گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 دی» نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۴)، ایرج مصداقی26 آذر» نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۳)، ایرج مصداقی 16 آذر» نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۲)، ایرج مصداقی 10 آذر» نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۱)، ایرج مصداقی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاهی به فوتبال ایران در ۳۵ سال گذشته (۵)، ایرج مصداقیسرخوردگی مردم از «دولت اصلاحات» و شور و امیدی که آفریده بود در فوتبال نیز خود را نشان داد. تیم ملی فوتبال علیرغم شایستگیهایی که داشت با شکست تحقیرآمیز از بحرین در منامه، از صعود مستقیم به جام جهانی ۲۰۰۲ بازماند. با توجه به تجربهی ناکامی تیم ملی در بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ و سیاست خائنانهی دستگاه سیاسی و امنیتی رژیم در آن سال، دوباره این شایعه دهان به دهان پیچید که گویا این بار نیز سیاست رژیم، مانع پیروزی تیم ملی فوتبال شدهویژه خبرنامه گویا [برای خواندن بخش چهارم مقاله روی این لینک کلیک کنید] صعود به جام جهانی و بازی قرن فوتبال ملی به خاطر بیکفایتی مسئولان ورزش میرفت تا محو شود. در حالی که به سادگی میشد به جام جهانی رفت باخت پیدرپی به عربستان و قطر شانس مستقیم صعود تیم ملی به جام جهانی ۱۹۹۸ را سلب کرد. محمد مایلی کهن که توسط هاشمی طبا رئیس کمیته ملی المپیک و سعید فائقی همه کارهی فدراسیون فوتبال به مربیگری تیم ملی فوتبال رسیده بود با حملهی مردم به خانهاش و شعارهایی که علیه وی داده میشد از کار برکنار شد و ویرا و بیژن ذوالفقارنسب موقتاً هدایت تیم ملی را به عهده گرفتند. شکست از ژاپن در بازی رفت و برگشت کار را به دیدار با استرالیا کشاند. فوتبال ایران نیز همچون مردم ایران تا حدود زیادی پیشبینیناپذیر است. در حالی که پس از مساوی ۱-۱ با استرالیا در تهران کمتر کسی به پیروزی فوتبال ایران در ملبورن باور داشت در هشتم آذرماه ۱۳۷۶ و در دوران اصلاحات در حالی که تیم ملی دو بر صفر عقب بود و حملات خردکنندهی استرالیا نوید گلهای بیشتری را میداد در برگشتی عجیب و خارقالعاده دو گل کریم باقری و خداداد عزیزی صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را رقم زد. شادی وصف ناپذیری ایرانیان را در سراسر جهان فرا گرفت. فوتبال دوباره ورزش ملی شد و اینبار عاملی برای شور و هیجان مردم. تجمعات گستردهی مردم در سراسر ایران و رقص و آواز جوانان چهرهی میهن را بهیکباره تغییر داد. امید به تغییر در چهرهی تک تک مردم ایران موج میزد. داریوش مصطفوی رئیس فدراسیون فوتبال برکنار شد و محمد خاتمی رئیس جمهور، صفایی فراهانی یکی از مدیران سیاسی را به جای وی به فدراسیون فرستاد. توطئهی بازیکنان تیم ملی در جهت خواست مسئولان فدرارسیون فوتبال و صفایی فراهانی، باعث حذف تومیسلاو ایویچ مربی کارآمد و باشخصیت تیم ملی در آستانهی بازیهای جام جهانی شد. بازیکنان در یک اقدام توطئهآمیز آشکار به فرموده، بازی دوستانه به تیم رم را با نتیجهی هفت بر صفر واگذار کردند تا زمینهی برکناری ایویچ که در راه آمادهسازی تیم ملی زحمت زیادی کشیده و اثرات آن غیرقابل انکار بود فراهم شود. فدراسیون فوتبال تصمیم گرفته بود در مسابقات جهانی یک مربی ایرانی روی نیمکت باشد و ایویچ بایستی قربانی میشد.
