چهارشنبه 18 دی 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روایت همکار سابق بابک زنجانی از او، بخش دوم

[لینک به بخش نخست]

بابک زنجانی همه را دور زد / افسانه "سرباز میلیونر نوربخش" دروغ است

گروه اقتصاد "تدبیر"، علی گلباز: در بخش نخست گفتگوی "تدبیر" با دستیار بابک زنجانی، او نحوه رابطه زنجانی با چند بانک و موسسه مالی را روایت کرد. دستیار ارشد زنجانی گفت که بابک زنجانی از سال 90 به بعد تبدیل به یک سوپر میلیاردر شده است.

در بخش دوم گفت و گو آن گونه که دستیار زنجانی روایت می‌کند ،او همه را با هم دور زده است. وزارت نفت که قرار بود با دست فرمان زنجانی ، پیچ تند تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا را دور بزند، فرمان را کمی بیش تر چرخاند و مسئولین وزارت نفت و بانک مرکزی را هم دور زد. پول نفتی که روزی قرار بود سر سفره‌ها بیاید، نفتش سر از بندری در مالزی در آورد و پولش هم به جیب بانک‌های خارجی رفت.

روایت این همکار سابق بابک زنجانی از ماجرای سربازی او هم متفاوت از آن چیزی است که زنجانی، سرِ زبان رسانه‌ها آورده است. حکایت خاطرات وارونه زنجانی در روایت‌هایی که از خودش می‌کند سر درازی دارد و "تدبیر" در این گفت و گو بخشی از آن‌ها را همراه با دستیار ارشد سابقش بررسی می‌کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ماجرایی که بابک زنجانی به عنوان مبدا پول دار شدنش اعلام کرده را که می‌دانید؟

کدام ماجرا؟

همین که در زمان خدمت سربازی به عنوان راننده مرحوم نوربخش رییس وقت بانک مرکزی مامور تزریق ارز به بازار شده و روزی 17 یا 18 میلیون تومان هم سود می‌کرد.

من یک سوال می‌خواهم بپرسم ! آقای مرحوم نوربخش امروز نیستند که بتوانند از خودشان دفاع کنند. ولی آیا یک مجموعه ای تحت عنوان بانک مرکزی با یک مدیر کل و مجموعه ای از مدیران ارشد و کارشناسان نیاز به این دارد به سربازی که به عنوان راننده رییس بانک مرکزی مامور به خدمت شده اعتماد کند و جابه جایی مالی بخشی از مجموعه بانک مرکزی را در اختیار ایشان قرار بدهد؟ یعنی حتی یک نفر در بانک مرکزی نبوده که این وظیفه را به عهده او بگذارند؟ اصلا چنین موضوعی دروغ است. آن هم از فردی مانند نوربخش. کسی که همه او را به عنوان یک مدیر توانمند و با پرنسیب می‌شناسند. این دروغ محض است. تزریق ارز توسط بابک زنجانی با دستور مرحوم نوربخش به بازار افسانه است.

گفتن دروغی به این بزرگی اعتماد به نفس زیادی می‌خواهد؟ شما مطمئن هستید؟

بله، بابک زنجانی به این اعتقاد دارد که هر خبری هر چه قدر بزگتر باشد، سنجش درستی آن سخت تر می‌شود. به ما هم همین را مدام می‌گفت. این تکنیک زنجانی است. در همین راستا هم همه جا می‌گوید که مرحوم نوربخش به من اجازه فروش ارز را داده است. اما عقل هم چیز خوبی است. آقای زنجانی می‌گوید که روزی 17 یا 18 میلیون تومان در حدود 20 سال پیش از محل این کار به دست می‌آورده. به نظر شما اصلا اجازه می‌دادند این چنین سودی به جیب یک جوان سرباز و نه حتی کارمندان سیستم برود. من شخصا با آقای نوربخش از نزدیک در ارتباط نبودم ولی دوستانی که با ایشان کار کردند متفق القول اند این یک دروغ بزرگ تاریخی بابک زنجانی است و قابل سنجش نیست چون خیلی بزرگ است.

پس چرا زنجانی چنین دروغی گفت؟

مهم‌ترین دلیلش این است که شخصی که زنجانی از آن نام می‌برد فوت کرده و نمی‌تواند حرف‌های زنجانی را تایید یا رد کند. زنجانی هم از این فرصت استفاده می‌کند و مسائلی را به ایشان نسبت می‌دهد. ماجرای پولدار شدن آقای زنجانی و به دست آوردن نامشروع این همه ثروت به آن زمانی باز می‌گردد که پای آقای زنجانی از سال 1390 به بعد به دلیل برخی ارتباط‌های خاص به چاه‌های نفت کشیده شد.

