گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سفر به کشور تضادها٬ ماریچه اسخاکه (نماينده پارلمان اروپا)در سال ٢٠١٢، من نسرین را برای نامزدی جایزه ساخاروف پیشنهاد کردم. این جایزه مهمترین جایزه حقوق بشر اتحادیه اروپاست. نسرین، علی رغم فشار عظیمی که بر وی وارد می شد همچنان به دفاع از محکومین به اعدام نوجوان و محکومین دیگر ادامه می داد. می دانست که اینکار به قیمت آزادی خودش هم تمام خواهد شد. مدت کوتاهی پیش از سفر ما نسرین آزاد شده بود. ملاقات با او افتخار بزرگی برای من بود.از: ماریچه اسخاکه (نماينده پارلمان اروپا و از اعضای هيئت اروپايی روابط ايران - اروپا) ترجمه: آرسن نظریان اختصاصی خبرنامه گویا
زمستان گذشته، ماریچه اسخاکه،عضو پارلمان اروپا از حزب "دموکراتهای ٦٦" هلند، همراه بایک هیات نمایندگی پارلمان به ایران سفر کرد. سفر رویدادی تاریخی بود. آخرین باری که یک هیات نمایندگی از اتحادیه اروپا به تهران رفت در دسامبر ٢٠٠۷ بود. رویکرد جدید آقای روحانی، رییس جمهور، امیدبخش به نظر می رسد، اما آیا قول و وعده های زیبا جامه عمل خواهند پوشید؟ آخرین باری که یک هیات نمایندگی به ایران سفر کرد در دسامبر ٢٠٠۷ بود. طی مدت هفت سال تلاشهای فراوانی برای سفر جدید انجام گرفت که همگی بی نتیجه ماند، اما بعد از انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری در تابستان گذشته، ظاهرا دوباره امکان آن پیدا شده است. سفر ما معطوف به این هدف بود که ببینیم آیا غیراز تعارف و کلمات زیبا یا صحبت برسر توافق هسته ای موضوعات دیگری هم می تواند مطرح شود یانه؟ درحالی که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه صدای اذان درشب هم شنیده می شود، در تهران شب ساکت است و ما می توانیم چند ساعتی بخوابیم. سپس، سفرمان را با بازدیدی از سفارت یونان شروع می کنیم. پس از جلسه توجیهی با حضور سفیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ملاقاتی ویژه و حساس با نسرین ستوده، وکیل مشهور و مبارز حقوق بشر، در انتظار ما بود. در سال ٢٠١٢، من نسرین را برای نامزدی جایزه ساخاروف پیشنهاد کردم. این جایزه مهمترین جایزه حقوق بشر اتحادیه اروپاست. نسرین، علی رغم فشار عظیمی که بر وی وارد می شد همچنان به دفاع از محکومین به اعدام نوجوان و محکومین دیگر ادامه می داد. می دانست که اینکار به قیمت آزادی خودش هم تمام خواهد شد. مدت کوتاهی پیش از سفر ما نسرین آزاد شده بود. ملاقات با او افتخار بزرگی برای من بود. برای تشکر از ما، هدیه کوچکی را که خود در زندان معروف اوین درست کرده بود، به ما داد. با او درباره ضرورت خاتمه بخشیدن به محاکمات شهروندان توسط دادگاههای انقلاب صحبت کردیم. باوجود تجربه ای که جز تجربه دردآور از آن نمی شود یادکرد و این واقعیت که برای بیست سال از انجام حرفه اش محروم شده، سرحال بود و پراز شور مبارزه به نظر می رسید. از ملاقات ما چیزی نگذشته بود که در روزنامه هایی که به عنوان نشریات محافظه کار شهرت دارند، گزارشهای دقیقی از آن چاپ شد. معلوم بود که کسی جریان ملاقات را به بیرون درز داده است. این واقعیت که ملاقات در خاک یک کشور اروپایی و در گروه بسیار کوچکی صورت گرفته و آنهمه سروصدا و هیاهو به پا کرده بود تجربه خوش آیندی نبود. در رسانه های ایران راجع به اینکه "مقصر" وقوع این ملاقات چه کسی بوده بحثها و مجادلات تندی بین نمایندگان مجلس و وزارت امور خارجه، بین اصولگرایان واصلاح طلبان، درگرفت که هفته ها ادامه پیداکرد.