مردم ایران با تمهیداتی که رژیم و فیفا چیده بودید متوجهی حضور گستردهی هواداران مجاهدین در استادیوم «ژرلاند» شهر لیون با تصاویر مسعود و مریم رجوی نشدند. چرا که دوربینهای تلویزیونی برخلاف دیگر مسابقات بر اساس توافقاتی که از پیش صورت گرفته بود از نشان دادن تماشاگران و آنچه روی سکوها میگذشت خودداری میکردند. با این حال بسیج تشکیلاتی مجاهدین برای تهیهی بلیط مسابقات و انتقال هواداران از مرزهای به شدت کنترل شده به فرانسه و سپس بردن عکسها و تصاویر و ... مسعود و مریم رجوی به داخل استادیوم موفقیت بزرگی به لحاظ تشکیلاتی بود و از منظر سیاسی و تبلیغاتی بهرهی زیادی برای آنها در خارج از کشور به همراه داشت. اما این موفقیتها در داخل کشور انعکاسی نداشت و برخلاف انتظار مجاهدین و کوششی که به خرج دادند هیچ حمایتی در میان فوتبالیستهای تیم ملی نیز کسب نکردند. این تلاشها در حالی انجام میگرفت که مجاهدین به شدت مخالف هرگونه موفقیت تیم ملی فوتبال و ورزش ایران در سطح بینالمللی بودند و آن را به نفع رژیم ارزیابی میکردند. (۷) هنگام برگزاری مسابقات جام جهانی ۱۹۹۸ اعضای این سازمان برخلاف هواداران و بدنهی تشکیلاتی مجاهدین در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا با نفرت عجیبی از بازیکنان ایرانی یاد میکردند. در اورسورواز تعدادی از آنها و به ویژه زنان که جسته و گریخته لحظاتی از مسابقه ایران و یوگسلاوی و ایران و آلمان را که از تلویزیون پخش میشد تماشا میکردند هرگاه توپ به بازیکنان ایرانی میرسید با خشم و ناسزا از آنها یاد میکردند. همین برخورد را علیه بازیکنان تیم ملی فرانسه داشتند. در واقع آنها خواهان عدم موفقیت دو تیم ایران و فرانسه بودند. ایران «بازی قرن» را برد و فرانسه جام جهانی را. اگر در سالهای اولیه دههی ۶۰ حضور بازیکنان فوتبال ایران در کشورهای حوزهی خلیج و یا کشورهای خارجی باعث محرومیت آنان از تیم ملی میشد در اواخر دههی ۷۰ و به ویژه پس از جام جهانی ترانسفرهای متعدد و تقریبا بیسابقه فوتبالیستها به کشورهای اروپایی و حوزهی خلیج فارس درآمد بسیاری به این تیمها تزریق کرد. بعدها این روند تا جایی ادامه یافت که نه تنها بازیکنان ایرانی متولد اروپا و آمریکا و دارای تبعیت مضاعف نیز به تیم ملی فوتبال راه یافتند بلکه کسانی که یکی از والدین آنها ایرانی بودند نیز امکان حضور در تیم ملی را پیدا کردند. کریم باوی بازیکن سابق تیم ملی و یکی از بهترین سرزنان فوتبال ایران که سالها در جبهههای جنگ بود و ترکشهای خمپاره هنوز در پاهایش است در مورد آن روزها میگوید: «میخواستم بروم قطر بازی کنم. شیخ های عرب بازی ام را خیلی دوست داشتند. با این وجو به من بیشتر از 2 هفته ویزا نمیدادند. چون فکر میکردند اگر بروم دیگر بر نمی گردم. یک بار کار به جایی رسید که با مسئول تیم نادی العرب توافق کردم و قرار شد تا از طریق دریا فرار کنم. رفتم خانه یکی از دوستانم در بوشهر تا از آنجا شبانه با قایق فرار کنم. نمیدانم چه کسی لو داد که دارم فرار میکنم و ریختند دستگیرم کردند. ریختند و در بی سیمهای شان مدام میگفتند متهم. بازداشت شد. به دستانم دستبند زدند. آنجا یک ماموری بود که من را شناخت. مرا برد خانه خودش و خیلی از من پذیرایی کرد. بعد از من پرسید چه مشکلی داری؟ نمیدانستم چه جوابی بدهم. بعدش هم از من عذرخواهی کرد. او باید وظیفهاش را انجام میداد. من هم اما اگر میرفتم قطر، فوتبالم و زندگیام از این رو به آن رو میشد اما نگذاشتند دیگر.» http://www.esteghlaltehranfc.com/fa/news/31432 مجاهدین، حسن نایبآقا و آرزوهای تحقق نیافته «زمانی که بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه ژرلاند شهر لیون فرانسه چشمشان به دهها هزار تن از ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت، که عکسها و تیشرتهایی با تصاویر مریم و مسعود رجوی در دست و بر تن داشتند، افتاد، میشد حدس زد که دیگر این تیم ملی برای رژیم تیم ملی نخواهد شد. آخوندها هر طور شده عذر بازیکنانی را که به این میوه ممنوعه نزدیک شده باشند خواهند خواست. هر ایرانی آزاده به محض این که مقاومت