شنبه 25 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

میراث احمدی نژاد از دیدگاه هاآرتز

به گزارش خبرنامه گویا، روزنامه هاآرتز به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری در ایران، میراثی را که احمدی نژاد پس از 8 سال ریاست جمهوری برای ایرانیان به جا گذاشته است را بررسی کرده است.

هاآرتز: چگونه هشت سال گذشت: گذشت این هشت سال نشان می دهد که زمان به سرعت سپری می شود، حتی اگر روزهای خوبی را نگذارنده باشی. جمعه روزی است که مردم ایران با رئیس جمهوری خداحافظی می کنند که بسیاری او را مسئول مستقیم شرایط اقتصادی کنونی می دانند. منتقدان او، ادعای این را دارند که او انقلابی محافظه کارانه در سیستم اداری کشور ایجاد کرد، به نظام آموزشی کشور آسیب رساند و کشور را در معرض خطر جنگ قرار داد.

احمدی نژاد در تبلیغات انتخاباتی اش در سال 2005 (1384) شعار "ما می توانیم" را برگزید. همان شعاری که پرزیدنت اوباما در آمریکا برای تبلیغاتش استفاده می کرد اما هیچ کس دقت نکرد که اشاره او به چیست. کاندیدای جوان - در آن زمان او تنها 49 سال سن داشت- تنها پس از دو سال در شهرداری تهران بودن، به چنین مقام اجرایی بالایی رسید.

احتمالا احمدی نژاد، قصد کناره گیری از سیاست را ندارد. وا حداقل چهار سال باید صبر کند تا بتواند دوباره کاندیدای ریاست جمهوری شود و اگر عرف همیشگی ریاست جمهوری دو دوره ای در ایران ادامه یابد، او باید تا 8 سال دیگر انتظار بکشد. اما همانطور که اشاره شد، زمان به سرعت می گذرد و او می تواند روزی دوباره به صحنه سیاست ایران بازگردد.

نام خانوادگی اصلی او، سابورجیان به معنی تاجران الیاف فرشبافی است. پدر او در شهری کوچک در استان سمنان فروشندگی و آرایشگری می کرد. او به تهران مهاجرت کرد و نام خانوادگی را به احمدی نژاد که بیانگر ارتباط با خاندان پیامبر اسلام است، تغییر داد.

به استناد زندگینامه رسمی وی، او در سال 1976 (1355) در رشته مهندسی راه و ساختمان، وارد دانشگاه علم و صنعت شد. بیست سال بعد او در رشته مهندسی ترابری، درجه دکترا گرفت.

نقش او در روزهای آغازین جمهوری اسلامی تا حدی مبهم است. چندی بعد از آغاز جمهوری اسلامی، او به درجه معاونت استانداری کردستان رسید. اولین مسئولیت مهم او استانداری اردبیل بود، مقامی در سال 1997 ( 1376) پس از روی کار آمدن اصلاح طلبان در ایران از وی گرفته شد. احمدی نژاد در سال 2005(1384) جانشین خاتمی اصلاح طلب شد.

در آن انتخابات، او به صورت غیر رسمی نقش کسی را بازی می کرد که قرار بود مانع پیروزی رفسنجانی در انتخابات شود، امری که برای رهبر ایران خطری جدی محسوب می شد.

محدودیت های حاکمیت برای رفسنجانی ادامه داشته است. او برای شرکت در انتخابات امسال رد صلاحیت شد. در سال 2005 حتی اصلاح طلبان هم رفسنجانی را نماد فساد می دانستند. امسال نیز رفسنجانی کاندیدای مورد نظر اصلاحطلبان بود تا زمانیکه رد صلاحیت شد و حسن روحانی جانشین وی شد.
در انتخابات سال 2005 احمدی نژاد تا حدود زیادی ناشناخته بود و تا آن زمان هیچگاه کاندیدای ریاست جمهوری نشده بود.

او تنها به خاطر خواست خامنه ای شهردار تهران شده بود. او تنها 19% آرای صندوق ها را در دور اول به دست آورد اما در دور دوم او با 62% آرا پیروزی قاطعی را بدست آورد. تحلیل های انتخابات نشان می دهد که پشتوانه سیاسی احمدی نژاد تنها از مردم تهیدست نبود که او آنان را به خود جذب کرده بود. برخی از گروه های اصلاح طلب هم از او حمایت می کردند. این افراد از تصمیم رهبرانشان مبنی بر تحریم انتخابات و جستن کاندیدایی که به الیت سیاسی حاکم متعلق نباشد، موافق نبودند. آنها فکر می کردند چنین کاندیدایی می تواند حداقل بخشی از اصلاحاتی را که محمد خاتمی وعده داده بود عملی کند. اشتباهی که باعث سرخوردگی گسترده و نومیدی از داشتن رژیمی با انعطاف پذیری بیشتر و اقتصاد ی شکوفا شد.

