پنجشنبه 8 خرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نظام‌آباد قزوين؛ تجاوز به يک نوجوان و حمله بوميان به افغان‌های ساکن روستا، حميد مافی

مرکز حاميان حقوق بشر، حميد مافی: درگيری ساکنان روستای نظام‎آباد قزوين با مهاجران افغانستانی ساکن در اين روستا در تاريخ ۱۸ فروزدين ۹۳(حدود سه ماه پيش) اتفاق افتاد. همان‎زمان يک وب‎سايت محلی به نام «محله» خبر کوتاهی از اين درگيری را منتشر و پس از چند ساعت حذف کرده است. اين وب‎سايت گزارش داده است که جوانان نظام آباد حريم شخصی خانواده‎های افغان را شکسته، تعدادی از گوسفندان‎شان را سر بريده و موتور سيکلت‎های آنان را به آتش کشيده‎اند.

يکی از اعضای شورای روستای نظام آباد قزوين نيز در وبلاگش بخش ديگری از آن‏چه که در اين روستا گذشته را روايت کرده است. اگرچه اين وبلاگ هم دليل اين درگيری را عنوان نکرده است، اما بر اساس پيام‎های خوانندگان اين وبلاگ که خود را ساکن روستای نظام آباد معرفی کرده‏اند، تجاوز به يک دختر کم‎توان ذهنی علت اصلی درگيری برخی از مردم محلی و حمله به خانوادهای افغان بوده است.

دو ماه پس از اين واقعه، وب‏سايت “شورای هماهنگی برای ايجاد تشکل‏های کارگری” با صدور بيانيه‎ای به اين مساله واکنش نشان داده و آن را اقدامی غير انسانی خواند. همچنين يک شبکه تلويزيونی در خارج از ايران در گفت‎وگو با دو دختر که به گفته مجری اين برنامه در هنگام درگيری ساکن روستای نظام آباد قزوين بوده‏اند، از تجاوز به زنان و دختران افغان در اين روستا خبر داد. گزارش‌هايی که هيچ‌يک از انها تاکنون در شبکه‌های رسانه‌ای رسمی داخل ايران تاييد يا رد نشده‌اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



فرماندار بی اطلاع و روايت ساکنان

با همه اين خبرها، فرماندار قزوين در پاسخ به تماس تلفنی من می‏گويد که «اطلاعی از اين مساله ندارد و چنين اتفاقی در حوزه استحافظی او رخ نداده است.» اما “حافظ” يکی از مهاجران افغانستانی که هنوز هم در نظام آباد زندگی می‏کند، می‏گويد:« نزديک غروب آفتاب در ميدان وسط روستا جوان‏ها جمع شده‏ بودند و هر افغانستانی که رد می‏شد را کتک می‏زدند. بعد از غروب آفتاب هم به خانه افغان‏ها حمله کردند. در خانه‏هايی که کسی نبود وسايل را بردند اما در خانه‏هايی که کسی زندگی می‏کرد، تنها شيشه ها را شکستند و سنگ پرتاب کردند.»

او می‏گويد: « همه درگيری بر اساس شايعه‏ای بود که در روستا پخش شد. من هم نمی‏دانم واقعا شايعه بود يا چنين اتفاقی افتاده است. ده سال است که من در اين روستا زندگی می‏کنم، تا به حال چنين برخوردی نديده بودم.»

يکی از ساکنان بومی اين روستا که می‎خواهد نامش افشا نشود، هم می‎گويد: « من با چشم‏های خودم ديدم که شبانه به خانه افغانستانی‏ها حمله کردند. چند موتور سيکلت را آتش زدند و دام‏هايشان را سر بريدند.» او هم علت درگيری را شايعه تجاوز به يک دختر ۱۵ ساله می‏داند و می‏گويد: « درگيری بعد از اين شروع شد که در روستا شايعه تجاوز به يک دختر کم‎توان ذهنی از سوی يک مرد افغانستانی پيچيد. مردم هم به تلافی و خودسرانه به خانه افغانستانی‏ها حمله کردند. اموالشان را تخريب کردند، از خانه‎هايشان بيرونشان کردند. پليس هم شاهد بود.»

از او پرسيدم که آيا واقعا آن‏گونه که اهالی محل ادعا کرده‏اند، اين دختر مورد تجاوز قرار گرفته است؟ او گفت:« دو روايت وجود دارد. الان اين دختر ۱۵ ساله به همراه نوزادش در بيمارستان بستری است. يک روايت که اهالی روستا می‎گويند، همين تجاوز از سوی يک مرد افغانستانی است. اما يک روايت ديگر هم فروش دختر از سوی پدر بزرگ او به يک مرد افغانستانی است.»

به گفته او، «اين دختر ۱۵ ساله در مدرسه کم‏توانان ذهنی درس می‏خوانده و سه ماه پيش از اين واقعه راننده سرويس مدرسه گم شدن او را به اطلاع خانواده‎اش رسانده است اما خانواده‏اش هيچ‏گونه اقدامی برای پيدا شدن او انجام نداده‏اند. تنها مادر او که پس از مرگ همسرش روستا را ترک کرده برای گرفتن حضانت دو فرزندش به دادگاه شکايت کرد که موفق نشد.»

