چهارشنبه 5 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جزئياتی از مرگ افشين اسانلو در زندان

فرشته اسانلو، خواهر افشين اسانلو گفت: "پرستاران بيمارستان به ما گفتند که او را حدود ساعت ۸ پنج‌شنبه شب به بيمارستان آورده‌اند اما او مدت‌ها پيش از رسيدن به بيمارستان فوت کرده بوده. آن‌ها گفتند که حتی برادرم در حد فاصل رسيدن به بيمارستان هم فوت نکرده بلکه فوتش قبل از اين‌ها بوده است."



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ـ خواهر افشين اسانلو، فعال کارگری و زندانی عقيدتی که روز پنجشنبه ۳۰ خرداد ماه در زندان رجايی شهر فوت کرد به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت که آنها از پزشک قانونی تقاضای رسيدگی در مورد علت مرگ برادرش را کرده اند. علت مرگ افشين اسانلو سکته قلبی عنوان شده است اما به گفته خواهر مرحوم اسانلو او هيچ سابقه بيماری قلبی نداشته و در آخرين ملاقات سالم بوده است. همچنين به گفته پرستاران بيمارستان فوت مرحوم اسانلو قبل از رسيدن به بيمارستان بوده است. خانم اسانلو در اين گفتگو همچنين گفت که به آنها اجازه برگزاری مراسم در مساجد داده نشده و آنها به ناچار مراسم سوم و هفتم برادرش را در منزل برگزار خواهند کرد.

فرشته اسانلو به کمپين بين المللی حقوق بشر ساعتی پس از خاکسپاری برادرش در بهشت زهرای تهران در خصوص علت مرگ برادرش گفت:« پرستاران بيمارستان به ما گفتند که او را حدود ساعت ۸ پنجشنبه شب به بيمارستان آورده اند اما او مدت ها پيش از رسيدن به بيمارستان فوت کرده بوده. آنها گفتند که حتی برادرم در حد فاصل رسيدن به بيمارستان هم فوت نکرده بلکه فوتش قبل از اينها بوده است.»

اين در حاليستکه سهراب سليمانی، مدير کل زندان های استان تهران در گفتگوی با خبرگزاری فارس در تاريخ اول تيرماه با تاييد خبر فوت اين زندانی گفت:« روز ۳۰ خرداد در زندان رجايی‌شهر کرج و پس از ابراز درد در ناحيه قفسه سينه به بهداری زندان منتقل می‌شود. پس از معاينه و گرفتن نوار قلب، به بيمارستان شهيد رجايی کرج منتقل می‌شود و پس از چند ساعت بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست می‌دهد.»

افشين اسانلو، ۴۲ ساله، فعال کارگری، برادر منصور اسانلو و از اعضای سنديکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در سال ۱۳۸۸ به اتهام تبانی و اجتماع به قصد اقدام عليه امنيت ملی به ۵ سال حبس تعزيری محکوم شد. او سال گذشته از زندان اوين به زندان رجايی شهر کرج برای سپری کردن باقی مدت محکوميتش منتقل شد.

مرحوم اسانلو اسفند ماه امسال با پايان يافتن دوران محکوميتش قرار بود از زندان آزاد شود اما غروب پنجشنبه ۳۰ خرداد ماه در بيمارستان رجايی شهر کرج به علت “سکته قلبی” فوت کرد و روز دوشنبه ۳ تيرماه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

خانم اسانلو در پاسخ به اينکه چطور از فوت برادرش با خبر شده اند، گفت:« برادرم پنجشنبه فوت کرد اما مراجع قانونی با وجود آنکه شماره تلفن مادرم را داشتند زنگ نزدند و اطلاع ندادند. ما خبر را از دوستان مان صبح شنبه يعنی دو روز بعد از فوت برادرم شنيديم. همان ها که برای ملاقات با زندانی هايشان به زندان رجايی شهر کرج رفته بودند، آنها به ما گفتند که شنيده ايد افشين داخل زندان سکته کرده است؟! ما مات و مبهوت مانده بوديم. اصلا نمی توانستيم اين خبر را هضم کنيم. تازه ما فقط شنيديم که او سکته کرده، بلافاصله به زندان رفتيم اما ماموران به ما جواب درستی نمی دادند. مادرم با يکی از نگهبان های ورودی زندان که هميشه رفتار خوبی با مادرم داشته حال برادرم را پرسيد اما او هيچی نگفت. بعد از اينکه جوابی از بخش ملاقات زندان نگرفتيم به بخش اداری زندان رجايی شهر رفتيم و آنجا بود که به ما گفتند برادرم فوت کرده و گفتند که برای تحويل گرفتن جنازه اش بايد حتما از دادسرا نامه داشته باشيم.»

