گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 فروردین» عارف نبود قاتل بود! بهروز ستوده23 اسفند» حقوق بشر، چشم اسفندیارحکومت خودکامه خامنه ای٬ بهروز ستوده 15 اسفند» فرزانه مرادی، قربانی قانون قصاص و جامعه مردسالار، بهروز ستوده 8 اسفند» حقوق شهروندی پيشکِش، از حقوق و اختيارات خود دفاع کنيد آقای روحانی! بهروز ستوده 28 بهمن» دیکتاتورها اصلاح نمی شوند ، سرنگون میشوند ، آقای حجاریان ! ٬ بهروز ستوده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شيرين کردن جام زهر رهبر با اعدام و شکنجه و حمله به زندانيان سياسی! بهروز ستودهخمينی و دارودسته های برآمده از اعماق منجلاب تاريخ ، تلخی جام زهری که در انتهای جنگ بی حاصل ايران و عراق نوشيدند را ميخواستند با حلق آويز کردن بيش از چهار هزار زندانی سياسی بيگناه به کام خود شيرين کنند ، اينک پس از ۲۶ سال که از آن جنايت هولناک ميگذرد ، خامنه ای که به همت "ياران امام"در مسند جانشينی او بر اٌلقرای اسلام حکم ميراند ، درست همان سياست خمينی را پس از نوشيدن جام زهر دنبال ميکند ، با اين تفاوت که برخلاف خمينی که فرمان کشتار دستجعی زندانيان سياسی را صادر کرد ، سياست خامنه ای براعدام های پراکنده و کشتن تدريجی آنان در زندان و شکنجه گاه استوارگرديده است ، البته اين سياست و عدم صدور فرمان کشتارهای جمعی را به حساب "رأفت اسلامی" خامنه ای نگذاريد ، که اگرترس از قدرت دهکده جهانی و شبکه وسيع ارتباط جمعی نيرومند سرتاسری وشبکه گسترده نهادهای حقوق بشری ايرانی و بين المللی نمی بود ، او نيز مانند سلف خويش پروائی نداشت که هزار هزار فرمان اعدام صادرکند و خاوران های جديدی را بوجود آورد. طنز و تراژدی تاريخ است که پس ازگذشت ۲۶ سال ازفاجعه فراموش ناشدنی کشتار۶۷ ، خامنه ای نيز مانند خمينی در سالهای پايانی عمرخود ، پس از نوشيدن جام زهر"هسته ای" به همان جنونی مبتلا شده است که بنيانگذار حکومت اسلامی پس ازنوشيدن جام زهر"آتش بس" در جنگ ايران وعراق بدان مبتلا شده بود . گوئی که سرنوشت هر دو رهبر جنايتکار چنين رقم خورده است که هردو قاتل تا واپسين دم حيات ميبايستی جنون و توحش خود را به جهانيان نشان دهند و در اوج بد نامی در دل خاک جای گيرند تا نفرين مليونها ايرانی بدرقه راه ابدی شان گردد ، که ياد اين دو رهبرخونريز ، بجز مرگ و تباهی و فقرو فساد و تبعيض برای ايرانيان چيز ديگری تداعی نميکند . بدون ترديد در انتهای جنگ ويرانگر ايران و عراق ، بيم وهراس اصلی خمينی وساير رهبران جمهوری اسلامی اين بوده است که مبادا مردم ايران و مخالفان حکومت ، نوشيدن جام زهرآتش بس را به حساب ضعف و شکست اين رژيم در جبهه جنگ بگذارند و زمان را برای طرح خواسته های آزاديخواهانه و عدالت طلبانه خود مناسب تشخيص دهند عليه بيدادگری ها وجنايات حکومت ضدملی و مطلقه خمينی بپا خيزند و زنگ مرگش را به صدا در آورند ، پس برای اينکه به فکر مردم ونيروهای مخالف حکومت اسلامی خطور نکند که اين رژيم ضعيف شده است ، بايد قدرت قهار"اسلام" را به آنان نشان داد و از آنها را چنان مرعوب ساخت تا هرگز بفکر مبارزه برای کسب حقوق پايمال شده خويش نيفتند ! آری با چنين منطق ارتجاعی بود که خمينی با يک فرمان چند خطی ، بزرگترين و بی سابقه ترين قتل عام زندانيان سياسی تاريخ معاصر را درتابستان ۶۷ رقم زد و با ارتکاب آن جنايت هولناک ، نام خود را در رديف چهره های منفور و جنايتکار تاريخ قرار داد ، و شگفتا خامنه ای خودکامه همان راهی در پيش گرفته است که اوج رسوائی و بدنامی را برايش به ارمغان خواهد آورد . و اما يورش اخير نوچه های رهبر به زندانيان سياسی-عقيدتی در زندان اوين تهران و سر و دست شکستن زندانيان بی دفاع در شرايطی انجام ميگيرد که طشت رسوائی