سه شنبه 25 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عشق و آتش در سرنوشت مردم مصر، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
مردم مصر آگاهانه می‌دانند که دموکراسی در حق رأی و برگزاری انتخابات خلاصه نمی‌شود، بلکه نظارت دائمی بر قدرت و رصد رفتارهای حکومت را جز جدايی‌ناپذير تلاش برای ساختن يک جامعه دموکراتيک می‌دانند. در اين ميان ارتش مصر که دو سال پيش نيز با هوشياری، گامی بلند در جهت پيروزی انقلاب مردم برداشته بود، اکنون با تکميل آن حرکت و ايستادن در کنار مردم، يک بار ديگر نشان داد که ارتشی مردمی و به دنبال پاسداری از حقوق ملت است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با آغاز جنبش های مردم عرب عليه حکومت هايشان، معروف به بهار عربی، مصر نيز شاهد اعتراضات مردمی نسبت به حکومت حسنی مبارک، رييس جمهور مدام العمر مصر بود. در اين ميان، نبود آزادی های سياسی در کنار بحران های اقتصادی ، مردم اين کشورها را وادار کرد تا به خيابان ها آمده و برای احقاق حقوق اساسی خود، تلاش نمايند. مصر يکی از موفق ترين نمونه های بهار عربی بوده است. بر خلاف کشورهايی همچون ليبی و سوريه که فرجام اعتراضات به جنگی داخلی کشيده شد، مصر، وارث فرهنگی کهن سال، توانست با استفاده از اعلام بی طرفی ارتش در نزاع ميان مردم و حکومت ديکتاتوری مبارک ، از فروپاشی اجتماعی و جنگ داخلی ، عبور کرده و آينده ای روشن برای مردم و نسل های آينده اين کشور را، نويد بخشد. پس از سرنگونی مبارک نيز ارتش در کنار نيروهای سياسی برای تشکيل دولت موقت و برگزاری انتخاباتی سالم، تلاش کرد که آن انتخابات به پيروزی اخوان المسلمين بر رقيب خود انجاميد.

در طی دو سالی که از انقلاب ۲۵ ژانويه مصر می گذرد، مردم حضور خود را در خيابان ها حفظ کردند و ميدان التحرير را که سمبل آن انقلاب به حساب می آيد، هرگز رها نکرده اند و در دومين سالگرد به قدرت رسيدن مرسی با حضور ميليونی خود در عرصه اجتماعی مصر، خواستار استعفای رييس جمهوری شدند که در برآورده کردن خواست های اکثريت مردم ناتوان بود. مرسی با پيروزی در انتخابات رياست جمهوری در حالی که وعده داده بود که رييس جمهور تمام مردم مصراست، با اتکا به حزب اخوان المسلمين و سابقه سياسی آن ، سعی در ارايه مدلی از اسلام سياسی و ترکيبی از سياست و ديانت داشت. بنا به آنچه که احزاب مخالف وی نيز بر آن تاکيد کرده اند، وی در حال ايجاد انحراف در اهداف اوليه انقلاب بود. انقلابی که برای تحقق دموکراسی و نفی هر گونه حکومت استبدادی بر کشور مصر بوجود آمده بود و اينک با دخالت بيش از حد اخوان المسلمين و تحميل ايدئولوژی مذهبی خود به جامعه مصر، شَبَه ديکتاتوری را در اذهان مردم مصر، باز سازی می کرد و آنان را برای پاسداری از حريم آزادی های خود که با تلاش های فراوانی بدست آمده بود، به خيابان ها کشاند.

جنبش تمرد، برای ايجاد نافرمانی های مدنی در برابر تسلط مرسی و اخوان المسلمين برمصر بوجود آمد و خواسته اصلی اش را استعفای مرسی و برگزاری انتخابات زود هنگام قرار داده بود. چيزی که تظاهرات ۱۷ ميليونی مردم با کارت قرمز برای مرسی و جمع آوری بيش از ۳۲ ميليون امضا واقعی ( با ذکر شماره کارت شناسايی افراد) به ما نشان داد، اين بود که مردم مصر آگاهانه می دانند که دموکراسی در حق رای و برگزاری انتخابات خلاصه نمی شود، بلکه نظارت دائمی بر قدرت و رصد رفتارهای حکومت را جز جدايی ناپذير تلاش برای ساختن يک جامعه دموکراتيک می دانند. در اين ميان ارتش مصر که دو سال پيش نيز با هوشياری ، گامی بلند در جهت پيروزی انقلاب مردم برداشته بود، اکنون با تکميل آن حرکت و ايستادن در کنار مردم، يکبار ديگر نشان داد که ارتشی مردمی و به دنبال پاسداری از حقوق ملت است.

