یکشنبه 10 آذر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پیروزی مردم در توافق ژنو؟ مهران مصطفوی

مهران مصطفوی
مروری کوتاه بر تاریخ سیاست هسته ای ایران نشان می دهد که آقای خامنه ای و همکارانش به علت نظامی و امنیتی، سیاست اتمی و راه انداختن صنعت غنی سازی را در پیش گرفتند. اما در سال ۲۰۰۳ بعد از افشاگری های اسرائیل، آمریکا و وابستگانش، در زمان حکومت آقای خاتمی هدف اولیه یعنی ساختن بمب کنار گذاشته شد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از تفاهمنامه ژنو بحثهای متعددی در داخل و خارج کشور درباره آن صورت گرفت. در این نوشته قصد دارم روشن کنم چرا این توافقنامه و حواشی قبل و بعد از آن، نه تنها پیروزی مردم محسوب نمی شود بلکه دنباله سیاست دروغ و فریب در زمینه اتمی است. لازم به یادآوری است که ایران نه به انرژی هسته ای نیاز داشت و نه برای نیروگاه بوشهر به غنی سازی اورانیوم احتیاجی بود. این یادآوری از آنجا لازم است که مسئولان کنونی ایران، سالهای طولانی سیاستی بر پایه دو دروغ «1- ایران به انرژی هسته ای نیاز دارد و 2- ایران برای انرژی هسته ای نیاز به غنی سازی اورانیوم دارد.» را پیش برده اند که نتیجه ای به غیر از شکست نمی توانست داشته باشد و متاسفانه هنوز هم بر این مسئله اصرار دارند و حتی قصد ساخت نیروگاههای هسته ای جدیدی را دارند [1].

مروری کوتاه بر تاریخ سیاست هسته ای ایران نشان می دهد که آقای خامنه ای و همکارانش به علت نظامی و امنیتی، سیاست اتمی و راه انداختن صنعت غنی سازی را در پیش گرفتند [2]. اما در سال 2003 بعد از افشاگری های اسرائیل، آمریکا و وابستگانش، در زمان حکومت آقای خاتمی هدف اولیه یعنی ساختن بمب کنار گذاشته شد [3]. با اینحال از آنزمان رژیم بخاطر فریب افکار عمومی همچنان از همان سیاست "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" دفاع کرد و سیاست غنی سازی را ادامه داد تا اینکه کار را به جایی رساند که مدیریت غلط و مصیبت بار آقای احمدی نژاد در زمینه اقتصادی و تحریمها، بحرانهای بزرگ بوجود آوردند. و باز لازم است به یاد داشته باشیم که آقای خامنه ای زمانی مدعی بود که تحریمها برای ایران خوب است، غرب از تحریمها زیان می بیند و تحریمها باعث خواهند شد ایران مستقل تر شود! و ضمن صحبت از اقتصاد مقاومتی ادعا کرد که زیر بار قطعنامه های سازمان ملل نمی روند زیرا مجازاتها غیر قانونی هستند اما با وجود همه هشدارها کار را به مرحله ای رساند که مجبور شد در مقابل غرب و شرق زانو بزند و همه شرایط آنها را بپذیرد. اما همانطور که پیش بینی می شد باز هم حاضر نشد حتی یک قدم در راه مردم بردارد [4].

جمهوری اسلامی در مقابل قدرتهای خارجی تسلیم شد ولی فریاد پیروزی سر کشید و ادعا کرد که قدرتهای خارجی حق غنی سازی ایران را پذیرفته اند. همانند ماجرای گروگانگیری و جنگ ایران و عراق، تفاهمنامه ای را بدون دادن کوچکترین اطلاعی به مردم پذیرفتند و چند ساعت بعد از امضای آن، آقای روحانی نامه ای فوری به خامنه ای با مضمون زیر نوشت:
«خدای بزرگ را سپاس می‌گویم که در نخستین ماه‌های شروع کار دولت تدبیر و امید، فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیت‌های هسته‌ای را در صحنه بین‌المللی اثبات کنند و گام نخست را به گونه‌ای پیش برند که حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی -که سالها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد.»