روز بعد به بازار رفتیم. دریک چلوکبابی با یک زوج جوان آشنا شدیم. آنها ازطریق فیس بوک با هم اشنا شده بودند. فیس بوک قانونا در ایران ممنوع است، اما با کاربرد شگردهای زیرکانه بسیار ازآن استفاده می شود. از آنجاکه خارجی در ایران کم است توجه ها به ما جلب می شود. از ما (به انگلیسی خوب) سئوال می کنند که از کدام کشور هستیم. خیلی زود متوجه می شوند که ما اعضای همان هیات اروپایی هستیم که موضوع خبرها بوده است. از اینکه ما نسرین ستوده را ملاقات کردیم از ما تشکر می کنند. مهندس جوان می گوید که "نسرین شیرزن ما ایرانیان است". شنیدیم که بعداز ملاقات ما با نسرین کسانی وارد منزل او شده، همه چیز را زیرورو کرده بودند و هرچیز باارزش را با خود برده بودند. احتمالا، مجازات ملاقات با ما بوده است. جدال و کشمکش بین میانه روها و اصولگرایان در همه قرارها و ملاقاتهایمان به چشم می خورد. از انزوای کنونی که رشد رانت خواری در مقیاس وسیع را در پی داشته است صاحبان قدرت سود می برند. منافع آنها از این انزوا آنها را سرسخت تر کرده است. به دلیل اینکه محافظه کاران اکثریت را در مجلس دارند بسیار با اعتماد به نفس عمل می کنند. در بخشهای نظامی، سیاسی و اقتصادی کارتهای برنده ای دستشان است. بعلاوه، برای آقای روحانی تقریبا غیرممکن است که بدون ایجاد تحرک درزمینه مسایل داخلی، مثل بازسازی اقتصاد، در روابط با جامعه بین المللی دگرگونی چشمگیری به وجود آورد. ایرانی ها هم می خواهند فردای بهتری داشته باشند. اما بعد از هشت سال سوء مدیریت تحت ریاست جمهوری احمدی نژاد و اثرات سنگین تحریمها، عملی ساختن این آرزو آسان نیست. آشنایی باایران خارج از جلسات رسمی بعداز پایان سلسله دیدارهای رسمی طولانی چند روزی در ایران می مانم تا خارج از تشریفات رسمی و سالنهای جلسات تصویری از ایران به عنوان جهانگرد به دست آورم. تصمیم بسیار خوبی بود. به نماز جمعه معروف رفتم، موقعیتی که مشی سیاسی و مذهبی کشور در آن تبلیغ می شود. در شهر تاریخی اصفهان، جوانان ایرانی دورم را می گیرند تا بامن گپ بزنند و راجع به رویاهایشان درباره آینده صحبت کنند. همه جا، همه بدون استثنا از من به گرمی استقبال می کنند. در میان مردم، اروپا و بالاخص امریکا محبوبیت دارد. از قالی فروش تا دانشجو همه در جستجوی فرصتهای جدید، آزادی و ارتباط بیشتر با بقیه دنیا هستند. آنها می خواهند جدی گرفته شوند و از زیر یوغ ملایان محافظه کار رهاگردند. در عین حال، از "ضابطه های مضاعفی" که غرب اعمال می کند شکایت دارند. آنطور که برای من با تصویر جزییات شرح می دادند در خانه ها لگام گسیخته ترین مهمانی ها برگزار می شود. مشروب به طور پنهانی با اسکوتر حمل و به خریداران تحویل داده می شود. همه چیز را هم می توان با پول خرید. اما قیمتها بالاست، مثلا یک بطر شراب حدود ٢۵ یورو ارزش دارد. محاوره ها به آسانی صورت می گیرد، زیرا خیلی ها انگلیسی صحبت می کنند و از امور سیاسی و بقیه جهان به خوبی مطلعند. سرمایه انسانی مهمترین دلیل آنها برای امیدواری به آینده است. اما، میان این نسل جوان تحصیلکرده و آرزوی فردای بهتر دیوار محکمی از ساختارهای قدرت وجود دارد که به آسانی فرو نمی ریزد. علی