شنبه 7 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

طعم تلخ انتخابات، بهروز بهبودی

بهروز بهبودي
جامعه‌ای که از خود تحرک نشان ندهد، نمی‌تواند بازخواست کند، نمی‌تواند ادعايی در مقابل بی‌عدالتی‌ها داشته باشد، نمی‌تواند از حکومت بپرسد و بايد به دخمه‌های ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی‌ مانده از جمهوريت نظام، فعل انتخابات است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بگذاريد حرف آخر را در همين ابتدا بزنم؛ برخلاف آنچه بسياری می پندارند و برخلاف نامگذاری امسال توسط رهبر، بی شک بسياری از دست اندرکاران در امر انتخابات در ايران خواهان عدم حضور مردم در پای صندوق های رای هستند به نظر من علت نامگذاری امسال جدای از نگرانی های رهبر جمهوری اسلامی برای شرکت يا عدم شرکت مردم در انتخابات، به سبب نگرانی های نامبرده برای تلاش کسانی هم هست که از او حرف شنوی ندارند و می کوشند تا با بی تفاوت کردن مردم زمينه های عدم حضورشان را در عرصه فراهم کنند.

اين سخن به اين معنا نيست که رهبر ايران به انتخابات آزاد و سالم اعتقادی دارد و می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه آنها را در سرنوشت کشور شريک کند، اصلا و ابدا! سيد علی خامنه ای هم می خواهد تا با کشاندن مردم به عرصه، برای نظام خود مشروعيت بخرد و همه جا جار بزند که مردم با انقلاب و نظام هستند. انتخابات در نگاه او بهانه ای برای مشروعيت دادن به حضور ديکتاتوری است به همين دليل بسياری چه در داخل و چه در خارج خواهان تحريم انتخابات هستند و هرکسی که مردم را به حضور در انتخابات تشويق کند، خائن و عامل جمهوری اسلامی می خوانند.

مخالفان بر اين عقيده اند که انتخابات امسال هم مهندسی خواهد شد و سرانجام نام کسی که حکومت می خواهد از صندوق ها بيرون خواهد آمد. اين نظر اشتباه نيست اتفاقا به گمان من همه کوشش ها به کار گرفته شده اند تا فردی که مورد تاييد حکومت است به رياست جمهوری برسد. موضوع انتخابات در ايران و تقلب در آن چيز تازه ای نيست. جز چند مورد همواره انتخابات در جمهوری اسلامی با تقلب همراه بوده است البته با شدت و ضعف. شدت و ضعف آن هم معمولا به ميزان حضور مردم بستگی داشته است.

به ياد داريم که در دوره هفتم انتخابات رياست جمهوری هم مردم می گفتند به خاتمی رای می دهيم و اسم ناطق نوری از صندوق ها بيرون خواهد آمد. با اين حال در آن دوره ميزان حضور مردم به اندازه ای بود که اقتدارگرايان را پس زد. شايد گفته شود همين ميزان از حضور در دوره قبل هم اتفاق افتاد و مردم با همه وجود به ميرحسين موسوی رای دادند اما پس از آن نام اعجوبه ای به نام احمدی نژاد از صندوق ها بيرون کشيده شد. بی شک رژيم که دوره خاتمی را درک کرده بود و تجربه های لازم را اندوخته بود در اين دوره از آن خطای استراتژيک جلوگيری کرد اما دستاوردهای اين تقلب و بی آبرويی برای مردم هم کم نبود، البته برای رسيدن به اين دستاوردها هزينه هم دادند، هزينه هايی بسيار زياد.

با اين همه به ياد داريم چه اتحادها و دلبستگی هايی ميان مردم در داخل و حتی خارج به وجود آمده بود. بسياری از مخالفان که حتی از ميرحسين موسوی و کروبی دل خوشی نداشتند به حمايت از نهضت مردم برخاستند و دنيا را وادار کردند تا در برابر درندگی های جمهوری اسلامی موضع گيری کند. تنگناهای به وجود آمده امروز برای رژيم که حتی رهبر را وادار به سازش و مذاکره با آمريکا می کند حاصل فشارهايی است که به دليل حضور مردم در صحنه به وجود آمده است.