زنجانی از چه تاریخی پایش به فروش نفت ایران باز شد؟

در بهمن ماه سال 90 زنجانی از سوی مجموعه عمرانی "ق. خ" به وزیر نفت، معرفی شد و طی آن اعلام شد که آقای زنجانی می‌توانند نفت ایران را بفروشد.

نفت را چطورمی فروخت؟

در مرحله اول ایشان مخازنی را در مالزی اجاره کردند که در میان دوستان مشهور است که این مخازن را خریدند ولی این مخازن اجاره ای است و بعد از انتقال نفت ایران به مالزی، از آن جا شروع به فروش نفت ایران کردند. بعد از فروش نفت یک منبع مالی بسیار عظیم در اختیار بابک زنجانی قرار گرفت. تاجری که به ساده‌ترین اصول بانکداری بین المللی واقف نبود به خاطر یک معرفی با امکان فروش نفت آن هم در مقطعی به صورت تقریبا انحصاری به یک منبع مالی عظیم دست یافت. بعد از در اختیار گرفتن این سرمایه عظیم که از فروش نفت ایران به دست آورده بود، بهترین فرصت مهیا شد که این پول را به صورت سپرده در بانک‌های خارجی قرار دهد.

اما در دی ماه 91 بابک زنجانی در لیست تحریم اتحادیه اروپا و بعد هم آمریکا قرار گرفت. بعد از تحریم‌ها این پول‌های بلوکه شده چه دردی از زنجانی دوا می‌کرد؟

من نمی‌خواهم این قضیه را خیلی پیچیده کنم. اینکه بابک زنجانی و شرکت‌هایش از سمت اتحادیه اروپا و آمریکا به بهانه فروش نفت ایران در لیست تحریم‌ها قرار گرفت، جزو خواست‌های خود بابک زنجانی بود. یعنی خودش به نحوی عمل کرد که روی او حساس شوند تا در لیست تحریم‌ها قرار بگیرد.

چرا باید این کاررا بکند، قرار گرفتن در فهرست تحریم‌ها که کار زنجانی را برای فروش نفت و جا به جایی پول دشوار می‌کرد؟

برای پی بردن به این موضوع باید به بازه زمانی اعمال تحریم‌ها، ورود بابک زنجانی به ماجرای فروش نفت و بعد قرار گرفتنش در فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا و امریکا توجه کرد. زنجانی در اصل با کمک همین تحریم‌ها زمان می‌خرید.

دلیل را توضیح ندادید.

مهم‌ترین دلیلی که می‌تواند داشته باشد این است که بابک زنجانی با این کار می‌توانست حق به جانب بگوید که به خاطر تحریم‌ها، پول حاصل از فروش نفت ایران را نمی‌توانم داخل ایران بیاورم و این پول در حساب می‌ماند. قدرت و اعتبار این حجم از پول را در حساب او تصور کنید. بعدا دیدید در تمام مصاحبه‌هایش و همراه با یک حجم عظیمی از تبلیغات اعلام کرد که اگر کسی می‌تواند به حساب شرکت نفت ایران 100 دلار واریز کند من هم پول‌های دیگر را منتقل می‌کنم. این تکنیک به بابک زنجانی این اجازه را داد که ادعا کند، هم شرکت نفت و هم من در تحریم هستیم و به همین دلیل این انتقال پول عملا امکان پذیر نیست و پول را آنجا که دلش می‌خواست و به نفعش بود بلوکه کرد.

با این پولی که در بانک‌های خارجی بلوکه شده بود، کاری هم می‌شد انجام دهد؟

اتفاقی که می‌افتاد این بود که پول‌های فروش نفت پشتوانه مالی بسیار سنگینی برای بابک زنجانی ایجاد کرد. پولی که در اصل حاصل از فروش نفت ایران و متعلق مردم بود. این پول در حساب‌های خارجی بابک زنجانی بلوکه شده بود و ایشان به پشتوانه این پول‌هایی که در بانک بلوکه شده بود و بر اساس نوع ارتباطی که در بانک خودش داشت شروع به خریدهای اعتباری و مدت دار می‌کرد. از جمله این خریدهای اعتباری و مدت دار خرید «کنت بانک» در تاجیکستان و خرید هواپیماهای «ایر قشم» بود که البته در مورد این هواپیماها و قیمت خرید آن‌ها بحث‌های فراوانی وجود دارد.در کنار این خریدها با "ال سی" هایی که باز می‌کرد، کالاهایی که قابل تبدیل شدن به پول نقد هستند را خریداری می‌کرد.

چه کالاهایی ؟

مثل جابه جایی طلا و حجم سنگینی از فلزات مثل آهن که این‌ها را تبدیل به پول می‌کرد و هنگامی که این کالاها تبدیل به پول می‌شدند می‌توانست این پول‌ها را داخل ایران بیاورد اما با به دست آوردن سود زیاد و استفاده بردن‌های مکرر از پولی که از نفت در حسابش مانده بود.

[لینک به بخش سوم]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016