چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سانتريفوژ برای تهيه سرم و داستان فتوا عليه بمب اتمی، مهران مصطفوی

مهران مصطفوی
آقای روحانی با صحبت کردن از سانتريفوژ برای ساختن واکسن به‌دنبال همان سياست فريب است. سانتريفوژ برای غنی کردن اورانيوم ربطی به سانتريفوژ برای درست کردن واکسن ندارد. برای ساختن هواپيمای مسافربری حتما نياز نيست که هواپيمای جنگی بسازيم. در هيچ کشوری هم ساختن سانتريفوژ برای امور شيمی و بيولوژی ربطی به "سياست اتمی" ندارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مذکرات ايران و کشورهای ۵ +۱ وارد مرحله نگارش طرح جامع شده است. و با اينکه گروه های "دلواپس منافع خود" هر روز حمله های بيشتری به سياست روحانی و ظريف می کنند اما همه شواهد نشان می دهد که آقای خامنه ای هنوز پشت مذاکرات ايستاده است. بعنوان نمونه محسن رضايی گفت: "دلواپس نيستيم، چون مذاکرات زير نظر رهبری پيش می رود." و قاليباف اعلام کرد:" نبايد تيم مذاکره کننده را تضعيف کنيم، مقام معظم رهبری در اين پروژه، نظارت دقيق و عميق دارند و در حقيقت اين پروژه را ايشان اداره می کنند و خط قرمزهايی که بايد رعايت شود را از هر کس و در هر جايگاهی مطالبه می کنند." علاالدين بروجردی نيز گفت:"با توجه به ساختار نظام و حضور همه مسوولان عالی‌رتبه در شورای عالی امنيت ملی و تصميماتی مهمی که در اين چارچوب رقم می‌خورد و همچنين سياست ‌گذاری کلان که توسط رهبری نظام صورت می‌گيرد، مجموعه تصميم‌گيری‌ها در بحث هسته‌ای که به توافق ژنو منجر شد، مورد توافق است."

سئوالی که در برابر ما قرار می گيرد اين است که با توجه به گفته های سه نفر بالا که از اصول گرايان هستند، علت حمله های بخشی از جناح اصول گرا به مذاکره کنندگان چيست؟ سه موضوع را برای درک اين حمله ها می توان در نظر گرفت:
۱ ـ بنوعی تلاش می شود بين خامنه ای و مذاکره کنندگان فاصله نشان داده شود که در صورتيکه مذاکرات به نتايج دلخواه نظام نرسيد و با غرب توافق بعمل نيامد بگويند ما هشدار داديم و مسئوليت اين خرابکاری و ضرری که متوجهٔ ايران شده است با تيم روحانی و خط " سازشکار " است. بعنوان مثال سايت رجانيوز سخنگوی جبهه پايداری می نويسد: "با گذشت چند ماه از اجرای توافق مبهم و جنجالی ژنو، باز هم اين منطق غلط از سوی برخی چهره ها مطرح و بصورت گسترده در رسانه ها انعکاس پيدا کرده که ضمن انتساب عملکرد سياست خارجی دولت به رهبر انقلاب، صراحتا مغاير با رويکرد رهبری در قبال پرونده هسته ای اظهار نظر کرده اند". بدينقرار سعی می شود که گفته شود رهبر با مذاکرات موافق است اما زاويه ديد ديگری دارد اکنون وارد جزئيات مذاکرات نمی شود.

۲ ـ خامنه ای نمی خواهد روابط عادی بين ايران و کشورهای غربی برقرار شود و همچون يک معتاد نياز به دشمن دارد و نگرانی بزرگش از اين مذاکرات اين است که ديناميک مذاکرات، کار را به برقراری روابط عادی بين ايران و غرب بکشاند و او ديگر نتواند برای مديريت بحرانها از حربه دشمن استفاده کند. اجازه ندهند مذاکرات به خارج از قلمروی که خامنه ای برايش تعيين کرده است وارد شود. از اينرو اگر دقت کنيم دائما تکرار می کنند که مذاکرات تنها بايد برروی مسئله هسته ای و رفع تحريم ها باشد و نبايد به موارد ديگر مانند موشکهای باليستيک و يا حقوق بشر کشيده شود. از اينرو با فشار آوردن قصد دارند که مذاکره کنندگان به مذاکره در باره اموری نپردازند که باعث "دردسر نظام" شود. حساسيت خامنه ای به هر گونه گشايش به سمت غرب کاملا روشن است که حتی اجازه نمی دهند فرهيخته ای آمرکايی ايراندوست، ريچارد فری در ايران به خاک سپرده شود.