جنايات و اعمال ضد بشری حکومت اسلامی در جهان به صدا درآمده است و به کوشش خستگی ناپذير نهادها و شخصيت های مدافع حقوق بشر در ايران و سرتاسر جهان ، پرونده سياه نقض گسترده و سيستماتيک حقوق بشر درايران ، بر روی ميز سازمان ملل متحد ، اتحاديه اروپا و مجامع و نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر قرار گرفته است و همگی اينها خواهان رعايت حقوق بشر از طرف جمهوری اسلامی هستند و بر اعزام گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد و هیأت هائی به ايران برای بررسی وضعيت حقوق بشردراين کشور و تماس با زندانيان سياسی و وخانواده های آنان و فعالان سياسی و اجتماعی اصرار ميورزند . و يورش مذکوردرحقيقت حلقه ای است از زنجير دهن کجی خامنه ای و باند های نظامی –امنيتی پيرامون او به تلاش های مجامع بين المللی حقوق بشرو شخصيت ها و نهادهای حقوق بشری ايرانی که برای رفع تبعيض ها و توقف اعدام و شکنجه و آزار زندانيان سياسی –عقيدتی مبارزه ميکنند . پيام روشن خامنه ای به مردم ايران و مجامع ايرانی و بين المللی مدافع حقوق بشر ، در موج اعدامهای چند ماه اخير و چنگ و دندان نشان دادن های سران حکومت اسلامی وبلندگوهای تبليغاتی آنان ، حمله به زندانيان سياسی و ضرب و شتم آنها نهفته است که اعلام ميدارند : عقب نشينی در زمينه سياست خارجی و مسئله هسته ای بمنزله عقب نشينی دربرابر مردم ايران و خواسته های برحق آنان نمی باشد و حکومت اسلامی قصد دارد مانند گذشته به جنايات و نقض حقوق بشر و پايمال کردن ابتدائی ترين آزادی های فردی و اجتماعی در اين کشور ادامه دهد . کلام آخر – دو صد گفته چون نيم کردار نيست . در محکوم کردن و اعلان انزجار از يورش وحشيانه جيره خواران استبداد مطلقه ولايت فقيه به زندانيان سياسی بند ۳۵۰ اوين، تا کنون صدها اطلاعيه و بيانيه از طرف شخصيت ها و احزاب و سازمانهای سياسی و اجتماعی و مجامع حقوق بشری ايرانی و بين المللی صادر گرديده است که البته در خور تحسين است ولی اثر بخشی گفته ها و نوشته ها وقتی است که به فعل و عمل در آيد . در خبرها آمده است که : "شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ايران" که دربرگيرنده دهها نهاد مدنی وحقوق بشری ايرانی در خارج از کشور است ، بزودی مراسمی را در برابر مقر اتحاديه اروپا سازماندهی خواهد کرد تا از اين طريق فرياد زندانيان سياسی مجروح و مضروب ايرانی را به گوش جهانيان برسانند . بدون شک در تداوم يک چنين مبارزه ای است که ميتوان کارزاری جهانی را عليه جنايات وتبهکاريهای روزمره جمهوری اسلامی سامان داد و زنگار یأس و نااميدی و ترس را از دلها زدود . شعار لغو شکنجه و اعدام و آزادی بی قيد شرط تمام زندانيان سياسی-عقيدتی در ايران ، درخواست و مطالبه ای است که اگر نيروهای آزاديخواه و مدافع حقوق بشر بر محور آن متحد شوند از اين نيروها قدرت شگرفی بوجود ميايد که آن قدرت قادر خواهد بود جانيان حاکم برايران را مجبور به عقب نشينی سازد . تجربه نويشيدن جام زهر خمينی و سازش قهرمانه خامنه ای پس از سالها رجزخوانی و شعار دهی اين دو آخوند مزور و عوامفريب ، اين واقعيت را می بايستی به ايرانيان آموخته باشد که جمهوری اسلامی فقط در مقابل قدرت به عقب نشينی تن خواهد داد ، پس اگر چنين است مردم ايران نيز چاره ای ندارند که صفوف خود را در برابر حکومت اسلامی متحد ساخته و قدرت عظيمی را برای عقب راندن حکومت جانيان و غارتگران بوجود آورند . تمام بگير و ببندها و شکنجه ها و اعدام ها و ضرب و شتم زندانيان سياسی يک هدف را تعقيب ميکنند ، و آن ايجاد رعب و وحشت است در جامعه ای که بر روی آتشفانی از بی عدالتی و تبعيض و فقر و فساد آرميده و هرلحظه امکان فورانش وجود دارد . Copyright: gooya.com 2016
|