سراسری برای آزادی و رهایی از نزدیک ببیند خواه و ناخواه در معرض یک انتخاب قرار میگیرد و به قول آن هم وطن مسیحی اگر از یک کیلومتری مقاومت هم رد شود جذب آن خواهد شد. بعد از پایان مسابقات جام جهانی فرانسه اشاره کرده بودیم که رویارویی مقاومت ایران با رژیم ضدبشری آخوندی در لیون بازتابهای عمیقی در جامعهی ورزشی ایران خواهد داشت و ورزشکاران و علاقمندانی که مقاومت و آرمانهای آزادیخواهانهی آن را از نزدیک ببینند پیام آن را به میان جامعهی ورزشی ایران خواهند برد. روز یک شنبه ۳ آبان فدراسیون فوتبال رژیم آخوندی، اسامی ۲۷ بازیکن تیم ملی فوتبال ایران را برای شرکت در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ تایلند اعلام کرد در این میان اسامی تنها نام مهدی مهدوی کیا از بازیکنان ثابت تیم ملی در جام جهانی به چشم میخورد و بقیه بازیکنان ثابت تیم غایب بودند. فدراسیون فوتبال اعلام کرد این نفرات بدون احتساب بازیکنانی است که در باشگاههای خارج از کشور عضویت دارند که در صورت نیاز بعداً به اردوی تیمملی دعوت خواهند شد. روز ۱۶ آبان سرمربی تیم ملی تعداد دیگری از بازیکنان را به اردو فرا خواند که در آن اسامی عابدزاده، خداداد عزیزی، سعداوی، پیروانی، استیلی، استاد اسدی، دین محمدی و لطیفی دیده نمیشود. » متأسفانه وی آرزوهای تحققنیافتهاش را با طرح ادعاهای غیرواقعی که ناشی از خودفریبی و دیگرفریبی بود و تنها مصرف داخلی داشت و در جامعه ورزشی توجهی را جلب نمیکرد بیان مینمود. وی در این مقاله به گونهای جلوه داده بود که گویا دعوتنشدگان به تیم ملی به خاطر «نزدیک شدن به میوه ممنوعه» که همانا دیدن عکس مسعود و مریم رجوی بود عذرشان خواسته شده است! برخلاف ادعای نایبآقا، استیلی یکی از بایکنان اصلی این تیم در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ تایلند بود. در آدرس زیر بازی ایران – کویت در فینال بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ را که در آذرماه ۱۳۷۷ برگزار شد ملاحظه کنید. http://footballitarin.com/video_page.php?id=393 استیلی در بازیهای جام ملتهای آسیا سال ۲۰۰۰ لبنان نیز شرکت داشت. خداداد عزیزی نزدیکترین رابطه را با سرداران سپاه داشت و دارد و تا بازیهای انتخابی جام جهانی ۲۰۰۶ بارها در تیم ملی بازی کرد. عابدزاده آسیب دیده بود و هیچ سنخیتی با آنچه نایبآقا ادعا کرده نداشت. پیروانی همچنان تا سال ۲۰۰۲ در تیم ملی حضور داشت و کاپیتان این تیم بود و بعدها به مربیگری تیم ملی هم رسید. علیاکبر استاد اسدی ۳۴ ساله آخرین بازی او با استرالیا در مقدماتی جام جهانی بود و در فرانسه بازی نکرد و در سال ۷۸ فوتبال را کنار گذاشت. سعید لطیفی در جام جهانی ذخیره بود اما بعدها دوباره به تیم ملی دعوت شد و عضو تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ بود. سیروس دین محمدی تا سال ۲۰۰۱ در تیم ملی بود. نادر محمدخانی، جواد زرینچه، علی دایی، حمید استیلی، کریم باقری، مهدی مهدویکیا، علیرضا منصوریان، بازیکنان اصلی تیم ایران در جامجهانی در این مسابقات در کنار علی کریمی، داریوش یزدانی و علی موسوی و وحید هاشمیان که هر چهار نفر در باشگاههای آلمانی به میدان رفتند و ستار همدانی (در جام جهانی ۹۸ هم حضور داشت) تیم ملی ایران را تشکیل میدادند و در فینال با شکست ۲ بر صفر کویت قهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ تایلند شدند. برخلاف ارزیابی نایبآقا «رویارویی مقاومت ایران با رژیم ضدبشری آخوندی در لیون» کمترین بازتابی در جامعهی ورزشی ایران نداشت و کسی پیام مقاومت را به میان جامعهی ورزشی ایران نبرد. استادیوم غیرسیاسی و سرخوردگی ملی ناشی از شکست تلویزیونهای ایرانی لسآنجلسی و دیگر رسانههای مرتبط با اپوزیسیون ایران در تلاش