گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! راهکارهایی برای پیشرفت در جهان٬ ترانه جوانبختتجربه ما ایرانیها از شرایط کشورمان در جهان در طی چهار دهه اخیر با فراز و فرودهایی همراه بوده است که در این مقاله به بررسی ویژگیهای عمده آن میپردازم. بدیهی است که راهکارهای پیشنهادی من در این مقاله با همدلی هموطنانم میتواند برآیندی مثبت از نیروهای ذهنی و به فعلیت رساندن آن برای ایجاد آیندهای روشن و متفاوت برای ایرانیها و مردم دیگر کشورها ایجاد کند. به نظر من دو دلیل عمده برای پسرفت ایران ما بیسوادی و ریاکاری است که به عنوان نشانههای هنر در میان برخی از ایرانیها به شمار میرود. عدهای بیسواد و ریاکار زمام مملکت ما را در اختیار گرفتهاند و با بهرهوری از سادهاندیشی برخی از هموطنانمان در ایران نهایت سوءاستفاده را در قتل و چپاول و بزهکاری کردهاند. به زعم این افراد، هنرمند کسی است که انسانها را به اسم دین به قتل برساند و جنایتهایش را به اسم کشورهای دیگر جابزند، کسی که از بام مسجد مردم را به گلوله ببندد و با تزویر ادعا کند که الگوی انسانهای آزاده در جهان است، کسی که برای خاموش کردن شعلههای اعتراض مردم به جان رسیده از ظلمهایی که کرده آنها را با ماشین پلیس انتظامی در روز عاشورا زیر بگیرد، کسی که چون حاضر نیست از قدرت کنارهگیری کند مردم را خس و خاشاک بنامد و با وقاحت از تریبون سازمان ملل به سیاستمداران کشورهای جهان روش کشورداری تبلیغ کند.۲ اینها همه کسانی هستند که خود را هنرمند مینمایانند زیرا هنر را در جنایت و توجیه آن با استفاده از شگرد فریبکاری میدانند. در این دیار فانی که به بشری رحم نمیکند و سرانجام همه به خاک میپیوندند موارد گوناگون برای شگفتی بسیار است اما نمونههای بارز آن را در میان هموطنانمان میتوانیم به وضوح بیابیم. ما ایرانیها مردمی هستیم که نه تنها به خودمان بلکه به مردم کشورهای جهان هم توهین میکنیم. این حق را به خود میدهیم که با چادر و روسری در همه کشورهای جهان زندگی کنیم اما این حق را برای زنانی که مایل به پوشاندن سرشان نیستند و میخواهند از حق طبیعی به نام آزادی برخوردار باشند قایل نیستیم که بدون روسری وارد کشورمان شوند! اگر خودمان را هنرمند بدانیم علت مطرح بودن نام کشورمان را فقط در شعر ایران میدانیم گویی ابنسینا، خیام، رازی، ابوریحان بیرونی و دیگر بزرگان ما که پیشرو علوم گوناگون و فلسفه بودند جایی در دنیای کنونی ندارند! و درواقع این نکته را نادیده میگیریم که نام این بزرگان هنوز از دانشگاههای کشورهای جهان در کنفرانسها و مقالهها و کتابها شنیده و دیده میشود! به جای آن که به زندگی خودمان فکر کنیم روز و شب را به تعیین کردن رنگ و اندازه لباس همدیگر میگذرانیم! به عنوان قاضی بر مسند ظلم و ریا که بر آن نشستهایم دل خوش کردهایم درخواست مادران و پدران داغداری که فرزندان معترضشان در سالهای اخیر توسط حکومت فعلی ایران به قتل رسیدهاند را بدون دادرسی و اجرای عدالت با پاسخهای واهی رد میکنیم.۳ شگفتتر آن که انتظار داریم که کشورمان نماد پیشرفت در انسانیت و عدالت و نیز علوم و فنون در جهان باشد! بدتر از همه این موارد ادعا میکنیم که مردم همه کشورها باید مرامها و باورهای ما را بپذیرند و اگر تاکنون چنین نکردهاند در اشتباه بودهاند! ما نمیتوانیم ریشههای پسرفت ایران که همانا بیسوادی و ریاکاری است را ببینیم و انتظار داشته باشیم بدون اصلاح خودمان کشورمان مانند دوران قدیم سرآمد پیشرفت باشد. باید به عقاید و باورهای همدیگر احترام بگذاریم و از پیروی کردن بیسوادان و ریاکاران دوری کنیم. ما ایرانیها میتوانیم به گذشته پرافتخارمان برگردیم و به جای پرداختن به طرحها و برنامههای گروههای سیاسی، که غیر از به قدرت رسیدن و تباه کردن فرهنگ ما و نیروهای انسانی، اندیشه دیگری ندارند، زندگی شرافتمندانهای داشته باشیم. باید باور کنیم که خون ابنسینا، خیام، رازی، ابوریحان بیرونی و دیگر بزرگان ما در رگهایمان جریان دارد.ما میتوانیم عمرمان را وقف آموختن علوم، فلسفه، ادبیات و هنرهای گوناگون کنیم و از نوشتن درباره حقوق بشر غفلت نکنیم. مهمترین نیرو همانا امید به آینده بهتر است که در بدترین شرایط بهترینها را به وجود میآورد. ما میتوانیم با مردم همه کشورها دوست باشیم و نه تنها برای بهتر شدن ایرانمان بلکه برای بهتر شدن زندگی بشری بکوشیم. پانویس: ۱. اولین اعلامیه حقوق بشر در دوران کورش اولین شاه هخامنشی نوشته شده است. Copyright: gooya.com 2016
|