۳ ـ در داخل کشور با حمله به زندانيان سياسی و اجتماعات که آخرينش حمله به برنامه موسيقی در يزد بود، "دلواپسان" اعلام می کنند که در صحنه حضور دارند و نمی گذارند در داخل نيز گشايشی ايجاد شود. فشارها برای اين است که آقای روحانی خط خود را از "فتنه گران" جدا کند. "فتنه گران" محدود به آقايان موسوی و کروبی نمی شوند بلکه آقايان هاشمی رفسنجانی و خاتمی را نيز دربر می گيرد. آنها با اينگونه فشارها روحانی را در موقعيتی قرار می دهند که مجبور به انتخاب شود و دست رد به خواسته های فتنه گران بزند.

پس حرکات تندروان و يا دلواپسان که برخلاف آنچه گفته می شود خودسر نيستند و سرشان همان آقای خامنه ای است هدفهايی را دنبال می کند که ربط مستقيمی به مسئله اتمی ندارد بلکه هدف، حفظ قدرت در دست گروه هايی است که حول سپاه پاسداران و يا توسط سپاه پاسداران بوجود آمده اند. حال سئوال مهمی که مطرح می شود اين است که با توجه به اين حرکتها و هدفها آيا روشی که آقای روحانی پيش گرفته است مسئله هسته ای ايران را حل خواهد کرد و ايران از بحران بيرون خواهد آمد؟

قبل از پاسخ به سئوال بالا برای چندمين بار خوانندگان محترم را به ريشه مشکل هسته ای ايران جلب می کنم. ماه قبل نوشته بودم در داخل ايران صدايی برای مخالفت با سياست هسته ای از ديدگاه حقوق ملی شنيده نمی شود. در اين بين آقای زيباکلام گفتند:
"من معتقدم که اساسا بحث هسته‎ای ما به هيچ‎وجه توجيه اقتصادی ندارد و اگر اقتصاد را ملاک و معيار بگيريم از اول رفتن به سمت هسته‎ای اشتباه بوده است. چون ما نمی‎خواهيم سلاح هسته‎ای داشته باشيم پس، اين همه هزينه وحشتناکی که برای هسته‎ای در حال انجام هستيم هدف ما چيست؟"

البته ايشان مسئله را نشکافتند و نگفتند چرا از اول رفتن بسوی هسته ای اشتباه بوده است. اما آقای شيرزاد اخيرا در سخنانی که سايت ايسنا آن را درج کرده است برای اولين بار با استدلال، سياست هسته ای را از ديدگاه حقوق ملی و بطور چندجانبه مد نظر قرار داده است. ايشان از جمله گفته اند:
"صنعت هسته‌ای در کشورمان از توجيه منطقی و مزيت نسبی لازم برخوردار نيست؛ چراکه ميزان مجموع ذخاير تخمينی سنگ معدن اورانيوم در کشورمان بنا به گزارش سازمان انرژی اتمی در کل ۱۴۰۰ تن است که پس از فرآيند غنی شدن تنها ۱۴۰تن آن قابل استفاده است در حالی که اين ميزان در کشورهايی مانند استراليا رقمی معادل ميليون تن است که قابل قياس با ايران نيست. هزينه استخراج اورانيوم از دو معدن بزرگ اورانيوم ساغند در يزد و گچين در بندرعباس بسيار بالاست؛ چراکه در عمق پائينی قرار دارد به صورتی که هزينه استخراج هر کيلوگرم کيک زرد از معدن يزد که دارای خلوص بسياری دارد نزديک به ۲۶۰ دلار است ولی اين ميزان در برخی کشورها به رقمی معادل ۲۰ تا ۳۰ دلار می‌رسد. اگر کل ذخيره معدنی را بتوانيم با قيمت خوب استخراج و وارد نيروگاه‌ها کنيم، نياز چهارساله يا شش ساله کشور را تأمين خواهد کرد و بعد از آن بايد اين منابع را به صورت وارداتی از کشورهای ديگر تأمين کنيم."

اين گفته ها بسيار ارزشمندند زيرا حاوی استدلالهای جدی هستند. اميد است که در داخل کشور باعث بوجود آمدن بحثهای جدی در باره سياست اتمی ايران شود. پس به تکرار می گويم ايران برای توليد انرژی دليلی نداشت بسوی ساختن راکتور بوشهر برود و برای تامين سوخت بوشهر دليلی نداشت که صنعت غنی سازی راه بيندازد و بالاخره برای تحقيقات و توليد دارو نيازی نبود راکتور آب سنگين درست کند. خوانندگان را دعوت می کنم که مقاله های اينجانب را که بطور مفصل در باره هر يک از جنبه های سياستهای اتمی رژيم استدلال کرده ام را بخوانند. اين سياستها فاجعه بزرگی را بوجود اورده اند که مسئول اول و اصلی آن شخص آقای خامنه ای است.