بودند با تحریک تماشاگران فوتبال، جمعیت 100 هزار نفری استادیوم آزادی را به خیابان ها بکشانند اما این دیدار یکی از آرام ترین شهرآوردهای پایتخت بود. 23 خردادماه 1382 هم شرایط مشابهی رقم خورد. در سالگرد 18 تیر هم با توجه به دعوتهای گوناگونی که از سوی اپوزیسیون برای گرامیداشت این روز صورت گرفته بود شورای تامین استان مخالف برگزاری مسابقه پرسپولیس و استقلال بود. اما دیدار در کمال آرامش برگزار شد. و مشخص شد که سکوهای ورزشگاه آزادی با توجه به تغییراتی که در جامعه صورت گرفته و تغییر نسل و ... دیگر بار سیاسی ندارد. در طول دو بازی یاد شده حتی یک شعار سیاسی هم شنیده نشد. سرخوردگی مردم از «دولت اصلاحات» و شور و امیدی که آفریده بود در فوتبال نیز خود را نشان داد. تیم ملی فوتبال ایران علیرغم شایستگیهایی که داشت با شکست تحقیرآمیز از بحرین در منامه، از صعود مستقیم به جام جهانی ۲۰۰۲ بازماند. با توجه به تجربهی ناکامی تیم ملی در بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ و سیاست خائنانهی دستگاه سیاسی و امنیتی رژیم در آن سال، دوباره این شایعه دهان به دهان پیچید که گویا این بار نیز سیاست رژیم، مانع پیروزی تیم ملی فوتبال شده تا مبادا مردم جشن پیروزی در شهرها راه بیاندازند. مردم با پخش این شایعه غرور ملی خود را که در منامه با شکست ۳-۱ از بحرین و جشن شادمانی تیم بحرین با پرچم عربستان خدشهدار شده بود التیام میبخشیدند. آنها به این ترتیب غم و اندوه خود و شکسته شدن غرور ملی را به پای رژیم میگذاشتند. بلازویچ مربی اسبق تیم ملی ایران در مورد شکست از بحرین میگوید: «من از علاقمندان فوتبال ایران عذرخواهی میکنم اما حوادث مرموزی پشت صحنه آن بازی بود و خاطرات بدی برای من برجای گذاشت.» تیم ملی ایران در بازی پلیآف آنقدر قدرت نداشت تا از پس تیم قدرتمند ایرلند جنوبی برآید و در مسابقهی رفت و برگشت ۲-۱ نتیجه را واگذار کرد و نتوانست در جام جهانی ۲۰۰۲ که در ژاپن و کره برگزار میشد شرکت کند. عدم صعود به جام جهانی ضربه بزرگی به فوتبال ایران زد. در نیمهی دوم دهه ۷۰ و به ویژه پس از حضور ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ بازیکنان زیادی همچون دایی، باقری، عزیزی، مهدوی کیا، میناوند، پاشازاده، منصوریان، دینمحمدی، هاشمیان، خطیبی، یزدانی و ... به لیگهای اروپایی راه یافتند اما عدم صعود تیم ملی به جام جهانی بازیکنان ایرانی را از سکه انداخت و تنها کریمی، هاشمیان، رحمان رضایی و مهدوی کیا به حضور خود در لیگهای اروپایی ادامه دادند. ناکامی بزرگ فوتبال ایران؛ عدمراهیابی به بازیهای المپیک از المپیک 1992 که قرار شد مسابقات فوتبال با حضور تیمهای زیر 23 سال تشکیل شود، تیم امید ایران رسماً فعالیت خود را آغاز کرد و تا امروز 1۴ سرمربی ایرانی و خارجی داشته است که به جز دو مدال طلا و برنز در بازیهای آسیایی، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ در ۶ دوره مقدماتی المپیک و بازیهای آسیایی توفیقی نداشته است. و تیم ایران تاکنون نتوانسته است در بازیهای المپیک شرکت کند. مأموران انتظامی اجازهی ورود به زنانی که برای تماشای بازی به ورزشگاه آزادی رفته بودند نداد. حضور زنان در ورزشگاه «آزادی» ممنوع بود. سیدمحمد خاتمی، رییسجمهوری وقت که با هیات همراه از در اصلی مجموعه ورزشی آزادی عبور میکرد با دیدن صحنهی تجمع زنان اجازهی حضور آنها در ورزشگاه را برای دیدن این مسابقه صادر کرد. پس از پایان آن دیدار باز هم زنان پشت درهای «آزادی» ماندند. بعد از آن بود که فعالان حقوق زنان کمپینی را با نام «روسری سفیدها» برای ورود به ورزشگاهها تشکیل دادند. از همان موقع در مسابقات مختلف فوتبال در سرتاسر ایران گزارشهای زیادی مبنی بر حضور مخفیانهی دختران