گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 اردیبهشت» سعيد متين پور؛ ضرب و جرح و انفرادى پس از شش سال زندان بدون مرخصى، حميد مافى
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نظامآباد قزوين؛ تجاوز به يک نوجوان و حمله بوميان به افغانهای ساکن روستا، حميد مافیمرکز حاميان حقوق بشر، حميد مافی: درگيری ساکنان روستای نظامآباد قزوين با مهاجران افغانستانی ساکن در اين روستا در تاريخ ۱۸ فروزدين ۹۳(حدود سه ماه پيش) اتفاق افتاد. همانزمان يک وبسايت محلی به نام «محله» خبر کوتاهی از اين درگيری را منتشر و پس از چند ساعت حذف کرده است. اين وبسايت گزارش داده است که جوانان نظام آباد حريم شخصی خانوادههای افغان را شکسته، تعدادی از گوسفندانشان را سر بريده و موتور سيکلتهای آنان را به آتش کشيدهاند. يکی از اعضای شورای روستای نظام آباد قزوين نيز در وبلاگش بخش ديگری از آنچه که در اين روستا گذشته را روايت کرده است. اگرچه اين وبلاگ هم دليل اين درگيری را عنوان نکرده است، اما بر اساس پيامهای خوانندگان اين وبلاگ که خود را ساکن روستای نظام آباد معرفی کردهاند، تجاوز به يک دختر کمتوان ذهنی علت اصلی درگيری برخی از مردم محلی و حمله به خانوادهای افغان بوده است. دو ماه پس از اين واقعه، وبسايت “شورای هماهنگی برای ايجاد تشکلهای کارگری” با صدور بيانيهای به اين مساله واکنش نشان داده و آن را اقدامی غير انسانی خواند. همچنين يک شبکه تلويزيونی در خارج از ايران در گفتوگو با دو دختر که به گفته مجری اين برنامه در هنگام درگيری ساکن روستای نظام آباد قزوين بودهاند، از تجاوز به زنان و دختران افغان در اين روستا خبر داد. گزارشهايی که هيچيک از انها تاکنون در شبکههای رسانهای رسمی داخل ايران تاييد يا رد نشدهاند.
با همه اين خبرها، فرماندار قزوين در پاسخ به تماس تلفنی من میگويد که «اطلاعی از اين مساله ندارد و چنين اتفاقی در حوزه استحافظی او رخ نداده است.» اما “حافظ” يکی از مهاجران افغانستانی که هنوز هم در نظام آباد زندگی میکند، میگويد:« نزديک غروب آفتاب در ميدان وسط روستا جوانها جمع شده بودند و هر افغانستانی که رد میشد را کتک میزدند. بعد از غروب آفتاب هم به خانه افغانها حمله کردند. در خانههايی که کسی نبود وسايل را بردند اما در خانههايی که کسی زندگی میکرد، تنها شيشه ها را شکستند و سنگ پرتاب کردند.» او میگويد: « همه درگيری بر اساس شايعهای بود که در روستا پخش شد. من هم نمیدانم واقعا شايعه بود يا چنين اتفاقی افتاده است. ده سال است که من در اين روستا زندگی میکنم، تا به حال چنين برخوردی نديده بودم.» يکی از ساکنان بومی اين روستا که میخواهد نامش افشا نشود، هم میگويد: « من با چشمهای خودم ديدم که شبانه به خانه افغانستانیها حمله کردند. چند موتور سيکلت را آتش زدند و دامهايشان را سر بريدند.» او هم علت درگيری را شايعه تجاوز به يک دختر ۱۵ ساله میداند و میگويد: « درگيری بعد از اين شروع شد که در روستا شايعه تجاوز به يک دختر کمتوان ذهنی از سوی يک مرد افغانستانی پيچيد. مردم هم به تلافی و خودسرانه به خانه افغانستانیها حمله کردند. اموالشان را تخريب کردند، از خانههايشان بيرونشان کردند. پليس هم شاهد بود.» از او پرسيدم که آيا واقعا آنگونه که اهالی محل ادعا کردهاند، اين دختر مورد تجاوز قرار گرفته است؟ او گفت:« دو روايت وجود دارد. الان اين دختر ۱۵ ساله به همراه نوزادش در بيمارستان بستری است. يک روايت که اهالی روستا میگويند، همين تجاوز از سوی يک مرد افغانستانی است. اما يک روايت ديگر هم فروش دختر از سوی پدر بزرگ او به يک مرد افغانستانی است.» به گفته او، «اين دختر ۱۵ ساله در مدرسه کمتوانان ذهنی درس میخوانده و سه ماه پيش از اين واقعه راننده سرويس مدرسه گم شدن او را به اطلاع خانوادهاش رسانده است اما خانوادهاش هيچگونه اقدامی برای پيدا شدن او انجام ندادهاند. تنها مادر او که پس از مرگ همسرش روستا را ترک کرده برای گرفتن حضانت دو فرزندش به دادگاه شکايت کرد که موفق نشد.» او میگويد: « در مدرسه هم کودکان افغان را مورد اذيت و آزار قرار دارند. به صورتی که معلمها با اوليای اين دانشآموزان تماس گرفتند که بيايد و بچههايتان را از مدرسه ببريد.» از حافظ پرسيدم که خبر اخراج کودکان افغانستانی از مدرسه، درست است؟ او که از معدود خانوادههای باقی مانده در اين روستا است، گفت: در چند روز اول بچه ها را در مدرسه اذيت کردند. بچه های بومی، افغانها را کتک زدند. برای همين معلمها گفتند که بيايد بچههايتان را ببريد. اما بعد از يک هفته که جو آرام شد، پسر خود من به مدرسه برگشت.» غلام صفی هم يکی ديگر از افغانستانیهای ساکن در اين روستا که بعد از اين حمله، روستا را ترک کرده است، میگويد: « من نديدم اما از اهالی شنيدم و برادر من هم آبادی را ترک کرد. با اين که آنجا کشاورزی داشت اما مسولان محلی گفتند که نمیتوانند امنيت ما را تامين کنند. برای همين هم مردم تصميم گرفتند که خانه هايشان را بگذارند و بروند.» غلام صفی هنوز هم در نظام آباد کار میکند، میگويد: » از ۱۴۰ خانوار افغان ساکن در اين روستا شايد حدود ۱۰ خانوار باقی مانده باشند. آنها هم برای اين ماندهاند که بتوانند پولی که بابت زمين و خانه دادند را پس بگيرند.» شايعه بود يک مسوول محلی که میخواهد نامش افشا نشود هم ضمن تائيد خبر درگيری و حمله به خانه افغانستانیهای ساکن در نظام آباد میگويد: « شايعه شده بود که به يک دختر ۱۵ ساله تجاوز شده است. قبل از اين که نيروی انتظامی وارد ماجرا بشود چند تن از جوانان روستا به خاطر حس ناموس پرستی با خانوادههای افغان در روستا درگير شدند. متاسفانه در اين اقدام خانه بسياری از خانوادههای افغانستانی مورد حمله قرار گرفت. يک موتور سکيلت متعلق به آنها به آتش کشيده شد و هشت راس از احشامشان هم توسط مردم سر بريده شد.» از او پرسيدم، آيا خبری از فروخته شدن دختر يا دختران روستا به مردان افغانستانی دارد و تا به حال با چنين مسالهای روبرو شده است؟ او در نيز جواب داد: « اين فقط يک شايعه است و در نظام آباد چنين مساله تا به حال اتفاق نيافتده است و من تکذيب میکنم.» اين منبع آگاه محلی در پاسخ به اين که آيا دختر ۱۵ ساله مورد تجاوز قرار گرفته است؟ گفت: « متاسفانه اين اتفاق رخ داده و اين دختر بچه حامله شده است. اما اين که تجاوز از سوی چه کسی صورت گرفته، مشخص نيست. تنها ادعای برخی از ساکنان روستا است که میگويند اين تجاوز از سوی يکی از مردان افغانستانی ساکن در روستا صورت گرفته است و هم اکنون هم نيروی انتظامی به دنبال قرد متهم به تجاوز است.» او در باره کوچ اجباری افغانستانیها از اين روستا هم گفت: « بعد از اين ماجرا، مقامهای محلی به ساکنان افغان توصيه کردند که به خاطر حفط امنيت جانیشان روستا را ترک کنند و نزديک به ۱۰۰ خانوار افغان هم تا به امروز روستا را ترک کردهاند اما هنوزحدود ۳۰ خانوار افغان در روستا سکونت دارند.» به گفته او، مقامهای استانی به خاطر اين توصيه با مسوولان محلی برخورد کرده و وعده کردند که امنيت افغانستانیهای ساکن در منطقه را تامين کنند. او میگويد: « هم اکنون چند نفر از اهالی بومی روستا برای تکميل تحقيقات در اختيار پليس و دادگستری هستند و مسولان محلی هم تلاش میکنند تا با پرداخت خسارت امکان مصالحه را فراهم کنند.» او در پايان میگويد: « ما نمیخواهيم به عنوان افغان ستيز شناخته شويم. سالهای زيادی است که در کنار افغانها در اين روستا به صورت مسالمتآميز زندگی میکنيم و آنها نقش پررنگی در وضعيت اقتصادی اين روستا داشتند. با خروج آنها روستائيان هم متضرر میشوند. متاسفانه با اين اقدام هم نام روستای ما بد شد، هم زيان زيادی به لحاظ اقتصادی می بيند.» مسوولان محلی قزوين میگويند که استان قزوين بعد از تهران بيشترين مهاجر افغان را دارد. به گفته مديرکل امور اتباع خارجی و مهاجران استانداری قزوين، بيش از ۳۰ هزار افغانستانی در اين استان سکونت دارند. به گفته مسعود ميرصوفی بعد از شهر قزوين، شهر اقباليه و روستای نظامآباد بيشترين جمعيت مهاجر افغانستانی را دارا هستند. جمعيت افغانستانیهای ساکن در روستای نظام آباد حدود هزار نفر برآورد شده است. Copyright: gooya.com 2016
|