رغم سخنان امیدبخش آقای محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه و روحانی، رییس جمهور، آنچه که به حساب خواهد آمد فقط عمل و اصلاحات واقعی در داخل و در سیاست خارجی است. تحرک شکننده فعلی در جهت امکانات تحول به آسانی می تواند بار دیگر به انزوا و سرکوب تبدیل گردد و من نگران آنم که اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد از دوران احمدی نژاد هم بدتر خواهد شد. بعداز سفر، راجع به پیشنهاد تنظیم یک استراتژی جدید برای روابط اتحادیه اروپا- ایران بحث می کنیم. مشاهده شخصی اوضاع، صحبت با رهبران سیاسی، نمایندگان سازمان ملل، دیپلماتها و مردم عادی درکوچه و بازار به ما کمک می کند تا بتوانیم پیشنهادها را ملموستر شکل بدهیم. بهبود وضعیت حقوق بشر درصدر ارجحیتها قراردارد. تحت ریاست جمهوری روحانی هم شمار بسیارزیادی اعدام می شوند و سرکوب ساختارمند کشور را از پیشرفت واقعی باز می دارد. پیشنهاد سفری از جانب نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای حقوق بشر و آغاز گفتگویی که احتمالا ازآن ناشی بشود را مطرح می کنیم. اصولگرایان قوه قضایی را قبضه کرده اند و باتوجه به صحبتهایی که با آنها داشتیم، سفر پیشنهادی را باید یک آغاز محتاطانه تلقی کنیم و در عین حال امیدهای واهی هم نداشته باشیم که می توانیم تحولات ریشه ای به وجود بیآوریم. موضوعی که می تواند به عنوان نقطه آغاز به صورت ملموستری مطرح شود لغو مجازات اعدام برای جرایم مربوط به مواد مخدر است. درحال حاضر، بیشتر محکومین به اعدام را این دسته از مجرمین تشکیل می دهند. ایران خواستار کمک و مساعدت بین المللی برای جلوگیری از تجارت انبوه تریاک از افغانستان به آنکشور است. می توان پیشنهاد کرد که ارائه چنین کمکی منوط به این شرط اکید باشد که متهمین این جرایم از محاکمه ای عادلانه برخوردار باشند و هیچ وقت حکم اعدام برای آنها صادر نگردد. غیراز افغانستان، تنشهای منطقه ای و جنگ در سوریه موضوعاتی هستند که بدون مشارکت ایران نمی توان راه حلی برای آنها یافت. ما نگرانی خود را از رشد گروههای رادیکال ابراز می داریم، اما درعین حال مساله کمک ایران به حزب الله را هم مطرح می نماییم. تعجبی ندارد که طرح این موضوع در صحبتهایمان خیلی آسان هم نیست. چنانچه یک نمایندگی دیپلماتیک اروپایی در تهران داشته باشیم، می توانیم اقداماتی را که به عنوان اتحادیه اروپا در دستور قرار می دهیم به نحو موثرتر و کارآمدتری به اجرادرآوریم. سفیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز براین پیشنهاد صحه گذاشتند. اتحادیه اروپا، در مقام ریاست مذاکرات هسته ای و نیز تماسهای تاریخی و ارتباطهای تجاری نقش ویژه ای ایفا می نماید. لازمست این نقش را به کمک وزنه سیاسی اتحادیه پررنگتر کنیم. با داشتن چنین سفارتی می توانیم در بزرگترین سرمایه ایران، یعنی نیروی انسانی، سرمایه گذاری کنیم. مبادله دانشجویان، سازمانهای اجتماعی و هنرمندان اثرغنابخشی، هم برای ایرانیان وهم برای اروپا، خواهد داشت. به اینطریق می توانیم، صرفنظر از وزش بادهای سیاسی، روی تبادل دانش و معلومات و دورنماهای پیش رو کار کنیم. Copyright: gooya.com 2016
|