با لباس پسرانه در ورزشگاهها منتشر شده است. فیلم «آفساید» ساختهی جعفر پناهی هم به همین معضل پرداخته است. تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ به علت آسیبدیدگی بد موقع بازیکنان کلیدی پیش از جام جهانی و از فرم خارجشدن آنها و درگیریهایی که بین بازیکنان تیم ملی در رختکن به وجود آمد از انسجام درونی برخوردار نبود؛ با این حال بازیهای قابل قبولی در مقابل مکزیک و پرتغال و آنگولا ارائه داد و پس از آن نکونام، شجاعی و تیموریان به تیمهای اروپایی راه یافتند. برخلاف سال ۱۹۹۸ از آنجایی که هواداران مجاهدین برای تماشای بازیهای ایران به استادیوم نرفته بودند تعداد ایرانیان حاضر در بازیهای ایران چندان زیاد نبود و بازیهای این تیم برخلاف جام جهانی ۱۹۹۸در مطبوعات جهان انعکاس چندانی نیافت. جادههای ناامن بلای جان فوتبالیستها در سال ۷۳ جواد منافی دفاع چپ پرسپولیس و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران و آسیا در تصادف رانندگی در جادهی قائم شهر و ساری به سختی مجروح شد. چند مهرهی گردنش شکست و نخاعش آسیب دید و از ناحیه سینه به پایین فلج شد. بعد از درمان اولیه در بیمارستان ساری در تهران تحت عمل جراحی قرار گرفت و سه ماه در بیمارستان بستری بود و شش، هفت ماهی را هم خانه نشین شد. و مدتها روی ویلچر بود تا ادامه درمانش را در اروپا پیگیری کرد. او که میرفت تا اولین لژیونر ایرانی فوتبال اروپا شود برای همیشه از فوتبال کنارهگیری کرد و امروز کمک مربی پرسپولیس است. در اسفند ماه ۱۳۹۰ ماشین علی دایی در جاده نطنز به کاشان واژگون شدن و او به خاطر استحکام ماشین جان به در برد. و این داستان همچنان ادامه دارد. دخالت بیش از حد دولت در فوتبال او همه فنحریفی را در فوتبال نیز نشان داد و گفت: «باید هركدام یك تیم باشید و در عین حال بازی تیمی را نیز فراموش نكنید. بیش از آن كه خود بدوید، توپ را بدوانید.» در راستای سیاست غربستیزی رژیم احمدی نژاد گفت: « غرب با درخشش ایرانی ها مخالف است و نمیخواهد جوان ایرانی در هیچ زمینهای بدرخشد؛ اما بازیكنان ما در صورتی كه در جام جهانی نتیجه بگیرند، دوسوم مردم جهان را خوشحال میكنند.» http://www.fardanews.com/fa/news/78931 این گزافهگوییها در حالی ایراد میشد که تیم ملی ایران پس از پیروزی انقلاب رنگ قهرمانی در جام ملتهای آسیا را ندیده و بارها از راهیابی به المپیک و جام جهانی باز مانده است. از آنجایی که بر اساس فتوای خمینی و خامنهای و ... نگاه کردن زن به بدن مرد جایز نیست، به زنان اجازهی حضور در استادیومها داده نمیشود. هنگامی که بحث حضور زنان در استادیومها بالا گرفت، استفتائی از مراجع تقلید به صورت زیر شد. «برخی در حال زمینهسازی برای شرکت زنان در ورزشگاهها جهت تماشای مسابقات مردان میباشند. از آنجایی که در این مکانها غالباً توسط طرفداران تیمهای ورزشی حرکات غیراخلاقی صورت میگیرد و تبعات سوئی را به همراه دارد، زمینهسازی و شرکت زنان در این مکانها که موجب هتک حرمتها میشود چه صورت دارد؟» پاسخ مراجع تقلید شیعه آب پاکی روی دست همه ریخت: آیتاللّه صافی: جایز نیست و وقوع این گونه امور در جمهوری اسلامی بسیار مایهی تأسف است. آیتاللّه مکارم شیرازی: هرکاه موجب فساد یا هتک حرمت احکام اسلامی گردد جایز نیست. آیتاللّه تبریزی: در فرض سؤال جایز نیست و مسؤلین باید در حفظ عفّت زنان و عزّت آنان بکوشند. آیتاللّه بهجت: به نحو اختلاط مرد و زن جایز نیست و در غیر این صورت چون نوعاً پوشش متفاوت ندارند نظر جایز نیست علیالاحوط (احتیاط واجب) و در فرض معرضیت ریبه حرام است قطعاً. آیتاللّه سیستانی: به احتیاط واجب زن نباید بدن مرد را که بیش از حدّ معمول برهنه است تماشا کند. برکناری دادکان و تعلیق فدراسیون فوتبال بعد از