پنجشنبه 24 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چه چيز رژيم جمهوری اسلامی را به "نرمش قهرمانانه" در برنامه هسته ای وادار کرد؟ کسری آل اسحاق

نه تنها بسياری از تحليل گران سياسی که بسياری از مقامات ارشد اروپا و آمريکا علت اصلی چرخش در مواضع سرسختانه هسته ای سران جمهوری اسلامی را بالاتر رفتن فشار تحريمها بر اقتصاد ايران بيان می کنند اما در اين ميان يک پارامتر از نظر مخفی مانده است که برغم کم اهميت جلوه کردن نقش آفرين اصلی در تغيير موضع سران جمهوری اسلامی بر سر برنامه هسته ای است. اين پارامتر بقاء رژيم بشار اسد در سوريه است که هزينه ی حفظ آن بر دوش اقتصاد ايران است.

بقاء جمهوری اسلامی از اولويتهای اصلی است که در دکترين سياست خارجی ايران از همان سالهای ابتدايی روی کار آمدن رژيم نقش ايفا می کند. تعبير "نوشيدن جام زهر" و پذيرفتن قطعنامه ۵۹۸ توسط آيت الله خمينی بر پايان جنگ هشت ساله ميان ايران و عراق را می توان در اين چهارچوب معنی کرد و شايد به تعبير ساده تر بتوان آن را در همان جمله ی معروف آيت الله خمينی پيدا کرد که " حفظ نظام از اوجب واجبات است"؛ اوجبی که حتی می تواند برخلاف ميل و نظر شخصی رهبر کاريزماتيکی همچون خمينی وی را به نوشيدن جام زهر مجبور کند.

پيشنهاد گنجاندن تضمين امنيتی به ايران به عنوان مشوقهای تازه در مذاکرات ۵+۱ با ايران که توسط سرگئی لاوروف در سال ۲۰۰۸ در خلال مذاکرات مطرح شد از طرف آمريکا منتفی دانسته شد اما شايد بتوان آن را درخواست غير مستقيم ايران از دهان مقامات روسيه دانست که در کريدورهای سياسی ميان سران دو کشور رد و بدل شده است. هر چند مقامات ايران درخواست چنين تضمينی را منکر شده اند اما طرح اين مسئله از طرف روسيه احتمال درخواست غير مستقيم آن از طرف ايران را قوت می دهد.اخيراً گمانه زنی های در مورد طرح اين مسئله در نشستهای ميان ايران و آمريکا مطرح شده است و در صورت صحت می توان آن را جزء دغدغه های اصلی ايران قلمداد کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/05/080514_he-nuc-russia.shtml
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/05/080514_an-russia-iran-usa.shtml
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/05/060521_si-wmt-rice-iran.shtml
http://www.donya-e-eqtesad.com/news/453543/

بقاء نظام حاکم بر ايران جز خطوط قرمزی است که در صورت به خطر افتادن، سران نظام را به تغيير در مواضع خود ولو به رغم ميل باطنی مجبور می کند. دستيابی ايران به تسليحات هسته ای به دليل قدرت بازدارندگی می تواند جز اهداف استرتژيک محسوب شود( هر چند مقامات ايران اذعان می کنند تنها به دنبال انرژی صلح آميز هسته ای هستند ) که برغم تحميل هر نوع هزينه ای نظام مايل به صرف هزينه برای آن است بويژه اينکه نظام در سرکوب مخالفان در داخل تا حالا موفق بوده است و تنها خطر از خارج مرزهای ايران احساس می شود اما بحران سوريه و احتمال از دست دادن مهمترين شريک سياسی ايران در منطقه اين معادله را برهم زده است.

طی چند سال اخير با شدت گرفتن تحريمهای اقتصادی مقامات ايران از بی اثری تحريمهای اقتصادی بارها سخن به ميان اورده بودند و بارها اعلام کرده بودند "که از اغاز روی کار امدن، جمهوری اسلامی با تحريمهايی به مراتب سخت تر مواجه بوده است و تحريم اقتصادی کنونی مسئله تازه ای نيست" که اشاره به تحريمهای اقتصادی و تحميل جنگ به ايران طی جنگ هشت ساله بوده است اما حکومت ايران با هر نقصان و ضعف و مصائبی که با آن دست و پنجه نرم می کرد توانست نظام را از خطر واژگونی حفظ کند و چه بسا در باور بسياری از دست اندر کاران رژيم در مواجهه با تحريمهای جديد ايران باز هم می تواند به مانند دوران هشت ساله جنگ ازخطر واژگونی مصون بماند اما بحران سوريه اين معادله را بهم زده است.