اما اينگونه استدلالها از سوی حاکميت بی جواب هستند و تيم آقای روحانی گمان می کند با سرپوش گذاشتن بر واقعيات می تواند موفق شود. سياست آقای روحانی همچنان در باره اصل سياست هسته ای ايران پر از فريب است و نمی تواند به نتيجه برسد. در بهترين حالت با تسليم در مقابل خواسته های غرب مقداری از تحريمها برداشته خواهد شد اما اصل بحران بجای خود باقی خواهد ماند. در واقع مسئله هسته ای ايران بدون گفتن واقعيتها و تصدی سياستی بر مبنای واقعيتها نمی تواند براه حلی بيانجامد. برای نمونه دو مورد را که اخيرا پيش آمده است را مطرح می کنم.

۱ ـ آقای روحانی در ديدار از سازمان انرژی اتمی خطاب به خارجی ها می گويد:
"شما می‌خواهيد ما در واکسن خريدار باشيم، نمی‌خواهيد در واکسن‌های دامی يا انسانی ما توليد کننده باشيم، ما سانتريفيوژ می‌سازيم که به ساخت واکسن‌ها کمک کنيم، شما اينها را خلاف مقررات بين‌المللی می‌دانيد. يک بار ديگر از سازمان انرژی اتمی و از همه دانشمندان و از وزارت بهداشت و همه و همه که برای سلامت و بهداشت مردم دست به دست هم می‌دهند، تشکر وسپاسگزاری می‌کنم."

آقای روحانی با صحبت کردن از سانتريفوژ برای ساختن واکسن بدنبال همان سياست فريب است. سانتريفوژ برای غنی کردن اورانيوم ربطی به سانتريفوژ برای درست کردن واکسن ندارد. هواپيمای جنگی و مسافربری هر دو هواپيما هستند يکی برای جنگ و ديگری برای مسافربری و تکنولوژی آنها نيز کاملا متفاوت است. برای ساختن هواپيمای مسافربری حتما نياز نيست که هواپيمای جنگی بسازيم. در هيچ کشوری هم ساختن سانتريفوژ برای امور شيمی و بيولوژی ربطی به "سياست اتمی" ندارد. چرا آقای روحانی بجای پرداختن به اين واقعيت که از اساس براه انداختن صنعت غنی سازی و توليد سانتريفوژها برای غنی سازی امری خطا بوده است بدنبال ساختن پوششهای بچگانه برای توجيه فعاليتهای سازمان انرژی اتمی است. آقای روحانی با اينکه تسليم را پذيرفته است طوری صحبت ميکند که انگار دارد از حقوق ايرانيان دفاع می کند. او ميخواهد با اين سخنان، امروز مردمی که "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" را باور کردند را فريب دهد و بگويد طرفدار ساختن سانتريفوژهاست و فردا هم که قرارداد جامع را قبول کرد بگويد ديديد که از حقوق ايران دفاع کردم ما می توانيم سانتريفوز برای توليد واکسن درست کنيم ما می توانيم ليزر فوق بنفش بسازيم ما می توانيم گاما پرتوی داشته باشيم و ....

براستی چرا آقای روحانی حاضر نيست واقعيت را به مردم بگويد و بدنبال توجيه برای قرارداد ژنو می گردد و صحبت از پيروزی و عدم عقب نشينی می‌کند. آقای روحانی در همانجا می گويد: "ما هيچ چيز نداريم به غربی ها بدهيم مگر شفافيت." اين سخنان زمانی گفته می شود که ايران از غنی سازی ۲۰ درصدی دست کشيده، اورانيومهای غنی شده را رقيق کرده و سانتريفوژهای آماده را وصل نکرده و کار راکتور اراک را فعلا تعطيل کرده است و باز مدعی است ما هيچ چيز به غربی نمی دهيم به غير از شفاف سازی. براستی چرا در اين ۲۰ سال يکبار اين شفاف سازی با مردم ايران صورت نگرفت و تنها شعار توخالی "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" از دستگاههای تبليغاتی رژيم پخش شد.