فرشته اسانلو در حاليکه به شدت متاثر بود، گفت:« ما تا عصر شنبه درگير گرفتن نامه از دادسرا بوديم بعد به بيمارستان رفتيم. تا زمانيکه به بيمارستان نرفتيم و جسد را نديديم باورمان نمی شد. »

خواهر افشين اسانلو در پاسخ به اينکه آيا برادرش سابقه بيماری قلبی داشته است، گفت:« برادرم اصلا مشکل قلبی نداشت و حالش خوب بود. او هر روز در محيط زندان ورزش می کرد و دو هفته قبل با مادرم ملاقات حضوری داشت. مادرم می گفت که حال افشين خوب بوده و صحيح و سالم بوده است. افشين اگر مشکلی داشت حتما به مادرم در آن ملاقات می گفت به همين دليل ما وقتی شنيديم که او در اثر سکته قلبی فوت کرده واقعا شوکه شديم.»

فرشته اسانلو با اشاره به پيگيری های خانواده اش برای علت مرگ و جوابيه پزشک قانونی گفت:« پزشک قانونی که به ما جوابی نداد گفت سه ماه ديگر جواب روشن می شود. ما هنوز اطلاع خاصی نداريم. اما برادرم آنجا امانت بود و مسولان زندان بايد امانت داری می کردند و او را سالم برمی گرداندند. به نظرم مسوليت مرگش با آنها است.»

خواهر افشين اسانلو در پاسخ به اين پرسش که آيا قرار است برای دير اطلاع دادن مرگ برادرش از مقامات قضايی شکايت کنند، گفت:« اين حق قانونی ما است اما بايد ببينيم تصميم مادرم در اين باره چه خواهد بود. مادرم که تمام فشارها را در اين مدت تحمل می کرد و بارها نامه های به دادستانی برد. آخرين بار که مادرم برای افشين به دفتر دادستانی تهران رفته بود سه شنبه ۲۸ خرداد ماه بود که رفته بود تا تقاضای بخشش کند. برادرم قرار بود اسفند ماه آزاد شود و مادرم رفته بود تا تقاضای بخشش ماه های باقی مانده را بدهد.»

فرشته اسانلو با اشاره به اينکه آنها نتوانسته اند موافقت چند مسجد را برای برگزاری مراسم سوم و هفتم برادرش را بگيرند، گفت:« يک فرد فوت شده و حداقل حقش اين است که در يک جای آبرومندی مراسمش برگزار شود. مستقيم به ما گفته نشده که نمی توانيم اما فکر می کنم چنين حقی به ما داده نشده است. ما موفق به گرفتن رضايت از جاهای مورد نظر برای برگزاری مراسم نشديم. می خواستيم مراسم برادرم را در جای آبرومندی برگزار کنيم که نشد و مادرم گفت مراسم را در منزل برگزار می کنيم. چاره ديگری برايمان نمانده است.»

۴۴ زندانی سياسی بند ۳۵۰ زندان اوين در پيام تسليتی که روز دوشنبه در وب سايت کلمه منتشر شده، نوشته اند: « بار ديگر سهل انگاری و بی توجهی مسوولين دستگاه قضايی و سازمان زندان ها باعث فوت مظلومانه افشين اسانلو، يکی ديگر از زندانيان سياسی، شد. اين البته اولين مورد از اين گونه نبود. دوسال قبل نيز مرحوم هدی صابر به دليل عارضه مشابه و به دليل کوتاهی مسئولين مربوطه جان باخت. اعتراضات بعدی در آن مورد هرگز شنيده نشد و جايی نرسيد. نتيجه آن بی توجهی ها اينک قربانی شدن افشين اسانلو است و هر لحظه می تواند تکرار گردد. هنوز هم کم نيستند زندانيان سياسی که از بيماری های شديد رنج می برند و عليرغم نظر پزشکان متخصص برای درمان آنها دادستان تهران و در مواردی قاضی صلواتی از بستری شدن و معالجه آنان جلوگيری می کند. »

منصور اسانلو برادر اين فعال کارگری در مطلبی که در صفحه فيس بوک خود درباره برادرش افشين نوشته آورده است: «بعد از دستگيری من در ۱۹تير ۱۳۸۶ وبستن دفتر دوم سنديکا که با زحمت زياد کارگران آماده وباز گشايی شده بود ، افشين نيز دوباره به جاده وبيابان باز گشت . حدود سه سال پيش که من در زندان بودم .اورا در قسمت خوابگاه رانندگان ترمينال جنوب دستگير می کنند وبه اطلاعات شهر ری می برند وبا هماهنگی اطلاعات اوين او را به بند ۲۰۹ اوين می برند وتحت سخت ترين شکنجه ها قرار می دهند . تا از او برعليه سنديکا وفعاليت های سنديکايی اقرار بگيرند . اقرارهايی دال بر همکاری سنديکا با گروههای سياسی واقدامات غير قانونی وحتا تهيه اسلحه برای سنديکا يا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه های سياسی مخالف ج.ا که همه دروغ و واهی وچون او اين اتهامات را نمی پذيرد زير فشارهای سخت تری قرار می گيرد.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016