حيات دراز مدت جمهوری اسلامی به بقا رژيم بشار اسد وابسته است که با چالشهای زيادی بعد از قيام مردم سوريه مواجه شده است اما مهمتر از حضور مستقيم نظامی، لجستيکی و مشاوره ی نظامی ايران به سوريه حمايت های مالی ايران به دولت سوريه است که می تواند برای تشکيل " نيروی دفاع وطنی" کاربرد داشته باشد؛نيرويی شبيه بسيج و يا لباس شخصی که با دريافت پول به مانند نيروهای بسيج ايران در وضع وخيم اقتصادی سوريه قادر به تشکيل و سازماندهی چنين نيروی موثری در شهرهای سوريه است. تحريمهای اخير اقتصادی اروپا و امريکا در مقايسه با دهه ی اول انقلاب بويژه در دوران جنگ هشت ساله شايد خيلی سخت تر و آسيب گذار تر ازگذشته نباشد اما ايران در حال حاضر با دو اقتصاد دست به گريبان است اول اقتصاد ايران و دوم اقتصاد سوريه و اين چالش بزرگيست که تنگ تر شدن حلقه تحريمها مقامات جمهوری اسلامی را در اوضاع وخيم اقتصادی ميان دو انتخاب قرار داده است : پيشبرد برنامه ی هسته ای يا حفظ نظام بشار اسد.

از تغيير رويکرد ايران در مذاکرات هسته ای و همکاری با آژانس بين المللی انرژی هسته ای می توان نتيجه گرفت که سران نظام ميان دو گزينه اشاره شده گزينه دوم را برگزيده اند؛گزينه ای که دست ايران را در معادلات منطقه ای بويژه در مواجهه با اسرائيل از طريق اهرم فشار حزب الله لبنان بالا نگه می دارد و بقا نظام را تا مدت طولانی تری تضمين می کند.

اين نکته را نيز نبايد از نظر دور داشت که طبق توافقات با طرف غرب، ايران ملزم به خنثی کردن ذخاير اورانيوم غنی شده خود و دادن اختيارات نظارتی بيشتر به آژانس شده است و نه بر برچيدن تمامی چرخه ی غنی سازی اورانيوم. به عبارت ديگر ايران در آينده چنانچه مذاکرات به توافق نرسد می تواند اقدام به غنی سازی اورانيوم کند و اين چرخه حياتی در اختيار سران جمهوری اسلاميست اما در مقابل همکاری های بيشتر به تدريج دارايی های از ايران که قبلا غير قابل دسترسی بود آزاد می گردد که ايران می تواند آنرا صرف تزريق به اقتصاد ايران و پشتيبانی از رژيم بشار اسد و ادامه جنگ در سوريه کند. حکومت ايران در صورت پافشاری بر ادامه برنامه ی هسته ای خود و افزايش تحريمها شايد بتواند نارضايتی های داخلی که ناشی فشار اقتصادی است را سرکوب کند ولی برای حفظ رژيم بشار اسد به منابع مالی نياز دارد که تحريمها دست ايران از اين منابع موقتا کوتاه کرده است.

وضعيت ايران، سوريه و حزب الله لبنان در منطقه را می توان با قرار گيری مهره های شطرنج به اين طريق مشابه گرفت که حزب الله لبنان سرباز پياده ايران با تکيه به حمايت سوريه و سوريه هم با پشتيبانی ايران حلقه های زنجيره ی نفوذ و تاثير گذاری ايران در منطقه و تا مرزهای اسرائيل هستند. از بين رفتن زنجيره ی ميانی يعنی سوريه موجب تضعيف حزب الله لبنان و در نهايت از دست دادن تنها و مهمترين پياده نظام ايران در صفحه ی شطرنج منطقه است.

تاثير تحريمها بر اقتصاد ايران طی سه سال گذشته شديد و توام با تورم لجام گسيخته بوده است اما اين مسئله به تنهايی مقامات جمهوری اسلامی را به تغيير در مواضع هسته ای يا به اصطلاح "نرمش قهرمانانه" وادار نمی کرد. شايد به توان صحت اين گزاره را با پاسخ دادن به اين سوال بهتر درک کرد که :
" آيا رژيم جمهوری اسلامی در صورتيکه رژيم بشار اسد با چالش کنونی مواجه نبود حاضر به تغيير موضع در برنامه ی هسته ای خود بود؟"

تغيير موضع به نام دولت جديد

هر چند تغيير رويکرد در مذاکرات هسته ای به نام دولت حسن روحانی ضرب شده است و اعتبار آن در نگاه افکار عمومی به حساب دولت جديد ريخته می شود اما اين تصميمات پيشتر در سطوح بالای حکومتی بويژه رهبری گرفته شده است اما در ظاهر دولت جديد پرچمدار آن است و موجب می شود تا از ديد طرفداران تندرو حاکميت خفت و يا ننگ آن به حساب رهبر ايران نوشته نشود و رهبری ضمن حفظ فاصله از رويکرد جديد و در صورت بی ثمر ماندن مذاکرات فرصت پيدا خواهد کرد آن را کنار بگذارد.

شايد بتوان اين تغيير موضع را پيش در آمد انتخابات گذشته رياست جمهوری دانست که برخلاف انتخابات رياست جمهوری دوره پيشش در سلامت برگزار شد و ماحصل آن پيروزی حسن روحانی با شعار اعتدال و تدبير و جمله ی معروف " هم سانتريفيوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم" بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016