پایان جام جهانی ۲۰۰۶ و عدم صعود تیم ایران به مرحلهی دوم این بازیها که هر عقل سلیمی میدانست در آن شرایط غیرممکن است، علیآبادی به منظور در دستگرفتن فدراسیون فوتبال حکم به برکناری دادکان داد که هنوز در پرتغال به سر میبرد. فیفا به دلیل دخالت دولت در امور فوتبال، فدراسیون ایران را تعلیق کرد. تعلیق فوتبال برای کشوری مثل ایران که یکی از جوانترین کشورهاست و توجه ویژهای از سوی جوانان به فوتبال میشود کمتر از تحریمهای شدید اقتصادی نیست و به سرعت مردم را در مقابل حکومت قرار میدهد. چرا که در اثر تعلیق فدراسیون، کلیهی فعالیتهای مربوط به فوتبال ایران در سطح بینالمللی به حالت تعلیق در میآید. و نه تنها تیم ملی بلکه تیمهای باشگاهی هم امکان بازی در سطح بینالمللی را پیدا نمیکنند و هیچ تیم خارجی نیز اجازهی بازی در کشور را ندارد. فیفا که از قدرت بسیار زیادی برخوردار است برای اعمال فشار روی رژیم اهرمهای مختلفی را در اختیار دارد اما به دلایل گوناگون از آن بهره نمیبرد. به عنوان مثال به خاطر راهندادن زنان به استادیومهای ورزشی فیفا میتواند فدراسیون فوتبال ایران را تحت عنوان اعمال تبعیض در محیطهای ورزشی تعلیق کند. صفایی فراهانی و اصلاحطلبها که متوجهی خطر بودند پا درمیانی کرده و با نفوذی که در کنفدراسیون فوتبال آسیا داشتند کمیته انتقالی تشکیل داده و برای رفع و رجوع خرابکاری دولت احمدینژاد و رفع تعلیق فوتبال مسئولیت انتخاب رییس جدید فدراسیون را بر عهده گرفتند و کفاشیان انتخاب شد. فدراسیون فوتبال که با سرپرستی کیومرث هاشمی و با هدایت علیآبادی اداره میشد از برانکو ایوانکویچ مربی موفق تیم ملی ایران نیز به فیفا شکایت کرد. او که ادعایی نداشت در مقام دفاع اسنادی را به فیفا ارائه داد که باعث شد دولت ایران مجبور به پرداخت ۴۰۰ هزار دلار اضافه هم به او بشود. شکست ایران در جام ملتهای آسیا و قهرمانی عراق http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=101225 عراق با وجود بحرانهای سیاسی عمیق و جنگهای فرقهای در میان حیرت ناظران به قهرمانی در جام ملتهای آسیا رسید. مریم رجوی «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» که به خاطر «غیبت» مسعود رجوی مسئولیت «شورای ملی مقاومت» را نیز به عهده دارد در یک موضعگیری حیرتانگیز با ارسال پیامی موفقیت تیم ملی عراق را تبریک گفت و از قول مردم ایران و ورزشکاران ایرانی، پیروزی این تیم را پیروزی آنها دانست! در حالی که در ۳۲ سال گذشته هیچگاه رهبران مجاهدین و شخص وی به عنوان «رئیس جمهور برگزیده مقاومت» موفقیتهای ورزشکاران ایرانی را تبریک نگفتهاند: «رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی پیروزی تیم ملی فوتبال عراق در جام ملت های آسیا را به مردم عراق و تیم ملی این کشور تبریک گفت و خطاب به آنان افزود: «مردم ومقاومت ایران و ورزشکاران میهن دوست ایرانی، رودر روی فاشیسم مذهبی حاکم برایران، پیروزی شما را پیروزی خودشان میدانند. امروز همه ناظران در منطقه وجهان متفق القولند که رمز پیروزی قهرمانان ملی پوش عراقی، وحدت و همبستگی درخشان آنها بود که درمیان بحرانهای هولناک و دردآور کنونی، بهترین ساعات جشن و شادی ملی را برای تمامی عراقیان به ارمغان آورد». http://www.mojahedin.org/pages/printNews.aspx?newsid=18673