و خامنه ای نیز از مذاکره کنندگان تشکر کرد و نوشت:
«دستیابی به آنچه مرقوم داشته‌اید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هسته‌ئی و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایه‌ی اقدامات هوشمندانه‌ی بعدی قرار گیرد. بی‌شک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود ان‌شاء الله. ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود.»

تبریک فوری آقای خامنه ای از آن جهت بود که رژیم نگران است حتی در درون نظام صدای اعتراضی بلند شود و نمی خواهند واقعیت را به مردم بگویند و فریبکاری را ادامه می دهند. نمی‌خواهند مردم بپرسند: "پس این همه ادعا و زیاده گویی چه شد؟". بعد از تسلیم شدن و پذیرفتن تعهدهای سخت در عمل و قبول قانونی بودن مجازاتهای سازمان ملل، ویران شدن اقتصاد ایران، بیشتر شدن وابستگی ایران و بسیار محدود و سمبولیک شدن سیاست غنی سازی مدعی می شوند که پیروزی هم بدست آورده اند! این فریبکاری بزرگترین توهین به مردم ایران است. به یاد داشته باشید که آقای خمینی که 8 سال جنگ را به قیمت هزار میلیارد دلار(بقول هاشمی رفسنجانی) خسارت به اقتصاد ایران و به کشتن دادن 300 هزار ایرانی ادامه داد، وقتی جام زهر را سرکشید، رژیم مدعی شد در "دفاع مقدس" پیروز شده است و او به همه دستور داد: «ساکت باشند و درباره پذیرش قطعنامه سازمان ملل سئوالی نپرسند که مصلحت نظام نیست». و به یاد داشته باشید زمانی که گروگانها را با بستن قرارداد الجزایر آزاد کردند، با اینکه میلیاردها دلار پول ایران را در اختیار آمریکایی ها گذاشتند چنانچه کارترها بعدها در کتابش گفت: "ایرانی ها را نقره داغ کردیم"، اعوان و انصار خمینی نگذاشتند به شکایتها رسیدگی شود و آقای بهزاد نبوی مذاکره کننده با آمریکایی ها گفت: الان وقت چرتکه انداختن نیست! [5].
حال سخنگوی وزارتخارجه ایران مدعی است که برگه اطلاعاتی که کاخ سفید منتشر کرده است نظرات امریکایی هاست و اصل قرارداد نیست[6]، آقای عراقچی نیز گفته است: «تعهدنامه ای در ژنو بسته نشده است بلکه تنها یک بیانیه بوده است [7]». به راحتی چنین دروغ می گویند و حاضر نیستند اصل تفاهمنامه را منتشر کنند. اگر این برگه اطلاعاتی صحت ندارد چرا شما درستش را منتشر نمی کنید؟ و وقتی وزارتخارجه چنین ادعایی را مطرح می کند یعنی پذیرفته است که تفاهمنامه در اصل تسلیم بوده است، بخصوص که به غیر از برگ اطلاعاتی کاخ سفید، سند دیگری منتشر شده است که حاوی جزئیات بیشتری از تفاهمنامه است.

