود به سود آمريکا وديگر قدرت های جهانی است.

در اين دو راهی پر خطر است که گفتمان " انتخابات آزاد" سر بر می کشد و به سرعت به سوی تبديل شدن به " گفتمان غالب راه می برد.

نويسنده بازتاب اگر به مرکز مطالعات استراتژيک مراجعه کند، حتما نسخه ای از بيانيه ١٥٤ مين اجلاس شورای بين المجالس (پاريس، ٢٦ مارس ١٩٩٤) راخواهد يافت که به اتفاق آراء پذيرفته شد ه و جمهوری اسلامی هم از قضا در زمان رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی آن را امضاء کرده است. يافتن بيانيه جهانی حقوق بشر هم کار دشواری نيست. در اين دو سند جهان شمول " انتخابات آزاد" به دقت تمام تعريف شده است. اگر شخصی يا گروهی ازآن قرائت خاص دارند، اين نويسنده مطلب مورد بحث است که می کوشد با عبارتی ساختگی مضمونش را تخريب کند.انتخابات واقعی يعنی " در آزادی مطلق و بدون هيچ گونه جهت گيری مذهبی، ايدئولوژيک و هر عامل محدود کننده ديگر ."

دوسند جهانی فوق که مبداء ومقصد " انتخابات آزاد" است و نه تنها مرحله گذار از جمهوری اسلامی ، بلکه بعد از آن را هم شامل می شود، مردم ايران رابی هيچ استثناء و قيم- چون ولی فقيه و شواری نگهبان- به تساوی تمام، صاحب حق برای تعيين سرنوشت خود و صندوق رای را داور نهائی می داند، والبته نه صندوق رايی که کليدش در جيب احمد جنتی ها باشد. اکنون در جهان بر اثر تجربه ،با کمک فن آوری و تحت نظارت مطبوعات و احزاب آزاد، درهای صندوق های رای تنها بر آراء واقعی گشوده است.

اگر ديکتاتور و رهروانش اندکی چشم بگشايند و سر از زير برف غفلت بيرون کشند، به آسانی در می يابند که در کشورهای دمکراتيک تا دو ساعت پيش از اعلام رسمی نتايج، رسانه ها، احزاب و سازمان های متعدد نظر سنجی از کليات نتيجه بدست آمده مطلعند و تنها شمارش اعداد آخرين به عهده سيستم های پيشرفته است.

برندگان چنين انتخاباتی، به رای مردم وبرای مدتی محدود در راس هرم سياسی قرار می گيرند وچون برای ماندن يا رفتن نيازمند به همين آراء می باشند ، زير چشمان باز آزادی فعاليت خودرا دنبال می نمايند. د رچنين جامعه ای هيچ قدرتی از بيرون و درون قادر به دادن" فرمان" و اعلام" اسم رمز پروژه" نيست.
" انتخابات آزاد" چنين فردائی را برای مردم ايران در منظر دارد. فردائی که همه مردم ايران بی استثناء و تبعيض به پای صندوق های رای بروند و اداره کنندگان کشور را برای مدت محدود برگزينند. قدرت مردم است که راه استبداد در داخل و هرنوع مداخله را توسط هر کس از خارج می بندد.

" انتخابا ت آزاد" با اين مضمون نه " فرمان امريکا به مردم ايران" بلکه ارائه طريق ايرانيان به امريکا و هر قدرت ديگر است ، محاصره ايران را می شکند ، راه را برهر نوع مداخله می بندد و به ويژه خطر جنگ را منتفی می کند والبته انتخابات آزاد در شرايط کنونی معنائی جز پايان نظام ندارد و هراس رهبر و احمدجنتی و بازتاب از همين است.

تمام کنم: " انتخابات آزاد" نه "رمز پروژه سرنگونی به فرمان آمريکا" ؛بلکه "کليد" رهائی ايران است که به حکم ر ای مردم به حکومت استبدادی پايان وبه آمريکا و هر قدرت ديگر فرمان عدم مداخله درامور ايران را خواهد داد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016