در بهمن ۱۳۸۷، خبر بازی دوستانه تیم نوجوانان پسر و تیم دختران باشگاه استقلال تهران جنجال و واکنشهای بسیاری برانگیخت. یکی از کسانی که به شدت به این مسئله اعتراض کرده و آن را غیرقابل گذشت دانست عبدالرضا ساور معاون فرهنگی ، حقوقی و امور مجلس سازمان تربیت بدنی و عضو هیأت مدیره باشگاه استقلال بود. عاقبت سرمربی تیم فوتبال بانوان استقلال با رد دیدار تیمش با فوتبال نوجوانان پسر گفت: «دیدار نداشتیم و تنها تداخل زمان تمرین بود. آنقدر به موازین فرهنگی و اسلامی حاكم بر ایران پایبند هستیم كه اجازه ندهیم چنین اتفاقی در تیم بیفتد. اصلاً رویارویی تیم های مردان و زنان جزء محالات ورزش ایران است. چطور ممكن است در ورزشگاهی كه دارای حراست است، دیداری اینچنینی صورت گیرد؟» نادرپور اضافه کرد «با دخالت ماموران حراست ورزشگاه مرغوبكار خیلی زود اعضای تیم پسران زمین تمرین را ترك و حتی مربیان این تیم از این بابت عذرخواهی كردند. هیچ دیداری بین دو تیم صورت نگرفت اما متاسفانه شایعات زیادی در زمین ایجاد شده است كه من به شدت همه آنها را تكذیب می كنم.» روزنامه اعتماد، شماره ۱۸۷۴ به تاریخ ۵/۱۱/۸۷، صفحه 13 (ورزش) شرکت تیم فوتبال زنان ایران در المپیک نوجوانان و کسب رتبهی چهارم میان شش تیم و ظاهر شدن دختران ایران در میدانی بین المللی و ورزشگاهی که مردان نیز حضور داشتند، شکست روز اول و آخر آنها برابر تیم ترکیه را تحت شعاع خود قرار داد و موضوع لباسهای ورزشی این تیم، بازتابی فراتر از میدانهای ورزشی داشت. وقتی زنان در داخل کشور به خاطر رعایت مسائل شرعی اجازهی حضور در ورزشگاهها و تماشای بازی مردان را ندارند چگونه در سطح بینالمللی میتوانند خود در ورزشگاههایی بازی کنند که تماشاگران آنها مردان هستند. این سؤالی بود که کسی جوابی برای آن نداشت. در واقع سیاست دوگانه رژیم در سطح داخلی و خارجی در ارتباط با فوتبال و ورزش زنان نشان میدهد که رعایت مسائل شرعی در داخل کشور بهانهای است برای سرکوب زنان و مهار جامعه. تیم ملی فوتبال زنان ایران با این که از مرحله نخست مقدماتی برای شرکت در جام ملتهای آسیا صعود کرد، در دور بعد شکست خورد و به مرحله نهایی راه نیافت. عدم راهیابی به بازیهای جام جهانی ۲۰۱۰ و «جنبش سبز» و از آنجا که سرمربی تیم ملی صاحب کارخانه تولیدکننده لباس ورزشی دایی است، تیم ملی در ادامه راه مسابقات مقدماتی جام جهانی لباسهای تولیدی «مجید» را از تن بیرون کرده و با لباسهای تولیدی دایی در میادین ظاهر شد. «کلهپز برخاست سگ جایش نشست.» محمد مایلی کهن مربی حزباللهی که در اثر مخالفت مردم و جنبش اعتراضی که علیه او شکل گرفته بود در سال ۷۶ از مربیگری تیم ملی برکنار شده بود جایگزین او شد. دو هفته بعد، پس از سردادن شعارهای مردمی علیه مایلی کهن در استادیوم آزادی و در جریان مسابقه استقلال و سایپا او استعفا داد و افشین قطبی به تیم ملی رسید. جامعه در تک و تاب بود و «جنبش سبز» ایران را فراگرفته بود. مردم در اعتراض به نتایج اعلام شدهی انتخابات ریاست جمهوری در خیابانها بودند. علی کریمی، جواد نکونام، حسین کعبی، محمد نصرتی، مهدی مهدویکیا، مسعود شجاعی، ۶ بازیکن تیم ملی ایران نیز با دستبندهای سبز به نشانهی همراهی با مردم ایران در بازی حضور یافتند و دنیا را در بهت فرو بردند. همه چیز گویای انتخاب مردم ایران بود و مخالفت با کودتایی که آرای به صندوقریخته را به یغما برده بود. با تهدید بازیکنان تیم ملی، آنها در نیمهی دوم دستبندهایشان را درآوردند و یا زیر دستبند دیگری مخفی کردند. منصور پورحیدری سرپرست تیم ملی در بازگشت از سئول مدعی شد: «بازیکنان تیم ملی برای رسیدن به پیروزی برابر کره جنوبی و صعود به جام جهانی مچ بندهای سبزی را با نیت نذر حضرت ابوالفضل(ع) بسته بودند که در بین دو نیمه با این تشخیص که ممکن است این سبزها مورد سوء استفاده عدهای قرار گیرد آنها را باز کردند. وی ادامه داد: بنده خودم 20 سال است سبز نذری حضرت ابوالفضل (ع) را چه در دروانی که فوتبال بازی می کردم و چه در دوران مربیگری بر دست می بندم.» http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=85120 مسئولان رژیم تنها به توجیه سرپرست تیم بسنده کرده و به خاطر پیامدهای