متاسفانه کسانی که شرکت در انتخابات رژیم را تبلیغ می کردند و به آقای روحانی رای دادند، اکنون می خواهند این تفاهمنامه را بعنوان موفقیتی برای مردم محسوب کنند و بعنوان دلیل برای دفاع از این سیاست اتمی، اعتراض اسرائیل و تندروهای داخل کشور را مطرح می کنند. اما اگر انسان به جای واکنش شدن، حقوق ملی و حقوق شهروندی را در نظر گیرد، می داند که دست زدن برای کسانی که بحران را بوجود آورده اند و حال تنها بخاطر حفظ منافع رژیم، و نه دفاع از حقوق مردم این تفاهم را پذیرفته اند کاری به غایت خطاست. از دید نگارنده، اسرائیل اصلا مایل نیست، ایران سیاستی معقول پیش گیرد و از اینکه ایران در سالهای متمادی سیاست بحران را پیش گرفته است بسیار خرسند است و مسلما اگر ایران راه حل پیشنهادی یعنی "رجوع به مردم و تعلیق کلیه فعالیتهای غنی سازی و توقف ادامه ساخت نیروگاه اراک" را بطور یکجانبه مطرح کرده بود اسرائیل بسیار بیشتر نگران می شد. متاسفانه سیاست اسرائیل و محافظه کاران آمریکایی تضعیف کشورهای منطقه است و در اکثر مواقع نیز برای رسیدن به این هدف از همان رهبران مستبد کشورهای منطقه استفاده کرده اند چنانکه طی 8 سال جنگ ایران و عراق این سیاست را پیش بردند تا دو کشور را ضعیف نگاه دارند. اسرائیل که خود 300 بمب اتمی دارد کوچکترین نگرانی از بمب اتم ایران نداشته و ندارد. اکنون نیز بازی آقای نتانیاهو در مخالفت لفظی با ژنو برای سوء استفاده از وضعیت پیش آمده است و نگرانی از این نیست که ایران بتواند سیاست غنی سازی یا ساختن بمب را پیش برد.
جالب است بدانیم که برعکس آنچه می باورانند، طبق گزارش خبرنگاران آسوشیتدپرس مذاکره در سطح بسیار بالا بین ایران و امریکا از یکسال پیش در کشور عمان بعنوان واسط وجود داشت و از ایران نمایندگان آقای خامنه ای مذاکره کردند [8]. همه می‌دانند که دو سال است که خامنه ای احمدی نژاد را از مذاکرات کنار گذاشته بود و آقای احمدی نژاد نیز آخر سر گفت که در مسئله اتمی دخالتی ندارد! در ضمن یکی از حامیان احمدی نژاد اخیرا نوشته است: «سال ۲۰۰۹ احمدی‌نژاد در قالب توافقنامه استانبول می‌خواست بدون باج دادن به غربی‌ها، همه مسائل هسته‌ای را حل و فصل کند که جناب جلیلی با هماهنگی رهبری و برخلاف دستور و نظر احمدی‌نژاد، زیر همه توافقات می‌زند و همه چیز را به باد می‌دهد[9]». در 6 بهمن 1391 نیز آقای بنی صدر خبری منتشر کرد که در آن گفته بود: «بر اساس اطلاعی که به من داده اند، یکی از نزدیکان آقای خامنه ای گفته است که ایشان منتظر است که آقای احمدی نژاد را روانه کند، ترتیب مصالحه با آمریکا هم داده است و بعد از روانه کردن احمدی نژاد مصالحه را انجام خواهد داد و اقتصاد رو به راه خواهد شد[10]». آقای خامنه ای هم بعد اطمینان از امکان مصالحه با آمریکا در نوروز، امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی خواند! و بعد از انجام انتخابات ریاست جمهوری گفت: «حالا نوبت حماسه اقتصادی است!» حالا اگر بجای این سیاست فریب، می آمدند و به مردم می گفتند: «ما از راه گذشته برگشته ایم و اشتباه کرده ایم»، شاید قابل اغماز بود اما چیزی که بیش از همه توهین آمیز است، این است که هنوز به فریبکاری ادامه می دهند و خود را پیروز می‌دانند و می گویند: «مردم به حق مسلم خود رسیدند». خطر وقتی بیشتر است که حکومت آقای روحانی همچنان بر ساختن نیروگاههای هسته ای جدید اصرار می ورزد. جان و رمق این وطن را گرفتند، صدها میلیارد دلار به اقتصاد ایران لطمه زده اند، شعار دروغ "مرگ بر آمریکا" سر می دهند و همزمان قرارداد تسلیم امضا می‌کنند، باز هم می گویند مردم ایران پیروز شدند. براستی انسان از این همه فریبکاری مات و مبهوت می شود.
اگر حکومت قدری به مردم باور داشت همانطور که قبلا هم تاکید شد، نیازی به مذاکره نداشت، به مردم مراجعه می کردند و بطور یکجانبه می گفتند سیاست غنی سازی خلاف حقوق ملی ما بوده است، اشتباه کردیم و کلیه فعالیت های غنی سازی خود را که بیهوده است، متوقف می‌کنیم تا راه حلی برای آن پیدا شود و این سیاست در داخل نزد مردم شفاف شود و در خارج نیز نسبت به آن اعتماد بوجود آید. از سازمانهای غیر انتفاعی دعوت می کردند و با مردم جهان سخن می گفتند. بدین قسم موجی در داخل ایران بر می انگیختند و غرب هم خود به خود مجبور می شد بپذیرد که تحریمها را بردارد. اما اینکار را نکردند و ترجیح دادند در مقابل غرب و شرق زانو بزنند زیرا اگر هر جا، پای مردم را به میان بکشند می‌دانند که مطالبات دیگر مردم مطرح می شود و سئوالها مطرح می گردند و باید جوابگو باشند. سئوال اساسی این است که سیاست هسته ای ایران تاکنون کدامیک از مشکلات جامعه ایران را حل کرده است؟ کدام امنیت و رفاه را برای مردم اورده است؟
گفته می شود مگر مثل پايان جنگ ۸ ساله ايران و عراق که بخودی خود اتفاق خوشی بود، اين توافق نيز اين خوبی را ندارد که سايه خطر جنگ و تحريمهای سخت را از روی ايران کنار زده است و مردم از اين نظر خوشحالند؟ درست است که جنگ و تحريمهای اقتصادی که جامعه را نشانه گرفته است خلاف جنبش دمکراتيک مردم است، نگارنده نيز هميشه با مداخله نظامی و تحريمها بشدت مخالفت کرده است. درست است که مردم از اينکه خطری رفع شده باشد خوشحال باشند ـ هر چند که نگارنده هنوز اين خطر را صفر نمی داند ـ اما تا کی بايد برای بحران سازان دست زد؟ تا کی بايد از اينکه فاجعه هولناکتر نمی شود ابراز رضايت کرد و سکوت نمود؟ وجدانهای بيدار وطن کجايند؟ مسئله اساسی در جريان اتمی ايران اين است که از اول با دروغ و فريبکاری همراه بوده است و اکنون نيز در جريان توافق ژنو اين سياست فريب هنوز ادامه دارد و اين علت اساسی ضد مردمی بودن اين توافق و حواشی آن است. همانطور که اشاره کردم، راه حل ساده ای برای پايان دادن به اين بحران بود و اما آن راه حل يعنی برای مردم حق قائل شدن، چيزی که اين رژيم و برخی از نخبگان جامعه برای مردم ايران قائل نيستند! اين نخبگان يا از رژيم طلب چشم انداز دارند يا از قدرتهای خارجی. اين همان مسئله کليدی جامعه استبداد زده ايران است! مسئله اتمی ايران نيز نه در استبداد ولايت فقيه حل می شود و نه از طريق قدرتهای خارجی.