برخلاف آنچه که بسياری، دخالت ارتش مصر و کمک آنان به برکناری مرسی را، با ژست روشنفکرانه ،کودتا می نامند ، اگر نگاهی به رخ دادهايی که پيش از اين کودتا خوانده شده اند و رفتارهای کودتاگران با مردم و رسانه ها بی افکنيم ، اين ادعا به سادگی مردود می شود. کودتای ارتش مصر در سال ۱۹۵۲ که به سرنگونی ملک فاروق انجاميد، سبب شد تا نظاميان بتوانند حاکم يگانه مصر برای بيش از نيم قرن باشند و شرايطی را بوجود آورند تا مردم مصر برای جابه جايی در قدرت مجبور به انقلاب شوند. کودتای فرانکو ، ژنرال قدرتمند اسپانيايی در سال ۱۹۳۶ و برپايی ديکتاتوری تمام عيار ۳۳ ساله اش در اسپانيا، همراه با خفقان اجتماعی و سياسی، باعث شده بود تا بسياری از نخبگان و هنرمندان مشهور اسپانيا ، کشور را ترک کنند تا بتوانند به دور از خطرات زندان و مرگ، به زندگی ادامه دهند. پاکستان که ارتشش در ايجاد کودتا، مهارت خاصی دارد نيز، اعمال مشابهی داشته است و نتيجه اش کشوری است که تنها نشانه دموکراسی در آن وجود نمايش انتخابات است و بس. اما می توان کودتای پينوشه عليه آلنده، در شيلی را بهترين نمونه کودتای خشن نظامی عليه يک دولت مردمی دانست. شيلی که از ۱۹۵۴ دموکراسی نسبی و موفقی را در ميان کشورهای آمريکای لاتين تجربه می کرد، با کودتای خونين ژنرال پينوشه در ۱۹۷۳ که به کشته شدن آلنده، رييس جمهور منتخب مردم ، انجاميد، وارد دوران سياهی شد. کودتاگران هزاران نفر از هواداران آلنده را در استاديومی جمع کرده و سپس به شکنجه و کشتن آنها اقدام کردند.

مقايسه مصر با ساير کودتا ها، به راحتی نشان می دهد که اتفاقاتی که در مصر افتاده است ، يک کودتا نيست. حضور ميليونی مردم در خيابان ها که با انتشار خبر ضرب الاجعل ارتش فرياد« ملت و ارتش برادرند» سر دادند، همراهی سران احزاب مخالف ، رهبران مذهبی جامعه مسلمانان و مسيحيان مصر در کنار فرمانده کل قوای مصر، که وزير دفاع مرسی نيز بود، هنگام خواندن بيانيه برکناری مرسی از قدرت و حضور رسانه های داخلی و خارجی و گزارش لحظه به لحظه اتفاقات مصر و از همه مهمتر برسر کار نيامدن يک شورای نظامی و واگذاری قدرت به سياسيون پس از برکناری مرسی، نشان از تفاوت ماهيت حوادث مصر وکودتا دارد. شايد نياز باشد تا در اصطلاحات سياسی واژه جديدی برای آن ساخته شود. ارتش مصر نشان داده است که در ادعای خود مبنی بر دفاع از حقوق و خواسته های مردم مصر، چه در زمان انقلاب ژانويه و چه در حوادث اخير، صداقت داشته و ارتشی قابل اعتماد است.

علاوه بر اين همانطور که ارتش مصر نيز بارها اعلام کرده بود، بحران های سياسی و عدم توافق رهبران احزاب مختلف مصر با اخوان المسلمين و درگيری های مذهبی که آتش آن رو به گسترش بود ، به جز جنگ داخلی و فروپاشی اجتماعی آن کشور، راه به جايی نمی برد. بحران هايی که هستی جامعه مصر را تهديد می کرد برای ارتش مصر تنها دو راه باقی گذاشته بود. يا با ايستادن در کنار قدرت مستقر و حمايت از رفتارهای شبه ديکتاتوری مرسی با سرکوب اعتراضات مردمی راه را بر ايجاد يک حکومت استبدادی هموار می کرد و انحراف از اهداف اوليه انقلاب را کامل می کرد يا اينکه با ايستادن در کنار مردم و مجبور کردن اخوان المسلمين به ترک قدرت، بر عهد خود با ملت مصر پايبند می ماند و بر اساس خواست مردمی که جز فرياد ، قدرتی ندارند، عليه اخوانيزه کردن حاکميت و جامعه مصر، واکنش نشان می داد.

هنگامی که مردم مصر هم چنان برای برپايی دموکراسی تلاش می کنند و پيگيری های فداکارانه شان، مدلی برای ديگر کشورهای منطقه می شود، مردم ما نيز با آگاهی از اهميت نقش و تاثيرگذاری خود در نظارت دائمی بر رفتارهای حکومتی و تاکيد هميشگی بر خواست های اساسی و تحول خواهانه ، چنانچه بيش از اين نيز گفته ام، بايد بر حضور خود در عرصه های اجتماعی بيفزايند و با ايجاد فشار مستمر، حکومت را مجبور به ايجاد تغييرات در جهت برپايی دموکراسی نمايند. از سوی ديگر نيروهای مسلح ايران نيز با تحليل پيام های روشن انتخابات و با آگاهی از پايين آمدن ميزان اعتماد مردم به آنها به دليل نقش آنان در حوادث خونين سال ۸۸، با حرکت به سوی مردم و دوری از رويارويی با مردم و خواسته های به حقشان، از يکدست شدن حاکميتی که به دنبال آلوده کردن ديانت مردم با سياست برای حفظ قدرت خويش است ، جلوگيری نمايد.

بهروز بهبودی

www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016