بینالمللی و هراس از تصمیمات فیفا جرأت نکردند بازیکنان «خاطی» را که بهترین بازیکنان ایران هم بودند مجازات کنند. تیم ملی فوتبال که به سادگی میتوانست به جام جهانی راه یابد در اثر دخالتهای بیجای دولت در امر ورزش و دستورات غیرفنی از رفتن به جام جهانی ۲۰۱۰ بازماند چنانکه حکومت از رفتن به سوی «عقلانیت نسبی» بازماند و شیرازهی جامعه بیش از پیش از هم گسیخته شد. عدم راهیابی به جام جهانی باعث شد دیگر هیچ فوتبالیست ایرانی به اروپا راه نیابد و تنها نکونام و شجاعی به بازی در تیم اساسونا ادامه دادند. جنبش ۸۸ و حضور میلیونی مردم در خیابانها حساسیت مسابقات فوتبال و تجمع گستردهی مردم در استادیومها و واکنشهای آنها را دو چندان کرد. «شورای امنیت ملی» در نتایج بازیهای فوتبال به ویژه شهرآورد تهران دخالت میکرد. ۶ بازی پی در پی این دو تیم با نتیجهی مساوی به پایان رسیده بود. مجتبی شریفی رئیس کمیته انضباطی فوتبال در این رابطه در آبانماه ۸۸ و در بحبوحهی اعتراضات مردمی گفت: «هر تیمی دارای یک عده علاقمند و تماشاگر حرفهای است. برد و باخت تیمها، میتواند به برخورد بین تماشاگران حرفهای و علاقمندان منجر شود، و کار را به مناقشه و جنگ و گریز خیابانی بکشاند و الان جامعه ما آماده پذیرش بحرانهای بیشتر نیست و دنبال آرامش است که بعد از حوادث بعد از انتخابات از دست داده است. به همین دلیل هم خیلی از مسابقات با نتیجه تساوی تمام میشود و کمیته حل بحران وابسته به شورایعالی امنیت ملی هم از مسابقات حساس منجر به نتیجه تساوی اظهار رضایت دارد. اما این جادوگران رمّال و ساحرها به این نکتههای حساس هیچ توجهی ندارند و فقط میخواهند که تیم خودشان در جدول رقابت تیمها بالاتر برود و جزء تیمهای صدرنشین باشند. دلیلش هم این است که این جادوگرهای رمال و ساحرها ماهیانه حقوق زیادی میگیرند، بعلاوه اینکه برای بُردن در هر مسابقه ای مقدار زیادی هم کمیسیون دریافت میکنند و خلاصه همه این سودجوییهای غیر شرعی نه فقط مخالف اسلام است، بلکه جامعه را به آشوب میکشد. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اجازه نمیدهد که بازی فوتبال وسیلهای برای فتنهانگیزی و انقلاب مخملی و کودتای نرم در ایران بشود. رهبر بزرگ انقلاب فرمودهاند که همه باید بصیرت داشته باشند و البته بصیرت بدون اعتماد به اصل ولایت فقیه دست یافتنی نیست و ولی فقیه امر به آرامش دادهاند. » http://hayohouy.blogspot.com/feeds/posts/default?orderby=updated مسئولان امنیتی همهی تلاششان را به کار میبردند تا مبادا فوتبال به «فتنه» و «انقلاب مخملی» و «کودتای نرم» مدد رساند و فرامین ولایت فقیه روی زمین بماند. شورای تأمین استان تهران و شورای امنیت ملی که از ماهیت غیرسیاسی نسبی استادیوم آزادی مطمئن شده بودند در حساسترین روزهای سه دههی اخیر تاریخ میهنمان، اجازهی بزگزاری دو مسابقهی مهم بین پرسپولیس و استقلال در استادیوم آزادی را دادند و این دو مسابقه با حضور نزدیک به ۹۰ هزار تماشاگر در آرامش و بدون کمترین شعار سیاسی در دهم مهر ۱۳۸۸ و ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ برگزار شد. در حالی که در ۱۳ آبان و ۶ دیماه (روز عاشورا) همانسال تظاهراتهای اعتراضی بزرگی در تهران شکل گرفت و به هاشمی رفسنجانی اجازهی برگزاری نماز جمعه داده نمیشد و کوچکترین تجمع مردمی با سرکوب شدید مواجه میگردید. با وجود این به دلایل گوناگون که در حوصلهی این نوشته نیست استادیومهای ورزشی همانند دیگر تجمعات مردمی همچنان خطری بزرگ برای رژیم که از ماهیتی سرکوبگر و توتالیتر برخوردار است محسوب میشود و این امکان هست که در شرایط ویژهای به کانونی شعلهور تبدیل شود. ادامه دارد... --------------------------------------- Copyright: gooya.com 2016
|