گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! درخواست اشد مجازات برای قاتل٬ مهستی شاهرخینامه با ذهنیت پرورده داخل کشور نوشته است. تاکیدش بر «زن» «قربانی» در برابر «مرد» «مجرم» است و بدون تسلط داشتن و شناخت از جامعه غرب و سیستم حقوقی حاکم بر آن، به تدریس یا به قول خودش آموزش حقوقی به دادستان میشیگان می پردازد و توضیحات و تذکراتی در مورد احترام گذاشتن به حقوق مقتول و مبارزه با خشونت خانگی (که اینجا باید آن را «قتل های خانوادگی» نامید)می دهد و بدون تحقیق و پیگیری، برای مشکل مطرح شده (که موردی خاص است) فوری نسخه همگانی قانون جزای اسلامی و قصاص را می پیچد و از دادستان دادگاهی که هنوز صورت نگرفته تقاضای «اشد مجازات» را دارد تا درس ادبی به مجرمان دیگر بدهد و از خشونت های دیگر جلوگیری کند.درخواستی برای اشد مجازات را برای قاتل ساناز به صورت نامه با تعدادی امضا به نام «صدها تن از فعالان حقوق زنان» برای دادستان دادگاه ایالت میشیگان فرستاده شده است. متن کامل نامه و پاسخ وکیل دادستانی در پایین آمده است. نامه را خلاصه می کنم: 1 - اشاره به قتل ساناز توسط همسرش این ابتدایی ترین اصل آموزش در یک جامعه مدنی است. 2- اشاره به هوش و تسلط به سه زبان و آغاز تحصیلات دانشگاهی ساناز در مقطع دکترا با توجه به مورد بالا، مورد هوش و تحصیل را هم شامل می شود. هیتلر باعث کشتار بسیاری از معلولان و کودکان عقب افتاده شد چرا که می پنداشت دارد نسلی برتر درست می کند و او دارد خطاهای خلقت را اصلاح می کند. آیا حق داشت؟ - نع! چون هر بشری، در هر مقطع سواد و هوش را نباید کشت و بیجان کرد. چه با دکترا، چه بی دپیلم، چه با زبان، چه لال. فعلاً وارد بحث بیجان نمودن کل جانداران نمی شوم. هیچکس حق نداشت به هیچ دلیلی، ساناز یا ندا یا ترانه را بکشد. گرچه آموزش این اصل برای نگارندگان این نامه هنوز زود به نظر می رسد. 3- اشاره به نقل قول از خواهر ساناز در عدم احتیاج ساناز به ازدواج مصلحتی 4- اشاره به قربانی شدن زنان در خشونت های خانوادگی وارد این بحث نمی شوم چون ناخواسته در هچل می افتیم و وارد بحث جامعه زنانه و مردانه می شویم. در حالی که بایست گفت قربانیان خشونت های خانوادگی را نبایست تنها گذاشت. چون فقط در یک جامعه مذهبی با سلاح ایجاد ترس از مجازات و عقوبت، می شود از این ادعاها کرد. اما در هزاره سوم و در قرن بیست و یکم برای افرادی که ادعای درک صحیحی از دموکراسی دارند، آموزش و تمرین دموکراسی با ترساندن قاتلان از اعدام و سیخ داغ آغاز نمی شود. نکته ای فراموش شده که یادآور می شوم. مشکل فمینیست ها جنگ زن و مرد نیست. بلکه دفاع از حقوق سرکوب شده زنان در خلال قرون توسط حمومت و افکار و ادیان پدرسالارانه است. در مورد ساناز و قتل او مسئله مبهم است و فمینیست ها نبایست آن را به جنگ زن و مرد و به بالای دار فرستادن شوهر قاتل تبدیل کنند، که البته درک این مطلب، از سوی حاج خانمها بعید به نظر می رسد. نامه درخواستی دارد که هر دو در واقع یکی است. 1.الف - رسانه ای کردن دادگاه که ادعا می کند برای بالا بردن سطح آگاهی زنان و مردان است. 2.ب) تقاضای اشد مجازات برای قاتل را (در ایالت میشیگان (که مجازات اعدام وجود ندارد) دارد. این یعنی یک قصاص بعلاوه رسانه ای نمودن قصاص در سطح جهانی. چون با مدیاتیزه کردن محاکمه و تقاضای اشد مجازات بر اساس قانون قصاص اسلامی، این کنشگران بی مخ به کجا می رسند؟ حالا دستشان نمی رسد وگرنه با طناب اعدام راه می افتادند دم زندانها. پس «صدها فعالان حقوق زنان» دارد چه درس ادبی به جامعه می دهد؟ چه آموزشی؟ و سرانجام چه کسی یا چه کسانی با نمایش فتح خود و کوبیدن میخ خود در مغزرسانه های جهانی چه هدفی دارد؟ ببینیم چه کسانی امضا کرده اند؟ به سر نخ خواهیم رسید؟ در میان لیست امضاکنندگان: در میان امضا کنندگان نام چند چهره شناخته شده را می بینیم. چندتایی از کسانی که از دل رژیم آمدند و هنوز از تنه و بدنه و تفکر سیستم رها نشده اند. احتمالاً، در کل، ان. جی. او یا لابی خاصی که در راستای منافع رژیم حرکت می کند. نام چند روزنامه نگار و نام چند خوش بین که زیر هر ورقه ای را امضا می کنند. مهم اینست که هیچکدام به عنوان وکیل امضا نکرده است. یعنی هیچکدام از حقوقدانان رژیم نبود که اسم و امضای خود را پای این نامه بگذارد؟ چرا هیچ کدام از این حقوقدانان پرورده جمهوری اسلامی دم لای تله نداده؟ هیچ ردی از وکلای حقوق بشری هم نیست. البته تاکنون اعتراضی و یا نکته ای تکمیلی هم بر این نامه منتشر نشده است. همه اینها دارد مشکوک به نظر می رسد. وقتی هیچ وکیلی پای قانون بشریت نایستد و به قانون قصاص بچسبد و یا سکوت کند، پس درخواست اجرای قانون قصاص در ایالتی از آمریکا که مجازات اعدام در آن وجود ندارد! از سوی «صد فعال حقوق زن» چه معنایی دارد؟ در جواب نامه که از طریق وکیل دادستانی میشیگان (با اسم و رسم) فرستاده شده می خوانیم: 1- خانم عزیز/ یعنی که آن نامه هیچ نامه کاری نیست و روی سخنش با فردی ناشناس است که اگر هم وکیل است حتا وکیل مبارز حقوق بشری جرئت نداشته نامش را زیر یا بالای نامه بگذارد. 2- نگارنده به این نکته اشاره دارد که جواب قاطعی برای چنین نامه ای موجود نیست. 3- نامه با زبانی حقوقی متذکر می شود متهم نیما نصیری به قتل غیرعمد متهم شده است. و او از پیش نمی تواند مقدار حبس او را تعیین کند و نمی تواند بگوید که حتماً حکم حبس ابد خواهد گرفت. (پیشاپیش نمی تواند بگوید. آخر ایران که نیست که پیش از رفتن به دادگاه تصمیمش را گرفته باشد و دادگاه نمایشی باشد.) توضیح می دهد که مدت زمان محکومیت پس از دادگاه مشخص خواهد شد. 4- نامه دوباره تاکید می کند که دادستانی از حقوق قربانی حمایت می کند همچنان که از زندانی کردن مجرم. (باز تاکید می کند که او تصمیم گیرنده نیست) 1- نامه اول بدون ذکر نامی مشخص نوشته شده و فاقد زبانی حقوقی است.در این نامه فقط اسامی امضا کنندگان مشخص است. نامه با ذهنیت پرورده داخل کشور نوشته است. تاکیدش بر «زن» «قربانی» در برابر «مرد» «مجرم» است و بدون تسلط داشتن و شناخت از جامعه غرب و سیستم حقوقی حاکم بر آن، به تدریس یا به قول خودش آموزش حقوقی به دادستان میشیگان می پردازد و توضیحات و تذکراتی در مورد احترام گذاشتن به حقوق مقتول و مبارزه با خشونت خانگی (که اینجا باید آن را «قتل های خانوادگی» نامید)می دهد و بدون تحقیق و پیگیری، برای مشکل مطرح شده (که موردی خاص است) فوری نسخه همگانی قانون جزای اسلامی و قصاص را می پیچد و از دادستان دادگاهی که هنوز صورت نگرفته تقاضای «اشد مجازات» را دارد تا درس ادبی به مجرمان دیگر بدهد و از خشونت های دیگر جلوگیری کند. با زبانی اداری و حقوقی و مهربان، نگاه پدرانه به کودک، نگارنده گوشزد می کند که او تصمیم گیرنده نیست. دادگاه انجام نشده. مجرم محاکمه نشده. پس میزان زندان هم تعیین نشده. اگر هم بشود، پس از محکومیت در دادگاه است. اما توسط او نیست. و محض دل خوشکنک برای خانم های عصبانی، اضافه می کند که پیگیری خواهد کرد و نامه را به مسئول پرونده خواهد داد. در سیستم اداری غرب، نامه اداری نباید بی پاسخ بماند و از سه هفته تا سه ماه(این مهلت متنوع است) مهلت برایش می گذارند که به آن پاسخ داده شود. این نامه حتماً به صورت اتوماتیک هم از جانب دریافت کننده پاسخی شخصاً نامه هایی اداری از جانب رئیس جمهور، وزیر فرهنگ و شهردار دریافت کرده ام که فقط اداری است و فاقد ارزش است و گاه پاسخی برای خالی نبودن عریضه و نمونه ای از بی عملی سیستم است. در هر حال مرگ فجیع ساناز معمایی است که هنوز باز نشده و هنوز معلوم نشده چرا آن دختر باهوش و باسواد با آینده ای درخشان، با مردی که از لحاظ قد هم که حساب کنی، یک سر و گردن بالاتر از او بود، ازدواج کرد. در دوران ماه عسل کتک خورد، پلیس آمد. باز از پیوند خود منصرف نشد و باز ادامه داد تا این که سرش به کف اتاق کوبیده شد! معلوم نیست چرا نیما همسرش را به قتل رسانده؟ خیلی چیزها در این پرونده مبهم است. در عکس، چهره اش غیرعادی به نظر می رسد. آیا او دارای ناراحتی روانی یا اعتیاد بوده؟ و اگر ما در عکس غیرعادی بودن او را می بینیم، چرا ساناز باهوش، با دیدن او به این مطلب پی نبرده است؟ و یا چرا تا این حد شل آمده تا سرانجام به دست او به قتل برسد؟ و در مورد نامه، تا کی دنبال این حاج خانم های بیسواد حقوق ندان و ناآشنا به حقوق بین الملل و بیگانه با حقوق بشر خواهید رفت؟ همانگونه که اطلاع دارید در تاریخ هشتم دسامبر ۲۰۱٣ خانم ساناز نظامی توسط همسرش آقای نیما نصیری، به طرز وحشیانه ای به قتل رسید. بر اساس گزارش خبرگزاری های امریکا، ساناز نظامی، ۲۷ ساله، دختری فعال و باهوش بود که می توانست به سه زبان انگلیسی، ،فارسی و فرانسه صحبت کند. او فارغ التحصیل دوره لیسانس مهندسی و فوق لیسانس مترجمی زبان فرانسه بود. به گفته سارا نظامی، خواهر ٣۱ ساله مقتول، ساناز با عشق همسرش را برگزید و بخاطر آمدن به آمریکا تن به ازدواج مصلحتی نداده بود. تقاضای او برای ادامه تحصیل، از طرف دو دانشگاه؛ دانشگاه اوتاوا در کانادا برای مقطع دکترای مترجمی زبان فرانسه، و دانشگاه صنعتی میشیگان در آمریکا برای مقطع دکترا در رشته محیط زیست پذیرفته شده بود. ساناز با انتخاب ادامه تحصیل در رشته محیط زیست، در دانشگاه صنعتی میشیگان، درست زمانی که قرار بود بزودی تحصیلات خود را در مقطع دکترا آغاز کند ، با ضربات وارده بر سرو بدنش توسط شوهرش نیما نصیری، دچار مرگ مغزی می شود. روزانه در سراسر جهان هزاران زن قربانی انواع خشونت و به ویژه خشونت خانگی می شوند. متأسفانه گاه نادیده گرفتن حقوق قربانی یا فرار مجرمین از قانون، به تدوام خشونت علیه زنان منجر شده است. با توجه به این امر که ساناز، قربانی مستقیم خشونت خانگی توسط نیما نصیری، شوهرش بوده، و با توجه به این که هیچ یک از بستگان و اقوام ساناز در آمریکا زندگی نمی کنند، ما گروهی از فعالان ایرانی حقوق زنان، به دادخواهی از او برخاسته و از آن مقام محترم درخواست می کنیم با برگزاری دادگاهی علنی با حضور خبرنگاران و رسانه های جمعی و بازتاب آن در سراسر جهان، بار دیگر توجه همه گان را به خشونت های ویران کننده خانگی جلب نمایید. دادستان محترم، ما فعالان حقوق زنان و امضاء کنندگان این نامه، از شما تقاضا می کنیم تا مطابق با قوانین ایالت میشیگان، اشد مجازات را برای قاتل ساناز در نظر گیرید (با علم و اشراف به اینکه خوشبختانه در ایالت میشیگان مجازات اعدام وجود ندارد). با احترام اسامی امضاء کنندگان: جواب نامه از دادستان: سی ژانویه ۲۰۱۴ خانم عزیز: نامه شما و دیگر زنان را در مورد مرگ ساناز نظامی دریافت و بررسی کردم. شور بختانه جواب قاطعی برای سوال شما وجودندارد. آقای نصیری به قتل غیر عمد محکوم شده و این نوع جنایت دارای مجازات حبس دقیق و مشخص نیست. قانون میگوید که کسی که محکوم به قتل غیر عمد میشود میتواند از چندین سال تا حبس ابد مجازات شود. این به این معنی است که متهم ممکن است حکم حبس ابد بگیرد ولی این حتمی نیست. دفتر من مدت زمان زندان را تعین نمی کند. مدت زمان زندان بوسیله قاضی پس از محکومیت متهم مشخص خواهد شد. مشکل است که مراحل دادگاه را بتوان بدرستی توضیح داد اما شامل تحقیق پیش از حکم زندان ، ارائه گزارش به قاضی و بررسی قوانین زندانی کردن است. من از مساله زندانی کردن مجرم در سطح عمومی واز قربانی حمایت میکنم ولی من نمی توانم مدت زندان را تعین کنم. من نامه شما را به مأمورینی که درمورد این پرونده کار میکنند ارائه میدهم اما دفتر من در مورد تصمیم قاضی برای تعین مدت زمان زندان دخالتی ندارد وکیل دادستانی بخش هوتن ایالت میشیگان پررنگ کردن و قرمز کردن بخشی از نامه ها از بنده است متن دو نامه برگرفته از سایت اخبار روز Copyright: gooya.com 2016
|