او می‏گويد: « در مدرسه هم کودکان افغان را مورد اذيت و آزار قرار دارند. به صورتی که معلم‏ها با اوليای اين دانش‏آموزان تماس گرفتند که بيايد و بچه‏هايتان را از مدرسه ببريد.» از حافظ پرسيدم که خبر اخراج کودکان افغانستانی از مدرسه، درست است؟ او که از معدود خانواده‏های باقی مانده در اين روستا است، گفت: در چند روز اول بچه ها را در مدرسه اذيت کردند. بچه های بومی، افغان‏ها را کتک زدند. برای همين معلم‏ها گفتند که بيايد بچه‎هايتان را ببريد. اما بعد از يک هفته که جو آرام شد، پسر خود من به مدرسه برگشت.»

غلام صفی هم يکی ديگر از افغانستانی‏های ساکن در اين روستا که بعد از اين حمله، روستا را ترک کرده است، می‎گويد: « من نديدم اما از اهالی شنيدم و برادر من هم آبادی را ترک کرد. با اين که آنجا کشاورزی داشت اما مسولان محلی گفتند که نمی‏توانند امنيت ما را تامين کنند. برای همين هم مردم تصميم گرفتند که خانه‏ هايشان را بگذارند و بروند.»

غلام صفی هنوز هم در نظام آباد کار می‏کند، می‏گويد: » از ۱۴۰ خانوار افغان ساکن در اين روستا شايد حدود ۱۰ خانوار باقی مانده باشند. آن‏ها هم برای اين مانده‎اند که بتوانند پولی که بابت زمين و خانه دادند را پس بگيرند.»

شايعه بود

يک مسوول محلی که می‏خواهد نامش افشا نشود هم ضمن تائيد خبر درگيری و حمله به خانه افغانستانی‎های ساکن در نظام آباد می‎گويد: « شايعه شده بود که به يک دختر ۱۵ ساله تجاوز شده است. قبل از اين که نيروی انتظامی وارد ماجرا بشود چند تن از جوانان روستا به خاطر حس ناموس پرستی با خانواده‏های افغان در روستا درگير شدند. متاسفانه در اين اقدام خانه بسياری از خانواده‏های افغانستانی مورد حمله قرار گرفت. يک موتور سکيلت متعلق به آن‏ها به آتش کشيده شد و هشت راس از احشام‎شان هم توسط مردم سر بريده شد.»

از او پرسيدم، آيا خبری از فروخته شدن دختر يا دختران روستا به مردان افغانستانی دارد و تا به حال با چنين مساله‏ای روبرو شده است؟ او در نيز جواب داد: « اين فقط يک شايعه است و در نظام آباد چنين مساله تا به حال اتفاق نيافتده است و من تکذيب می‏کنم.»

اين منبع آگاه محلی در پاسخ به اين که آيا دختر ۱۵ ساله مورد تجاوز قرار گرفته است؟ گفت: « متاسفانه اين اتفاق رخ داده و اين دختر بچه حامله شده است. اما اين که تجاوز از سوی چه کسی صورت گرفته، مشخص نيست. تنها ادعای برخی از ساکنان روستا است که می‎گويند اين تجاوز از سوی يکی از مردان افغانستانی ساکن در روستا صورت گرفته است و هم اکنون هم نيروی انتظامی به دنبال قرد متهم به تجاوز است.»

او در باره کوچ اجباری افغانستانی‏ها از اين روستا هم گفت: « بعد از اين ماجرا، مقام‏های محلی به ساکنان افغان توصيه کردند که به خاطر حفط امنيت جانی‏شان روستا را ترک کنند و نزديک به ۱۰۰ خانوار افغان هم تا به امروز روستا را ترک کرده‏اند اما هنوزحدود ۳۰ خانوار افغان در روستا سکونت دارند.»

به گفته او، مقام‏های استانی به خاطر اين توصيه با مسوولان محلی برخورد کرده و وعده کردند که امنيت افغانستانی‏های ساکن در منطقه را تامين کنند. او می‏گويد: « هم اکنون چند نفر از اهالی بومی روستا برای تکميل تحقيقات در اختيار پليس و دادگستری هستند و مسولان محلی هم تلاش می‏کنند تا با پرداخت خسارت امکان مصالحه را فراهم کنند.»

او در پايان می‏گويد: « ما نمی‏خواهيم به عنوان افغان ستيز شناخته شويم. سال‎های زيادی است که در کنار افغان‏ها در اين روستا به صورت مسالمت‏آميز زندگی می‎کنيم و آن‏ها نقش پررنگی در وضعيت اقتصادی اين روستا داشتند. با خروج آن‎ها روستائيان هم متضرر می‏شوند. متاسفانه با اين اقدام هم نام روستای ما بد شد، هم زيان زيادی به لحاظ اقتصادی می بيند.»

مسوولان محلی قزوين می‎گويند که استان قزوين بعد از تهران بيشترين مهاجر افغان را دارد. به گفته مديرکل امور اتباع خارجی و مهاجران استانداری قزوين، بيش از ۳۰ هزار افغانستانی در اين استان سکونت دارند. به گفته مسعود ميرصوفی بعد از شهر قزوين، شهر اقباليه و روستای نظام‎آباد بيشترين جمعيت مهاجر افغانستانی را دارا هستند. جمعيت افغانستانی‎های ساکن در روستای نظام آباد حدود هزار نفر برآورد شده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016