خواست یک آلترناتیو و میل به شکست رفسنجانی و همینطور حمایت همه جانبه خامنه ای، نیروی مضاعفی برای احمدی نژاد در انتخاب مجددش در سال 2009 ( 1388) شد. خامنه ای با تمام قوا پشت احمدی نژاد ایستاد و با وجود تقلب گسترده ای که این انتخابات را لکه دار کرد، مانع هرگونه تلاش اپوزیسیون برای شکست احمدی نژاد شد. نتیجه انتخابات مخالفت مردم را به جهان نشان داد و نام هایی مانند میر حسین موسوی، مهدی کروبی و جنبش سبز را بر سر زبان ها انداخت. هر چند سرکوب وحشیانه اعتراضات، عدم انعطاف پذیری خامنه ای را روشن ساخت، با این وجود وی مورد آزمون مجدد قرار گرفت و دوباره تایید شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آماده شدن مقدمات ظهور

مدت زیادی طول نکشید تا رهبر دریافت که حمایتش از احمدی نژاد اشتباه بوده است و رئیس جمهوری که رقبایش به خاطر قد کوتاهش او را "کوتوله" می خوانند، رهبری او را به چالش کشیده و با خطر مواجه کرده است. اگر دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد علیرغم اختلاف نظر های جدی اش با مجلس به آرامی سپری شد، دوره دوم ریاست جمهوری بیشتر شبیه طوفانی سیاسی بود.

زمانیکه او وزیر اطلاعات مورد تایید رهبر را از کابینه اخراج کرد، غافلگیر شد. او مجبور شد دوباره وزیر اخراجی را به مقامش باز گرداند. او به نشانه اعتراض 11 روز سر کار نیامد. اقدامی که سودی برایش نداشت ، چرا که نوعی عصیان علیه رهبر محسوب شد. این عمل موجب به چالش کشیده شدن او توسط مجلس شد. مجلس سوالاتی درباره مدیریت کشور از وی پرسید که می توانست به استیضاح و حتی برکناری او منجر شود. این نخستین بار بود که یک رئیس جمهور در ایران علنا با رهبر درگیر می شد: احمدی نژاد تهدید به افشای اسراری درباره فساد خانواده رهبر کرد. تهدیدی که متوجه فرزند رهبر، مجتبی، کسی که در پشت پرده بسیاری از معاملات فاسد کشور قرار دارد، می شد.

احمدی نژاد به ایستادن جلوی آیت الله ها ادامه داد. او اعلام کرد که مردم ایران را به شعار های اسلامی ترجیح می دهد. او از ظهورقریب الوقوع مهدی - مسیحای شیعیان- سخن گفت. برخی از آیت الله ها او را دیوانه دانستند ولی برخی دیگر معتقد بودند او فصد سرنگونی رژیم را دارد چرا که در صورت ظهور وی دیگر نیازی به حکومت رهبری شیعه در جامعه نخواهد بود.

در آغوش گرفتن مادر هوگو چاوز در مراسم تدفین او و پیامی که درباره نوروز داد، بسیاری از روحانیون را رنجاند و تحسین بسیاری از سکولارها را برانگیخت. رفتار او باعث خشم بسیاری از محافظه کاران شد. به او و یارانش لقب "جریان انحرافی" دادند و او را متهم به بدعت گذاری در جمهوری اسلامی کردند. طنزآمیز به نظر می رسد که اکنون در پایان دوره هشت ساله اش او همچون متحد ایدئولوژیک اصلاح طلبان دیده می شود.

ایدئولوژی مغشوش و اقتصاد بحران زده

بیشترین انتقادها از احمدی نژاد به خاطر بحران هایی که در اقتصاد کشور به وجود آورد صورت گرفت، حتی پیش از تحریم های سخت گیرانه ای که از یک سال پیش آغاز شد. نباید فراموش کرد که او اقتصادی پر بحران را برای جانشینانش به ارث گذاشته است. بی کاری از 11.2% در سال 2005 به 18.7% در سال 2007 رسید و نسبت بدهی عمومی کشور به تولید ناخالص ملی از 24% در سال 2004 به 18.2% در سال گذشته رسید. مهمترین انتقاد به احمدی نژاد این است که او درآمد های کشور را به هدر داده است. درآمدهایی که در دوره ریاست جمهوری او به 630 میلیارد دلار رسید. او خزانه کشور را با طرح هایی بلندپروازانه خالی کرد و درآمد های کشور را هدر داد بدون اینکه اقدام زیر بنایی برای مقاومت اقتصاد کشور در برابر تحریم ها انجام دهد.

آنچه گفته شد به علاوه برنامه هسته ای که به پایان فرصت های ایران برای حل مشکلات هسته ای نزدیک می شود، میراثی است که احمدی نژاد برای جانشینش باقی گذاشته است. انتظاراتی که از این انتخابات می رود، باعث تاخیر در اقدام نظامی علیه ایران شده است با این تصور که رهبر -تصمیم گیرنده نهایی کشور- برنامه ای برای نجات کشور از بحران اقتصادی دارد که نه تنها به رئیس جمهور بعدی کمک می کند، بلکه به نجات او نیز منجر می شود. یکی از کاندیدا ها می تواند رئیس جمهور شود. بین اینها علی اکبر ولایتی مشاور رهبر قرار دارد که سیاست خارجی احمدی نژاد را نقد کرده است. او معتقد است که سیاست های احمدی نژاد کوچکترین پیشرفتی در زمینه مسائل هسته ای نداشته و تنها تحریمهای کشور را افزایش داده است. کاندیداها حتی سخنان وی در انکار هولوکاست را مورد انتقاد قرار دادند.

این انتقادها شاید به معنی این باشد که خامنه ای واقعا به دنبال تغییر است. هنوز برای سخن گفتن در این مورد زود است به خصوص که هیچ کدام از کاندیداها در مورد تعلیق برنامه هسته ای سخنی نگفته اند اما در نهایت آنها نمی توانند چندان ابله باشند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016