امروز کيست که نداند نام جمهوری اسلامی زشت تر از گذشته در مجامع بين المللی برده می شود و باز کيست که نداند بخش عمده اين موضوع در نتيجه اعتراضات مردم در انتخابات سال ۱۳۸۸ و درندگی های رژيم در برابر مردم اتفاق افتاده است. همه دنيا اعمال جمهوری اسلامی را در سرکوب مردم تقبيح و محکوم کرد اما به راستی اگر مردم در صحنه حضور نداشتند اين اجماع جهانی در مقابل جمهوری اسلامی شکل می گرفت و پيش از آن مردم می توانستند مطالبه ای از اين حکومت خونخوار داشته باشند؟

عليرغم تبليغات داخلی، دنيا می داند که جمهوری اسلامی در نگاه مردم مشروعيتی ندارد بنابراين حضور مردم را برخلاف سران نظام به معنای حمايت از اين حکومت غير انسانی نخواهد گرفت اما در آنسو مردم هم نبايد به سرنوشت خود بی اعتنا باشند. البته نبايد منکر کم کاری دنيا در برابر سرنوشت مردم ايران نيستم با اين همه امروز شرايط در مقايسه با گذشته بسيار تغيير کرده است. حضور و اعتراض مردم آنچنان لرزه ای بر جان سردمداران نظام انداخت که هنوز هم خواب خوش ندارند و دائم مدعی خوابانيدن آتش فتنه ای هستند که به ادعای خودشان مرده است. اين ادعا نشان دهنده نگرانی ها و اضطراب های مدعيان از حضور دوباره مردم در صحنه است.

کسانی که بخصوص در خارج از کشور مردم را به عدم حضور در انتخابات تشويق می کنند آيا به ياد ندارند که نتيجه عدم شرکت مردم در انتخابات مجلس نهم چه شد؟ مجلسی يکدست و بله قربان گو که همراه با دولت احمدی نژاد شده و در بهترين حالت در مقابل همه غارت ها و چپاول ها سکوت کرد و تنها افتخارش ولايتمداری و حرف شنوی از آقا بوده است؟

در نگاه من عدم حضور مردم مملکت را دو دستی و در نهايت آسانی تقديم تماميت خواهانی نظير باند مصباح يزدی کرده است و خواهد کرد. امروز ورزشکاران و هنرمندان کشور متوجه اين خلاءهای به واسطه کنار کشيدن های خود شده اند. آنها می دانند اگر به صحنه بيايند می توانند جلوی تکتازی های اقتدارگريان و عوامل سپاه را بگيرند. واقعا کسی می تواند بگويد فلان هنرمند به خاطر قدرت در انتخابات شورای شهر ثبت نام کرده است؟ بی شک اين دسته از افراد جامعه که از قضا از فرهيختگان هم هستند دريافته اند که تقديم عرصه به آلودگان و بله قربان گوهای فرومايه چه به روز کشور ـ و در حوزه تخصص آنها سينما و هنر ـ آورده است بنابراين وارد صحنه شده اند تا از اين غارت گری ها به سهم خود جلوگيری کنند.آيا می توان گفت اين هنرمندان که در ميان مردم هم محبوبيتی دارند برای کمک به جمهوری اسلامی به ميدان آمده اند؟ آيا بايد آنها را خائن وعامل و جاسوس حکومت خواند؟

دعوت مردم به ماندن در خانه ها آنها را از حق و حقوقشان دور خواهد کرد و به انسان های محزونی تبديل می کند که در تاريکی نشسته و از ترس غارتگران حکومتی به اميد دستی هستند که پيدا شود و طومار جمهوری اسلامی را در هم بپيچد. اعتراض های مدنی در صورتی شکل می گيرد که مردم پيش از آن خود را به حکومت اثبات کرده باشند. حق گرفتنی است و تاريخ، نمونه های فراوانی را از اين حق گرفتن ها در حافظه دارد.

جامعه ای که از خود تحرک نشان ندهد، نمی تواند بازخواست کند، نمی تواند ادعايی در مقابل بی عدالتی ها داشته باشد، نمی تواند از حکومت بپرسد و بايد به دخمه های ترس بخزد. امروز تنها نشانه باقی مانده از جمهوريت نظام، فعل انتخابات است، انتخاباتی که بخش عمده ای ازحکومت برای عدم شرکت مردم در آن برنامه ريزی های فراوانی می کنند تا بهتر بتوانند خواسته های خود را بر کشور تحميل کنند. بی تفاوتی تنها خواب خود مردم را پريشان تر و زندگی شان را سخت تر و دنيا را به کام ديکتاتورها می کند. چرا مردم بايد همين فرصت باقی مانده را هم با دست خود به حاکمان مستبد تقديم کنند، حاکمانی که چيز بخشيده شده را دوباره به آنها پس نمی دهند.

برخلاف تصور بسياری از افراد حضور مردم خواب حاکمان جمهوری اسلامی را آشفته تر می کند به همين دليل است که رهبر ايران در سال گذشته از تبديل نظام جمهوری به پارلمانی سخن گفته بود تا خيال خود را برای هميشه راحت کرده باشد. حضور در انتخابات به معنای همراهی با جمهوری اسلامی نيست بلکه به معنای جلوگيری از يکه تازی تماميت خواهانی است که در نبود مانع به راحتی جيب ها را پر می کنند و سرمايه نسل های آينده را به باد فنا می دهند.

بهروز بهبودی
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016