گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 اردیبهشت» آيتالله شيرازی، قربانی نظام ولايت فقيه (بخش سوم)، علی افشاری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آيتالله شيرازی، قربانی نظام ولايت فقيه ( بخش دوم)، علی افشاریآيتالله خمينی دعوت آيتالله شيرازی را پذيرفت و به مدت يک هفته در کربلا ماند و سپس به نجف رفت. در اين دوره شيرازی از معدود روحانيت بلند مرتبهای بود که ميانه خوبی با آيتالله خمينی داشت. اکثر چهرههای روحانی و مراجع شاخص نجف و کربلا رابطه سردی با آيتالله خمينی داشتند
ویژه خبرنامه گویا آيت الله سيد محمد شيرازی وقتی امام جماعت حرم امام حسين بود ،آيت الله خمينی وارد عراق شد. او استقبال گرمی از آيت الله خمينی به عمل آورد و حتی از او دعوت کرد تا در دوره اقامت در کربلا به جايش به اقامه نماز در حرم امام حسين بپردازد امری که در بين روحانيت بی سابقه است . در خاطرات نزديکان آيت الله خمينی از روز نخست ورود وی به کربلا در سال ۱۳۴۴ چنين آمده است : « عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمينی همراه با شهيد سيد مصطفی و شماری از علما و روحانيان عازم کربلا شد. در سی کيلومتری شهر کربلا در قصبه «مسيب» نزديک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسين (ع) به صدا در آمد و ورود امام خمينی را به پيشگاه قهرمان شهيد کربلا حضرت حسين بن علی عليه السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبريک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسين (ع) کرد و گفت: «امروز يکی از فرزندان فداکارت که به پيروی از راه و فکر تو قيام کرده و آوارگی کشيده به حضورت میآيد» آنگاه خطاب به امام خمينی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسين خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسين (ع) بالا برده بودند که اين شعار روی آن جلب نظر میکرد: «ترفوف رايهالاسلام بيد آيه الله الخمينی» آيت الله خمينی دعوت آيت الله شيرازی را پذيرفت و به مدت يک هفته در کربلا ماند و سپس به نجف رفت. در اين دوره شيرازی از معدود روحانيت بلند مرتبه ای بود که ميانه خوبی با آيت الله خمينی داشت. اکثر چهره های روحانی و مراجع شاخص نجف و کربلا از جمله آيت الله ها محسن حکيم ،خوئی ،شاهرودی ، شيخ حسين حلی ،عبدالهادی شيرازی ، سيد محمد باقر صدر سيد محمد روحانی و ... رابطه سردی با آيت الله خمينی داشتند. سيد احمد خمينی فضای سنگين نجف در مورد پدرش را اين چنين شرح می دهد : اما اعلام مرجعيت از سوی آيت الله شيرازی روابط بين او و آيت الله خمينی را تا حدی تيره ساخت. اما چنانچه بعدا توضيح داده می شود رشته مودت بين ان دو برقرار نشد. بعد از فوت آيت الله حکيم ، شيرازی در سال ۱۳۵۰ ادعای مرجعيت کرد. اين اقدام در آن دوران خبر ساز شد و واکنش های زيادی را برانگيخت. او در آن ايام سنش در حدود چهل وسه سال بود. در آن ايام و در سنت مرجعيت شيعه سابقه نداشت فردی در اين سن و سال ادعای مرجعيت نمايد. در ان زمان مراجع بزرگ در نجف بودند. از اين رو بر سر مرجعيت وی دعوا راه افتاد. جمعی از مدرسين حوزه های علميه نجف و کربلا مرجعيت وی را تاييد کردند . اسامی آنها بشرح زير است : اما اغلب مراجع مخالفت کردند. آيت الله خوئی مخالفتش را علنی ساخت و در جواب سئوالی نوشت : « از آنجائيکه ما از فرد ياد شده تدريس و يا مباحثه ای در حوزه نجف نديده ايم در نزد ما اجتهاد ايشان ثابت نشده است. حضرت علامه حجت السلام و المسلمين استاد ايشان شيخ يوسف خراسانی دامت برکاته نيز تصريح بر عدم اجتهاد ايشان دارد و ايشان دانا است به حال وی » . همچنين از وی نقل شده است که کار اين سيد، شبههناک است و دادن وجوهات به وی جايز نيست. در اين خصوص سند مکتوبی وجود ندارد و در حد شنيده ها است. آيت الله محمود الحسينی شاهرودی نيز گفته بود : « فرد ياد شده نزد ما شاگردی نکرده و در حوزه نجف تحصيل نکرده است تا فضل وی بر ما ثابت شود و در پيش ما اجتهاد ايشان به دليل شرعی ثابت نشده است» اما سخنان دو مرجع فوق ناظر به تاييد شخصی آنها و تحصيل در حوزه نجف بود. سيد محمد شيرازی بر مبنای ادعای خودش مدتی در حوزه نجف تحصيل کرده بود. همچنين طبق سنت، مرجعيت نياز به تاييد و يا کسب مجوز از سوی مرجع ديگر و حتی مرجع اعلم ندارد . مجتهدی که خودش را در اين جايگاه می بيند می تواند اعلام مرجعيت کرده و افرادی نيز از وی تقليد کنند. اما مخالفت مراجع برجسته وقت ادعای مرجعيت شيرازی را تحت الشعاع قرار داد و تضعيف کرد. از علمای درجه يک تنها آيت الله امينی صاحب الغدير اجتهاد او را تاييد نمود. اما علی رغم اين مسائل وی توانست تعداد قابل توجهی مقلد در کشور های عراق و کويت جذب نمايد. مناقشه بر سر مرجعيت آيت الله سيد محمد شيرازی باعث شد تا جمعی از هواداران و شاگردان آيت الله خمينی به فکر بيفتند که از اين موضوع برای تقويت و جا انداختن مرجعيت آيت الله خمينی استفاده کنند. سيد عباس خاتم يزدی که بعد ها از نزديکان آيت الله خمينی ، عضو دفتر استفتاء وی ،دبير شورای سياستگذاری ائمه جمعه و نماينده مردم استان يزد در مجلس خبرگان شد ، می گويد : بدينترتيب با منتفی شدن پيشنهاد معامله فوق رابطه شاگردان آيت الله خمينی با سيد محمد شيرازی تيره گشت. البته خاتم يزدی و ديگر نزديکان آيت الله خمينی با اصل مرجعيت آيت الله سيد محمد شيرازی مشکلی نداشتند و فقط بر روی زمان و نحوه اعلام آن مشکل داشتند و بيشتر می خواستند از اين موضوع برای جا انداختن آيت الله خمينی به عنوان مرجع اعلام استفاده نمايند که وی پاسخ منفی به آنها داد. بنيانگذار جمهوری اسلامی طبق مدارک موجود اظهار نظری اعم از مثبت و منفی در مورد مرجعيت سيد محمد شيرازی نکرد. خود خاتم يزدی در اين خصوص می گويد : ادامه دارد ــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|