۲ ـ برای اثبات اينکه ايران بدنبال ساختن بمب نبوده است آقای روحانی از جمله صحبت از فتوی آقای خامنه ای ميکند. آقای خامنه‌ای در نماز جمعه‌ی ۱۵ آبان ۱۳۸۳ گفته بود: "سلاح اتمی، توليدش، نگهداشتنش و به کار بردنش، هر کدام يک اشکالی دارد؛ ما نظر شرعی خودمان را هم گفته ايم." هر چند اين گفته معنای فتوی نمی دهد اما بياد خوانندگان مياوريم تاريخ اين سخنرانی آقای خامنه ای دقيقا مربوط به بعد از زمانی است که طبق اسناد سازمانهای اطلاعاتی غرب خصوصا امريکا، ايران از آن به بعد پروژه ساخت بمب را کنار گذاشته است. اگر "فتوی" سال ۱۳۸۲ در واقع منبع شرعی داشت چرا آقای هاشمی در باره بمب اتمی قبل از اين تاريخ، يعنی دوسال قبل در ۲۳ شهريور ۱۳۸۰ در نماز جمعه اينگونه گفته بود:
"استعمار و استکبار به آسانی از جان ملتهای دنيا دست برنخواهد داشت و لذا می بينيد که به گونه ای تنظيم کرده اند که توازن قوا به نفع اسرائيل باشد. از لحاظ عددی نمی تواند نيرو به اندازه مسلمانها و عربها داشته باشد. کيفيت را بالا بردند. سلاحهای کلاسيک محدود است و کاربردش هم محدود است، ميدانش هم محدود است. سلاحهای کشتار جمعی و غير متعارف را به وفور در اختيار اسرائيل گذاشتند و اجازه دادند و چشمهايشان را بستند سلاحهای هسته ای، شيميايی، ميکروبی، موشکهای دوربرد و چيزهايی از اين قبيل در اختيار اسرائيل قرار دادند. اگر روزی البته اين خيلی مهم است دنيای اسلام متقابلا مجهز شود به اين سلاح هائی که امروز اسرائيل دارد آن روز اين استراتژی استکبار به بن بست می رسد چون استعمال يک بمب اتم در داخل اسرائيل هيچ چيزی باقی نمی گذارد اما در دنيای اسلام آسيب فقط می زند و اين اتفاق دور از عقل نيست.

البته می بينيد آمريکائيها چهار چشمی مواظب هستند که هر جا بوی حرکت فنی ببينند که يک کشور مستقل اسلامی به فکر سلاحهای ديگری باشد آنها با همه وجود ميآيند جلوگيری می کنند که اين بحث روز تقريبا دنيا است. "

اگر واقعا از ديد روحانيت حاکم بمب اتم حرام بود رئيس جمهوری کشور می توانست در نماز جمعه چنين سخنانی در تکريم بمب اتم براند؟ پس استدلال فتوی واقعا مفهومی ندارد و نمی تواند گذشته سياست هسته ای ايران را که تا سالهای ۲۰۰۳ هدفی دوجانبه داشته است را به فراموشی بسپارد.

آقای روحانی همانطور که فردای انتخابش گفت بدنبال سياست تعامل است تعامل با همه. اما تعامل او دستهای او را بيشتر خواهد بست. بويژه اينکه او هم به فکر دور دوم انتخابات رياست جمهوری است و هم نياز به مجلسی دارد که بتواند با او همکاری کند. از اينرو ترجيح داده که در پيچيدگيهای قدرت عمل کند ولی تن به شفاف سازی با مردم ندهد. او مرد قدرت است نه انسان آزاديخواهی که بدنبال راه حلهای اساسی و جدی باشد. تندروان و دلواپسان نيز می دانند ابزار لازم ـ يعنی شورای نگهبان و قوه قضائيه و قوه مقننه ـ را در دست دارند و می توانند هم توان با او در پيچيدگی های قدرت با او درافتند.

در مسئله هسته ای آقای روحانی دعوت کرده بود اساتيد وارد بحث شوند. کاش حداقل صحبتهای آقايان زيباکلام و شيرزاد که از طيف نزديک به او هستند را می شنيد. تنها با اتکا با واقعيتهای سياست هسته ای ۲۰ سال اخير است که می توان راه حل مناسب برای بيرون بردن کشور از بحران را بدست آورد. باقی نتيجه ای جز ادامه هدر دادن انرژيها ندارد. اکنون ديگر رمقی در پيکر وطن نمانده است، از هر سو خشونت و فقر و فساد و بدبختی و خشکی و آلودگی ايران را تسخير کرده است. آيا زمان حرکت و ايستادگی در مقابل سياست های رنگارنگ فريب فرا نرسيده است؟ تا کی بايد سفرهء اسرائيل و کشورهای عرب منطقه و چين و روسيه و آمريکا بلطف سياستهای اتمی رژيم غنی شود؟ کجا هستند صداهای اعتراض به سياستهای هسته ای رژيم جمهوری است که از ديدگاه حقوق ملی و حقوق شهروندی به اين فاجعه بزرگ بپردازند؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016