1- نامه صالحی به روحانی برای توسعه نیروگاه های هسته ای
http://www.asriran.com/fa/news/306632
2 ـ سياست اتمی، گناه اوليه و راه حلی ممکن، مهران مصطفوی
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/10/169203.php

3- تجدید نظر سازمانهای جاسوسی آمریکا پیرامون برنامه اتمی ایران

http://www.persian.rfi.fr/node/15872

4 ـ مهران مصطفوی: رژیم ترجیح می دهد در مقابل خارجی ها زانو بزند تا قدمی بسوی مردم بردارد
https://soundcloud.com/a-banisadr/92-08-30

5- ناگفته​های صادق طباطبایی درباره حواشی اشغال سفارت آمریکا، نقش رجایی و نبوی در شکست مذاکرات ایران با کارتر و تاثیر بیت آیت الله منتظری در عدم پیگیری وضعیت امام موسی صدر

http://www.khabaronline.ir/detail/256047/

6 ـ آنچه در سایت کاخ سفید منتشر شده ، برداشت یک جانبه از متن مورد توافق در ژنو بوده و برخی توضیحات و واژه‌ها در این برگه مغایر با متن برنامه اقدام مشترک می‌باشد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920905000867#sthash.6JPP31PE.dpuf

7- عراقچی: توافقنامه ژنو شبیه بیانیه سیاسی مشترک است نه یک متن حقوقی الزام آور

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/207509

8- Secret US-Iran talks set stage for nuke deal

http://m.apnews.com/ap/db_289563/contentdetail.htm?contentguid=t6SMOF8T

9- واکنش یکی از حامیان احمدی نژاد به تفاهم نامه ژنو: باید به خامنه ای و جلیلی فحش دهید نه به روحانی

http://digarban.com/node/15674

10- فریب جدید رژیم از دید بنی صدر: "شایعه انجام مصالحه بعد از پایان دوره احمدی نژاد توسط خامنه ای"

http://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=109


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016